بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
جلسۀ قبل درباره عزاداريها بود که فهميديم اين عزاداريها علاوه بر اينکه ثواب بالايی دارد، برای دنيا و آخرت ما مفيد است. برای رفع بلاها و برای دفع بلاها مفيد است؛ و بالاخره اين عزاداريهاست که بين ما و خدا واسطه میشود که خدا نظر لطفی به ما عنايت کند. اين عزاداريها موجب میشود در روز قيامت ما مورد شفاعت اهلبيت«سلاماللهعليهم» واقع شويم. اين عزاداریها موجب میشود در روز قيامت رستگار شويم، و بايد به اين عزاداریها اهميّت داد. اين توسّلها و اين عزاداریها برای ما و برای بچههای ما خيلی مفيد است. بچههای ما بايد اين عزاداریها را از اين نسل به نسل ديگر بدهند، چنانکه اين عزاداریها از زمان ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» چنين شد. اين توسّلها هميشه بوده است. راجع به پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» میبينيم که توسّلها را داشتهاند و راجع به حسينشان عزاداری داشتهاند. اوّل کسی که روضه خوانده است، خدا برای حضرت آدم بوده است. پروردگار عالم به حضرت آدم و بعد هم به حضرت موسی میفرمايد اين شيعه يک فضيلت دارد و فضيلتش عاشوراست. خدا مصيبت عطش خوانده است، هم برای حضرت آدم و هم برای حضرت موسي. در روايات داريم که خود امام حسين وقتی به دنيا آمد، جبرئيل با يک فوج از ملائکه برای تبريک آمد و پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» او را نزد حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» بردند و تبريک خدا را به حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» گفتند. اما بعد آمدند در ميان مردم و يک روضه خواندند. مردم ضجه زدند و بلند بلند گريه کردند و پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» يک زنگ خطر هم زدند و فرمودند الان ضجه میکشيد اما بعد اهل بيتم را ياری نمیکنيد. بعد هم منبر رفتند و روايت ثقلين را خواندند و در اين جلسه روضه بود. فرمودند اينها پارۀ دل من و نور چشم من هستند اما حسينم را در کربلا میکشند و من قتلگاه و حرم مطهرش را میبينم. پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوالهوسلّم» بارها و بارها برای اهل بيتش و مخصوصاً امام حسين روضه خوانده است. اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه» بارها روضه خواندهاند. خبر شهادت امام حسين«سلاماللهعلیه» را میدادند و روضه میخواندند. ائمۀ طاهرين به اين خواندن روضه اهميت میدادهاند. چنانکه بعد نيز همۀ مراجع و علما و عموم شيعه به اين روضه اهميت دادهاند تا اينکه رسيده به ما و ما هم بايد اين خواندن روضه و عزاداری و توسّل را فراموش نکنيم و بدانيم پشتوانه خوبی برای تشيّع است. بدانيم برای رفع بلا و برای دفع بلا خيلی مفيد است. بدانيم برای اينکه بتوانيم تأمين آتيه برای خودمان و عاقبت بهخيری برای خودمان و عاقبت بهخيری برای اولادمان کنيم، خيلی مفيد است و انسان میبيند کارهای مهم، مرهون همين عزاداریهاست.
مؤسّس حوزۀ علميۀ قم، انصافاً خيلی کار کرده است. وجود مراجع گذشته و الان در اثر خدمات اين مرد بوده است. حتی حضرت امام بارها میفرمود: اگر انقلاب کرديم، مرهون آيت الله العظمی حاج شيخ عبدالکريم حائری است. ايشان فرموده بودند: قم، مرهون يک توسّل است. فرموده بودند خواب ديدم به من گفتند ده روز ديگر میميری و چون خواب حجت نبود، من به خواب اهميت ندادم و به دنبال درس و بحثم بودم. اما به راستی روز دهم تب شديدی کردم و دم مرگ رفتم. فهميدم که به راستی خواب صادق بوده و نزديک است که بميرم. منزلم در بالاخانهای بود که مشرف بود به حرم امام حسين«سلاماللهعلیه» و قبر امام حسين را میديدم. توسّل کردم و گفتم آقا کاری برای اسلام نکردهام و میخواهم کاری برای اسلام بکنم و بميرم. مرحوم حاج شيخ فرمودند عزرائيل و اعوانش آمده بودند که جان مرا بگيرند. امّا قاصدی از طرف امام حسين آمد و فرمود آنها برگردند. بالاخره آنها رفتند و من خوب شدم. مرحوم حاج شيخ بارها میفرمودند يک توسّل به امام حسين يک حوزه علميه قم درست کرد. اين حوزه علميه قم خيلی پربرکت بوده است و انشاءالله تا زمان امام زمان نيز روز به روز رو به ترقّی باشد.
حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» میفرمودند اين جامعه کبيره در حرم مطهّر اميرالمؤمنين علی«سلاماللهعليه» اين نظام را به ما داد. حضرت امام در پانزده سالی که در عراق بودند، يک شب نشد که به حرم نروند. سر ساعت معيّن يعنی ساعت 9 شب میرفتند و با توسّل خاصی در و ديوار میبوسيدند و دست به در و ديوار میزدند و خودشان را متبرّک میکردند و چون خلوت بود تکيه به رواق مطهر میدادند و زيارت جامعه را میخواندند، حتّی در ايّامی که وضع بد بود. مرحوم آيت الله حاج آقا مصطفی خمينی گفته بود که يک شب به جای اینکه باران بيايد، شن میآمد و هوا طوفانی بود. ساعت 9 ايشان مهيا شدند برای رفتن به حرم. من رفتم که با عقل با ايشان صحبت کنم. گفتم آقا اميرالمؤمنين نزديک و دور دارد؟ فرمودند نه. «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»؛ مفهوم و مشابه اين آيه در قرآن تکرار شده است که هرکاری میخواهی بکن، امّا توجه داشته باش که در محضر خدا و در محضر پيغمبر و در محضر ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستي. لذا گفته بودند دور و نزديک ندارد. گفته بود اگر چنين است امشب به حرم نرويد و زيارت جامعه را همين جا در اطاق بخوانيد. مرحوم حاج آقا مصطفی گفته بودند که ايشان بلند شدند و عبا به دوش گرفتند و تبسم کردند و فرمودند: اين ذهن عوامانه ما را از ما نگير. يعنی بايد به حرم بروم و توسل کنم و زيارت جامعه را بخوانم و با اميرالمؤمنين انس بگيرم.
نظير اين زياد است که شيعه در اوامر مهمی که برايش جلو میآمد، آن بلا را با توسل رفع میکرد يا آن نعمت را جلب میکرد. زياد ديده شده که جداً عالی میدهند. البته گدايی میخواهد و تواضع میخواهد و دل میخواهد و توجه میخواهد آنگاه حتماً عنايت میکنند. کم است که مصلحت نباشد و به جای آنچه او میخواهد چيز ديگری بدهند. اگر جداً عزاداری شد و اگر به راستی در عزاداریها گناه نشد، اگر جداً در عزاداریها خلوص بود و اگر به راستی بخواهند، عنايت میکنند.
استاد بزرگوار ما حضرت آيتالله العظمی بروجردي، چشمشان در جوانی خيلی کمسو بوده است. حتّی میفرمودند يک وقتی عينک من شکست و در بروجرد عينکساز نبود و من دو سه روز در خانه ماندم و نه توانستم مطالعه کنم و نه توانستم بيرون بيايم تا اينکه به تهران آمدند و عينک مرا درست کردند و به من دادند و من توانستم مطالعه کنم يا از خانه بيرون بيايم. در وقتی که ما شاگرد ايشان بوديم يعنی به قم آمده بودند، چشمهای مبارک ايشان خيلی پرنور بود. خودشان پير بودند، امّا چشمشان جوان بود و کتاب وسائل را از دور ولو اينکه برق هم نبود، میخواندند. ايشان قضيه را نقل کردند و گفتند تاسوعايی سينهزنها به خانۀ ما آمدند. آنها گِل به سرشان ماليده بودند و وقتی دور خانه میگشتند ديدم آقايی حالی دارد. من از گِل سر او بدون اينکه بفهمد گرفتم و مقداری گل به پشت چشمهايم ماليدم و همان وقت احتياج به عينک پيدا نکردم. همان وقت عينک را برداشتم و چشمهايم پرنور و پرسو شد.
مرحوم آيت الله العظمی خوئی فرموده بودند روضه هفتگی در خانه ما بود و مزاحم مطالعه من بود. زنها بعد از روضه مینشستند و جلسه میگرفتند و من از خانمم تقاضا کردم اين روضه تعطيل شود. روضه تعطيل شد و دو سه هفته طول نکشيد که چشمهای من درد گرفت به اندازهای که درسم تعطيل شد. يک شب خانمم خواب ديده بود که کسی گفته بود بناست که چشمهای شوهرت کور شود و اما اگر بخواهی خوب شود به امام حسين توسّل پيدا کن و مقداری تربت ابیعبدالله را در آب بريز و به پشت چشمهای شوهرت بمال. مرحوم آقای خوئی گفته بودند که نصف شب مرا بيدار کرد و قضيه را گفت و مقداری تربت در آب ريخت و آن را پشت چشمهای من ماليد و همان وقت چشمهای من خوب شد.
اگر رفع بلای عمومی بخواهيم، اين توسّلها مفيد است. دشمن هميشه میخواسته که اين عزاداریها را از دست ما بگيرد و يا لاأقل کمرنگ کند. هميشه دشمن میخواسته و کار فرهنگی هم کرده است. گاهی قلدرمآبانه مثل رضاشاه جلو میآمد و حسينيهها را خراب میکرد يا در زمان بنیاميه و بنیعباس نمیگذاشتند حسينيه بسازند و روضه بخوانند. اما گاهی هم کار فرهنگی میکردند. متأسّفانه امروزه چنين شده است و میخواهند اين روضهها و عزاداریها را به واسطۀ کار فرهنگی از ما بگيرند. اينکه میگويند سينه زدن يعنی چه و اين گريهها چه فايده دارد؟! مگر روز عاشورا روز زنده شدن تشيّع نيست، پس عيد بگيريد و امثال اينها. حتّی اينها را در دانشگاهها به خورد بچهها میدهند. يعنی کار فرهنگی میکنند که اين عزاداریها و توسّلها را از ما بگيرند. گاهی میگويند پول اين زيارتی که میروی به فقرا بده و امام حسين بهتر راضی است. يا پول اين جلسات روضه را به مستمندان بدهي، امام حسين بهتر راضی میشود.
کار فرهنگی ديگر و بدتر، آنکه خرافتها را در روضهها و دستهها میآورند که جوانها از روضهها زده شوند، به واسطۀ خرافتهايی که عقلش نمیپسندد. يا اينکه خرافتها را در روضهها میآورند تا دشمن و استکبار جهانی بهانه کند و روضه و عزاداری را کمرنگ و بیرنگ کند. الان هم کار فرهنگی افراطی و تفريطی میکند که اين روضهها از ما گرفته شود. همه میدانند، دشمن و دوست میدانند که اين عزاداریهاست که انقلاب را به ما داد. اگر اين مساجد و اين عزاداریها و اين حسينيهها نبود، ما الان انقلاب نداشتيم. انقلاب پيروز شد به واسطۀ رمز «يا حسين». در آن هشت سال جنگ با رمز يا حسين و يا زهرا حمله میکردند و امکانات کم بود اما امام حسين پشتوانه بود. بعضی اوقات اينها از نظر عده و امکانات بسيار کم بودند و دشمن از نظر تجهيزات عالی بود، اما شکست میخورد. آن رمز يا حسين و شعار يا زهرا کار میکرد. دشمن اينها را ديده و میداند، لذا کار فرهنگی میکند که اين روضهها را از ما و مخصوصاً از نسل آينده بگيرد. قرآن میفرمايد:
«وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ»
راجع به شما کمرنگ میکند و کم کم راجع به نسل آينده بیرنگ میکند. همۀ ما و مخصوصاً جوانها بايد به اين عزاداریها و روضهها و توسّلها اهميّت دهيم. بدانيم رمز تشيّع و پشتوانه تشيّع است و بدانيم اگر جمهوری اسلامی است، مرهون آن است و بدانيم اگر هشت سال جنگ و پيروزی است، مرهون آن است و بدانيم اگر تشيع، آن درّ گرانبها را ايرانی توانست از زير لایوگلهای ظلم بنیاميّه و بنیالعباس بگيرد و از نسلی به نسل آينده دهد، همين روضهها و عزاداریهاست. اگر دل باشد، خيلی کار میشود.
متأسّفانه روضهها از اين نظر کمرنگ شده است که دلها در اثر گناه و حرامخوری سياه شده است، لذا اشک در مجالس کم شده است. به راستی حال در مجالس کم شده است. روضهخوانها و مبلّغها معمولاً اشکالی ندارند. ما نسل قبل را ديدهايم و الان هم میبينيم، آنها روضه میخوانند و صدايشان هم خوب است و عالی حرف میزنند و عالی روضه میخوانند، امّا هرچه روضه میخواند خبری نيست. بعضيها منتظر اين هستند که اين منبر تمام شود و شامی به او دهند، بخورد و برود. اين خيلی خطرناک است. مجالس ما بايد حالی داشته باشد. اگر حال در جلسه آمد، امام زمان به جلسه نظر لطفی میکنند. اگر گريه در جلسه آمد، حضرت زهرا نظر لطفی به جلسه میکند. آن جلسه است که مورد لطف حضرت زهرا و تأمين آتيه برای همه است. ولو کسانی هم دلشان نشکسته باشد و گريه نکرده باشند، آن گريه و حالی که برای بعضی پيدا شده، روی همه تأثير میگذارد و نه تنها حوائج داده میشود، بلکه رفع و دفع بلا هم میشود. اينکه ائمّۀ طاهرين اصرار میکردند که برای امام حسين گريه کنيد، و جلسه امام باقر و امام صادق و مابقی ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعلیهم» اينطور بود که خود آنها بلندبلند گريه میکردند و دست به زانو میزدند و داد يا حسين يا حسين میکردند و روضهخوان هم روضه میخواند و مداح هم مدح میخواند.
الحمدلله الان روضه فراوان است و سالهای جوانی ما اينقدر نبود. اما جمعيتی که آن وقت بود، الان نيست. در حالی که بايد چندين برابر باشد و مجلس پر باشد. حالی که آن وقت بود، الان نيست يا خيلی کم است. از اين نظر هم وقتی حال و اشکی نباشد، آن تأثيری که میخواهيم کم است. البته تأثير دارد و در اين روضهها ولو هيچکس گريه نکند و حالی پيدا نکند، تأثير دارد. مهمترين تأثير اينکه میتواند تشيّع را از نسلی به نسل ديگر بدهد. نتيجه و ثواب دارد، امّا اگر حالی باشد و اگر برای مستمع خلوصی باشد و اگر برای گوينده به راستی خلوص باشد، اگر برای کسی که جلسه تهيه میکند، به راستی برای امام حسين«سلاماللهعلیه» باشد و تشريفات نباشد، تأثيرش صد برابر میشود.
خلاصه حرف من امشب اينست که ای جوانها! میخواهند اين روضهها و عزاداریها را از ما بگيرند و شما جوانها بايد با عملتان نگذاريد. در جلسات روضه شرکت کنيد و سوز و گداز داشته باشيد و از منبر و جلسه خسته نشويد و به دشمن بنمايانيد که در صحنه هستیم. بالاتر از خط مقدّم جبهه اينست که انسان به دشمن بنماياند که در صحنۀ تشيّع هستم و میخواهم اين تشيّع را از نسلی به نسل ديگر دهم و يکی از راههايش همين جلسات روضه و عزاداریها و توسّلها و رفتن به کربلا و مشهد و بالاخره اهميّتدادن به زیارت و ارتباط با ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» است.
. التوبة، 105: «و بگو: [هر كارى مىخواهيد] بكنيد، كه به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در كردار شما خواهند نگريست.»
. البقرة، 205: «و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد.»