هدف از عبادت چیست؟
|
سوال :
|
هدف ما از عبادت چیست؟
رسیدن به مقام رضا یا لقاء؟ یا فقط چون خدا شایستۀ پرستش است،
باید او را عبادت کنیم؟
|
جواب : |
اولاً: عبادت یک وظیفه است و ما برای انجام وظیفۀ دینی عبادت میکنیم.
به عبارت دیگر، التزام به هر آئین و مسلک و مرامی، لوازمی دارد که باید به آن
لوازم التزام داشته باشیم و عبادت هم از لوازم دین است و کسی که میخواهد مسلمان
باشد، عبادت وظیفۀ اوست.
ثانیاً:
عبادت، آثار و برکات فراوانی دارد و آنچه شما نوشتهاید هم از جملۀ آن آثار است و
مهم ترین اثر عبادت، این است که انسان را به مرتبۀ یقین میرساند و ایمان را در دل
او رسوخ میدهد و انصافاً مقام بالایی است. قرآن کریم می فرماید: «وَاعْبُدْ
رَبَّكَ حَتّي يَأتيكَ الْيَقينُ».
|
|
|
هنگام خطور شبهات خداشناسی به ذهن چه کنم؟
|
سوال :
|
بعضی اوقات
شبهات و سوالهای مختلفی در خصوص خداشناسي برايم به وجود میآيد كه نمیتوانم جواب
آن را پيدا كنم و میدانم آن از ضعف فكری بنده میباشد؛ میخواستم دعایي معرفی
نماييد كه در آن به قدرت پروردگار و علم نداشتن بشر اشاره شده باشد كه دائماً آن را
بخوانم.
|
جواب : |
شما باید در
اعتقادات کتابهای دینی مطالعه کنید و اعتقادات خود را محکم کنید، امّا هرگاه چنین
سؤالات یا شبهاتی در ذهن شما پدید آمد، تمرکز فکری روی آن نداشته باشید و مثل عموم
مردم باشید.
از نماز اوّل
وقت به جماعت و از مداومت بر ذکر، مثل ذکر«لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله
اَلعَلِیِّ العَظیمِ»کمک بگیرید و از خداوند متعال بخواهید دست شما را بگیرد که
دچار انحراف نشوید.
|
|
|
هدف از آفرینش موجودات
|
سوال :
|
هدف از آفرینش موجودات چیست؟ آیا کمال است یا رفع نیاز؟ لطفاً
درحدّ شخص متوسّط ذهن، بیان کنید و توضيح دهيد.
|
جواب : |
خداوند متعال، انسان را آفريده است که به
کمال برسد و زمينههاي آن را هم خودش براي انسان فراهم کرده
است. وقتي انسان به کمال برسد به سعادت ابدي در دنيا و آخرت میرسد و تا خدا،
خدايي میکند، او رو به کمال است و چون سعادتمند میشود، لذّت معنوي میبرد. اين
موضوع نظير اين است که بپرسيد مدرسهرفتن بچّهها
چه نتيجهاي دارد؟ در پاسخ بايد گفت: به مدرسه میروند که تحصيل کنند و به عنوان
يک انسان تحصيلکرده، خوشبخت شوند.
|
|
|
شادی در دین چیست؟
|
سوال :
|
آيا در دين اسلام شادي وجود دارد يا خير؟ محتواي اين شادي در مجالس
عقد و عروسي يا در اعياد مذهبي، باید چگونه باشد تا اسلام آن را امضاء نمايد؟
|
جواب : |
مسلّماً اسلام شادي دارد و سفارش به آن نيز شده است و بسياري
گفتارها، مخصوصاً اگر خندهآور باشد و بسياري از منظرهها نظير آب، سبزهها، زيباييها و بسياري از کردارها
نظير ورزش ملايم و راه رفتن، مخصوصاً در ميان سبزهزار شادیآور است و سفارش روي آن شده
است؛ چنانکه بسياري لذّات روحي نظير تعلیم و تعلّم و عبادت، نشاط عجيبي دارد.
امّا آنچه از نظر اسلام حرام است، چيزهايي است که نشاطنما است و غريزۀ جنسي يا
هوی و هوس و شهوت انسان را تحريک میکند و واقعاً نشاط نيست و بايد از این گونه
چیزها پرهيز شود.
|
|
|
معنای «لا إِكْراهَ فِي الدِّين»
|
سوال :
|
خداوند متعال در سورۀ بقره میفرماید: «لا إِكْراهَ فِي الدِّين» و
از طرف دیگر در داستان پيامبران در قرآن آمده است: «آن کسانی که به طریقی ایمان
نیاوردند، به امر خداوند به هلاکت رسیدند.» بین این دو موضوع چه تفسیری وجود دارد؟
|
جواب : |
خداوند متعال در سورۀ بقره با جملۀ «لاإِكْرَاهَ فِيالدِّينِ» يک حقيقت را
بيان میکند، به اين معنا که با زور و اجبار کسي را نميتوان ديندار کرد و در
ادامۀ آيه میفرمايد: «قَدتَّبَيَّنَالرُّشْدُمِنَالْغَيِّ»؛ يعني راه هدايت از گمراهي، آشکار و روشن شده است و
رستگاری و سعادت، از آنِ کسي است که راه هدايت را در پيش بگيرد و گمراهي و شقاوت،
در اثر کفر و دوري از دين، نصيب بندگان خداوند خواهد شد.
اين يک واقعيّت مهّم است؛ امّا آن کساني که کافر شدند، علاوهبر شقاوت ابدي، اگر در
مقابل پيامبران و دعوت آنان ايستادگي و لجاجت کنند و بر کفر خود بهصورت علني پافشاري داشته
باشند، در همين دنيا هم به سزاي عمل خود میرسند و هلاک میشوند؛ یعنی خود را هلاک
میکنند و در آخرت به جهنّم میروند، یعنی خود به جهنّمی که برافروختهاند، میروند.
|
|
|
آیا فرصتهای زندگی افراد عادلانه تقسیم شده؟
|
سوال :
|
در زندگي روزمرّه بسيار ديدهايم که فرصتهاي زندگي افراد به سبب
اينکه آنها در خانوادههاي مختلف يا در شرايط مختلفي به دنيا آمده يا رشد نمودهاند،
تفاوت دارد؛ مثلاً کسي که در خانوادهای فقير به
دنيا آمده است، مجبور است از کودکي در سختترين شرايط کارکرده و متحمّل رنجها و
تحقيرهاي فراواني شود و اصلاً فرصت تحصيل علم يا شرکت در مجامع ديني يا حتّي فرصت
تفريح ندارد و در مقابل، فرزندي که در خانوادهای ثروتمند يا دانشمند يا هر دو به
دنيا میآيد و در نوجواني و جواني علاوه بر اينکه متنعّم از انواع نعم الهي است،
فرصت تحصيل علم و مطالعه و تفريح و نظایر آن را بهراحتي دارد. حال سؤال اينجاست
که علّت اين تفاوتها چيست و با مسئلۀ عدل الهي چگونه حل میشود؟
|
جواب : |
اوّلاً: بايد توجّه داشت غالب افرادي که از نظر علمي به جايي رسيدهاند،
از افرادي بودهاند که در شرايط سختي زندگي میکردند.
ناز پرورده تنعّم نبرد راه به جايی
عاشقي
شيوۀ رندان بلاکش باشد
ثانياً: ما بايد در اينگونه چيزها دنبال علل طبيعي باشيم و قطعاً علل آن با کمي فکر پيدا
میشود و نبايد دنبال علل معنوی باشيم. اگر ما العياذ بالله خدا را قبول نداشتيم،
چگونه اينگونه چيزها را معلول علل طبيعي میدانستيم؟ الان که خدا را قبول
داريم هم بايد چنين باشد.
ثالثاً: راجع به مقدّرات، ما نبايد فکر کنيم
و اميرالمؤمنين«سلاماللهعلیه»
در نهج البلاغه میفرمايند:
«درياي پرتلاطم است، وارد آن نشويد»؛ ولي بايد اعتقاد داشته باشيم خداوند حکيم است
و آنچه هست بر وفق حکمت. اگر پشهای در اين عالم، يک بال زيادتر زند يا يک بال از
ماشين خلقت کم کند، عالم به اين بزرگي نابود خواهد شد.
|
|
|
تغییر تقدیرات الهی
|
سوال :
|
منظور از تقدیرات الهی چیست و تسلیم بودن در برابر تقدیرات الهی
چگونه است؟ آیا تقدیرات الهی برای انسان ثابت است یا انسان میتواند با دعا تقدیرات
الهی را تغییرداده و آن را آن گونه که خود بخواهد رقم بزند؟!
|
جواب : |
تقديرات الهي آن است که
خداوند متعال براي انسان تعيين کرده است و تغيير نميکند، مگر اينکه بندگان با
اختيار و ارادۀ خود، زمينۀ تقديرديگري را براي خود فراهم کنند. به عبارت ديگر
تقدير از جانب خداوند است، اما بندگان با اختيار، اراده و همّت خود، زمينه ساز و
فراهم آورندۀ آن تقدير هستند.
|
|
|
حکم تفکر دربارۀ خصوصيات خداوند
|
سوال :
|
در جواب دختر 14 ساله ام كه مي گويد آفريننده خدا كيست و خدا چگونه به وجود آمده است چه جواب قانع كننده اي بدهم؟
|
جواب : |
بگوئید خدا هست و این عالم با نظمی که دارد دلیل آن است. ولی راجع به خصوصیات خدا، نباید درباره آن فکر کرد، بلکه ممنوع از فکرکردن هم هستیم. |
|
|
ملاک سعادت و شقاوت زن و مرد
|
سوال :
|
در سایتی، موضوعی در مورد آنکه اکثریت زنان به جهنم می روند و زنان اندکی به بهشت می روند با تکیه بر احادیث و روایات آورده شده است. و با نقل برخی احادیث، زنان را ناقص العقل و اهل جهنّم خوانده است. آیا این گونه مطالب از نظر شما صحیح است؟
|
جواب : |
قرآن می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل / 97)
نظیر این آیه زیاد است و مناط در سعادت، چه زن و چه مرد، تقوا است و مناط شقاوت، چه زن و چه مرد، فسق و فجور است. و این از واضحات دین اسلام است. |
|
|
نفي خواطر
|
سوال :
|
نفي خواطر چيست ؟ راه مقابله با آن چيست؟
|
جواب : |
تفکرات بیهوده باید نباشد و راه مقابله با آن، تفکرات خوب را جایگزین آن کردن است. |
|
|
ماهيت عالم قبر و عالم برزخ
|
سوال :
|
آیا عالم قبر غیر از عالم برزخ است؟ یعنی کسی که می میرد، پس از طی عالم
قبر، او را به جای دیگر می برند؟ یا اینکه همۀ این مراحل در همان قبر رخ می دهد و
هر کس قبر و برزخ مخصوص خود را دارد؟
|
جواب : |
عالم قبر از منازل عالم برزخ است و شما در خصوصیات آن فکر
نکنید و همین مقدار که قرآن دلالت دارد که عالم برزخ داریم اعتقاد داشته باشید
کفایت می کند
|
|
|
ارتقاء درجه در اثر ابتلا به بيماري
|
سوال :
|
آیا می توان گفت علت مریضی عذاب الهی است؟
|
جواب : |
می تواند ولی کلیّت ندارد زیرا بعضی از اوقات مریضی صلاح انسان است، لذا ارتقاء درجه پیدا می کند. |
|
|
روح مرده در جسم سالم
|
سوال :
|
آیا امکان دارد جسمی کاملا سالم باشد ولی روح آن مرده باشد؟ به طور کلی روح در چه شرایطی می میرد؟
|
جواب : |
قرآن کریم تکرار می کند کسی که حرف حق را نشنود و زیر بار نرود و فاسق و فاجر باشد، مردۀ روح است. گرچه از نظر جسمی سالم باشد. |
|
|
ماهيت برزخ و رجعت و تناسخ
|
سوال :
|
گروهی هستیم که تحقیقاتی در خصوص برزخ و رجعت انجام می دهیم. دیدگاه ملاصدرا، علامه طباطبایی و امام محمد غزالی را مطالعه کرده ایم و در جمع بندی صحبتهای این بزرگان به این نتیجه رسیده ایم که چند نفس در یک جسد متجلی می شود ولی در نهایت نفهمیدیم که علماء ما مانند بوداییان به چیزی شبیه تناسخ اعتقاد دارند یا خیر؟ از طرفی برخی اعتقاد دارند که یک نفس آنقدر می آید و می رود و در اجساد مختلف زنده می شود و می میرد تا به تکامل برسد و در بهشت وارد شود و جهنّم هم همین آمدنها در دنیاست و به برخی از آیات قرآن هم استناد می کنند. حال تقاضا می شود ما را در مورد عالم برزخ و بحث رجعت راهنمایی فرمایید.
|
جواب : |
1- انسان وقتی مُرد، عالمی هست به نام برزخ در آنجا زندگی می کند تا قیامت بر پا شود و این مسلّم در اسلام است و آیات و روایات فراوانی هم بر آن دلالت دارد و من جمله این آیات، آیۀ 100 سورۀ مؤمنون است: «ومن ورائهم برزخٌ الی یوم یبعثون».
2- روایات فروانی داریم که بعضی انسان ها موقع ظهور امام زمان«ارواحنافداه» به این دنیا بر می گردند و مدتها در حکومت اهل بیت«علیهم السلام» زندگی می کنند. به این رجعت گفته می شود. غیر از شیعه رجعت را قبول ندارند ولی در مذهب تشیّع امری مسلّم است.
3- تناسخ را، یعنی برگشت روح به بدن دیگری، هیچ کسی از علما قبول ندارد و دلیلی هم بر آن نداریم و به قول بزرگان نظیر صدرالمتألّهین، برگشت فعل به قوه است و آن محال است. و به قول مفسّرین نظیر علامه طباطبائی، قول خداوند متعال«ومن ورائهم برزخٌ الی یوم یبعثون»، به خوبی دلالت دارد که تناسخ باطل است. ولی بالاتر از اینها مسلّم نزد همۀ بزرگان از سنّی و شیعه است که تناسخ باطل است. و بیش از هزار روایت داریم که انسان وقتی مرد، یا در بهشت دنیا است تا روز قیامت و یا در جهنّم دنیا است تا روز قیامت. |
|
|
راه رسيدن به خداوند
|
سوال :
|
ما در اسلام داریم که راه برای رسیدن به خدا یکی است و آن پیروی از
معصومین است و راه دیگری نیست و راههای دیگر به گمراهی است. یک روایت دیدم که می
گفت « الطرق الی الله بعدد نفوس الخلایق» 1. آیا این ها تناقض ندارد؟ 2. آیا سخن
نقل شده از معصومین به ما رسیده است؟ معتبر است؟ صحیح است؟ 3. لطفا توضیح بدهید .
|
جواب : |
راه رسیدن به خداوند مراتب دارد و آن را منقسم
به علم الیقین و عین الیقین و حقّ الیقین کرده اند و هر کدام از اقسام مراتب دارد
و پیمودن راه باید در چهارچوب ولایت باشد و مخالف با روش آنها نباشد و الا ضلالت
است. |
|
|
قاعده اهم و مهم در برخورد با گناهان
|
سوال :
|
در فتوای اخلاقی حضرتعالی مشاهده می شود که در بعضی موارد وقتی مصلحت اهمی پیش بیاید و آن مصلحت مقدم بر مفسده برخی از گناهان گردد، انجام آن گناهان جایز و در بعضی از موارد هم واجب می شود.
حال سوال اینجاست که در تاریخ و سیره و زندگانی حضرات معصومین(ع) مشاهده می شودکه اگر در برخی موارد مصلحت اهم را در نظر می گرفتند و ترک اولی یا گناه کوچکی انجام می دادند ممکن بود مسیر اسلام به گونه دیگری رقم زده شود. مثلاً در تاریخ امیرالمومنین علیه السّلام داریم که در شورای شش نفره تعیین خلافت که توسط خلیفه دوم تشکیل شد، اگر آن حضرت می پذیرفتند که خلافت را به عهده بگیرند و بر سنت پیامبر اکرم(ص) و روش دو خلیفه قبلی عمل نمایند و بعد از خلافت، به این وعده عمل نمی کردند فقط یک خلف وعده انجام داده بودند ولی در عوض حکومت مسلمین را به عهده می گرفتند و مسیر اسلام را تغییر می دادند و آن مفاسد زمان خلیفه سوم رخ نمی داد. پس چه مصلحت اهمی مهمتر از این است که امیرالمومنین علیه السّلام حاکم شوند؟
و از این موارد شاید بتوان نمونه های دیگری نیز یافت که حضرات معصومین(ع) عین حق و حقیقت عمل کرده اند و به هیچ قیمتی حاضر نشده اند کوچکترین مکروهی انجام دهند چه برسد به اینکه گناه کنند.
حال در صورت صلاح دید در این باره توضیح فرمایید که وظیفه مسلمین در برخورد با مواردی که مصلحت اهم پیش می آید چیست؟
|
جواب : |
بسمه تعالی
آنچه مسلم است اهل بیت علیهم السلام خلاف مصلحت عمل نمی کردند و ما اگر العیاذ بالله قائل به عصمت آن ها هم نبودیم باز می گفتیم آن ها خلاف مصلحت عمل نمی کردند زیرا خلاف مصلحت را کسی عمل می کند که سفیه باشد و اما در مواردی که بسیار هم هست به نظر ما خلاف مصلحت است، باید گفته شود سرّی در کار بوده که آن سر برای ما فاش نشده است و به عبارت دیگر از متشابهات آن ها است و همانطور که قرآن متشابه دارد و باید دنبال آن نرفت، آن ها هم متشابه دارند و باید دنبال آن نرفت. |
|
|
عدل الهي در تقسيم فرصتهاي زندگي
|
سوال :
|
درزندگی روزمره بسیار دیدهایم که فرصت های زندگی افرادبه سبب اینکه آنها درخانوادههای مختلف یا در شرایط مختلفی به دنیا آمده یا رشد نمودهاند ، تفاوت دارد مثلاً کسی که دریک خانواده فقیر به دنیا آمده است مجبوراست از کودکی در سخت ترین شرایط کارکرده ومتحمل رنج ها وتحقیرهای فراوانی شود واصلاً فرصت تحصیل علم یا شرکت درمجامع دینی ویاحتی فرصت تفریح ندارد ودرمقابل او فرزندی دریک خانواده ثروتمند یادانشمند یاهردو به دنیا می آید ودر نوجوانی وجوانی علاوه براینکه متنعم ازانواع نعم الهی است فرصت تحصیل علم، مطالعه، تفریح و... را به راحتی دارد. به عبارت دیگر اشخاصی هستند که بدون اینکه دخالتی در سرنوشت خودداشته باشند همیشه در شرایط سختی به سر می برند وافرادی از اول تاآخر عمر بدون هیچ زحمتی دررفاه وآسایش زندگی خوشی دارند.حال سوال اینجاست که علت این تفاوت ها چیست و با مسئله عدل الهی چگونه حل می شود ؟
|
جواب : |
بسمهتعالي
اولاً بايد توجه داشت غالب افرادي كه از نظر علمي به جايي رسيده انداز افرادی بوده اند كه در شرايط سختي زندگي ميكرده اند؛
ناز پرورد تنعم نبرد راه به جايي عاشقي شيوهي رندان بلاكش باشد
ثانياً ما بايد در اينگونه چيزها دنبال علل طبيعي باشيم و قطعاً علل آن با كمي فكر پيدا ميشود و نبايد دنبال علل الهي باشيم. اگر ما العياذ بالله خدا را قبول نداشتيم، چگونه اينگونه چيزها را معلول علل طبيعي ميدانستيم. الان كه خدا قبول داريم هم بايد چنين باشد: «ابا الله ان يجري الامور الا بأسبابها»
و ثالثاً راجع به مقدرات ما نبايد فكر كنيم و اميرالمؤمنين(عليهالسلام) در نهجالبلاغه ميفرمايند: درياي پرتلاطم است وارد آن نشويد.
ولي بايد اعتقاد داشته باشيم خداوند حكيم است و آنچه هست بر وفق حكمت ـ اگر پشهاي در اين عالم يك بال زيادتر زند و يا يك بال از ماشين خلقت كم كند عالم به اين بزرگي نابود خواهد شد.
|
|
|
حد واجب احترام به قرآن
|
سوال :
|
حدود واجب احترام به قرآن چيست؟ مثلاً قرار دادن قرآن و يا كتب روائي در ناحيه پائينتر از محل نشستن خود يا ديگران و يا درازكردن پا در مقابل قرآن و اموري از اين قبيل حرام است و اگر صغيره است تكرار آن كبيره ميشود؟
|
جواب : |
هتك و بياحترامي يك امر قصدي است، ولي گاهي عرف هتك و جسارت ميداند، اگر چنين شد آن هم حرام است. |
|
|
آيا بهشت خاص شيعيان است؟
|
سوال :
|
آیا بهشت فقط مخصوص شیعیان است یا اگر یکی از اهل تسنن یا حتی غیر مسلمانان به تعالیم دین یا مذهب خود به درستی عمل نماید هم می تواند وارد بهشت شود؟
|
جواب : |
بسمهتعالي
جهنم مختص به معاند و لجوج است. و اما غير معاند هر كس باشد جهنم نخواهد رفت و به اندازهي اعمال خوبش پاداش دارد و چنانچه در دنيا خوش بوده است به لذات جسمي از خوردن، پوشاك، مسكن و ازدواج؛ در آخرت خداوند رئوف يك لذت چنين را به او عنايت ميكند. اما بهشت موعود كه مقام قرب الهي است مختص به شيعهي صالح و شايسته است «اعدت للمتقين» |
|
|
ناراحتي از گناهان و نااميد شدن از بخشش خدا
|
سوال :
|
هر وقت از انجام گناهان ناراحت ميشوم ميگويم ديگر كار من تمام است، من ديگر كافر شدم و جهنّمي شدم و ديگر من دشمن اهل بيت: هستم، ديگر همه چيز را رها ميكنم و زانوي غم در بغل ميگيرم، زيارت عاشورا و قرائت قرآن را رها ميكنم، نماز را دست و پا شكسته ميخوانم، با خودم ميگويم نماز و قرآن و زيارت عاشورا به چه دردي ميخورد، خلاصه خيلي گرفتارم، راه چاره چيست؟
|
جواب : |
آنچه را شما نوشتهايد موجب فسق و كفر نميشود بلكه گناه هم نيست چون خطورات از نظر اسلام گرچه بد است ولي گناه نيست. |
|
|
1 2 |