عنوان: آب مستعمل
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث ما در باره یک مسئله خیلی مشکلی بود و آن غساله آب قلیل، اگر چیزی را تطهیر کردیم با آب قلیل غساله آن آیا پاک است یا نه؟

اقوال مختلفه‌ای در مسئله دیده می‌شود لذا معلوم می‌شود که مسئله برای بزرگان هم مسئله مشکلی بوده است.

در میان این مسائل سه تا قول مهم است.

یک قول این که این غساله مطلقا پاک است، مرحوم صاحب جواهر انتخاب می‌کند خیلی هم مفصل در باره‌اش صحبت می‌کند و نسبت به قدماء هم می‌دهد ولو قدمای اصحاب متعرض مسئله نشده‌اند اما ایشان نسبت  می‌دهد به قدماء که قدمای اصحاب غساله آب قلیل را پاک می‌دانند. یک مقداری در باره‌اش صحبت کردیم.

قول دوم قول به نجاست مطلقا، غساله آب قلیل مطلقا نجس است چه غسله اول و چه غسله دوم، یک مقداری در باره‌اش صحبت کردیم ، مسئله باقی مانده است.

این کسانی که گفته‌اند مطلقا نجس است 5 تا دلیل دارند.

دلیل اولشان این است که آین آب قلیل این نجاست را برداشته و برده است آن طرفتر خب همین‌طور که روی دست خون بوده نجس بوده الان هم آن خون موجود است الا این که مستهلک شده و همین‌طور که مورود نجس است وارد هم نجس است مثالها هم برایش زده‌اند این که یک قطره خون در طشت باشد شما آب بریزید توی این طشت مستهلکش کنید یا یک طشت آب باشد یک قطره خون بریزید توی این طشت آب مستهلکش کنید خب هر دو نجس می‌شود ما نحن فیه هم همین است آب را ریختید روی دست نجس، دست نجس رفته جلوتر اسمش را می‌گذاریم غساله همین‌طور که روی دست نجس بوده آن غساله هم نجس است این دلیل اول، که باید بگوییم دلیل عمده برای کسانی که می‌گویند غساله آب قلیل نجس است همین دلیل است.

دلیل دوم صحیحه عیسی بن قاسم بود که سئوال کرده بود غساله توی طشت بود طشت را بلند کردم ریخت به بدنم آیا بدنم نجس است یا نه؟ حضرت فرمودند اگر این آب وضو باشد آب طاهر باشد نه و اما اگر از بول باشد از قذر باشد آن آب نجس است، روایت بنا شد صحیح السند باشد ظاهر الدلاله هم هست و تایید می‌کند آن قول وارد و مورود را، آن مسئله عقلی را.

عمده آن کسانی که می‌گویند غساله نجس است دلیلشان همین دو چیز است.

و اما آن سه تا دلیل دیگر برای این که پنج تا دلیل دارند آن سه تا دلیل دیگر یکی روایت عبدالله بن سنان بود که می‌گفت که غسل کردم در یک طشتی حالا از آن وضو بگیرم یا نه؟ حضرت فرمودند نه، غسل کنم یا نه؟ حضرت فرمودند نه، لا تتوضا منه و اشباهه، گفته بودند که این که سئوال کرد اطلاق دارد اعم از این است که بدنش پاک بوده یا بدنش نجس بوده و علی کل حال حضرت فرمودند نه، از این آب غسل نکن، از این آب وضو نگیر.

ما گفتیم که عرف از این روایت این را نمی‌فهمد این همان را می‌فهمد که فقهاء فهمیده‌اند یعنی یعضی از فقهاء مثل صدوق و شیخ طوسی و شیخ مفید و این‌ها گفته بودند که با غساله غسل نمی‌شود وضو گرفت، نمی‌شود غسل کرد، تمسک کرده بودند به همین روایت. فقهاء فرموده بودند می‌شود غسل کرد و گفته بودند این روایت اطلاق ندارد و معارض دارد و آن جا را می‌خواهد بگوید که بدن طاهر است و غسل کرده در یک ظرفی با این ظرف غسل نکن خوب است این کار نشود اما لازم باشد، نه، لذا همه فقهاء از روایت (غیر از صاحب جواهر) اطلاق نفهمیده‌اند یا آن کسانی که استدلال کرده‌اند به این روایت اطلاق فهمیده‌اند این ‌که بدن نجس بوده یا نبوده، این هم روایت عبدالله بن سنان که در باره‌اش صحبت کردیم.

دلیل چهارم موثقه یا صحیحه ابی بصیر بود که گفت ظرف نجس شده چه جوری تطهیر کنم؟ فرمود که سه مرتبه آن ظرف را پر کن و بریز دور، دفعه سوم که ریختی دور فقد طهر، گفتند پس معلوم می‌شود این آب قلیل نجس است که فرمودند بریز دور و الا اگر پاک بود دفعه سوم دیگر برای چه بریزیم دور؟ این را هم اگر یادتان باشد من جواب دادم این که دفعه سوم شستن ظرف بعد می‌آییم در مطهرات مشهور در میان فقهاء می‌گویند که لازم نیست، مستحب است لذا پس معلوم می‌شود ریختن آب سوم هم مستحب است شستن آن مستحب است ریختن آبش هم مستحب است، این چهار تا دلیل . که در این چهار دلیل که مباحثه کردیم آن دلیل عقلی خیلی خوب است آن دلیل نقلی هم روایت عیسی بن قاسم خیلی خوب است،

دلیل پنجمی که آورده شده راجع به ماء الحمام است، ماء الحمام این که از تاریخش فهمیده می‌شود که یک مخزنی داشته خزینه اما در بسته و اطراف این خزینه یک دوشهایی بوده که این دوشها را باز می‌کردند توی یک حوضچه‌هایی آب را برمی‌داشتند می‌ریختند روی سرشان و غسل می‌کردند، غسل با آب قلیل بوده تقریباً آن وقت این آب‌ها می‌رفته توی یک چاه مانندی که حمامهای عمومی آن زمان می‌رفته توی چاله خارج از حمام و به آن می‌گفتند گنداب این می‌رفته توی چاه همان خود حمام، بعضی خرافات بازی در می‌آوردند و می گفتند چون این آب غسل مسلمانهاست بنابر این غسل توی این حوضچه شفاست مثل همین خرافتهایی که همیشه بوده و الان هم زیاد است میان عوام لذا از حضرت سئوال می کردند که این آبها چه جور است؟ حضرت می فرمودند که نمی شود غسل کرد، می گفتند شفاست می گفتند این چه شفایی است که آدمی که زنا کرده، ناصبی است، یهودی است، نصرانی است این غساله اش توی این چاه است شما می‌خواهید بگویید شفاست!

هفت هشت تا روایت اگر یادتان باشد در ماء الحمام خواندیم اما بالاخره آن قضیه چاه ها نفهمیدیم چه جوری است این کر بوده؟ آب قلیل بوده؟ آب مضاف بوده؟ معمولاً حمامهای عمومی که ما دیدیم آن وقت‌ها که جوان بودیم این آب مضاف بود دیگر، آب‌ها جمع می‌شد از حمام می‌آمد بیرون توی جایی و بوی گندش هم بلند بود آب مضاف بود و آب گندیده بود و لذا نمی‌دانیم وضعش چه جور بوده؟ حالا این‌ها تمسک کردند به این روایت‌ها برای این که غساله نجس است لذا حضرت فرمودند توی این آب‌ها غسل نکن برای این که یهودی نصرانی مجوس ولدالزنا این‌ها روی سرشان می‌ریزند این آب می‌آید توی این چاه پس معلوم می‌شود غساله آب قلیل نجس است. این استدلالی که این‌ها کرده‌اند.

ولی جواب این هم این است که در خود روایات فهمیده می‌شود غسل می‌شود کرد، بد است که جذام می‌گیرد فلا یلو من الا نفسه لذا آن کسانی که می‌گویند پاک است آنها اگر استدلال بکنند بهتر از این است که این‌ها استدلال بکنند ولی علی کل حال این‌ قضیه حمام آن زمان قضیه‌ای بوده که نمی‌دانیم چه جور بوده اما آن چه مسلم است این است که این‌ها مثل خزینه‌هایی که در ایران بود سابقاً و برداشته شد این جور نبوده، خزینه بوده در آن بسته بوده اطرافش شیر بوده می‌رفتند از این شیر آب بر می‌داشتند و غسل می‌کردند ، تا این ‌جاها معلوم است لذا حضرت می‌فرمودند که این شیرها حکم کر را دارند حکم ماء جاری را دارند که ما می‌گفتیم حمام هم ندارد خانه‌ها الان همین‌طور است موسسه‌ها همین جور است هرکجا لوله کشی باشد مثل لوله حمامها همین طور است، اما این آبهایی که برمی‌دارند و روی سرشان می‌ریزند این‌ها آب قلیل است دیگر، ولو از آب کر هم برمی‌دارند یعنی شیر را باز می‌کردند توی حوضچه آن حوضچه ولو کر نیست اما متصل به کر است و پاک است این ظرف را که برمی‌دارد و روی سرش می‌ریزد این دیگر آب قلیل است دیگر، این آب قلیل می‌رفت توی چاه تا این جاها مثل این که معلوم است اما حالا آن چاه وضعش چه بوده؟ از این آب مستحب بوده؟ شفا بوده؟ چون مومنین مثل کسی مومنی آبی بخورد شفاست این که انسان دم دهانی او را بخورد این جوری بوده ؟ آیا بد بوده؟ خوب بوده؟ معلوم نیست چه جوری است، اما برروی هم از روایات اگر استفاده نکنیم این که غسل درست است اما بد است دیگر نمی‌توانیم استفاده بکنیم که این آب نجس است و در حالی که نجس است با آن می‌شود غسل کرد، دو تا از این روایت‌ها را بخوانم، سابقاً این روایت‌ها را خوانده‌ایم.

صحیحه ابن ابی یعفور روایت 5 از باب 11 از ابواب ماء مضاف، به این روایت تمسک کرده‌اند برای بحثمان که آب غساله آب قلیل نجس است،حضرت فرمودند ایاک ان تغتسل من غساله الحمام چرا؟ علت آورده‌اند ففیها یجتمع غساله الیهود و النصاری و المجوس و الناصب لنا اهل البیت علیهم السلام گفتند خب ببین حضرت حرف ندارد غساله‌ای که از مسلمان باشد، اشکالی که دارد می‌گوید از یهودی‌هاست از نصرانی‌هاست از مجوسی‌هاست پس بنابراین این‌ها آب می‌ریزند روی سرشان آن غساله نجس است می‌رود توی این چاه از این چاه چون نجس است غسل نکنید، این این روایت.

خب ایاک ان تغتسل من غساله الحمام یعنی چون نجس است؟ گفتند بله، دلیلش هم این که حضرت فرمودند که ففیها یعنی لانه یجتمع غسالته الیهود و النصاری، اگر مجوسی‌ها این‌ها غسل نمی‌کردند آبش توی این چاه نمی‌رفت طوری نبود غساله‌اش پاک بود این که جنب است خودش را تطهیر می‌کند این چه؟ اگر این نجس باشد غساله‌اش هم نجس است، آن وقت این را حضرت نفرمودند که ایاک ان تغتسل من غساله الحمام لانها یجتمع غساله النجاسه، گفتند که لانه یجتمع غساله یهودی‌ها و نصرانی‌ها و مجوسی‌ها، خب مسلمانها هم بدنش نجس است با همین آب می‌ریزد به بدنش، بدنش را طاهر می‌کند بعد غسل می‌کند، این را نفرموده‌اند،

معلوم می‌شود یک چیز دیگر در مسئله بوده آن چه بوده؟ این که از روایات فهمیده می‌شود که روایت 2 است حالا می‌خوانم آمده بود پیش حضرت می‌گفت که می‌گویند توی این آب گندیده‌ها غسل کردن مستحب است، شفاست، آن وقت حضرت فرمودند این چه شفایی است که آب یهودی‌ها و نصرانی‌ها و مجوسی‌ها در آن است، این معنایش چیست؟ اگر نگوییم دلالت می‌کند بر طهارت لااقل دلالت نمی‌کند بر نجاست او می‌گفت شفاست حضرت نمی‌فرمودند نجس است می‌گفتند که این چه آب شفایی است که غساله نصرانی و یهودی و مجوسی و ناصبی در آن است، در بعضی از روایات دارد ولدالزنا لذا می‌خواهند بگویند شفاء نیست و اما نجس است ظاهراً این طور نیست اگر روایت دلالت نکند بر این که طاهر است لااقل دلالت نمی‌کند بر این که نجس است.

روایت2 از باب 5 می‌فرمایند که من اغتسل من الماء الذی قد اغتسل فاصابه جذام فلا یلو من الانفسه، اگر کسی غسل بکند در آن چاه این اگر جذام گرفت ملامت نکند الا خودش را یعنی غسل درست است اما موجب مرض است، راوی سئوال کرد که دیگر روایت را من ننوشته‌ام یابن رسول الله می‌گویند شفاست حضرت فرمودند چه شفایی است که یهودی‌ها و نصرانی‌ها و ولالدالزنا‌ها، زنای حرام آب غسلشان می‌رود در این چاه؟ که از روایت فهمیده می‌شود که این بد کاری است خباثت است خلاف نزاکت است اما پاک است، لذا اگر کسانی که استدلال کرده‌اند به این روایت‌ها استدلال کرده بودند که مرحوم صاحب جواهر هم در ضمن صحبتشان اگر مطالعه کرده باشید پافشاری ندارد اما اشاره به همین روایات ماء الحمام هم دارد که دلالت می‌کند بر طهارت، نه این، نه آن، برای این که نمی‌دانیم اصلاً وضع‌ این چاه‌ها چه جوری بوده؟ معمولاً وضع این چاه‌ها آب مضاف است دیگر، اما نمی دانیم چه جوری بوده؟ آیا راستی آب قلیل بوده می‌رفته توی این چاه‌ها؟ آیا این چاه‌ها متصل به خزینه بوده که می‌رفتند غسل می‌کردند شلوغ که می‌شد نمی‌شد همه اطراف خزینه، لذا می‌خواستند زود تمام بشود می‌رفتند توی آن چاه، متصل به کر بوده غسل می‌کردند می‌رفتند اما چون که آب کثیفی بوده حضرت می‌فرمودند غسل نکنید، یعنی غسل درست است، نکنید، و من خیال می‌کنم این حرف آخری بوده یعنی اصلاً این چاه متصل بوده چنانچه یک حوضچه‌ای بوده که این حوضچه را در حمامهای ما هم آن وقت‌ها بود بین رختکن و بین گرمخانه غسلشان را می‌کردند، گرمخانه را صحنش را نجس می‌دانستند لذا می‌آمدند در آن حوضچه تا قوزک پایشان آب بود آب می‌کشیدند آب کر بود یعنی متصل به کر بود می‌آمدند توی رختکن، من خیال می‌کنم حمامهای آن زمان هم این جور بوده، در خزینه بسته بوده، اطرافش شیر بوده و باریک باریک می‌آمده توی حوضچه‌ها از آن جا غسل می‌کردند و می‌رفت توی یک چاه برای این که اگر شلوغ بشود همه نمی‌توانند از آن شیر‌ها غسل بکنند بروند توی آن چاه غسل بکنند متصل به کر بوده چنانجه آن حوضچه بین گرمخانه و رختکن هم متصل به حوض بوده اگر این باشد همان آب کثیف است اما غسل کردن در آن اشکال ندارد اما از بحث ما بیرون است برای این که غساله ماء کر می‌شود نه غساله ماء قلیل، باید همین جورها باشد.

اطلاق گیری نمی‌خواهیم بکنیم، نمی‌دانیم وضعش چه بوده؟ این‌ها چه بوده؟ نمی‌دانیم، می‌دانیم که آبهای قلیل می‌رفته توی چاه و حضرت می‌فرمودند ایاک ان تغتسل من غساله الحمام، این ایاک چرا؟ آنها می‌گفتند شفاست حضرت فرمودند چه شفایی است که غساله یهودی‌ها و ولدالزناها و جماع زنا و این‌هاست! لذا روایت آخر هم همین را می‌گوید، غسل نکن جذام می‌گیری یعنی اگر غسل کردی طوری نیست، غسل نکن جذام می‌گیری، خب دیگر چیزی نداریم برای این قول.

باید بگوییم که برای صاحب جواهر هیچ چیز نداشتیم الا اصل و اجماع، اجماعش را رد کردیم که مسئله را اصلاً متعرض نشده‌اند آن کسانی هم که متعرض شده‌اند گفته‌اند نجس است صریح مبسوط بود که نجس است و به صاحب جواهر عرض کردیم آقا اصل شما هم می‌خواهید استصحاب جاری کنید استصحاب جاری نیست برای این که قضیه متیقنه غیر مشکوکه است و قضیه مشکوکه غیر متیقنه است، کل شئ طاهر می‌خواهی جاری کنی آن الماء کله طاهر از این آب انصراف دارد کل شیئ طاهر می‌گیردش پاکش می‌کند، مطهرش نمی‌کند و علی کل حال اصل هم انصراف دارد از بحث ما، این حرف صاحب جواهر بود و ردّ است.

این کسانی هم که می‌گویند مطلقا نجس است این‌ها هم پنج تا دلیل  که منحصر می‌شود به دو تا دلیل یکی دلیل عقلی یکی هم روایت عیسی بن قاسم، اما این دو تا روایت قابل تخصیص است بلکه تخصص در مقابل قول سوم.

قول سوم کدام است؟ قول سوم می‌گوید غسله اول نجس است یعنی قول مشهور اما غسله متعقب به طهارت آن دیگر پاک است مثلاً دست بولی شده آب قلیل را می‌ریزند روی دست نجاست را برمی‌دارد می‌برد گفته‌اند این نجس است برای این که آب قلیل ملاقات با نجس کرده نجس شده، اما آن غسله دوم آن دیگر پاک است و حتی مثلاً زمین خون دارد یا دست شما خون دارد اول خونش را رفع می‌کنند با کهنه‌ای پنبه‌ای با آب دهان زبان می‌زند خب وقتی خون تمام شد آب را می‌ریزد روی دست، با متنجس ملاقات کرده نه نجس، گفته‌اند این همان غسله اول هم پاک است برای این که نجس نبرده متعقب به طهارت است، این‌ها دو تا دلیل حسابی دارند که این دوتا دلیل آن دوتا دلیل را که می‌گوید نجس است تخصیص می‌زندبلکه تخصص،

دو تا دلیل چیست؟ یک) می‌گویند ما اصلاً روایتی نداریم که متنجس نجس باشد همه روایتها مربوط به عین نجس است که سابقاً اگر یادتان باشد بحث کردیم و ما گفتیم آب قلیل به ملاقات نجس نجس می‌شود عین نجسش را روایت خواندیم متنجس را منزلت درست کردیم گفتیم المتنجس کالنجس مرحوم آخوند خراسانی در درسشان که حکیم نقل می‌کنند از درسشان، مرحوم آقای کمپانی در درسشان که مرحوم آقای خویی نقل می‌کنند از درسشان این دو بزرگوار فرموده‌اند اصلاً آب قلیل به ملاقات متنجس نجس نمی‌شود، آن که نجس می‌شود به ملاقات نجس است، مرحوم آخوند مرحوم آقای کمپانی با عدم الدلیل آمده‌اند جلو گفته‌اند دلیل برایش نداریم این که همه روایت‌ها مربوط به نجاست است و چون همه روایت‌ها مربوط به نجاست است راجع به متنجس که (دست متنجس نه دست عین نجس) دست متنجس را زد توی آب قلیل گفته‌اند این آب قلیل نجس نمی‌شود چرا؟ برای این که دلیلی برای نجاستش نداریم،

دیگران من‌جمله آقای حکیم و آقای خویی که می‌خواهند استادهایشان را نقل بکنند گفتند آقا اطلاق دارد روایت‌ها اطلاق دارد و سابقاً صحبت کردیم یک روایت که اطلاق داشته باشد پیدا نکردیم همه روایت‌ها مربوط به عین نجس است آن وقت آن جا که دست متنجس باشد بزنیم توی آب قلیل با اجماع آمدیم گفتیم آقا اجماع هست که فرقی بین متنجس و نجس نیست، این جوری مسئله را درستش کردیم و الا فرمایش  مرحوم آخوند فرمایش مرحوم آقای کمپانی بسیار عالی بود گفتند روایت‌ها اطلاق ندارد مختص به نجس است و ما نداریم یک روایتی که اطلاق داشته باشد یا مربوط به متنجس باشد خب آن مسئله را آن جا صاف کردیم و آن مسئله این‌جا نمی‌آید و آن این است که غساله اگر عین را ببردش، خب نجس است برای این که در آن آب نجاست هست و اما اگر متنجس باشد یعنی دفعه دوم، اول دست خون داشت آب ریخت روی دستش رفت جلو این آب نجس است برای این که نجاست توی آن است اما دفعه دوم که نجاست توی آن نیست متنجس است غسله دوم که متعقب به طهارت می‌شود این را ما بخواهیم بگوییم نجس است دلیل نداریم، آن اجماع دیگر این جاها نمی‌آید، به اندازه‌ای که مرحوم صاحب جواهر می‌توانند جرأت کنند بگویند اصلاً اجماع داریم این که غساله مطلقا پاک است این یک دلیل که خیلی مهم است.

یک دلیل مهمتر از این این است که بایدملتزم بشویم به یک امر تعبدی صددرصد که عقل از آن استیحاش دارد لباس را بزن توی آب بیاور بالا فشار بده بگو عین نجاست توی آن است این نجس است خیلی خوب دفعه دوم این لباس را بیاور بالا فشار بده آن آب‌ها که ریخته نجس است آن آبها که توی لباس مانده پاک است، می‌شود گفت؟ باقی مانده‌ها نجس است، یا مثلاً دست شما، دست نجس است آب می‌ریزید روی آن آب می‌رود آن جا که عین نجس بود بگویید نجس است آن جا که عین نجس را نبرد آب ریختید روی دست متعقب به طهارت شد اگر بخواهید بگویید غساله نجس است اما این تری دست پاک است خب اگر آن نجس است تری دست هم نجس است اگر این پاک است آن را هم باید بگویید پاک است،

بله یک دفعه راستی یک روایت صحیح السند ظاهر الدلاله‌ای که آن روایت عیسی بن قاسم هم مربوط به عین نجاست است می‌گوید که اگر از بول و غایط مربوط به عین نجاست است آن وارد و مورود هم مربوط به عین نجاست است مربوط به غساله دوم نیست آن 5 تا دلیل که سه تا نا تمام است دو تا تمام است هر 5 تا مربوط به آن غسله اول است یعنی آن غسله‌ای که نجاست می‌برد آن غسله‌ای که عین نجاست را می‌برد آن 5 تا دلیلی هم که می‌گویند نجس است هیچ کدام راجع به غسله متعقب به طهارت نیست وقتی نباشد آن دلیل‌ها هم حتی نمی‌تواند برای ما کار بکند چون این عقل را بخواهد بزند کنار خیلی موونه می‌خواهد ما بگوییم آب را ریخته‌ایم روی دست ریخته روی زمین این چیزهایی که روی زمین ریخته نجس است اما این تری دست که از همان است این پاک است ، این کسانی که می‌گویند غسله دوم نجس است همین را می‌گویند دیگر، می‌گویند پاک است،

ظرف را آب بریز توی آن و بریز، دفعه دوم بریز می‌گویند آن آبها که ریختی اما این تری توی ظرف می‌گویند طوری نیست،

یک قدری بیشتر خمره نجس است توی رساله‌ها نوشته‌اند این خمره را آب بگردان توی آن برود پایین دفعه اول آبش را بگیر با یک ظرفی، نجس است آن پارچه و امثال این‌ها هم نجس است دفعه دوم آب بریز اطراف این خمره می‌رود پایین با ظرف بگیر یا با یک پارچه‌ای مثلاً یا با یک ظرفی، آب‌ها را بریز نجس است اما دستت پاک است آن پارچه هم پاک است خب اگر آن آبها که با کاسه ریختی آگر آن آبها نجس است کاسه هم نجس است دست هم نجس است آن پارچه هم نجس است اگر پاک است این‌ها هم پاک است.

یک قاعده سیال هر کجا ما بخواهیم آن غساله متعقب به طهارت را بخواهیم نجس بدانیم یک) دلیل نداریم آن ادله‌ای که آب قلیل به ملاقات نجس می‌شود مربوط به عین نجاست است نه مربوط به غسله دوم و این امر عقلی هم در کار است مرحوم حاجآقا رضا همدانی توجه به مطلب کرده‌اند ایشان می‌فرمایند آقا این معنای عرفی است، معنای عرف این که هم غسله اول هم غسله دوم را قذر می‌داند، به مرحوم حاج آقا رضا می‌گوییم از کجا قذر می‌داند؟ دفعه اول می‌گوید نجاست توی آن است قذر می‌داند آلوده می‌داند اما دفعه دوم آلوده بداند نه، می‌گوید اگر آن پاک است این هم پاک است اگر آن نجس است این هم نجس است.

فتلخص مما ذکرناه قول به طهارت مطلقا قول به نجاست مطلقا نه، قول به نجاست آن غسله‌ای که عین را می‌برد آری این غسله‌ای که متعقب به طهارت است نه، حالا دیگر فردا بحثی نداریم مربوط به آب نیم خورده سگ و امثال این‌ها و یکی هم آب مشتبه چیزی نیست، هر دو مربوط به نجاسات که نجاسات 12 چیز است، اول و دوم بول وغایط اگر چیزی پیدا کردید برای رد قول من یا تأیید قول من بفرمایید تا فردا برای دیگران هم بگویم و الا مباحثه فردای ما باب نجاست که 12تاست اول و دوم بول و غایط .

وصلی الله علی محمد وآل محمد