عنوان: بیانات معظّم‌له در مراسم احیای شب بیست و یکم
شرح:

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

 

 

شهادت مظلومانۀ مولی الموحدین مولی امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه»‌ را به همۀ شما تسلیت می‌گویم و از طرف همۀ‌ شما این مصیبت بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر «ارواحنافداه» تسلیت می‌گویم و از طرف همۀ شما از حضرت ولی عصر می‌خواهم نظر لطفی به جلسه عنایت کند و با لطف امام زمان از جلسه بیرون رویم.

دعای مشهوری در میان علما هست و بسیاری از علما آن را ذکر خود قرار دادند. علامه مجلسی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند در شبهای قدر این ذکر خیلی خصوصیت دارد و خیلی باید خوانده شود. دعا اینست که: «اللّهم اجعل عاقبة أمرنا خیرا». اگر به عربی نمی‌تواند بگوید خدایا عاقبت ما را بخیر بفرما. من از همۀ شما در این جلسۀ مقدس تقاضا دارم این ذکر مقدس ذکر شما باشد، یا به عربی یا فارسی.

مشهور این ذکر مقدس را معنا کردند به اینکه خدایا! ما را بیامرز و به بهشت ببر. معمولاً اگر از شماها که در اینگونه چیزها وارد هستید، بپرسند «اللّهم اجعل عاقبة أمرنا خیرا» یعنی چه؟ می‌گویید یعنی خدا مرا بیامرزد و از گناهان من درگذرد و مرا بهشتی کند.

معنا، معنای خوبیست، اما به نظر می‌رسد اگر از این ذکر مقدس هفت هشت معنا اراده کنید و استعمال لفظ در اکثر از معنا شود، خیلی بهتر است.

معنای اول «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» اینست که خدایا وابسته‌های من و زن و بچۀ من ذلت بعد از عزت نبینند. خدای ناکرده کسی عزیز باشد و فلج و زیردست شود یا ورشکسته و محتاج شود و بالاخره عزت او مبدل به ذلت شود. در وقتی که می‌گویید «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا»، این معنای اول در ذهنتان باشد.  

معنای دوم که از آن مهمتر است یعنی خدایا تخیل‌ها و توهم‌ها و خنّاس‌های انسی و خنّاس‌های جنی به تشیع من ضرر نزنند. و من بتوانم آن یقین آباء و اجدادی که راجع به اهل بیت دارم در خدمت امیرالمؤمنین علی «سلام‌الله‌علیه» ببرم. این معنای دوم از معنای اول خیلی مهمتر است. مخصوصاً در زمان که دشمن دین ما را هدف گرفته است و دشمن روی جوانهای ما تشیع را هدف گرفته است، لذا شما به زبان خودتان و همچنین جوانها دربارۀ «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» این معنای دوم را هم اراده کنید.

معنای سوم یعنی خدایا دم مرگ امیرالمؤمنین را به صورت خوش ببینم و امیرالمومنین از من راضی باشد. عزرائیل که مرا قبض روح می‌کند، امیرالمؤمنین مرا زیر لوای ولایت ببرد. معلوم است که این معنای سوم خیلی بهتر از معنای اول و دوم است. معنای اول و دوم خیلی مهم بود، اما این معنای سوم خیلی مهمتر است. یعنی در وقتی که می‌گویید «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» یا می‌گویید خدایا عاقبت مرا به خیر کن، معنای سوم در ذهنتان خدمت امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» دم مرگ شاد و خرم باشید.

معنای چهارم که از این سه معنا مهمتر است، اینکه خدایا تو وعده دادی به دست این شیعه و به رهبری امام زمان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود و یک بهشتی دنیایی در عالم پیدا شود. خدایا توفیق این خدمت را به من بده که در خدمت حضرت ولی عصر بتوانم عالم را گلستان کنم. یعنی فرج آقا را نزدیک کن که من در فرج آقا امام زمان باشم. این معنا بالاتر از معنای اول و دوم و سوم است.

معنای پنجم که آن هم خیلی مهم است، مسئلۀ‌ رجعت است. ما شیعه‌ها دلیل داریم، هم از قرآن و هم از روایت و هم در زیارات بیش از صد و پنجاه روایت عالی راجع به رجعت داریم، و آن اینست که در ظهور حکومت عدل و حکومت اهل بیت که چندین میلیون سال طول می‌کشد و حکومت اهل بیت تا زمان امام زمان تا روز قیامت چندین میلیون سال طول می‌کشد. همۀ اهل بیت برمی‌گردند و حکومت جهانی می‌کنند و این رجعت خیلی عالیست. خدا وعده داده است که بعضی از مؤمنین به دنیا برگردند و یک حکومت صد سال به بالا در حکومت اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» داشته باشند. این معنا هم در ردیف معنای چهارم یعنی ظهور امام زمان و رهبری ایشان است،‌ و اینکه در زیارتها می‌خوانیم که من به رجعت شما عقیده دارم، در آن موقع بگویید خدایا من از کسانی باشم که به این دنیا برگردم و چندین سال در حکومت اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» باشم.

معنای ششم که از این معنا هم بالاتر و عالیتر است، همان است که مشهور می‌فرمایند. یعنی خدایا در روز قیامت اگر من بخواهم نجات پیدا کنم باید چنین باشم. وقتی قیامت شد امیرالمؤمنین با سعۀ‌ وجودی بیاید و مهر ولایت را به پیشانی من بزند و مرا لب حوض کوثر ببرد و از آب کوثر به من بنوشاند و یک انسان کامل شوم. اگر زشت هستم، زیبا و اگر پیرم، جوان و اگر شکسته هستم، سالم و اگر آلوده از نظر معنوی هستم،‌ طاهر و مطهر شوم و بعد از عالم معاد یعنی آن پنجاه هزار سال که برای این یک لحظه است، در خدمت اهل بیت به بهشت بروم.

مشهور که می‌گویند خدایا عاقبت مرا بخیر کن یعنی خدایا در قیامت امیرالمومنین را به فریاد من برسان و مهر امامت به پیشانی من بزن و لب حوض کوثر شاد و خرم و یک انسان کامل به بهشت بروم.

معنای دیگر که بالاتر از همۀ این معانی است، اینست که در بهشت هرکه هرچه بخواهد هست. نمی‌شود در بهشت کسی چیزی بخواهد و آن نباشد. قرآن می‌فرماید: (مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْینُ) ﴿الزخرف‏، 71﴾. این تکرار هم ندارد و هرچه بخوریم و بیاشایم و لذت ببریم، لذت بعدی غیر از لذت اول است و تا خدا خدایی می‌کند ما در بهشت لذتی که به قول قرآن نمی‌توان تعریفش را کرد، برای ما شیعه هست.

«اللّهم اجعل عاقبة‌ أمرنا خیرا» یعنی مرا از نعمتهای بهشت علاوه بر اینکه نعمتهای بهشت را عنایت می‌کنی، نعمتهای معنوی هم به من عنایت کن. در روایات می‌خوانیم در سورۀ یس آمده گاهی برای اینکه بنده‌ها از عالم لذت جسمی بیرون بیایند، پروردگار عالم به آنها سلام می‌کند. (سَلاَمٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ‌) (یس، 58) و «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» یعنی من مورد این سلام واقع شوم. این از بهشت خیلی بالاتر است.

معنای آخر که برای خواص است، اینکه در بهشت معمولاً بندگان خدا لذت بعد از لذت است تا خدا خدایی می‌کند. اما یک دسته هستند که بهشت برای آنها کوچک است، به اندازه‌ای که بهشت از آنها شکایت می‌کند. می‌گوید خدایا تو مرا برای او خلق کردی اما او توجه و تنبّه به من ندارد. خطاب می‌شود این مُنغمر در عالم وحدت است، بگذار در عالم وحدت در مقام قرب الهی، لذت ببرد. بعد روایت می‌گوید پروردگار عالم نظرها به او دارد و در هر نظری سعۀ وجودی پیدا می‌کند. در روایت آمده ملک او زیاد می‌شود. معنای مُلک او زیاد می‌شود این نیست که اگر یک باغ دارد یک باغ دیگری به او می‌دهند. بلکه معنایش اینست که سعۀ وجودی پیدا می‌کند.

معنای «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» این باشد که خدایا من بهشت متوقف نشوم. غالب مردم متوقف در بهشتند و تا خدا خدایی می‌کند (همُ فیها خالِدونُ). و اینها خوش و خرم از نظر جسمی و معنوی هستند. اما یک دسته هستند که بهشت برای آنها کوچک است و نظر به بهشت ندارند. حتی بهشت از دست اینها شکایت می‌کند که اینها نظری به بهشت ندارند و پروردگار عالم جواب می‌دهد این مُنغمر در عالم وحدت است. این افراد سیر دارند و توقف برای این افراد ممنوع است.

در جهنم توقف هست و در بهشت غالب مردم توقف دارند، اما در بهشت برای بعضی توقف نیست. به این عالم فنا و سیر من الحق الی الحق رو به قرب الهی می‌گویند. هر قدمی که برمی‌دارد، سعۀ وجودی است. هر قدمی که برمی‌دارد از بهشت و آنچه در بهشت است، برای او ارزشش بیشتر است و تا خدا خدایی می‌کند این سیر هست که قدمی از بهشت و آنچه در بهشت است، ارزشش بیشتر است و این سیر برای بعضیها هست. معنای هفتم «اللّهم اجعل عاقبة ‌أمرنا خیرا» اینست که خدایا من به آنجا برسم که مرا بهشت ببری و به من سلام کنی و مرا مدهوش کنی و من برسم به آنجا که بهشت برای من کوچک باشد و بی‌اعتنای به بهشت شوم و منغمر در عالم وحدت شوم و سیر بعد از سیر داشته باشم تا خدا خدایی می‌کند و این انسان از نظر قرآن خلق شده برای این هدف.

آن هفت معنایی که گفتم مقدمه است که انسان به مقام قرب الهی برسد. (یا أَیهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ‌) ﴿الانشقاق‏، 6﴾

إن شاء الله در اینگونه مجالس از خدا اینگونه چیزها بخواهید. دنیا را بخواهید برای خودتان و برای دیگران، دنیای حلال بخواهید، رفع گرفتاریها بخواهید، بهشت بخواهید و عالم برزخ بخواهید، اما مهمتر از اینها اینکه قرآن روی آن پافشاری دارد اینست که انسان برسد به جایی که توقف در آن ممنوع است و تا خدا خدایی می‌کند هر لحظه به مقام قرب الهی نزدیک می‌شود و هر نزدیکی یک بهشت و بالاتر از بهشت است.

 

نسئلک اللّهم و ندعوک باسمک العظیم الأعظم الأعز الأجل الأکرم

بحق علی، یا الله

یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک