عنوان: قاعده فراغ و تجاوز 4
شرح:

بحث این بود که در باب وضو گفته اند قاعده فراغ دارد اما قاعد تجاوز ندارد، اگر ما باشیم و روایات ما باشیم و بنای عقلاء باید بگوییم که وضو و غیر وضو ندارد همین طور که در نماز اگر بعد از نماز شک کند که سه رکعت خوانده ای یا چهار رکعت؟ می گوییم چهار رکعت، اگر هم توی نماز شک کند که دارد می رود به سجده آیا رکوع کردم یا نه؟ می گوید رکوع کردم وضو هم همین طور است اگر وضو را گرفت تمام شد شک کرد آیا مسح روی سر را کردم یا نه؟ خب مسح روی سر را کردم به قاعده فراغ، اگر هم توی وضو است و هنوز وضو تمام نشده، دارد مسح پای راست را می کند شک کرد آیا مسح سر را کردم یا نه؟ باید بگوید که کردم، قاعده این است.

     اما گفته اند که قاعده فراغ آری و قاعده تجاوز نه، در خصوص این دو تا روایت داریم که باید بگوییم تعبد است یک روایت به خوبی دلالت دارد دلالتش خیلی عالی است این که قاعده ی تجاوز در وضو نیست اما یک در روایت هم ظهورش این است که قاعده تجاوز در وضو هست، قاعده ی فراغش مسلم است برای این که روایت داشتیم اگر یادتان باشد حین یتواضا اذکر یعنی سوال کرد وضو گرفت بعد از وضو نمی داند وضویش را درست گرفت یا نه؟ حضرت فرمودند درست گرفت، حین یتواضا اذکر من حین یشک پس قاعده ی فراغ دارد اما قاعده ی تجاوزش یک روایت دارد روایت می گوید نه، این روایت را بخوانیم،

     روایت صحیحه زراره روایت 1 از باب 2 از ابواب وضو جلد اول وسائل اذا کنت قاعده فی وضوئک فلم تدرا غلت ذراعیک ام لام فاعد علیهما جمیع ما شککت فیه انک لم تغسله مما سمی الله تعالی ما دمت فی حال الوضو فاذا قمت من الوضو و فرغت منه و صرت فی الصلوه او فی غیرها فشککت فی بعض ما سمی الله تعالی ممااوجب علیه لا شیئ علیک، صدر و ذیل باید بگوییم کالنص در این است که باب وضو قاعده تجاوز ندارد اما قاعده فراغ دارد، برای این که صدرش می فرماید که اذا کنت قاعدا فی وضوئک فلم تدر اغسلت ذراعیک ام لا؟ فاعد علیهما و علی جمیع ما شککت فیه انک لم تغسله مما سمی الله ما دمت فی حال الوضوء یعنی ما دمت فی حال الوضوء قاعده تجاوز نه، و اما قاعده فراغ اری فاذا قمت من الوضو و فرعت منه و صرت فی حاله اخری یعنی لا فی حال الوضو، فی الصلوه او فی غیر الصلوه فشککت فی بعض ما سمی الله کم مما اوجب الله علیک لا شیئ علیک، این روایت که خواندیم روایت 1 از باب 2 از ابواب وضو جلد اول وسائل.

اما روایت 2 از باب 42، از ابواب وضو جلد اول وسائل روایت صحیح السند است، اذا شککت فی شیئ من الوضو و قد دخلت فی غیره فلیس شکک شیئ انما الشک اذا کنت فی شیئ لم تجزه می گوید قاعده تجاوز دارد حین یتوضا اذکر خب قاعده فراغ هم دارد مثل نماز که هم قاعده تجاوز دارد هم قاعده فراغ این روایت هم می گوید که قاعده تجاوز دارد قاعده فراغش را هم مسلم از روایات دیگر لذا اذا شککت فی شیئ من الوضو و قد دخلت فی غیر آن شیی فلیس شکک بشیئ انما الشک اذا کنت فی شیئ لم تجزه، بگوییم به قرینه آن روایتی که گفت قاعده تجاوز نه این ضمیر غیر را به وضو بزنیم، خیلی خلاف قاعده است اما خب حالا جمع بین روایات بکنیم این جوری، اذا شککت فی شیئ من الوضو و قد دخلت فی غیرالوضو فلیس شکک بشیئ انما الشک، اذا کنت فی شیئ لم تجزه ای لم تفرغه

خب اگر این جور معنا کنیم دیگر با آن اول منافات پیدا نمی کند آن می گفت قاعده تجاوز ندارد این هم می گوید قاعده فراغ دارد، البته خیلی بعید است هم صدر بعید است که ضمیر غیره را به وضو بزنیم، ظهور خیلی قوی است به شیئ می خورد اذا شککت فی شیئ من الوضو و دخلت فی غیر آن شیئ فشکک لیس شیئ، دو دفعه همین را معنا می کند انما الشک اذا کنت فی شیئ لم تجزه از این شیئ یعنی قاعده فراغ باید سر را دو دفعه مسح بکند، این زیاد هم اتفاق می افتد، وضویش هم باطل نیست ولو برای این که اگر مسح نکرده که مسح می کند اگر هم مسح است طوری نیست لذا اگر پاها را مسح نکرده و شكل بکند آیا من مسح سر کردم یا نه؟ حتماً باید مسح سر بکند برای اینکه تجاوز نکرده فراغ از وضو نکرده فراغ از وضو هم که پیدا نکرده پس حتماً باید مسح سر بکند حالا دو دفعه دستش را می کشد روی سرش اگر قبلاً مسح کرده خب این زیادی است طوری نیست اگر هم قبلاً مسح نکرده این مسح درست است

بنابراین روایت را بخواهیم بگوییم اذا شککت فی شیئ من الوضو و قد دخلت فی غیر الوضوء تا منافات با منافات نداشته باشد خیلی مشكل است انصافاً، اما چاره ای نداریم چاره نداشتن از این باب است برای این که اختلافی در مسئله نیست اصحاب اتفاق دارند که باب وضو فقط قاعده تجاوز ندارد خب وقتی این جوری باشد دیگر این روایت 2 از باب 42 این نماز که خواندیم این را باید طرح بکنیم حالا این جور که معنا کنیم دیگر لا اقل طرح نکرده ایم یک خلاف ظاهری قائل شده ایم لذا اگر کسی بگوید خیر این فی غیره به شیئ می خورد نه وضو آن لم تجزه هم مربوط به اجزاء است نه مربوط به کل، من یقین دارم تعارض می شود بین روایت این روایت را باید طرح کرد برای این که خذ بما اشتهر بین اصحابک فال الشهره لا ریب فیه ودع الشاذ النادر

دو تا روایت باهم تعارض کرده و ترجیح با آن روایتی است که این طور است حالا اگر هم کسی این جا شهرت روایی بگوید باز اعراض اصحاب از این روایی است یعنی احدی به این روایی اذا شککت فی شیئ من الوضو و قد دخلت فی غیره احدی عمل نکرده، یا بفرمایید شهرت فتوایی، ترجیح می دهد آن روایت را، دع الشاذ النادر می گیرد این روایت را طرح بکنیم یا این که بفرمایید نه آن روایت اولی معمول به عندالاصحاب است آن روایت دوم معرض عنهاست عندالاصحاب و چیزی که معرض عنها عندالاصحاب باشد دیگر معلوم است حجت نیست، خب تا این جا درست می شود.

     مشکلی که در مسئله جلو می آید حرف مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه است مسئله این است که آیا از باب وضو باید تجاوز کرد؟ باب تیمم و غسل هم همین است؟ که آنه هم قاعده قاعده فراغ دارند و قاعده تجاوز ندارند؟ یعنی مثلاً دارد غسل می کند طرف چپ را دارد غسل می کند شك کرد طرف راست را غسل داد یا نه؟ خب قاعده باید بگوییم بله، دارد طرف راست را غسل می دهد شك کرد سر و گردن را غسل داد یا نه؟ قاعده باید بگووییم قاعده تجاوز، بله غسل داده چنانچه بعد از غسل اگر شک کرد که درست غسل کرد یا نه؟ بگوید درست غسل کردم، قاعده این را اقتضا می کند و آن روایت در باب وضو را بخواهیم ببریم در باب غسل در باب تیمم قیاس می شود اما شیخ انصاری می فرمایند که می بریم می گوییم که باب وضو هم غسل هم تیمم قاعده تجاوز ندارد، البته احتمال است برای این که مشهور در میان اصحاب بلکه باید ادعای اجماع بکنیم که گفته اند باب غسل و باب وضو هم قاعده تجاوز دارد هم قاعده فراغ، اما شیخ انصاری گفته اند ندارد، چرا ندارد؟ ایشان گفته اند اصلاً باب وضو و غسل و تیمم ذو اجزاء که نیست، یک امر وحدانی است شارع از ما طهارت می خواهد طهارت یک امر سیط است و قاعده تجاوز اصلاً در آن سالبه به انتفاء موضوع است ما باید طهارت را احراز بکنیم، و آن طهارت ذو اجزاء نیست به واسطه غسلات و مسحات آن طهارت پیدا می شود پس اگر کسی بخواهداگر جنب است رفع جنابتش باشد باید احراز بکند که من آن طهارت آن امر بسیط که این ها میانه هم هست یعنی مردم عوام جنب که هستند یک ناراحتی در خودشان می بینند وقتی غسل می کنند می کنند می گویند یک نورانیت، الوضو علی الوضو نور علی نور می گوید نورانیت برایم پیدا شده می گوید غسل آن است آن حالت است و آن حالت حالت حدث داریم حالت طهارت داریم به واسطه حدث اصغر یا حدث اکبر یک حالت کدورت ظلمانی پیدا می شود به واسطه وضو و به واسطه غسل آن حالت رفع می شود به جایش یک حالت نورانی برای انسان پیدا می شود خب وقتی این باشد مرکب که نیست وقتی مرکب نشد باید احراز بکنیم، قاعده فراغ دارد برای اینکه بسیط است اما قاعده ی تجاوز ندارد برای اینکه مرکب نیست، این حرف مرحوم شیخ انصاری است.

     اما اشکالی که توی آن است این است که امام علیه السلام در همین باب وضو که مسلم قاعده ی تجاوز ندارد ذو اجزاء حساب کرده روایاتی که خواندیم در باب وضو فرض کرده صاحب اجزاء برای اینکه روایتی که الان خواندیم حین یتوضا اذکر ولو اینکه مربوط به قاعده ی فراغ بود اما آن روایت که الان خواندیم ببینید اذا کنت قاعدا فی وضوئک فلم تدر اغسلت ذراعک ام لا فاعد علیهما و علی جمیع ما شککت فی انک لم تغسله مما سمی الله مادمت فی حال الوضوء فاذا قمت من الوضو و فرقت منه و صرت فی حاله اخری فی الصلوه او فی غیرها فشککت فی بعض ما سمی الله فشکک لیس بشیئ، خود حضرت وضو را غسلات و مسحات گفتند که اذا کنت قاعدا فی وضوئک فلم تدر اغسلت ذرائیک، روایت بعدی که خواندیم این خیلی روشن تر است می فرماید اذا شککت فی شیئ من الوضوء دیگر نص در این است که وضو ذو اجزاء است اذا شککت فی شیئ من الوضوء فقد دخلت فی غیر آن جزء فلیس شکک بشیئ انما الشک اذا لنت فی شیئ لم تجزه یعنی حرف مرحوم شیخ انصاری را خود روایت رد می کند اینکه شارع از ما آن نورانیت را می خواهد و اصلاً این غسلات و مسحات مقدمه است مکلف به ما آن است این دو تا روایت می گوید نه، این از نظر صغریش.

     از نظر کبری هم باز فرمایش مرحوم شیخ درست نیست برای اینکه ما مأمور به چه هستیم؟ مسلم مأمور به آن بسیط نیستیم، امر عرفانی است آن، مربوط به فقه ما نیست آنکه مربوط به فقه ماست این است ما مأموریم به وضو گرفتن و وضو گرفتن دارای اجزاء و شرایط است چنانچه به قول ایشان ما مأموریم به نماز و وقتی می گوییم نماز ما هو؟ اجزاء و شرایط را نشان ما می دهند، اوله التکبیر آخره التسلیم ما هیچ وقت مأمور به آن محصَّل نیستیم ما مامور به محصِّل هستیم در همه جا من جمله در غسلات و مسحات من جمله در باب وضو و غسل و تیمم،

     ما الان از نظر رساله ها می گویند وضو بگیر می گوید وضو چیست؟ توی رساله ها می گوید وضو یک مقدماتی دارد یک اجزائی دارد، مقدماتش آنهاست که گفتیم اجزایش هم غسلات و مسحات است و عین همین هم روایت داریم یعنی روایت که تعیین می کند همین را تعیین می کند و سنی ها که این جور وضو می گیرند و می گویند پیامبر اکرم این جور می گرفت امام صادق سلام الله علیه می فرموده دروغ می گویند این ها، امام صادق سلام الله علیه می فرماید که پیامبر اکرم وضو این جوری می گرفتند که صورت را می شستند و آب را از بالا به پایین می ریختند، دستها را هم می شستند و آب را از بالا به پایین می ریختند از مرفق تا سر انگشت ها بعد مسح روی سر می کردند بعد هم مسح روی پاها می کردند و این ها که این جور می کنند این ها بدعت است پیامبر اکرم نفرموده اند این ها را عمر خیلی را اضافه کرده گفته برای این که تو تمیز بشوی این را هم بشوی، برای این که تو تمیز بشوی سرت را هم بشوی این ها مال رسول الله نیست بلکه وضو غسلات و مسحات است بعد هم می فرماید که خود قرآن هم همین را می فرماید اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق خب نمی گوید آن معنای بسیطی، اذا قمتم الی الصلوه وضو بگیر به جای وضو می گوید فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق، وامسحوا بروئکم امام صادق علیه السلام می فرماید این باء بای چیست این جا؟ این باء برای چه آمده؟ می فرماید اگر بای تبعیضیه نباشد که معنا پیدا نمی کند لذا زراره سوال می کند آقا به چه دلیل می گویید مسح؟ می فرماید لمکان البلاء فامسحوا بروسکم و ارجلکم الی الکعبین بنابراین ما به شیخ انصاری عرض می کنیم که صغری را قبول نداریم و کبری را هم قبول نداریم صغری قبول نداریم وضو می بینیم که در روایات ما همه جا ذو اجزاء است فرض شده در همین قاعده تجاوز ذو اجزاء و اما کبرای کلی را هم قبول نداریم ما مأمور به آن امر بسیط نیستیم حتی در نماز و همه جا و الا خب مسلم است روزه یک امر بسیط است واقعاً، نماز یک امر بسیط است، نه، واقعاً هم نه، برای این که همین آیه شریفه اذل قمتم الی الصلوه خب این یک امر بسیط است دیگر، روی کلی طبیعی آمده دیگر، احکام می آید روی کلی طبیعی کلی طبیعی بسیط است اما آیا راستی از ما آن امر بسیط را می خواهند یعنی محصَّل را می خواهند یا محصِّل را؟ مسلم پیش اصحاب است که از ما محصِّل می خواهند نه محصَّل، از ما باید این غسلات و مسحات پیدا بشود حالا چیزی پیدا شد شد، نشد نشد.

     و علی کل حال حرف مرحوم شیخ انصاری خیلی اشبه به عرفان است نه به فقه، در عرفان آدم این حرف ها را بزند خوب است اما بیاییم توی فقه و بخواهیم بگوییم که باب طهارت امر روی امر بسیط است درست نیست.

     بعد یک اشکال دیگر هم مهمتر از این دو اشکال به شیخ بزرگوار است که آقای شیخ اگر ما مأمور به بسیط باشیم در نماز هم باید همین جور باشد باید از باب وضو سرایت کنیم بگوییم نماز هم شارع از ما نماز می خواهد اگر ما شک کردیم توی نماز چون که آن امر بسیط است اشتغال یقینی برائت یقینی پس نماز شک بردار نیست برای این که هرچه نماز بخوانیم خب باید چکار بکنیم؟ باید آن محصَّل را بیاوریم محصِّل را نمی توانیم بیاوریم مگر این که یقیناً همه اجزاء و شرایط آورده بشود

بنابراین همین طور که اصحاب گفته اند توی رساله ها هم آمده دیگر وضو قاعده تجاوز ندارداما غسل و تیمم طبقا للقاعده هم قاعده تجاوز دارد هم قاعده فراغ،

ایشان می گویند که قاعده بدلیت می گوید تیمم بدل از وضو قاعده تجاوز ندارد این هم خیلی مربوط به فقه نمی شود انصافاً دیگر معلوم است که قاعده بدلیت و امثال این ها این ها مربوط به ظاهراً فقه ما نیست، فقه ما این جور می شود اذا لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا، چیست؟ بلد نیستیم برای این که مرکب اختراعی است دیگر، این مرکب اختراعی را تعیین می کند فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم دیگر تا این جا، بنابراین قاعده فراغ و قاعده تجاوز که یک قاعده هم هستند و ما گفتیم این سیال است این که بعضی گفته اند مختص به باب وضو خب اشتباه خیلی بزرگ است.

باب وضو باب صلاه باب معاملات باب عقود باب ایقاعات مدرک ما در این دوتا قاعده مثل همه قواعد بنای عقلاست و بنای عقلا در احکام چه احکام عبادی چه احکام معاملی چه عقود چه ایقاعات من الباب الی المحراب من الطهارات الی الدیات این قاعده فراغ و تجاوز جاری است، فقط اصحاب جلوی ما را می گیرند، دیگر می ترسیم از این اجماع ها لذا می گوییم باب وضو فقط قاعده تجاوز ندارد.

یعنی قاعده تجاوز فقط در باب وضوست که نمی آید، حالا بحث بعدی ما این است که برای فردا انشاءالله آیا دخول در غیر می خواهیم یا نه؟ بعضی از روایات می گوید دخل فی غیره در باب تجاوز آیا دخول در غیر می خواهیم یا نه؟ ما می گوییم نه یک مطالعه ای روی آن بکنید تا فردا انشاءالله.

و صلی الله علی محمد و آل محمد