عنوان: اصل سوّم: نبوّت(اثبات نبوّت)
شرح:

فصل نهم: اثبات نبوّت

 

 سوّمين اصل از اصول دين، «نبوّت» است. شكّى نيست كه فرستادن پيامبران و نازل كردن كتاب‌هاى آسمانى و نصب اوصيا از طرف حقّ - تبارك و تعالى - داراى فوائد فراوانى است كه به برخى از اين فوائد همراه با شاهدى از قرآن كريم اشاره می‌‏كنيم :

 

 الف) عدالت اجتماعى

»لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط».]حديد / 25 [

»ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب و ميزان (شناسايى حقّ از باطل) نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند».

 

 ب) حكومت اجتماعى

»فَبَعَثَ اللَّهُ النَبِيّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ».]بقره / 213 [

»خداوند پيامبران را فرستاد تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى كه به سوى حقّ دعوت می‌‏كرد با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند».

 

 ج) اخلاق و تزكيه نفس

»لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ اِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ اياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ».]آل عمران / 164 [

»خداوند بر مؤمنان منّت نهاد كه پيامبرى در ميان آنها از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنها بخواند و آنها را پاك كند».

 

 د) تعليم دين

»وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ».] آل عمران / 164[

»و كتاب و حكمت به آنها بياموزد».

 

 ه) هدايت به سوى كمال

»قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ يَهْدى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ».] مائده / 16 - 15 [

»از جانب خدا براى شما روشنايى و كتابى روشنگر آمده است خدا هر كس را از خشنودى او پيروى كند، به وسيله آن (كتاب) به راه‌هاى سلامت هدايت می‌كند و به فرمان خود، از تاريكي‌ها به سوى روشنايى مي‌‌‏برد و آنها را به سوى راه راست رهبرى مي‌‏نمايد».

تاريخ انبياء الهى نيز به وجود اين فوائد شهادت مي‌دهد. وقتى چنين باشد قاعده حكمت بارى تعالى و قاعده لطف آن لطيف - جلّ و علا - اقتضا دارد كه فرستادن پيامبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى و نصب اوصياء به دست او انجام شود، بلكه از او كه فيّاض على الاطلاق (فيض دهنده مطلق) است، منع فيض از موجودى كه اقتضاى گرفتن فيض را دارد، محال است و چون وجود انبياء و اوصياء، عينِ فيض است و انسان نيز اقتضاى پذيرش چنين فيضى را دارد پس محال است كه از طرف حقّ - تبارك و تعالى - چنين فيضى به انسان افاضه نشود.