عنوان: یاد و ذکر خدا
شرح:

بسم الله الرحمن الرحيم

بحث این چند شب آخر ما دربارة ذکر و یاد خدا بود و گفتم دستورالعملی در اوّل سورة مزمل است به پیغمبر اکرم که یا رسول الله بار سنگینی به دوشت آمده، عبای نبوت؛ و اگر می‌خواهی این بار سنگین به منزل برسد به این دستور العمل عمل کن. گفتم این دستور العمل یازده جزء دارد و جزء پنجمش ذکر، ورد، تضرع و زاری و  بالا خره یاد خداست. و اگر انسان به این ذکر و ورد توجه بکند برای مسأله خودسازی فوق‌العاده تأثیر دارد. راجع به ذکر گفتم که مراتب دارد. مرتبة اوّلش ذکر لفظی؛ انسان وردش باشد لا اله الا الله. بتواند روزی 100 مرتبه بگوید لا اله الا الله که در اینجا ذکر یونسیه را سفارش کردم مخصوصاً برای جوانها و در روایات ما راجع به همین ذکر لفظی، سفارش زیاد شده است. از قرآن هم استفاده کردیم که این ذکر لفظی بهترین عبادت است. و برای تقویت اراده، برای رفع گرفتاری، برای گشودن گره‌ها و برای دردهای ناعلاج خیلی مؤثر است و پیغمبر اکرم، ائمه طاهرین (علیهم السلام) این ذکر را داشته‌اند. حتی پیغمبر اکرم در یک روایتی می‌فرماید: « برای اینکه کدورات دلم از بین رود، روزی 7 مرتبه استغفار می‌کنم. « انه ليقان علی قلبی فأقول استغفرالله سبعين مرة » در این نشست و برخاست‌ها، این توجه به این دنیا و بالاخره درون مردم بودن ، برایم کدورت ایجاد می‌شود، برای رفع کدورت 70 مرتبه استغفار می‌کنم و همة ائمة طاهرین (علیهم السلام) این ذکر را داشته‌اند و من از همه مخصوصاً جوانها می‌خواهم یک ذکری انتخاب بکنید. با ذوق خودتان یک ذکری در زبان شما باشد. مثلاً اگر تقویت اراده بخواهید کلمة « يا حی و يا قيوم » کلمة « لا حول و لا قوة الا بالله » خیلی تأثیر دارد. روایت داریم برای رفع گرفتاری 7 مرتبه بگو « يا ارحم الراحمين » جوابت را می‌دهند. در روایت داریم 40 مرتبه بگو   «يا الله» جواب می‌شنوی و این ذکر فوق‌العاده مهم است. از قرآن استفاده کردیم که امام صادق می‌فرمود: « هر چیزی را محدود می‌خواهند اما یک چیز را نا محدود می‌خواهند و آن ذکر است،  دائم ذکر بگو و برنامه برای وقت خواب، دستور از پیغمبر اکرم و از ائمه طاهرین (علیهم السلام) داریم؛ انسان ذکر بگوید تا خوابش ببرد. حالا یا قرآن بخواند، یا دعا بخواند و یا استغفار بکند. هر چه به ذوق خودش، گاهی هم این و گاهی آن و گاهی آن. بالاخره این زبان به جای اینکه حرفهای نامربوط بزند ، حرفهای دنیا بزند، یک ذکری داشته باشد لااقل اگر آن است این هم باشد.

قسم دوم ذکر قلبی و گفتم مرتبة دوم مراد از ذکر قلبی معنایش این نیست که انسان در دل بگوید « لا اله الا الله» این در اسلام نیست، آنکه در اسلام هست به نام ذکر قلبی این است که وقتی می‌گوید « لا اله الا الله» دل هم با زبان بگوید « لا اله الا الله». توجه به ذکر، قسم اول لقلقة زبان است، همان ثواب دارد؛ همان تأثیر دارد. اما بهتر از آن ، اینکه انسان وقتی که می‌گوید « لا اله الا الله» دل هم همراه او بگوید. دل همراه زبان ، زبان همراه دل.  « لا اله الا الله» از دل بلند بشود. وقتی هم می‌گوید دل هم با زبان همراهی بکند. این تأثیر به سزایی دارد و همان چیزهایی که الآن راجع به ذکر لفظی گفتم بهترش در ذکر قلبی می‌آید.

قسم سوم از ذکر، عمل: انسان عملش با « لا اله الا الله» بخواند. انسان عملش با گفتن « يا ارحم       الراحمين اش» بخواند. انسان در وقتی که حرام جلو می‌آید توجه کند که باید ترک کند. اگر واجبی جلو بیاید توجه کند باید به آن اهمیت بدهد. وقتی مؤذن می‌گوید «الله اکبر» این ذکر عملی داشته باشد. مؤذن ذکر لفظی دارد و می‌گوید «الله اکبر» یعنی بیا مسجد. این ذکر عملی داشته باشد. دیگر همه چیز را فراموش کند، جز مسجد. و من بارها به شما آقایان و خانم‌ها گفته‌ام که در قرآن ما نداریم جایی که بگوید نماز بخوان، 100 جا بیشتر در قرآن داریم که نماز در متن زندگی باشد، نماز را به پا بدار. و معنای « اقيمو الصلوٰة » یعنی وقتی مؤذن می‌گوید «الله اکبر»، دیگر همة، مغازه‌ها تعطیل، جمعیت صف کشیده برای مسجد. اگر این باشد، اصلاح کارها، اگر این باشد با یک کلمة « لا اله الا الله» می‌تواند گرة کوری را باز کند. اگر این باشد تقویت اراده است. اگر این باشد، اتحاد، برادری، دیگر گرایی، اگر این باشد خلوص و حالت تضرع در مقابل خدا. و آنچه سفارش روی آن شده، حتی آیه‌ای که خواندم تفسیر شده؛ تفسیر به همین ذکر عملی. امام صادق (سلام الله علیه) در یک روایتی در ذیل همین آیة « يا ايها الذين اذکرو الله ذکراً کثيراً و سجوه بکرة و اصيلاً » : ای مسلمان ذکر در زندگیت باشد. همیشه باشد. بکرة و اصيلاً یعنی همیشه باشد. امام صادق (ع) می‌فرماید: مراد «سبحان الله و الحمد لله و  لا اله الا الله و الله اکبر» این نیست که تو زبانی هی بگی « لا اله الا الله» - و ان کان منه -  گرچه این ذکر لفظی است، خیلی خوب است، باید باشد. گرچه اگر دل هم با او بگوید، ذکر قلبی است خوب است، باید باشد. بعد امام صادق می‌فرماید: ولکن مراد از آیه، این است وقتی حرامی جلو ‌آمد ، این حرام را ترک کند. در وقتی که واجبی جلو ‌آمد مهیای آوردن واجب باشد. در وقتی که حرامی جلو ‌آمد ، این حرام را ترک بکند. به این می‌گویند ذکر عملی. امام صادق (سلام الله علیه) تفسیر آیه را به ذکر عملی  گرچه فرموده‌اند: ذکر لفظی هم خوبه، ذکر لفظی عالی است، نتیجه دارد. اگر توأم با ذکر قلبی باشد نتیجه دارد. اما مراد از آیه که می‌خواهد، خیلی می‌خواهد، ذکر عملی است. عمل ما با اسلام ما بخواند. من بارها به شما زن و مرد گفته‌ام ؛ تکرار کنم، تکرار اینها خیلی فایده دارد. به شما گفتم « الحمدلله » ما یک نعمت بزرگی داریم؛ تشیع، خیلی نعمت بزرگی است که ما شیعه امیر المؤمنین علی (علیه السلام) ایم. ما تا سر حد عشق، فاطمة زهرا را دوست داریم. من از همه‌تان تقاضا دارم اقلاً روزی 7  -  8  مرتبه بگویید « الحمدلله رب العالمين » شیعه هستم. راستی اگر الآن شیعه نبودی ، چه می‌کردی؟ اگر راستی دشمن زهرا بودی چه می‌کردی؟ لذا شکر دارد. نعمت خیلی بزرگ است؛ داریم نعمت ؟؟؟؟؟ و اینکه در زندگی ما امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، ائمه طاهرین حکمفرماست. این هم خیلی خوبه. «اشهد ان محمد رسول الله ، اشهد ان علی ولی الله » در مؤذن‌ها بلند است، افتخار است. این در حجاز نیست در حالی که اسلام از حجاز آمده به ما رسیده، پیغمبر اکرم، حضرت زهرا، امیرالمؤمنین بزرگ شدة در حجاز بودند، ائمة طاهرین قبور مبارکشان، مثل در بقیع، آنجا، امّا این شعار علی، شعار تشیّع آنجا نیست. خوب اگر العیاذ باالله در ایران نبودید چه می‌کردید؟ خیلی باید شکر بکنیم. افتخار کنی اسم پسرت علی، اسم دخترت فاطمه. افتخار کنی موقع جشن‌ها، خوشحال، موقع سوگواری‌ها ، لباس سیاه پوشیدن. راستی انسان حَض می‌کند. خیلی ارزش دارد. این شعار علی و فاطمه ( علیها السلام) ، الحمدلله هممون داریم، عالی داریم.حاضریم تمام دنیا را فدای امیر المؤمنین بکنیم. شما هم دیدید سال گذشته کسی هم اصرار رویش نکرد اما چونکه عید نوروز  موافقت کرده بود با دهة محرم همه، همه عید را رها کردند- سیاه پوش بودند. رفت و آمد همه جا موقوف شد. خیلی اینها شکر دارد. ممکن است مثلاً العیاذ باالله نماز نخواند، ممکنه بد حجاب باشد، بی حجاب باشد، ممکن است دین در خانه‌اش نباشد، اما اسم امام حسین در خانه‌اش کار می‌کند. در دهة محرم اسم حسین سیاه پوشش می‌کند. اینها خیلی شکر دارد. و ما چون نظیر ماهی در دریا، که نعمت آب را نمی‌داند، ما از این نعمت‌های بهتر از آب داریم و خدا را شکر می‌کنیم. خیلی اهمیت بدهید. اما یک چیزمان لنگ است؛ و آن رکن سوم تشیع است. چی؟ عمل ! عملمون با امیر المؤمنین باید بخواند. عملمون با این شعارهایمان باید بخواند. عملمون با عقیده و عشق به فاطمه باید بخواند. باید همه‌مان یک الگو از حضرت فاطمه برداشته و داشته باشیم. یک الگو از امیرالمؤمنین، سرمشق زندگی ما علی باشد. سرمشق زندگی ما فاطمه باشد. شما فاطمه زهرا با این عمر کوتاهشان ببینید چقدر خدمت به دین کردند؛ اگر فاطمه زهرا نبود همان دو سه ماه، الآن تشیع نبود. زیر بنای تشیع را فاطمه نهاد. خیلی فاطمة زهرا برای ولایت در آن دو سه ماه کار کردند، جان دادند. اما به جای جان‌دادنشان تشیع را هدیه به جامعة بشریت کردند. ایثار و گذشت حضرت زهرا، عبادات حضرت زهرا. در تاریخ ما دو نفر را نوشتند که از بس عبادت کردند پایشان ورم کرد؛ یکی پیغمبر اکرم و یکی حضرت  فاطمه (سلام الله علیها). خوب آن عبادات در شبش و آن هم ایثار و گذشت و فداکاری. امام حسن مجتبی ، امام دوّم (سلام الله علیه) می‌فرمایند: « مادرم از اوّل شب تا به صبح نماز می‌خواند. اما هر چه نماز تمام می‌شد دعا می‌کرد به دیگران و من صبحی گفتم که دعا به ما نکردی، جواب دادند که  الجارثم الدار ، انسان باید به فکر دیگران باشد – این به فکر دیگران باید در زندگی ما پیاده شود. و بالاخره الگو در زندگی حضرت زهرا. حجاب ما بخورد به حضرت زهرا، حضرت زهرا خیلی حجاب بالایی داشتند . در همین خطبة حضرت زهرا، سنّی‌ها هم نوشتند وقتی که حضرت زهرا می‌خواستند بروند مسجد خطبه بخوانند، در اوّل خطبه دارد مقنعه سر کردند، چادرشان تا روی پا، زنها اطرافشان را گرفتند. قدم‌ها خیلی آرام ، برای اینکه چادر به عقب نرود. آمدند مسجد، به مجردی که زهرا آمدند مسجد، پرده کشیده شد بین مردها و زنها. آن وقت حضرت زهرا نشستند آن خطبة کذایی که راستی عجیب است خیلی کوبندگی دارد. این خطبه به اندازه‌ای کوبندگی دارد تمام دستگاه سقیفة بنی ساعده را این خطبه له کرده است.

ابی بکر روی منبر بنا کرد گریه کند. زبانش به لکنت افتاد. نتوانست حرف بزند. ؟؟؟؟؟ بازی در آورد. رو کرد به مردم، زهرا را با مردم روبرو کرد. البته مردم هم بی‌تفاوتی کردند. خیلی بد کردند. خیلی بد کردند. ولی بالاخره آن آخر کار، کاری که ابی بکر توانست بکند این بود که حضرت زهرا را با مردم روبرو کرد. یعنی له کرد دستگاه سقیفة بنی ساعده را. آن خطبه را می‌خواند اما پشت پرده. اختلاط زن و مرد می‌گوید موقوف! باید نباشد. رو نگرفتن و بی چادری موقوف، باید نباشد. بی مقنعه بودن نباید باشد. مقنعه باید باشد. همانطوری که قرآن می‌فرماید: چادر باید باشد، رو گرفتن باید باشد، ولنگ و باز باید نباشد. چادر باید عقب نرود. همة اینها به جای خود. آنجا هم که باید ظالم را له کند، ظالم را له بکند با قاطعیت خطبه بخواند و علی کل حال این ذکر عملی می‌خواهند. عرض کردم امام صادق (سلام الله علیه) آیه را اینجور معنا می‌کنند، می‌فرمایند : اینکه پروردگار عالم می‌فرماید ذکر بگو، خیلی بگو، همیشه بگو، یعنی عملت با قرآن بخواند. قرآن سرمشق زندگی ، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا سرمشق زندگی، واین است که آن ذکر لفظی را به خیلی جاها می‌رساند. این است که آن ذکر لفظی را یک «بسم الله الرحمن الرحيم» اش می‌تواند راستی روی آب راه برود. می‌تواند در هود بپرد. نه می‌تواند با یک «بسم الله الرحمن الرحيم» به عالم ملکوت برود. همین است با یک حی و یا قیومش می‌تواند زمین و زمان را  به هم بدوزد. و ما زیاد داریم که با اذکار خیلی کارها شد. خیلی کارها کردند. اما از زبان آن کسی که عملش با قرآن ، عملش با تشیع می‌خواند. این جمله، جملة خوبی است که به شعر هم در آورده‌اند. اینکه انگشتر حضرت سلیمان کار می‌کند، اما شرطش این است که به دست حضرت سلیمان باشد. والا یک ؟؟؟؟؟؟ انگشتر حضرت سلیمان را دست کند هیچ فایده‌ای ندارد. اگر ضرر نداشته باشد قطعاً نفع ندارد. هیچ کار نمی‌شود با آن کرد. عصای حضرت موسی دست حضرت موسی کار می‌کند. ذکر خوب است. همان ؟؟؟؟؟ لقلقة لسان خوبه، ثواب دارد، تأثیر دارد. اگر توأم با ذکر قلبی بشود، قلبم توجه داشته باشد تأثیر دارد. خوب است. عالیست. ؟؟؟؟؟آنکه خیلی مهم است و قرآن می‌فرماید: می‌خواهد و خیلی می‌خواهد، اینکه ما وقتی می‌گوییم « لا اله الا الله» عمل ما هم بگوید « لا اله الا الله» زبان بگوید مؤثری در این جهان نیست جز خدا، دل بگوید مؤثری نیست جز خدا،عملمان هم بگوید مؤثری نیست جز خدا. یک نیروی کنترل کننده صددرصد برای جامعه. این هم قسم سوم ذکر.

قسم چهارم ذکر که از همة اینها بالاتر است و اصلاً قرآن می‌فرماید اگر بهت می‌گوییم نماز بخوان برای همین است. بالاتر از نماز است، بالاتر از هر ذکری است.بالاتر از هر وردی است. اینکه انسان خود را در محضر خدا بیابد. ذکر الله یعنی خود را در محضر خدا یابیدن. در اول سوره طه می‌فرماید: « انا الله الذی لا اله الا انا فاعبدونی و اقم الصلوة لذکری» مؤثری در این جهان نیست جز من، من می‌گویم عبادت کن، من می‌گویم نماز بخوان. برای چی؟ برای اینکه ؟؟؟؟؟ اینکه همه جا محضر خداست و تو در محضر خدایی. خیلی عالیه، البته به این زودی‌ها به کسی نمی‌دهند. اینکه حضور قلب این قدر در نماز سفارش شده، خوب خیلی مشکله، یک کسی از اول نماز تا آخر نماز خود را بیابد در محضر خدا. این را می‌گویند حضور قلب؛ حضور قلب معنایش این نیست که انسان وقتی که حمد و سوره می‌کند مکالمه کند. خوب آن یک چیز خوبیه. معنایش این نیست که به نماز توجه داشته باشد، از نماز بیرون نرود. خوب یک چیز خوبیه. معنای حضور قلب غیر از اینهاست. یعنی راستی همه جا را محضر خدا بیابد. خود را در محضر خدا بیابد. و راستی بیابد از نظر دل که در محضر خداست. به این می‌گویند حضور قلب. این حضور قلب لااقل اگر تو نماز باشد، وقتی می‌گوید السلام و عليکم و رحمة الله و برکاته یک دعای مستجاب دارد. حتماً دعای مستجاب دارد. این حضور قلب اگر کسی دو رکعت نماز اینجور بخواند بهشت برایش واجب می‌شود. و اگر هر کدامتان بتوانید اینجور دو رکعت نماز بخوانید؛ یقیناً بهشت براتون واجبه. یقیناً هر حاجتی هم داشته باشید خدا بهتون می‌دهد ولی تا حال نخوانده‌اید، نمی‌شود هم بخوانید. خیلی مشکله، اما این را بهتون بگویم بعضی هستند. همین طور که قرآن می‌خواهد، جدی می‌خواهد. اینکه همیشه خود را در محضر خدا می‌یابد اسمش را می‌گذارد دوام توجه. هر کسی چه مسلمان چه غیر مسلمان، چه شیعه و چه غیر شیعه..............

خدا، خدا، خدا از همان ناخودآگاه بنا کرد بلند بشود. زیاد دیده شده که ؟؟؟؟؟؟؟ آنها که اصلاً خدا را قبول ندارند؛ حتی کتاب علیه خدا نوشته‌اند، اینها تو بن‌بست‌ها می‌یابند خدا را. آن هم چه یابیدن؛ می‌یابد خدا یکی است. لذا به دو مبدأ متوجه نمی‌شود. هی می‌گوید خدا، خدا. حالا به دو مبدأ متوجه بشود، نه، می‌یابد وحدت را، می‌یابد این خدا رحیم است. این خدا قادر است، این خدا عالم است، این خدا سمیع است، لذا اگر نیابد خدا، خدایش که بلند نمی‌شه. اگر یک خدای عاجزی باشد، اگر یک خدای غیر عالمی باشد، یک خدای غیر سمیعی باشد، این با چه می‌خواند؟! این هی خواندنش خدا، خدا.یعنی خدایا اصلاً احتیاج به شرح ندارد، عالمِ به همه چیز، عالم به عالمی. خدایا قدرت داری می‌ دانم. قدرت داری، خدا رئوفی، جوادی، می‌دانم که خیلی به من رحم داری. من بدم، کتاب علیه‌ات نوشتم. اما خدایا به فریادم برس. حالا توجه به تو، به فریادم برس. به قول اهل دل می‌یابد کلمة الله را. این در حال بن‌بست‌ها. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمده برای اینکه این توجه گاهی را توجه دائمی کند یا لااقل توجه غالبی کند. تمام پیامبرها برای همین آمدند. چیزی که به همه مخصوصاً جوانها بگویم؛ نتیجه کار پیامبرها را ذکر می‌کند. لذا ذکر خیلی اهمیت دارد. خیلی و اینکه راستی ذکر به معنای توجه خیلی کار می‌کند. انسان می‌شود کم‌کم به آنجا که خود را در محضر خدا. می‌بیند خدا را. همان که امام حسین (علیه السلام) در دعای عرفه دارند. امیر المؤمنین در نهج البلاغه دارند. « عميت عينٌ ما تری » کور باد آن دلی که خدا را نبیند. مگر می‌شود که دل خدا را نبیند. اگر دل خدا را ندید کپة گل است نه جسارت به کپة گل می‌شود، دیگر خیلی پست است. همان است که قرآن می‌فرماید « اولئک کالانعام بل هم ؟؟؟؟؟، اولئک هم الغافلون» دل اگر دل باشد می‌یابد خود را در محضر خدا و خوشا به حال اینها. خیلی عالیه. انسان بیابد خدا را. با خدا معاشقه کند. با خدا مکالمه کند. دو رکعت نماز بخواند. به قول امام صادق از دنیا و آنچه در دنیاست پیشش ارزنده‌تر باشد. برای اینکه دارد معاشقه با خدا می‌کند. مکالمه با خدا می‌کند. و قرآن می‌فرماید که این از نماز بالاتر است. « و استعينوا بالصبر و الصلوة و انما لکبيرة الا علی الخاشعين » و در جای دیگر می‌فرماید که: «ان الصلوة تنهی عن الفحشا و المنکر و لذکر الله اکبر» نماز باز می‌دارد انسان را از گناه اما ذکر خدا بالاتر از نماز است. نیروی کنترل کننده، هر چه بخواهید در این ذکر هست. دیگه مبارزه با شیطان درون، با شیطان برون؛ با شیطان انسی، با شیطان جنی، خیلی آسان می‌شود. دیگه مبارزه با این بحث ما،بحث ما، این بحث ماه مبارک رمضان که ادامه پیدا کرده تا الآن راجع به همین بوده چه کنیم درخت رذالت را از دل بکنیم، دل فضیلت به جای آن غرس کنیم. راستی اگر این حالت پیدا بشود، آسان می‌شود. خیلی مشکل است خودسازی اما راستی این حالت خیلی عالی. انسان می‌تواند خودسازی بکند و یک کاری بکنید گرچه دوام توجه که نمی‌شود، خیلی مبارزه می‌خواهد، لطف خدا می‌خواهد؛ به این زودی‌ها نمی‌شود. غلبة توجه هم نمی‌شود قرآن می‌فرماید: هستند یک افرادی که «لا تلهينهم تجارة و لا بيعٌ عن ذکر الله » توی بازار است اما در خدمت خداست. چشمش به مردم است، چشم دلش می‌یابد خدا را. تو دانشگاه است و در حالی که درس می‌خواند خود را در محضر خدا می‌یابد. سر درس است، سر کار است اما می‌یابد خدا را. خدا در خانه‌اش حکم‌فرماست. خدا در بازارش در جامعه‌اش حکم فرماست. این قرآن است دیگر. می‌فرماید : «بعضی که لا تلهينهم تجارة و لا بيعٌ عن ذکر الله » اما خوب معلومه خیلی کار می‌خواهد. انسان اگر کار بکند به خیلی از جاها می‌رسد. کار کنید جوانها کار. راجع به آن آیه قبل که می‌گفت فعالیت. به شما جوانها می‌گفتم جوانها، کار کنید، در حالی که برای دنیا می‌کنید، کار برای آخرت کنید. در حالی که برای دنیا و آخرت می‌کنید، کار برای سیر و سلوک کنید. در حالی که برای سیر و سلوک می‌کنید برای خودسازی کنید و منافات هم ندارد. باید کار کرد. بی‌کار نمی‌شود؛

بی رنج گنج میسر نمی‌شود           مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

خیلی بحث خوبی بود امشب.  به شرط آنکه تا اندازه‌ای که می‌شود به کار بیاندازید. لااقل برسد به آنجا که گاهی بتوانی دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانی. همین هم خیلی بالاست. بهشت را واجب می‌کند. دعا را مستجاب می‌کند، ولی علی کل حال همه، مخصوصاً جوانها باید همت بلند دارند، مصداق این آیه بشوند « لا تلهينهم تجارة و لا بيعٌ عن ذکر الله ».