بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی»
بحث درس اخلاق ما راجع به فضیلتهای فراموش شده بود، فضیلتهایی که در تعالیم دینی بسیار بر آن سفارش و توصیه شده، ولی متاسفانه در جامعۀ امروزی به دست فراموشی سپرده شده است. در جلسات گذشته در مورد فضیلت «فعالیّت» گفتگو کردیم. بیان شد که بدون کار و بدون فعالیّت و جدیّت، هیچ کس نمیتواند در امور مادی یا معنوی موفق گردد.
در صدر اسلام، سورۀ «والعصر» نزد مسلمانها به اندازهای اهمیت داشته که هنگام رسیدن به یکدیگر به جای تعارف، سورۀ عصر را میخواندند. یکی میگفت: سلام و دیگری میگفت سلام و یکی میگفت حال شما چطور است و دیگری میگفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ»[1]، دیگری میگفت: «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[2].
همین مسلمانها، بدون امکانات، با تلاش و کوشش و با جدیّت، توانستند در هشتاد و چهار جنگ که روی دست آنها گذاشتند، پیروز شوند و بالاخره دشمن را خوار و ذلیل کنند. در فتح مکه، همۀ آن دشمنها در مقابل پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و در مقابل مسلمانها، سر به زیر شدند.
سورۀ عصر به ما میگوید: خداوند به کار و تلاش و کوشش و جدّیت قسم خورده است. بعد با تأکید مهمی فرموده است: «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ». کلمۀ «إنَّ» و «جملۀ اسمیّه» و «لام تأکیدیه» هم برای تأکید آمده و میفرماید: همۀ انسانها بدبختند و همۀ انسانها ورشکسته هستند و همۀ انسانها سرمایۀ خود را میدهند و چیزی عایدشان نمیشود، مگر یک طایفه و آن یک طایفه، کسانی هستند که ایمان دارند و عمل صالح بهجا میآورند؛ «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». ایمان، زیربناست و روبنا هم تلاش و کوشش و کار شایسته برای دنیا و آخرتشان است.
«ایمان و عمل صالح»، یک بال برای پرواز بهسوی رستگاری است و بال دیگر، نظارت ملی، یا همان «امربهمعروف و نهیازمنکر» است. انسان سعادتمند آن است که خودش کار و تلاش و کوشش و جدیّت دارد و دیگران را هم وادار به تلاش میکند. ملتی که از این قبیل افراد تشکیل شود، پیروز است؛ چنین ملّتی عمر خود را که بالاترینِ سرمایهها است، صرف تحصیل سعادت دنیا و آخرت کرده است.
آنچه در این مبحث شایان توجه جدی است، اینکه از نظر تعالیم قرآن و عترت، تلاش انسان لازم است برای آبادانی دنیا و آخرت او باشد و تلاش یک جانبه یا فعالیّت یک بعدی در اسلام مذمّت شده است. یعنی کار برای دنیا، بدون تلاش برای آخرت و نیز کوشش برای آخرت، منهای فعالیّت برای دنیا، مطلوب اسلام نیست.
«عمل صالح» که قرآن كريم در آيات فراوانى بر آن تأكيد مىورزد و آن را جزء لاينفكّ ايمان برمیشمرد، منحصر در اعمال عبادى نیست. یعنی علاوه بر عباداتی مثل نماز، روزه، حج و جهاد، انجام كار شايسته، كه دنياى انسان را آباد كند نیز مصداق عمل صالح است.
قرآن کریم چه خوش میگوید: «وَ ابْتَغِ فیما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَكَ مِنَ الدُّنْیا»[3]؛ مواظب آخرتت باش، اما دنیا را هم فراموش نکن. اسلام عزیز میگوید: من یک بعدی و یک طرفه نیستم. دین تک بعدی، دین ناقص است. پیروان دین یهود متوغّل در مادیّت شدند و از معنویّت غفلت ورزیدند؛ پس از آنان مسیحیان متوغّل در معنویت بودند و مادیّات را رها ساختند. از نظر تعالیم اسلام، رفتار آن دو دسته ناقص است و دین اسلام، تامّ و کامل است، برای اینکه هم برای آبادی دنیا و هم برای آبادی آخرت، سفارش و توصیه دارد.
حتی قرآن کریم رهبانیّت و ترک دنیا که مسیحیان داشتند را بدعت و اختراع خود آنها دانسته، به صراحت میفرماید که از جانب خداوند سبحان بر آنها واجب نشده است: «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ»[4]. پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نیز از رها ساختن دنیا، ترک ازدواج و رهبانیّت نهی کرده، فرمودند: «لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ»[5]؛ یعنی رهبانیّت و ترک دنیا در اسلام نداریم.
قرآن کریم در آیهای میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون»[6]؛ هر كس -زن یا مرد- که به كار شايسته اهمیّت بدهد و مؤمن باشد، قطعاً در همین دنیا به زندگی پاک و پاکیزه دست مییابد، از پاداش اخروی نیز برخوردار خواهد شد.
مسلمانی که میخواهد طبق تاکید تعالیم دینی، به فکر دنیا و به فکر آخرتش باشد، باید در روز کار کند و جدّیت و تلاش و کوشش داشته باشد و شب ها هم، به نماز شب و به ارتباط عاطفی با خداوند اهتمام ورزد. استاد بزرگوار ما، علامه طباطبائی«ره» میگفتند: در بازار کوفه یک کسی روی شانهام زد، برگشتم و دیدم که مرحوم آقای قاضی«ره» است. فرمود: عزیزم! دنیا میخواهی، نماز شب، آخرت میخواهی، نماز شب.
مرحوم صدوق«ره» در کتاب من لا یحضره الفقیه، از امام صادق«سلاماللهعلیه»، روایتی نقل کرده که در آن میفرمایند: «لَیسَ مِنَّا مَنْ تَرَكَ دُنْیاهُ لآِخِرَتِهِ وَ لَا آخِرَتَهُ لِدُنْیاه»[7]؛ از ما نیست، یعنی مسلمان نیست، کسی که دنیای خود را بهخاطر آخرت یا آخرتش را بهخاطر دنیا ترک کند.
در جامعۀ اسلامی، باید در وقت نماز مسجدها پر باشد، در ماه مبارک رمضان، روزه برای همۀ مکلّفین لذت بخش باشد، برای پیر و جوان و زن و مرد، نشاط آور باشد، مومنین نماز شب را با نشاط بخوانند، و بالاخره برای انجام امور آخرتی، همه با نشاط باشند. اما به همین صورت، باید به فکر آبادی دنیا هم باشند و از تامین معیشت خود و خانواده غافل نشوند.
در این مسأله، مانند سایر مسائل، پرهيز از افراط و تفريط لازم است. یعنی همانطور که توجه بيش از حد به امور دنيوى، تا حدّى كه منجر به غفلت از ارزشهاى معنوى شود، مذموم است؛ بازماندن از وظايف دنيوى و پرهیز از کار و تلاش، در اثر زیادهروی در به جا آوردن اعمال عبادى نیز مطلوب نيست.
انسان باید برای کسب روزی و برای تأمین معیشت خانواده، فعالیّت داشته باشد. به امام صادق«سلاماللهعلیه» خبر دادند که مردی گفته است: من در خانه مىنشينم، نماز مىخوانم، روزه مىگيرم و به عبادت پروردگارم مىپردازم، و رزقم خواهد رسيد! امام«سلاماللهعلیه» فرمودند: اين شخص يكى از آن سه گروهى است كه دعایشان مستجاب نخواهد شد.
حتی پيامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: از دسترنج خود بخوريد؛ «كُلُوا مِنْ كَدِّ أَيْدِيكُمْ». از ایشان پرسيدند: كدام كسب مرد پاكيزهتر و بهتر است؟ پاسخ دادند: کار كردن مرد با دست خود، و هر تجارت یا خريد و فروش مشروع.[10]
کار و فعالیّت در سیرۀ همۀ ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» بوده است و دسترنج خود را صرف رفاه و آسایش مردم کردهاند. امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» از دسترنج خود، هزار بنده را در راه خداوند آزاد ساختند.
اگر کسی بدون عذر موجه، کار و تلاش را رها سازد و بخواهد خانه نشین شود، کم کم تنبل و پرخواب می گردد و از نظر اسلام غلط است. در روایات میخوانیم که امام صادق«سلاماللهعلیه» سراغ یکی از خواص را از اصحاب خود گرفتند. آنها گفتند: او کار و تجارت را رها کرده است. امام«سلاماللهعلیه» سه مرتبه فرمودند: «عَمَلُ الشَّیطَان»[12]؛ منظور ایشان این است که تعطیل کردن کار، رحمانی نیست، بلکه شیطانی است.
نقل شده است که امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» روزي در حال عبور، ديدند چند نفر صحیح و سالم، در گوشهای از مسجد نشستهاند. فرمودند: شما که هستيد؟ گفتند: ما متوکّل هستيم. فرمودند: اگر متوکّليد، توکّل، شما را به کجا رسانده است؟ گفتند: اگر چیزي پیدا کنیم یا برای ما بیاورند، ميخوريم، وگرنه صبر ميکنيم. امام«سلاماللهعلیه» فرمودند: سگهای ما نیز چنين ميکنند.[13]معلوم میشود آن حضرت از بیکار نشستن آن افراد ناراحت و خشمگین شدهاند.
مردى نزد امام صادق«سلاماللهعلیه» آمد و گفت: از من برنمىآيد كه با دست خود كار كنم، در تجارت و دادوستد نيز ناتوانم، از این جهت محروم و محتاج شدهام. امام«سلاماللهعلیه» در پاسخ به به وی فرمودند: «كار کن»، یعنی بههر صورتی که میتوانی، مشغول کار باش؛ بعد گفتند: «با سر خود بار حمل کن و خودت را از احتیاج و نیازمندی، رهایی بخش». در آخر هم فرمودند: رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» سنگى را بر دوش خود گذاشت و آورد در مزرعه نصب كرد تا مانع سيلاب شود. آن سنگ، هنوز هم در جاى خود باقى است و معلوم نيست كه تا چه اندازه در قعر زمين فرو رفته است».
انسان باید به هراندازه که میتواند کار کند و تلاش و کوشش و جدیت داشته باشد. انسان ميتواند برخي کارها را همزمان انجام دهد تا از وقتش بیشتر استفاده کند؛ حتی افراد زرنگ در حین راه رفتن تا مقصد، بیکار نیستند و وقت خود را به بطالت نمیگذرانند، مثلاً ذکر میگویند، قرآن میخوانند، یا مطالبی مفید گوش میدهند و یاد میگیرند. خانمها میتوانند در حال خانهداری، قرآن بخوانند یا ذکر بگویند.
حتی انسان این توانایی را دارد که هنگام انجام کارهای روزمره و عادی، عقل خود را بهکار اندازد و روی مسألهای فکر کند يا وقتي در طبيعت به گردش و ورزش ميپردازد، ميتواند در قدرت و معرفت الهي بينديشد. چنانکه میتواند هنگام تفکّر، با زبانش کار خیر کند و با نیّت خیرخواهی برای دیگران، قرآن و دعا بخواند. انساني زرنگ است که از فرصتهاي خود، بيشترين و بهترين استفادهها را ببرد.
توانایی دیگر انسان این است که همان وقتی که کار فکری دارد یا با دستهایش کار میکند، میتواند با پاهای خود ورزش کند و تحرّک داشته باشد و همزمان چند فعالیّت با هم انجام دهد، افراد زرنگ چنین میکنند.
انسان باید برای دنیا و آخرتش زرنگ باشد و از اوقات خویش نهایت استفاده را ببرد؛ حتی باید هرکسی در فکرش زرنگ باشد. انسان همیشه فکر دارد و بدون فکر نمیشود، اما اگر توجه داشته باشد، فکر خود را در موضع صحیح و مفید قرار میدهد، مثلاً با فکر خود مسأله حل میکند، فکر خدا و معرفت خدا را میکند، فکری میکند که خدمت به خلق خدا در آن باشد و گرهای از مشکلات مردم باز کند.
در احوال امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در روایات آمده است که هیچگاه بیکار نبودند و همیشه و در هر حال، از وقت خویش بهرهبرداری مفید داشتند. ایشان وقتی از جهاد فارغ میشدند، به كار آموزش و تعليم مردم مشغول بودند، در منازعات و مرافعات دیگران نیز بین آنها قضاوت میکردند و هنگام اتمام آموزش یا قضاوت، بیکار نمیماندند و در در باغچهاى كه داشتند با دست خودشان باغبانی میکردند و در کنار این کارها، ذکر هم میگفتند.
در پایان این مبحث لازم است بیان شود که تلاش انسان در راستای رفاه و پیشرفت دنیوی او، اقسامی دارد که عبارتند از: «کار علمی و فرهنگی»، «کار تولیدی»، «کار توزیعی یا تجاری» و «کار خدماتی».
اهميت اقسام كار در اسلام بهاندازهای است كه طبق احکام شرع مقدّس، كار «واجب كفايى» محسوب مىشود؛ يعنى اگر كارى مورد نياز جامعه باشد و كسى نباشد كه آن را انجام دهد، بر مسلمانان واجب است اقدام كنند تا آن كار رواج پيدا كند.
شرح اقسام کار، مربوط به این جلسۀ درس اخلاق نیست و فرصت دیگری میطلبد، اما در ادامه، به طور فشرده، به تعریف اقسام کار میپردازیم.
کار علمی و فرهنگی، در تعالیم دینی جایگاه ویژهای دارد. اساساً تحصيل علم و دانش برای آدمیان لازم است و برای دانشآموزان، دانشجویان، طلاب علوم دینی و اساتید حوزه و دانشگاه، مهمترین فعالیّت شمرده میشود. حتی مطالعه و کسب معلومات دینی و اجتماعی، برای سایر افراد نیز ضرورت دارد. هر ملّتى که افراد آن مطالعۀ كافى دارد و در علوم و فنون گوناگون به تحقيق و پژوهش میپردازند، به درجات عالی خواهد رسید و چنانچه ملّتى اهل کتابخوانی و تحقیق و کسب علم نباشد، از دنیای روز عقب میماند و وابسته میگردد.
اساساً در زمان کنونی، تعلیم و تعلّم، چه در مدارس و دانشگاهها و چه در حوزههای علمیّه، یک فعالیّت مفید و ثمربخش است و سبب ارتقای رتبۀ علمی افراد و جامعه خواهد شد و راهی به سوی خودکفایی و رفع احتیاج از بیگانگان است.
کار تولیدی، نیز در اسلام اهمیّت فراوانی دارد. تولید در کشاورزی و کاشت و برداشت محصولات، تولید در صنعت و ساخت با کیفیّت تجهیزات و وسایل مورد نیاز مردم، تولید در محصولات فرهنگی مثل چاپ کتاب و نظایر آن، ثواب فراوانی دارد و جامعه را فعال و پویا کرده، از احتیاج و وابستگی نجات میبخشد.
ابهت و شخصیّت افراد و اجتماع، در گرو فعالیّت، بهویژه فعالیّت تولیدی است. جامعهای که ساخت و تولید در آن رواج نداشته باشد، دچار وابستگی و ذلّت خواهد شد؛ اگر هم از حیث منابع طبیعی غنی باشد، بهناچار سرمایههای ملّی را بهصورت خام میفروشد و تولید سایر کشورها را بهجای آن میخرد که از نظر اقتصادی صحیح نیست.
کار توزیعی یا تجاری، نیز از نظر اقتصاد اسلام، مهم است؛ چراکه بدون توزیع، تولید نتیجهای نخواهد داشت. تاجران یا افرد و مؤسّسات توزیع کننده، تولیدات و محصولات مورد نیاز مردم را در دسترس آنان قرار میدهند؛ از یک سو، در رونق تولید نقش دارند و از سوی دیگر، سبب راحتی و آسایش مردم میشوند و از این جهت فعالیّت آنها ارزشمند است.
«کار خدماتی» هر نوع خدمت، گرهگشایی و کمک به ديگران است که با دستمزد یا بدون دستمزد انجام میشود و در هر صورت ارزش دارد. رفع نیازهای مردم، از منظر تعالیم دینی ثواب و پاداش بینظیری دارد و بسیار بر آن سفارش شده است. این نیازها، در دستههای مختلف از قبیل نیازهای درمانی، اداری، دینی، فرهنگی، عمرانی و نظایر آن تعریف میشود. اگر افراد در اجتماع به فکر یکدیگر باشند و حوائج همدیگر را برطرف نمایند و به مشکلات همنوعان توجه نمایند، جانعهای سالم و رو به پیشرفت خواهند داشت.
[1]. عصر، 1 و 2: «سوگند به عصرِ [غلبه حقّ بر باطل]، كه واقعاً انسان دستخوشِ زيان است.»
[2]. عصر، 3: «مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حقّ سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند.»
[3]. قصص، 77: «و با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن.»
[6]. نحل، 97: «هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حياتِ [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.»
[7]. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 156.
[8]. الكافي، ج 5، ص 77.
[9]. بحارالأنوار، ج 63، ص 314.
[10]. مستدرك الوسائل، ج13، ص24.
[12]. الکافی، ج 5، ص 75.
[14]. الكافي، ج5، ص76.
[15]. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص 111.