عنوان: حدیث سی و یکم: بازپرسی در قیامت، جلسه سوم
شرح:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»

 

بحث دو جلسۀ پيشين، راجع به روايتي بود که در آن امام رضا«سلا‌م‌الله‌عليه» از لسان مبارک و نوراني  رسول خدا«صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» می‌فرمایند:

«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَا يَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت‏»[1]

روز قيامت بنده قدم از قدم برنمى‏دارد تا اينكه از چهار چيز از وى سؤال می‌شود: از عمرش كه در چه سپرى ساخته؟ و جوانيش در چه راهی صرف كرده؟ و از مالش كه از كجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى‏ ما اهل‏ بيت‏.

در يک جلسه، در خصوص سؤال‌هاي اوّل و دوّم بازپرسي، يعني چگونگي گذران عمر و جواني، مطالبي بيان شد. در جلسۀ قبل نيز قدري پيرامون سؤال سوّم بازپرسي صحبت شد و معلوم گرديد که مال حرام، مانع عبور انسان از بازپرسي قيامت است و او را از ورود به بهشت محروم مي‌سازد.

در ادامۀ مطالب جلسۀ گذشته، بايد توجه شود که مال حرام، تنها از طريق کسب نامشروع يا اجحاف در معاملات يا از طريق دزدي به‌دست نمي‌آيد؛ بلکه مثلاً كم‏كارى، کوتاهي در انجام وظيفه، و بد كار کردن در محلّ کار نيز خود نوعي دزدي است و مال انسان را حرام مي‌کند. مشغول شدن به اموري غير از آنچه وظيفۀ کارمند يا کارگر است، مثل سرگرم شدن به گوشي تلفن همراه و فرورفتن در فضای مجازی در محلّ کار، سبب حرام خوري همسر و فرزندان افراد مي‌شود و در تربيت اخلاقي و آيندۀ ديني و اجتماعي آن فرزندان تأثيرات مخرّبي خواهد داشت.

قرآن کريم در خصوص کم فروشي، که يکي از گناهان بزرگ است، تشر مي‌زند و مي‌فرمايد:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، ‏وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ، الَّذينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ»[2]؛ واى بر كم فروشان، واى به آنان که موقع گرفتن زياد مي‌گيرند و هنگام فروختن كم مى‌فروشند.

يکي از مصاديق کم‌فروشي، اين است که فروشنده، تمام پول کالا را بگيرد و جنس را ناقص يا کمتر از ميزان فروخته شده تحويل دهد. امّا بايد دانست كم‏ فروشى‏، فقط هنگام فروش جنس محقّق نمي‌شود؛ بلکه کوتاهي در انجام کار، در همۀ مشاغل و تحويل محصول ناتمام نيز مصداق کم‌فروشي است. کساني که در اداره يا محلّ کار، در انجام وظايف محوّله، سستي مي‌ورزند، کار خود را کامل نمي‌کنند، وقت مخصوص انجام فعاليّت را تلف مي‌کنند يا با بي‌نظمي و حضور ناقص، به کارفرما لطمه مي‌زنند، ولي در پايان ماه، حقوق و دستمزد کامل مطالبه دارند، کم‌فروشي مي‌کنند. همچنين معلّم يا استادي که از تدريس درس مورد نظر کم مي‌گذارد و به جاي تدريس، سخنان نامربوط بر زبان مي‌راند يا در کلاس درس حرف‌هاي سياسي مي‌زند، آن هم در حال کم فروشي است. قرآن کريم مي‌فرمايد: واي بر کم فروشان!

کوتاهي در رسيدگى به حوائج ارباب رجوع، معطّل كردن پرونده‏ها، رشوه‏خوارى، پارتى‏بازى و حيف و ميل در اداره‏ها، درآمد برخى كارمندان را حرام و زندگي آنان و فرزندانشان را تباه مى‏سازد.

در آخرت نيز سرنوشت افرادي که مال حرام کسب کرده‌اند، معلوم است؛ اگر بدون توبه و جبران از دنيا بروند، در بازپزسي قيامت و قبل از حساب و کتاب، نمي‌توانند پاسخ مناسبي به سؤال دربارۀ نحوۀ کسب مال بدهند و از اين‌رو اجازۀ عبور پيدا نمي‌کنند.

پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» در روايتي فرموده‌اند: کسی که درآمدش از حرام است، هیچ كار خیر و هيچ عبادتي از وي پذیرفته نمي‌شود و در جزاي اعمالش، گناه براى او ثبت مي‌گردد. باقيماندۀ آن نيز توشۀ جهنّم او خواهد بود.[3]

سؤال دیگری که به دنبال پرسش قبلي، در بازپرسي قیامت از انسان مي‌پرسند، این است که مال خود را در چه مصرف کردی؟ انسان باید در پاسخ به این سوال بتواند بگوید که مال حلال خود را در راه حلال مصرف کردم، واجبات مالي نظير خمس و زکات را به اهلش پرداخت کردم، اهل تجمّل‌گرایی نبودم و به اندازۀ توان به ديگران کمک و انفاق کردم.

شیعۀ امیرالمؤمنین و حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیهما»، باید ساده‌زیست باشد. زندگی یک شیعۀ واقعی باید به اندازۀ ضرورت یا به اندازۀ رفاه باشد، بيش از آن مصرف‌گرایی است و گناه آن بسیار بزرگ می‌باشد. قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا كَریمٍ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ، وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظیمِ»[4].

می­­فرماید: در روز قیامت دست چپی‌ها چقدر شوم هستند! زیر دود و هُرم جهنّم به سر می‌برند. چرا؟ برای اینکه مُترف بودند، مصرف‌گرا و تجمّل‌گرا بودند. بعد می­فرماید: مصرف‌گرایی و تجمّل گرایی آنان، موجب گناه روی گناه براي آنها شد.

گناه تجمّل‌گرایی بزرگ است؛ خواه در ازدواج يا ميزان مهریه و جهيزيّه باشد، خواه در مجالس عقد و عروسی و ولیمه باشد، خواه در سفرهاي تفريحي و زيارتي و خواه در خريد وسايل زندگي و در خوراک و پوشاک باشد. همۀ اقسام تجمّل‌گرايي غلط است و رواج آن در اجتماع از نظر علم اقتصاد خطر دارد.

اسلام می­گوید همه باید ساده‌زیست باشند. البته ساده‌زیستی اهل بيت«سلام‌الله‌علیهم» را از ما انتظار ندارند، ولي پرهیز از تجمّل‌گرایی و مصرف‌گرایی مورد انتظار است.

در تعاليم ديني، علاوه بر اينکه اتراف و تجمّل‌گرايي مذمّت شده، همنشيني با افراد مترف و تجمّل‌گرا، مثل همنشيني با اموات شمرده شده و يکي از اسباب دلمردگي انسان قلمداد شده است. در روايتي، امام صادق«سلام‌الله‌علیه»، از قول پدر گرامي خويش، امام باقر«سلام‌الله‌علیه» و ايشان از قول پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مي‌فرمايند: «أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ، الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ يَعْنِي مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لَا يَرْجِعُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ كُلُّ غَنِيٍ‏ مُتْرَفٍ‏»[5]

بر اساس اين روايت، چهار عامل قلب انسان را مى‏ميراند. يکي از آنها گناهِ روي گناه و تکرار گناه است. عامل دوّم، ارتباط با نامحرم و گفتگوي غير ضروري با جنس مخالف و در نهایت، فرورفتن در غریزۀ جنسی است. سوّم، مجادله و بحث با آدم احمق است، به‌صورتي که هريک حرف خود را بزنند و نتيجه‌اي اخذ نشود. عامل چهارم، همنشينى با مردگان است.

از ايشان سؤال شد مردگان چه کساني هستند؟ فرمودند: «كُلُّ غَنِيٍّ مُتْرَفٍ‏»؛ افراد ثروتمندي که اهل اتراف و تجمّل‌گرايي هستند. يعني نشست و برخاست با اشخاص و خانواده‌هاي تجمّل‌گرا، دل انسان را مي‌ميراند. کسي که دلش بميرد، دچار غفلت مي‌شود و روي سعادت و رستگاري را نخواهد ديد.

شايد اينکه پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مترفين را مثل اموات مي‌دانند، به‌خاطر اين است که آنها سود و منفعتي براي جامعه و اعضاي آن ندارند. خودخور، خودگرا و خودمحور هستند و تنها به فکر جمع مال براي خويش و مصرف آن در کارهاي بي‌جا و نيز اتلاف اموال در گناه و خوش‌گذراني هستند.

شيوع تجمّلات و تشريفات در جامعه، به‌ويژه در ازدواج‌ها، سبب رواج تجرّد در جوان‌ها و گريز آنها از ازدواج مي‌شود. يعني تجمّل‌گرایی يک دسته از مردم، مانع ازدواج بسياري از جوان‌ها مي‌شود. آنان که شيوه‌هاي پر خرج و تجمّلي را در ازدواج، به يک سنّت و روش مبدّل مي‌سازند، گناهکارند. گناه کساني که تا روز قيامت از آن سنّت ناپسند تبعيّت مي‌کنند نيز به پاي آنها نوشته مي‌شود. پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مي‌فرمايند: «مَنْ‏ سَنَ‏ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[6].

مال حلال انسان بايد پس از رسيدگي به خانواده و اطرافيان، صرف دستگيري از فقرا و نيازمندان شود.

قرآن کريم، در ابتداي سورۀ بقره، يکي از ويژگي‌هاي اهل تقوا را اهتمام آنان به انقاق برمي‌شمرد: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاة وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون»‏[7]

طبق آيات و روايات فراواني، عمل به قانون مواسات، رسيدگي به همنوعان و دستگيري از نيازمندان، لازم است و در وقت احتياج مردم، واجب است و حقّ آنها شمرده مي‌شود.[8]

به‌عنوان نمونه، امام باقر«سلام‌الله‌علیه» در روايتي، دستگيري از برادر مؤمن را در تهيۀ خوراک و پوشاک و رفع گرفتاري و نيز اداي قرض و بدهي، حقّ او مي‌دانند: «مِنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ أَنْ يُشْبِعَ جَوْعَتَهُ وَ يُوَارِيَ عَوْرَتَهُ وَ يُفَرِّجَ عَنْهُ كُرْبَتَهُ وَ يَقْضِيَ دَيْنَهُ»[9].

بنابراين صرفاً حلال بودن اموال انسان براي عبور ار بازپرسي قيامت کافي نيست و بايد نحوۀ مصرف اموال را نيز توضيح دهد. اگر بگويد اموال خود را جمع کردم و در راه خدا انفاق نکردم، اجازۀ عبور به وي نمي‌دهند. قرآن‏كريم به كسانى كه اموال اضافۀ خود را هنگام بي‌نيازي انباشته مي‌کنند، وعدۀ عذاب داده است: «وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ‏»[10].

سؤال چهارم در بازپرسي قيامت، راجع به ميزان محبّت اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» است. قرآن کريم، محبّت و مودّت اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» را به‌طور جدي از بندگان خواسته است. خطاب به پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» مي‌فرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[11]؛ به بندگان بگو، پاداشي براي رسالتم نمي‌خواهم، مگر مودّت به نزديکانم.

البته اين مودّت براي خود مردم مفيد است. چنان‌که در آيۀ ديگري مي‌فرمايد: «قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ»[12]؛ یعنی نتيجۀ این مودّتی که دارید، به خود شما باز مي‌گردد. همچنين در آيۀ ديگر مشخص مي‌کند که چرا برگشت پاداش رسالت به خود شماست. مي‌فرمايد: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبيلا»[13]؛ یعنی اگر كسي بخواهد به خداوند برسد و سعادت دنيا و آخرت را کسب نمايد، بايد راه اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» را بپيمايد.

اساساً طبق تصريح روايات، هيچ عمل و هيچ عبادتي، بدون محبّت چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» از آدميان پذيرفته نمي‌شود. امام رضا«سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند: «لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِي الْعِبَادَةِ اتِّكَالًا عَلَى‏ حُبِ‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ ع وَ لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى الْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ»[14]؛ مبادا عمل صالح را به بهانۀ محبّت اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» رها کنيد و مبادا محبّت ايشان و تسليم در برابر اوامرشان را به اتکاي عبادت و عمل نيکوي خود از دست بدهيد؛ زيرا هيچ کدام از اين دو، به تنهايي قبول نمي‌شود. 

انس بن مالك در روايتي نقل مي‌کند: من، ابوذر، سلمان، زيد بن‌ثابت و زيد بن‌ارقم نزد پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم»  نشسته بوديم كه حسن و حسين«سلام‌الله‌علیهما» وارد شدند. پيامبر گرامي آن دو را بوسيدند. پس از آن، ابوذر برخاست و دست آنها را بوسيد. من آرام به او گفتم: آيا پيرمردى از اصحاب رسول الله براى دو بچّه از بنى هاشم بر مى‏خيزد و دست آنان را مى‏بوسد؟

ابوذر گفت: اگر آنچه را كه من از پيامبر  شنيدم دربارۀ آنان شنيده بوديد، بيش از آنچه من انجام دادم، انجام مى‏داديد. پرسيدم: مگر از ايشان چه شنيدى؟ گفت: شنيدم كه به على و حسن و حسين«سلام‌الله‌علیهم» مى‏گفت: «يَا عَلِىُّ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَلَّى وَ صَامَ حَتَّى يَصِيرَ كَالشَّنِّ الْبَالِى إِذاً مَا نَفَعَ صَلَاتُهُ وَ صَوْمُهُ إِلَّا بِحُبِّكُمْ‏ يَا عَلِىُّ مَنْ تَوَسَّلَ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ‏ فَحَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا يَرُدَّهُ يَا عَلِىُّ مَنْ أَحَبَّكُمْ وَ تَمَسَّكَ بِكُمْ فَقَدْ تَمَسَّكَ بِالْعُرْوَة الْوُثْقَى»[15]؛ اى على! اگر كسى آن قدر نماز بخواند و روزه بگيرد تا مانند مَشكى خشك شود، نماز و روزه‏اش سودى برايش نخواهد داشت مگر با محبّت و دوستى شما. اى على! هر كه به واسطۀ حبّ شما به خداوند متوسّل شود، حقّ او بر خداست كه او را رد نكند. اى على! هر كه شما را دوست بدارد و به شما متمسّك شود، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است.

انس مى‏گويد: ابوذر از بین ما رفت و من در خصوص صحّت گفتۀ او از پيامبر«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» سؤال کردم. ايشان فرمودند: ابوذر راست گفت. به خدا قسم او راست گفت. آسمان بر راست‏گوتر از او سايه نينداخته و زمين نيز راست‏گوتر از او را بر خود حمل نكرده است.

در ادامۀ روايت، پيامبر گرامی«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» بخشي از قضاياي معراج را براي آن جمع تعريف کرده، اشاره مي‌فرمايند که خداوند تعالي در معراج، تک تک ائمّۀ هدي«سلام‌الله‌علیهم» را به ايشان نشان داده و نام آنان را نيز ذکر فرموده است.

پيامبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم» در حديث ثقلين، تمسّک به اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» را به همراه با تمسّک به قرآن کريم، عامل رستگاري انسان‌ها مي‌دانند: «إِنِّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَيْتِى وَ إِنَّهُمَا لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»[16]؛ من دو ثقل گران‌بها در بين شما باقي می‌‌گذارم: کتاب خدا، و عترت و اهل‌‌بیتم؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی‌‌شوند تا نزد حوض کوثر، بر من وارد گردند. اگر به این دو متمسّک شوید، هیچگاه گمراه نخواهید شد.

تمسّک به اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم» مراتبي دارد.[17]محبّت و مودّت ايشان مرتبۀ اوّل از مراتب تمسّک و راهي براي رسيدن به مراتب بعدي تا نيل به رستگاري است. ناگفته پيداست که اکتفا به مرتبۀ اوّل، براي سعادت دنيا و آخرت کافي نيست و شيعۀ حقيقي بايد به مراتب والاتر دست يابد.

مرتبۀ بعدي تمسّک به عترت«سلام‌الله‌علیهم»، اطاعت از دستورات آن بزرگواران است. چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «يا‌أَيُّهَا الَّذينَ‌ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ‌أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‌الْأَمْرِ مِنْكُم»[18].

مقصود قرآن کریم از این آیۀ شریفه، امر بندگان به اطاعت از ائمۀ اطهار«سلام‌الله‌علیهم»، بعد از اطاعت خداوند و رسول گرامی اوست که رستگاری دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت.

اطاعت از اهل‌بيت«سلام‌الله‌علیهم»، امري غير از رعايت تقوا نيست. شخصى به امام صادق«سلام‌الله‌علیه» گفت: گروهى از شيعيان شما هستند كه گناه مى‏كنند و مى‏گويند: به خدا اميدوار هستيم. آن حضرت فرمودند: آنها دروغگو هستند، آنان شيعۀ ما نيستند؛ زيرا هركس به چيزى اميدوار باشد، برايش عمل مى‏كند. بعد فرمودند: «فَوَ اللَّهِ مَا مِنْ شِيعَتِنَا مِنْكُمْ إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ»‏[19]؛ به خدا قسم شيعيان ما كسانى هستند كه تقوا دارند.

مرتبۀ والاتر تمسّک به عترت، تشبّه به ايشان است؛ به اين معنا که هرکس در حدّ توان آن بزرگواران را سرمشق خود قرار دهد و اعمالش را به اعمال ايشان شبیه سازد. قرآن کریم می‌فرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللهَ کَثِيرًا»[20].

اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌علیه» در نامه‌اي به عثمان بن حنيف نوشتند: شما نمي‌توانيد مثل من باشید، ولي من را با ورع و تقوای خود کمک کنید: «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد»[21].

در واقع آن حضرت مي‌فرمايند: شما نمی‌توانید مانند عترت زندگی کنید، پس تقوا پیشه کنید و دست کم به خاندان وحی شباهت پیدا کنید. مثلاً اگر کسی نمی‌تواند زندگی زاهدانۀ مولای متقیان را داشته باشد، حداقل باید غذای حرام يا شبهه‌ناک نخورد.  

آنچه به موضوع بحث فعلي مربوط مي‌شود، اين است که در قيامت و پيش از حساب و کتاب، راجع به مرتبۀ اوّل تمسّک به عترت، يعني ميزان محبّت و مودّت به ايشان، از انسان‌ها بازپرسي مي‌شود. اگر کسي پاسخ قانع کننده نداشته باشد، اجازۀ عبور به او نمي‌دهند؛ زيرا چنين کسي در مراتب بعدي تمسّک، به‌خصوص در ميزان اعمال صالح نيز نقصان دارد و معلوم است صلاحيّت ورود به بهشت را نخواهد داشت.



[1]. جامع الاخبار، ص 175.

[2]. مطففين، 3-1: «به نام خداوند رحمتگر مهربان‏، واى بر كم‏فروشان، كه چون از مردم پيمانه ستانند، تمام ستانند؛ و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند، به ايشان كم دهند».

[3]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 283.

[4]. واقعه، 41 تا 46: «و ياران چپ؛ كدامند ياران چپ؟  در [ميان‏] باد گرم و آب داغ.  و سايه‏اى از دود تار.  نه خنك و نه خوش.  اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند.  و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏كردند.»

[5]. الخصال، ج‏1 ص228.

[6]. الفصول المختارة، ص136.

[7]. بقره،3: (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب ايمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏دارند؛ و از تمام نعمت‏ها و مواهبى كه به آنان روزى داده‏ايم، انفاق‏ مى‏كنند.

[8]. ر.ک: الکافي، ج2، صص 192-169 و ...

[9]. الكافي، ج‏2، ص169. 

[10]. توبه، 34: «و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى‏كنند، ايشان را از عذابى دردناك بشارت ده»

[11]. شوری، 23: «بگو: به ازاى آن [رسالت‏] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى درباره خويشاوندان‏.»

[12]. سبأ، 47: «بگو: هر مزدى كه از شما خواستم آن از خودتان! مزد من جز بر خدا نيست‏.»

[13]. فرقان، 57: «بگو: بر اين [رسالت‏] اجرى از شما طلب نمى‏كنم، جز اينكه هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش‏] گيرد.»

[14]. بحار الانوار، ج 75، ص 347.

[15]. كفاية الأثر، ص73-69؛ بحار الأنوار، ج‏36، ص303-301.

[16]. الاحتجاج، ج 2، ص 450.

[17]. ر.ک: سيروسلوک، مقدّمه، فصل 6.

[18]. نساء، 59: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و از فرستادۀ او و صاحبان امرتان (كه جانشينان معصوم پيامبرند) اطاعت نماييد.

[19]. إرشادالقلوب(ديلمي)، ج‏1، ص107.

[20]. احزاب، 21: «قطعاً براي شما در رفتار رسول خدا مايه اقتدا و سرمشق زندگي است، براي کسي که به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را بسيار ياد مي‌کند.»

[21]. نهج‌البلاغه، نامۀ 45.