أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 12:
لا يجوز استئجار ذوي الأعذار خصوصا من كان صلاته بالايماء أو كان عاجزا عن القيام ويأتي بالصلاة جالسا ونحوه وإن كان ما فات من الميت أيضاً كان كذلك، ولو استأجر القادر فصار عاجزا وجب عليه التأخير إلى زمان رفع العذر، وإن ضاق الوقت انفسخت الإجارة .
مسئله، مسئلۀ واضحی است اما نمیدانم چرا مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» متعرض شدند. کسی که نمیتواند رکوع و سجده به جا بیاورد و باید با ایماء نمازهای خودش را بخواند، نمیتواند اجیر شود. کسی که نمیتواند ایستاده نماز بخواند و وظیفهاش نشسته است، نمیتواند نماز استیجاری بخواند.
چیزی که باید به مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» بگوییم و تا آخر مباحثۀ امروز هم چندین مرتبه تکرار شده، اینست که این مثالهای مرحوم سیّد، مثالهای به جایی نیست. کسی که اجیر شده، با ایماء و اشاره نماز بخواند چون نمیتواند رکوع و سجده کند. این گفتن ندارد و آنچه در جوی میرود، آب است. همچنین کسی که اجیر شده و نمیتواند ایستاده نماز بخواند و باید نشسته نماز بخواند، جایز نیست. معلوم است که وظیفهاش نماز ایستاده و نماز صحیح است و این شخص ولو اینکه معذور است، برای خودش معذور است و نماز با ایماء و اشاره یا نماز نشسته یا نمازی میخواند که بعضی از اعضا و اقوال را ندارد، برای خودش صحیح است. و اما کسی که نمیتواند رکوع کند، نمیتواند اجیر شود و نماز بدون رکوع بخواند. یا اگر نمیتواند ایستاده نماز بخواند، درست نیست که اجیر شود به نماز نشسته. اما مثالها باید عوض شود و آن اینست که در مسائل قبل گفتیم کسی که اجیر میشود، باید نماز صحیح تحویل دهد. از اول که میگوید الله اکبر تا وقتی که میگوید «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»، صحیح عندالمتشرعه باشد. اما اینکه تمام جزئیات و تمام اقوال مطابق با تشرع باشد، نود درصد مردم نمیخوانند. همین کسانی که نماز استیجاری میخوانند، از نظر مسائل لنگ هستند. اینها از نظر رکوع و سجده و سایر اجزا و شرایط، آنطور که مرجع تقلیدشان میخواهد، عمل نمیکنند، اما بالاخره نماز صحیحی خوانده است؛ برای اینکه حمد و سورهاش باید حمد و سورۀ صحیحی باشد. اما همۀ مخارج را ادا کند، در میان مردم خیلی کم است. معمولاً مردم مسئلهدان نیستند. نمازهایشان از اول تا آخر اشکالاتی دارد؛ حال یا اشکال در افعال یا اشکال در اقوال. اینها تارکالصلاة نیستند. اینطور نیست که وقتی مردند، ولو اینکه امکاناتش هم خیلی خوب باشد، مرجع تقلیدشان بگوید یک عمر نماز برایشان بخوانید. همین نمازهای معمولی نود درصد مردم کفایت میکند. در اجاره نیز همین است. اگر این مثالهای مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» عوض شده بود، خیلی عالی بود. معلوم است که گفتن ندارد که نماز با ایماء و اشاره، نماز استیجاری باشد. نماز استیجاری بخواهد نشسته باشد ولو نتواند، معلوم است که نمیشود. اما کسی که مخارج را خوب ادا نمیکند ولی عرف پسند است و نمازش باطل نیست، میتواند اجیر شود. نود درصد افرادی هم که اجیر میشوند از همین باب هستند، یعنی نمازهایشان باطل نیست اما عرف متشرعه این نماز را نمیپسندد و همینطور که نمازهایش باطل نیست و اگر مرد لازم نیست که ورثه برایش نماز بدهند، همچنین میتواند نماز اجاره کند و به طور معمولی نماز را انجام دهد و اگر مرحوم سیّد اینگونه مثالها زده بودند، مسئله بدون اشکال بود.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» مثل اینکه در مسئله لنگند و آنچه من عرض میکنم به ذهن مبارکشان نیامده است، لذا جورواجور صحبت میکنند.
مسئله 13:
لو تبرع العاجز عن القيام مثلا عن الميت ففي سقوطه عنه إشكال.
اگر تبرعاً کسی به جای نماز ایستاده، نماز نشسته برای میّت بخواند اما پول نگیرد، آیا این نماز درست است یا نه؟!
در اینجا نتوانستند فتوا دهند و میفرمایند «فیه اشکالٌ».
به مرحوم سیّد عرض میکنیم چه فرقی بین تبرع و غیر تبرع است! اگر کسی تبرعاً نماز باطلی برای میّت بخواند، ثواب دارد، اما میّت بری الذمّه نمیشود. لذا این جملۀ «تبرع فیه اشکالٌ»؛ یعنی اگر پول بگیرد، اشکال دارد و اگر پول نگیرد، نمیتوانم دربارۀ آن صحبت کنم و میگویم «فیه اشکالٌ». ولی به مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» عرض میکنیم که این تبرّع نمیتواند مسئله را حل کند. اگر عرض من باشد، مسئله حل میشود، تبرع باشد یا اجاره. اینکه مرحوم سیّد در مسئلۀ 12 میفرماید: «لا يجوز استئجار ذوي الأعذار خصوصا من كان صلاته بالايماء» و در مسئلۀ 13 میفرماید: «لو تبرّع العاجز عن القيام مثلا عن الميت ففي سقوطه عنه إشكال»، معلوم است که اشکال واضحی به ایشان هست و تبرع و غیر تبرع نمیتواند نماز باطل بخواند و یا نمازی که برای نمازگزار باطل نیست و برای کسی که اجاره کرده است، باطل است، این مسئله را حل کند؛ لذا در مسئلۀ 12 و 13 در هر دو صورت، ما میگوییم اگر نماز یک وظیفۀ خاصی برای اشخاص دارد، معلوم است که نمیتواند اجیر شود. باید نمازهایش را نشسته بخواند یا باید نمازهایش را با ایماء بخواند و نمیتواند اجیر شود؛ اما میتواند تبرّعاً برای میّتش نماز بخواند. نه به معنای اینکه میّتش بریالذمّه میشود بلکه به معنای اینکه وظیفهاش نشسته بوده و الان هم یک نماز نشسته برای میّتش خوانده است.
مسئله 14:
لو حصل للأجير سهو أو شك يعمل بأحكامه على وفق تقليده أو اجتهاده، ولا يجب عليه إعادة الصلاة.
معلوم است که مسئله واضح است. اجیر باید نماز صحیح بخواند. حال گاهی نماز با دل و نماز با خضوع و نماز با صبر میخواند و گاهی هم شک بین دو و سه میکند و عمل به شک بین دو و سه میکند. هر دو نماز صحیح است؛ بنابراین هر دو نماز برائت ذمّه میآورد. به عبارت دیگر سهویات و شکیات و ظنیّات منحصر نیست به کسی که نماز برای خودش میخواند. هرکه نماز میخواند احکام سهویات و احکام شکیات و احکام ظنیّات دارد و طبق آنها عمل کند، نمازش صحیح است. برای خودش باشد صحیح است و برای میّتش هم باشد، نمازش صحیح است. همچنین تبرع باشد، نمازش صحیح است و پول هم گرفته باشد و اجیر شده باشد، نمازش صحیح است. لذا اصلاً اگر مسئله را نفرموده بودند، خیلی عالی بود. نه به آنجا که مثال میزند اجیر نمیتواند نماز با ایماء و اشاره بخواند و نه به این مثال که شکیات و ظنیات معنای عامی دارد و هم برای اجیر است و هم برای کسی که نماز برای خودش میخواند.
مسئله 15:
يجب على الأجير أن يأتي بالصلاة على مقتضى تكليف الميت اجتهاداً أو تقليدا، ولا يكفي الإتيان بها على مقتضى تكليف نفسه، فلو كان يجب عليه تكبير الركوع أو التسبيحات الأربع ثلاثا أو جلسة الاستراحة اجتهادا أو تقليدا وكان في مذهب الأجيرعدم وجوبها يجب عليه الإتيان بها، وأما لو انعكس فالأحوط الإتيان بها أيضاً لعدم الصحة عند الأجير على فرض الترك، ويحتمل الصحة إذا رضي المستأجر بتركها، ولا ينافي ذلك البطلان في مذهب الأجير إذا كانت المسألة اجتهادية ظنية لعدم العلم بالبطلان فيمكن قصد القربة الاحتمالية، نعم لو علم علما وجدانيا بالبطلان لم يكف لعدم إمكان قصد القربة حينئذ، ومع ذلك لا يترك الاحتياط.
این فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» به تنزّه مرحوم سیّد نمی خورد. مرحوم سیّد از نظر فقهی خیلی خوب وارد بوده است و فقیه عالی بوده است، اما در همین عروه گاهی مثالهایی دارند که به مقام شامخ ایشان نمیخورد؛ من جمله این مسئلۀ 15 که میفرماید اجیر که نماز میخواند، باید مراعات میّت را بکند. باید ببیند میّت از چه کسی تقلید میکرده و مرده است و مجتهدش در احکام و اقوال چه میگوید و طبق آنها عمل کند و اگر بخواهد طبق گفتۀ مجتهد خودش عمل کند، جایز نیست.
من خیال نمیکنم مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» ملتزم به این حرف باشند و شاید غلطی از نسّاخ باشد. به جای اینکه مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» بفرمایند که در نماز هرکسی باید به وظیفۀ خود عمل کند. اگر مجتهد است، به وظیفۀ اجتهادش و اگر مقلّد است به وظیفۀ مجتهدش و اگر نماز اجارهای میخواند، باید ببیند مقلّدش چه میگوید. اگر نماز برای خودش میگوید ببیند مقلّدش چه میگوید. و اما هیچکس نگفته که ببیند مقلّد کسی که از او نماز گرفته، فتوایش چیست. اصلاً شاید بگوییم لاأقل اگر از نود درصد از کسانی که نماز اجارهای میخوانند، بپرسند کسی که برایش نماز میخوانی از چه کسی تقلید میکرده، نمیداند؛ چه رسد که از او بپرسند که این آقا در شک چهار و پنج چه میگوید یا این آقا قیام متصل به رکوع را چه میگوید، مسلّم نمیداند. چه اجیری است که مسلّط بر مسائل میّت باشد! اگر کسی خیلی مرد باشد، مسلّط بر مسائل مربوط به خودش است. نماز صحیح از مجتهد خودش یا نماز صحیح از مقلد خودش باشد و اما میّت چه گفته، نه کسی گفته و نه کسی میتواند بگوید و اصلاً سابقه هم ندارد و اگر چنین باشد، نود درصد مردم نمیتوانند نماز استیجاری بخوانند. برای اینکه معمولاً اینطور نیست که هم مسلّط باشد بر فتاوای میّت و هم مسلّط باشد بر فتاوای خودش. اما اشکال بالاتر اینکه گاهی اختلاف بین مجتهد اجیر با مجتهد کسی که نماز میخواند، پیدا میشود. یکی باطل میداند و یکی صحیح میداند، حال این آقا چه نمازی بخواند؟ نمیشود نماز باطل بخواند و همچنین نماز صحیح هم بخواند مطابق فتاوای خودش نیست و علی کل حال باید طبق فتاوای خودش تقلیداً یا اجتهاداً عمل کند و کاری به اجیر و میّت نداشته باشد. آن آقا مرده است و فتوایش ربطی به این آقا ندارد و این آقا باید نمازی مطابق فتوای خودش یا مطابق مجتهد خودش تحویل دهد.
مسئله 16:
يجوز استئجار كل من الرجل والمرأة للآخر وفي الجهر والإخفات يراعى حال المباشر، فالرجل يجهر في الجهرية وإن كان نائبا عن المرأة، والمرأة مخيرة وإن كانت نائبة عن الرجل.
این مسئله هم خیلی واضح است و اگر نفرموده بودند بهتر بود. نمازی که میخواند، اگر زن است و برای مرد اجیر شده، به وظیفۀ خودش عمل کند و اگر مرد است و برای زن اجیر شده، اما مطابق فتاوای خودش نماز بخواند. باید جهر و اخفاتش را بلند بخواند درحالی که برای زن نماز میخواند. اگر زن است باید حجاب داشته باشد درحالی که برای مرد نماز میخواند. علی کل حال مسئلۀ واضحی است که هرکسی در نماز وظیفهای دارد و طبق فتوای مجتهد یا مقلّدش باید عمل کند و اما میّت از چه کسی تقلید میکرده، مناط در مسئله نیست.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد