أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
در مسئلۀ دیگر فرمودند:
إذا تعدد السبب دفعة أو تدريجا تعدد وجوب الصلاة.
اگر موجبات نماز آیات زیاد شد، به طور دفعی یا به طور تدریجی؛ مثلاً زلزله آمد و درحالی که زلزله میآید، ماه هم گرفت و یا طوفان شد. یا اینکه اول طوفان شد و بلافاصله زلزله هم آمد. میفرمایند دو نماز آیات واجب است. برای اینکه سبب وجوب نماز آیات به صورت متعدد آمده و مثلاً دو نماز آیات را واجب کرده است. تعدّد سبب و تعدّد مسبّب است؛ حال آن سبب دفعی باشد یا تدریجی. یعنی دو نوع باشد مثل زلزله و طوفان و یا اینکه یک نوع باشد، اما در زمان متعدّد باشد. در هر دو صورت واجب است که نماز آیات بخوانیم برای اینکه سبب وجوب آمده است.
مسئله حرف ندارد و مسئلۀ واضحی است و اگر مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» متعرض مسئله شدند، نه به خاطر اختلاف یا امر مشکلی باشد، بلکه به دلیل تفریع مسائل است.
مسئله 22:
مع تعدد ما عليه من سبب واحد لا يلزم التعيين، ومع تعدد السبب نوعا كالكسوف والخسوف والزلزلة الأحوط التعيين ولو إجمالا، نعم مع تعدد ما عدا هذه الثلاثة من سائر المخوّفات لا يجب التعيين وإن كان أحوط أيضاً.
مسئله مربوط به قصد تمیز است. قصد تمیز، مشهور در اصول است که واجب نیست و دلیلی برای وجوب قصد تمیز نداریم؛ لذا در مانحن فیه، اگر چند نماز آیات از او قضاء شده باشد، چه از یک سنخ باشد مثل اینکه چند نماز آیات برایش پیش آمده، یعنی ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی برایش پیدا شده و نماز را نخوانده و الان که میخواهد نماز را بخواند، میداند که مثلاً پنج نماز آیات است. در اینجا لازم نیست که قصد تعیینیت اول و دوم و سوم کند و حتی لازم نیست قصد تعیینیت کند. مثل اینکه نماز کسوف از او قضاء شده، نماز خسوف از او قضاء شده و نماز زلزله از او قضاء شده و میداند مثلاً ده نماز آیات به ذمهاش هست. اگر نمیتواند قصد تمیز کند، لازم نیست. ده نماز آیات پشت سر هم به جا بیاورد، برائت ذمّه برایش پیدا میشود. حتی اگر میداند که مثلاً در یک سال ماه گرفتگی بوده و در سال دیگر زلزله بوده و در سال دیگری خورشیدگرفتگی بوده، باز لازم نیست که اولی را قضاء کند، بلکه وقتی نماز آیاتی که به ذمّهاش هست، به جا آورد، برائت ذمّه برایش پیدا میشود.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» راجع به یک نوع نماز آیات میگویند قصد تمیز لازم نیست و راجع به چند نوع نماز آیات احتیاط میکنند، اما احتیاط مرحوم سیّد وجهی ندارد به غیر از فضیلت.
مثلاً ده نماز آیات به ذمهاش است. سال اول برای خورشید گرفتن است و سال بعد ماه گرفتن است و سومی زلزله است؛ خوب است که یکی یکی به طور معین به جا بیاورد و اما اینکه تعیینیّت جزء باشد، دلیل نداریم و مسئله برمیگردد به اینکه آیا قصد تمیز در عبادات شرط است یا نه، یا در معاملات شرط است یا نه؛ مشهور در میان فقهاء و حتی مرحوم سیّد در جاهای دیگر میفرمایند نه. همین مقدار که مثلاً نماز ماه گرفتی به ذمهاش است، نماز خورشیدگرفتگی هم به ذمهاش است؛ دو نماز آیات به جا میآورید بدون تعیینیّت، آنگاه برائت ذمّه خود به خود ایجاد میشود و اینطور نیست در وقتی قصد قضاء کند بگوید اول برای ماه گرفتگی و دوم برای خورشید گرفتگی و نیّت تعیینیّت کند، دلیلی برایش نداریم بلکه خیلی جاها در فقه میبینیم که قصد تعیینیّت به طور واضح لازم نیست. به عنوان مثال سجدۀ سهو نخوانده است و مسئله بلد نبوده است و الان میداند که سجدۀ سهو به ذمهاش است، اگر نداند چند تا سجده، آیا ده سجده یا پنج سجده است، أقل و أکثر میگوید پنج سجده. حال بالاخره میداند ده تاست اما لازم نیست بگوید این سجدۀ سهو برای آن نماز و آن سجدۀ سهو برای نماز دیگر. و همین مقدار که سجدههای سهو را به جا بیاورد، کفایت میکند. همچنین مثلاً به کسی بدهکار است اما متعدد و در زمانهای مختلف است. یک دفعه نمیداند چقدر بدهکار است، مثلاً نمیداند یک میلیون است یا دو میلیون، آنگاه أقل و أکثر میگوید یک میلیون است. اما یک دفعه میداند که یک میلیون بدهکار است اما در چند دفعه. در اینجا وقتی یک میلیون را داد، برائت ذمّه برایش پیدا میشود ولو اینکه بدهی اول در ذهنش نباشد.
همچنین در کفارات نیز چنین است. میداند ده روزۀ قضاء به ذمهاش هست. اگر ندانست که پنج روزه به ذمّهاش هست یا ده تا، أقل و أکثر میگوید پنج روزه. و اما اگر بداند ده روزۀ قضاء به ذمه دارد، لازم نیست تعیین کند کفارۀ اول یا کفارۀ دوم را و همین مقدار که مثلاً بر روی هم یک میلیون بدهد، برائت ذمّه برای او پیدا میشود؛ لذا نظیرش در فقه ما زیاد است و علی کل حال یک قاعدۀ کلی است و اگر مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اسم آورده بودند و فرموده بودند در همۀ عبادات قصد تمیز لازم نیست الاّ ما أخرجه الدلیل، و اینکه در باب کفارات باشد و یا در باب نماز آیات باشد یا در باب دین به دیگران و امثال اینها باشد، آنچه لازم است، برائت ذمّه است و اگر برائت ذمّه پیدا شد، ولو قصد تعیینیّت هم نکند، مانعی ندارد، بلکه بگوییم ای کاش مرحوم سیّد فرموده بودند اگر عکس تعیینیّت را به جا بیاورد، بهتر است. مثلاً ده روزه یا ده نماز بدهکار است و به جای اینکه از اول شروع کند، از آخر شروع میکند. این مانعی ندارد. از وسط هم شروع کند مانعی ندارد. همین مقدار که برائت ذمّه برایش پیدا شد و یا یقیناً یا با اصل، کفایت میکند و اینکه تمیز در باب قضاء لازم نیست و تمیز در عبادات لازم نیست مگر اینکه مثل نماز ظهر و عصر تمیز بخواند و اما اگر دلیلی بر تمیز نداشته باشیم، قصد تمیز لازم نیست و اصل هم اقتضاء میکند عدم لزوم را.
مسئله 24، مسئلۀ آخر در باب نماز آیات:
إذا أخبره جماعة بحدوث الكسوف مثلا ولم يحصل له العلم بقولهم، ثم بعد مضي الوقت تبين صدقهم فالظاهر إلحاقه بالجهل، فلا يجب القضاء مع عدم احتراق القرص، وكذا لو أخبره شاهدان لم يعلم عدالتهما ثم بعد مضي الوقت تبين عدالتهما، لكن الأحوط القضاء في الصورتين.
چند نفر اما غیر ثقه به کسی گفتند که دیشب ماه گرفت، آیا واجب است که به قول اینها عمل کند، یا نه؟
نه، برای اینکه قول ثقه حجت است. اما قول غیر ثقه، قول عوام مردم، مگر اینکه برگردد به شیاع مفید للعلم، حجت نیست. حتی اگر چند نفری غیر ثقه به او گفتند نماز آیات واجب است و ماه گرفته است و این به قولشان اعتنا نکرد و صبح فهمید که ماه گرفته است. باز هم اینجا نماز آیات برایش واجب نیست. برای اینکه اثبات گرفتن ماه در وقتش از نظر ما ثقه نبوده و به قول مرحوم سیّد شهادت عدلین نبوده و این خوابیده و اعتنا نکرده و بعد به او عادلی گفت که ماه گرفته است. در اینجا باز نماز آیات برایش واجب نیست مگر اینکه قاعدۀ کلی قبلی را جلو بیاوریم و آن این بود که گفتیم در باب قضاء، اگر نمیدانست که ماه گرفته و بعد فهمید که ماه گرفته، اگر همۀ ماه گرفته باشد، باید نماز آیات بخواند؛ و اما اگر همۀ ماه گرفته نباشد، نماز آیات لازم نیست. مانحن فیه نیز همین است. اگر مثلاً در صبح به او گفتند دیشب ماه گرفت اما نصف آن گرفت و این یقین پیدا کرد که دیشب نصف ماه گرفته است و چند نفر غیر ثقه گفتند و به عبارت دیگر مدرکش غیر حجت است، بنابراین چون مدرک غیرحجت است، باید بگوییم نماز آیات واجب نیست. و اما اگر همۀ ماه گرفته، ولو از اول این اعتنا نکرده و مدرکش هم مدرک حسابی نبوده، باید قضا کند و مسئلهاش را قبلاً گفتیم و اینکه در ماه گرفتن و خورشید گرفتن، اگر نمیدانست و بعد فهمید، اگر همۀ ماه یا خورشید گرفته باشد، نماز آیات لازم است اما اگر بعضی از آن گرفته باشد، نماز آیات لازم نیست. مانحن فیه نیز همین است و مدرک غیرحجت، مدرک نیست. دو سه نفر گفتند اینکه ماه گرفته یا امشب ماه میگیرد، قولشان حجت نیست و وقتی قولشان حجت نباشد، حجّت بعد از ماه گرفتن یا خورشید گرفتن برایش پیدا میشود. همینطور که آنجا گفتیم واجب نیست، در اینجا نیز میگوییم واجب نیست، مگر اینکه همۀ ماه گرفته باشد و آن دائرمدار اینکه قبلاً کسی به او گفته باشد یا نگفته باشد، نیست و همین مقدار که بداند همۀ ماه یا همۀ خورشید گرفته است و همین مقدار که بداند حتماً زلزله آمده است، نماز آیات واجب است.
مسئلۀ بعد در نماز قضاست. مسائل مبتلابه و مسائل سنگین از نظر علمی است و انشاءالله دربارهاش به طوری که همه استفاده کنیم، صحبت میشود.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد