عنوان: حدیث چهارم؛ ضرورت حذر از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

یک روایت است از امام باقر«سلام‌الله‌علیه» و امام پنجم نقل می‌کند از امام چهارم امام زین‌العابدین«سلام‌الله‌علیه» خیلی روایت حساسی است، اما آن قضیه‌ای که حساس‌ترش می‌کند این است که امام چهارم می‌فرمایند که وقتی پدرم آمد توی خیمه من با من خداحافظی کند، خون اطراف بدن حسین را صورت حسین را گرفته بود که ظاهراً این خون‌ها از آنجا بوده که می‌رفتند شهدا را می‌آوردند، در آن وقتی که دیگر هیچ کس نبوده که امام حسین«سلام‌الله‌علیه» به امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» فرمودند که به غیر از من و تو دیگر مردی در این خیمه گاه نیست، حالا در این وضع امام حسین«سلام‌الله‌علیه» یک نصیحت به امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» کرده معلوم است امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» دیگر می‌شود واسطه؛ یعنی نصیحت برای ماست اما امام سجاد«سلام‌الله‌علیه»در معرض است که امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» می‌فرماید پدرم در آن موقع که فرمودند هم هیچ مردی غیر از من و تو در اینجا نیست و خداحافظ و من رفتم، آقا امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» می‌خواستند بلند شوند زمین خوردند نتوانستند بلند بشوند آن وقت آقا نصیحت آخرشان حرف آخرشان به امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» این بوده:

«يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ»[1]

ظلم نکن، اما به کسی که جز خدا یاوری ندارد، مواظب باش به این ظلم نکنی. خب این روایت با این حساسیتش اقسام دارد مراتب دارد.

یک مرتبه‌اش آنهایی هستند که آمدند و امام حسین«سلام‌الله‌علیه» را کشتند و بعد هم زن و بچه و امام سجاد«سلام‌الله‌علیه» را اسیر کردند؛ «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ‏»، این یک مرتبه‌اش است.

مرتبه دوم یک کسی حکومت پیدا کند بر یک ملتی و به آن ملت ظلم بکند که اثر وضعی اعمال مردم هم خدا فرموده همین است: «سَلَّطَ اللَّهُ‏ عَلَيْهِمْ‏ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَهُ»[2] این هم مرتبه دومش است.

مرتبه سوم ظلم کردن زن به شوهر یا شوهر به زن یا هر دو به اولاد یا اولاد به پدر و مادر، یک مادر پیری دیگر هیچ کس را ندارد جز این پسر؛ نیش به او بزند، توی خانه زن سالاری باشد زن داد و فریاد کند نیش بزند یا این که مرد مسلط بر سر زنش است و نیش بزند ظلم بکند العیاذ بالله کتک بزند یا بچه‌ها مخصوصاً دختر زیر یوق این پدر است خرج و مخارج می‌دهد اما نیش هم دارد یا به عکس همین طور که قرآن روی این خیلی پافشاری دارد که اگر پدر و مادر زیر دست تو شدند دیگر خیلی وظیفه‌ات سنگین است و باید «وَ لَا تَنهْرْهُمَا»[3] حتی امام صادق«سلام‌الله‌علیه» می‌فرماید که اگر کتک هم زدند «فَلَا تَقُل لهَّمَا أُفٍ»؛[4]  معنا می‌کنند نمی‌توانی بگویی که چرا بدی می‌کنید؟[5] حالا یک پسری یا یک دختری پیدا بشود مادرش مثلا به عقیده خودش بی‌فرهنگ است زیر دست است، بخواهد ظلم بکند.

ولی مهم‌تر از همه این‌ها این است در مجلسی، یک کسی را دست بگیرند، آن یک غیبت کند، آن دیگری غیبت کند و... خب این باید از او دفاع بکند. اگر دفاع نکند توی آن مجلس، غیبت‌شونده هیچ کس را ندارد جز خدا: «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ‏». این‌ها انسان را عاقبت به خیر نمی‌کند؛ به تجربه هم اثبات شده و توی مجلس شایعه پراکنی بشود این ساکت بماند، ظلم است؛ توی مجلس تهمت بزند آن بابا هم نیست که دفاع بکند و همه ما باید توی مجالس این جوری ـ که خیال نمی‌کنم فعلاً یک مجلسی که این جوری هم نباشد بتوانید پیدا بکنید ـ ساکت نمانیم و باید دفاع کنیم. اما چنین نیستیم؛ برای خاطر این که اگر حرف بزند از دستش بدشان می‌آید، این ساکت می‌ماند بعضی اوقات هم همسو می‌شود همگام می‌شود: «إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ‏»، این هم یک مصداقش است مصداق بالایش هم هست، نه، دارند توهین می‌کنند حالا یا پشت سرش یا توی رویش یا توی این رسانه‌های گروهی و آبرویش را می‌برند. وقتی آبروی کسی را بردند، دیگر آبرو برگرداندن خیلی مشکل است. گناهش چقدر است؟ جنگ با خداست:

«مَنْ‏ أَهَانَ‏ لِي‏ وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ»[6]

خب الان دارد توهین می‌کند به این مرد مسلمان و ما باید جلوی ظلم را بگیریم، نگیریم عاقبت به خیر نمی‌شویم، نگیریم مصداق این روایتی می‌شویم که در حساس‌ترین مواقع از فردی که بالاتر از آن نداشتیم مثل امام حسین«سلام‌الله‌علیه»، نداریم مثل حسین«سلام‌الله‌علیه» به کسی که امام است مثل امام چهارم یعنی به دو نفر که دو تا انسان کامل از هر جهت تمام، فوق تمام، گفتگو کرده‌اند برای ما و معمولاً این است که وقتی با هم گفتگو می‌کنیم ذهنمان می‌رود روی دیگران، این مثل این است که مردم همیشه این جور است می‌گوید مردم بدند تو چه؟ گویا این استثنای منقطع است مردم بدند، خب بابا مردم که دیگر یک چیز ما سوای اجتماع که نداریم، اگر کسی مثلا بعضی از فلاسفه می‌گویند افراد داریم اجتماع داریم باز هم برمی‌گردد آن اجتماع را یک عنوان انتزاعی از افراد می‌دانند به این می‌گوییم اجتماع، لذا مردم بدند روی خودمان حساب بکنیم ببینیم خوبیم یا نه؟ لذا در مثل این روایت‌ها هم این جوری است یا روایت را می‌خوانیم ذهنمان می‌رود روی شمر بن ذی‌الجوشن و عمر بن سعد و کسانی که آمدند امام حسین«سلام‌الله‌علیه» را بکشند و امام حسین«سلام‌الله‌علیه» شکایت کرده به این لسان: «يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْكَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ‏»؛ مسلّم فقط این معنایش نیست، معنایش خیلی توسعه دارد، این روایت همیشه زنده است و باید مواظب باشیم یک دفعه ما توی ذهنمان نیاید وقتی که پرده‌ها عقب رفت ببینیم که ظلم کرده‌ایم به کسی که یاوری ندارد جز خدا، متوجه نشده‌ایم و ذهنمان رفته روی جاهای دیگری و این دفاع از مسلمان‌ها از اوجب واجبات است؛ لذا همه فقط شیخ انصاری توی مکاسب که نیست همه می‌گویند که غیبت کردن غیبت شنیدن مثل هم است گناهی که غیبت کردن دارد غیبت شنیدن هم دارد من خیال نمی‌کنم شما فقیهی پیدا کنید که غیر از این باشد یعنی مرحوم شیخ انصاری در مکاسب می‌گویند بعد هم محشین مثل مرحوم سید می‌گویند بعد هم بالاخره مراجع فقها همه همه روایت می‌گوید غیبت را بگویی مرده خوری است، غیبت را بشنوی مرده خوری است و باید دفاع بکنی و الا تو هم مثل همان غیبت کننده هستی. و توبه‌اش هم همین است که انسان توبه کند از این که چرا غیبت تهمت شایعه را چرا شنید و دفاع نکرد؟ چرا ساکت ماند؟ این، هم در روایات آمده و هم به تجربه اثبات شده که ظلم، هر ظلمی، مکافات دارد و قضایا نقل کرده‌اند. در روایات نقل شده همه گناهان بد است اما ظلم بدتر است؛ لذا یک توجه هم بدهم آن کسانی که مثل شما هستند یعنی آدم صالح و شایسته و ان شاء الله بهشتی اگر ظلم بکنید اگر به این روایت عمل نکنید، خدا برای اینکه پاکتان بکند در این دنیا گرفتارتان می‌کند، اما اگر آدم خوبی نباشید ممکن است قانون استدراج با شما کار نداشته باشد توی دنیا «إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً»[7] باشید. قرآن چه کتاب خوبی است همه چیز دارد: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ‏ءٍ»[8] لذا این آدم‌های خوب که گرفتارند توی این دنیا این‌ها بدی‌هایشان دست و پا پیچشان شده، اما از الطاف خفیه خداست برای اینکه پاک بشوند؛ دیگر دم مرگ مولا امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» بتواند این را ببردش نزد خودش. لذا روایت هم داریم این جور افراد یعنی افراد خوب، اولاً گناهانشان توی دنیا دست و پا پیچشان می‌شود گرفتار می‌شوند حسابی تا دم مرگ، دم مرگ به آنها سخت گیری می‌شود حسابی، حتی در روایات می‌خوانیم که جانش را می‌گیرند مثل یک زنده که رگ‌های بدنش را زنده زنده بیرون بکشند، برای اینکه پاک شود. عالم برزخش است سخت‌تر، سخت، می‌گفت یک توهین کردم به یک کسی و فراموش کردم، توبه نکردم الان یک عقرب شده و این عقرب دیگر از بین رفتنی هم که نیست، عالم برزخ است مرگ که نیست آن آقا گفته بود شما را به‌خدا بروید آن شخص را راضی کنید تا این عقرب برود و نابود بشود، و بالاخره در عالم برزخ، حسابی سخت می‌گیرند تا روز قیامت پاک بشود. اگر نشد 50 هزار سال نگهش می‌دارند این هم از الطاف خفیه خداست برای اینکه پاک شود روی تل چرک و خون 50 هزار سال این را نگه می‌دارند زیر هرم جهنم زیر دود جهنم تا بالاخره بتواند مورد شفاعت واقع شود. یعنی ابتدا نمی‌تواند مورد شفاعت واقع شود، این کارها را می‌کنند تا بتواند مورد شفاعت واقع بشود؛ دیگر آن وقت اگر نشد، باید برود جهنم، جهنم هم از الطاف خفیه خداست؛ برای اینکه بسوزد کدوراتش از بین برود. از طرف پروردگار عالم که نمی‌شود زجری باشد، هر زجری هست از خودمان است. دنیا و گرفتاری‌ها این است مثلا بعضی‌ها سؤال هم کرده‌اند نمی‌دانم فلانی خیلی بد است من خوبم چرا باید او این قدر در رفاه باشد من گرفتار باشم؟ همین است که آن آدم‌هایی که بالاخره باید بهشتی بشوند این‌ها هم یک گناهانی دارند مخصوصاً ظلم، این‌ها در این دنیا اگر بشود، با الطاف خفیه خدا، به واسطه بلاها پاک می‌شوند. در بحث از تجسم عمل هم صحبت کرده‌ام که «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ‏ أَيْديكُم‏‏».[9]

ظلم خیلی خطرناک است و قرآن هم می‌فرماید خیال نکن حالا که غیبت کردی، تهمت زدی، شایعه پراکنی کردی، حالا که ظلم توی خانه کردی، خیال نکن که خبری نیست؛ اشکال نکن بگو چرا آن شخص آن جور و من این جور؟ تو را می‌خواهند پا ک کنند، او چه؟ قرآن دو سه جا این معنا را می‌فرماید که «إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً». لذا توی جهنم هم می‌روند تا ببینند کی پاک می‌شود. یک روایتی آقای بهجت«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نقل می‌کردند که حضرت عیسی به خدا گفت خدایا این شیطان خیلی بدی کرد به تو، قبول داریم اما تو هم ارحم‌الراحمینی رحمت خدا وسعت کل شیء است؛ بیا و او را بیامرز، خدا به حضرت عیسی گفت آشتی می‌کنم، اما یک شرط دارد، شرطش این است که برو به شیطان بگو که بگوید غلط کردم، یعنی توبه، بگوید غلط کردم، می‌آمرزم. حضرت عیسی خیلی خوشحال شد رسید به شیطان. شیطان خدمت کردم برایت چقدر عالی. چه کردی؟ بگو غلط کردم یعنی توبه واقعی یعنی راستی پشیمان از گذشته. تا حضرت عیسی این را به شیطان گفت عصبانی شد گفت حق نداشتی بروی از این کارها بکنی، خدا از من باید عذرخواهی کند نه من از خدا! هر وقت خدا از من عذر خواهی کرد آن وقت من حاضرم با خدا آشتی کنم!

نظیرش را نقل می‌کنند که پیامبر اکرم گاهی می‌روند داخل جهنم برای اینکه دانه بگیرند، این شیعه‌های بدبختی که نشده مورد شفاعت بشوند باید آلودگی رفع بشود تا مورد شفاعت بشوند گاهی خودشان گاهی با امیرالمؤمنین می‌روند، دانه را هم می‌گیرند گاهی یکی گاهی بیشتر این‌ها پاک شده‌اند می‌آورندشان توی حوض کوثر و مورد شفاعت قرار می‌دهند و به بهشت می‌بردندشان؛ اما بعضی‌ها کارشان به این اندازه خطرناک است که یک وقت می‌بینند یک نسیم رحمتی در جهنم وزید سؤال می‌کنند این نسیم رحمت چیست؟ این خنکی مثل نسیم شمال توی هوای مثلا 100 درجه‌ای یک دفعه یک نسیم شمال بوزد چقدر مزه دارد می‌گوید این نسیم چیست؟ می‌گویند پیامبر یا امیرالمؤمنین یا هر دو آمده‌اند یک سری به جهنم بزنند؛ این می‌رود توی سلول در سلولش را می‌بندد برای این که چشمش به رسول گرامی نیفتد! ظلم، آدم را اینجوری می‌کند، عاقبت به خیرش نمی‌کند، قرآن بالاتر از این می‌فرماید قرآن می‌فرماید بعضی این‌ها بعضی شیطان‌ها که به حضرت عیسی می‌گوید بدکاری کردی که می‌خواهی بین من و خدا آشتی بدهی، خدا باید از من عذر خواهی کند، بعضی این‌ها قرآن می‌گوید در روز قیامت منکر همه چیز می‌شوند در مقابل خدا قد علم می‌کنند منکر می‌شود می‌گوید این پرونده مال من نیست این‌ها دشمنی کرده‌اند خدا یا به حق خودت قسم تو اشتباه می‌کنی و مرا می‌خواهی جهنم ببری! حق نداری! قسم هم می‌خورند می‌گویند خدایا به حق خودت اشتباه می‌کنی، قرآن می‌گوید ببین انسان به کجا می‌رسد؟ که راستی یک وقت می‌رسد به آن جا ظلم روی ظلم گناه روی گناه این را وارونه می‌کند آن وقت خودش در دنیا تقلب حقه بازی گول زدن مردم خیال می‌کند که راستی خدا هم همین است؛ لذا در روز قیامت این «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ‏ أَيْديكُم» می‌رساندش به این جا که قرآن می‌فرماید:

«يَوْمَ‏ يَبْعَثُهُمُ‏ اللَّهُ جَميعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ»[10]

ببین چقدر دروغ گو هستند! در مقابل من قسم به من می‌خورد که تو اشتباه می‌کنی! بی‌خود می‌خواهی من را جهنم ببری! این «إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» این معنایش است. لذا این ظلم‌ها بخواهد از بین برود توبه می‌خواهد و الا مانع عاقبت‌به‌خیری انسان می‌شود. روایت روایت خوبی است و امیدوارم سرمشق زندگی همه ما باشد ان شاء الله.

 

      و صلّی‌الله علی محمّد وَ آل محمّد



[1]. الکافی، ج 2، ص 331.

[2]. جامع الاخبار، ص 130؛ بحار الأنوار، ج‏22، ص 454.

[3]. اسراء، 23: «بر ايشان بانگ مزن- يا: ايشان را از خود مران-.»

[4]. اسراء، 23: «پس به آنها «اف»- سخن بيزارى و ناخوشايند- مگو.»

[5]. الکافی، ج 2، ص 157.

[6]. الکافی، ج 2، ص 352.

[7]. آل‌عمران، 178: «ما فقط به ايشان مهلت مى‏دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند.»

[8]. الانعام، 38: «ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكرده‏ايم‏.»

[9]. آل‌عمران، 182: «اين [عقوبت‏] به خاطر كار و كردار پيشين شماست.»

[10]. المجادله، 18: «روزى كه خدا همه آنان را برمى‏انگيزد، همان‏گونه كه براى شما سوگند ياد مى‏كردند براى او [نيز] سوگند ياد مى‏كنند و چنان پندارند كه حقّ به جانب آنهاست. آگاه باش كه آنان همان دروغگويانند.»