عنوان: 1- در قنوت نباید از خدا طلب حرام کرد 2- مستحبت است نمازگزار قنوت را طول بدهد
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

بحث دربارۀ مسائل قنوت بود و هفت هشت مسئله در این باره صحبت کردیم.

مسئله 9:

لا یجوز الدعاء لطلب الحرام.‏

اگر یادتان باشد قبلاً فرمودند که انسان در نماز قطع نظر از قنوت، می­تواند قرآن بخواند یا دعا کند و همچنین می­تواند ذکر بگوید. «کلّ ما یکون قرآناً أو دعاءاً أو ذکراً فلابأس فی الصلاة». این یک قاعدۀ کلی است.

قرآن بخواند یا ذکر بگوید معلوم است و دعا و رابطه با خدا هم معلوم است؛ حال اگر کسی در نماز و من جمله در قنوت، دعا بخواند اما طلب حرام کند، مثل اینکه پول دارد و پولش مانده و می­خواهد ربا بدهد و کسی نیست که پولش را بگیرد؛ در این صورت در غیر نماز دعا کند خدایا کار این پول مرا به صورت ربوی درست کن. همینطور که ربا خوردن جنگ با خداست، این طلب حرام از خدا هم جنگ با خداست؛ لذا حرام است. حال اگر کسی در نماز این کار را بکند و من جمله در قنوت باشد، این کلام آدمی است؛ یعنی نه قرآن است و نه ذکر است و نه دعاست، بلکه کار حرامی است. همینطور که اگر کسی در نماز حرف بزند، نمازش باطل است؛ اینجا هم که این دعای حرام را می­کند، حرام است و کلام آدمی است و نماز را باطل می­کند و علاوه بر این نهی در عبادت هم هست و در اصول شما فرمودید نهی در عبادت موجب فساد است. این هم علاوه بر اینکه کلام آدمی است، نهی در عبادت هم هست و نهی در عبادت موجب فساد است؛ مثل اینکه کسی در قنوت با بچه­اش حرف بزند، این هم در قنوت با خدا حرفی زده که خدا نمی­پسندد و حرف حرامی زده است و علاوه بر اینکه کلام آدمی است و نماز را باطل می­­کند، نهی در عبادت هم هست.

 

مسئله 10:

یستحبّ إطالة القنوت خصوصاً فی صلاة الوتر،...

انسان در قنوت دعا بخواند و هرچه طول دهد، بهتر است، مخصوصاً در رکعت آخر نماز شب، که دعا و ثنا و ذکر و آه و زاری با خدا زیاد است.

مرحوم سید روایتی هم نقل می­کنند که:

فعن رسول ‏ ‏اللّٰه صلی الله علیه و آله و سلم:«أطولکم قنوتاً فی دار الدنیا أطولکم راحة یوم القیامة فی الموقف»[1]، ‏ ‏وفی بعض الروایات قال صلی الله علیه و آله و سلم: «أطولکم قنوتاً فی الوتر فی دار الدنیا...»[2] ‏ ‏إلی آخره، ویظهر من بعض الأخبار:أنّ إطالة الدعاء فی الصلاة أفضل من ‏ ‏إطالة القراءة.‏

پیغمبر (ص) می­فرمایند: هرچه انسان قنوتش را طول دهد، در روز قیامت استراحت اوست. در روزی که پنجاه هزار سال است، استراحت او زیاد است و برای او یک لحظه است.

آمد خدمت امام صادق «سلام­الله­علیه» و گفت یابن رسول الله! دو آیه در قرآن است و من نمی­توانم این دو آیه را جمع کنم. یک آیه می­گوید مدت قیامت «ألف سنه»، اما در آیۀ دیگر می­فرماید مدت قیامت «خمسین ألف سنة». یکی می­گوید هزار سال است و دیگری می­گوید پنجاه هزار سال است.

حضرت فرمودند: بله، برای کسی که جهنمی باشد، پنجاه هزار سال است و برای کسی که بهشتی باشد، هزار سال است. بعد امام صادق فرمودند اما برای بعضی از بهشتیان یک لحظه است.

اگر بخواهیم برای این مثال بزنیم، مثل انسانی است که غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی ندارد و برای او زندگی و خواب و بیداری او اصلاً طول نمی­کشد. اما کسی که غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی دارد، یک ساعتش به اندازۀ یک سال است. این هم که می­فرماید پنجاه هزار سال یا هزار سال، هر دو از باب مثال است. پنجاه و هزار خصوصیت ندارند، بلکه برای کسانی که زیر پرچم ولایت هستند، لب حوض کوثر هستند و بهشت برای او تماشایی می­شود. اما برای کسانی که حساب و کتاب دارند، سخت است و برای کسانی که جهنمی هستند، سخت­تر است اما برای بهشتی خیلی آسان است به اندازه­ای که پنجاه هزار سال برای او یک لحظه است.

اما به این هم باید توجه کنیم که اگر قنوت را طول دهد، خوب است؛ اما اگر از صورت نماز بیرون رود، همان مسئلۀ قبل می­شود که فرمودند در قنوت یا در نماز، اگر بخواهد مثلاً سورۀ بقره را بخواند یا دعای ابوحمزه را در قنوت نماز وترش بخواند، در این وقت از صورت نماز بیرون می­رود و جایز نیست. بعد هم روایت داشتیم که جایز است و بعضیها گفتند روایت معرضٌ عنهاست و اگر از صورت نمازگزار بیرون رفت، نماز نیست که بگوییم درست هست یا نه. بعضی هم گفتند در نماز واجب باید محو صورت نشود، اما در نماز مستحب اگر محو صورت شود، طوری نیست. اگر یادتان باشد، ما این را قبول نکردیم و گفتیم این روایاتی که حتی می­گوید محو صورت شود، معرضٌ عنهاست؛ یعنی منافات دارد با روایات موالات و روایات موالات می­گوید باید محو صورت در دعاها و ثناها و ذکرها نشود.

 

مسئله 11:

یستحبّ الجهر بالقنوت؛سواء کانت الصلاة جهریة أو إخفاتیة، ‏ ‏وسواء کان إماماً أو منفرداً، بل أو مأموماً إذا لم یسمع الإمام صوته.‏

می­فرمایند اگر مزاحم دیگران نباشد، مستحب است که قنوت را بلند بخواند. یعنی همینطور که در نماز صبح و نماز مغرب و عشا باید حمد و سوره را بلند بخواند، مستحب است که قنوت را در همۀ نمازها بلند بخواند و فرقی هم نمی­کند امام باشد یا مأموم باشد.

اگر فرموده بودند «اذا لم یزاحم الغیر» خیلی بهتر بود. دیدیم که بعضیها در نماز جماعت، نمازها و تعقیبات را بلند می­خوانند و مزاحم مأمومین هستند. مثلاً در صف اول ایستاده و قنوت را بلند می­خواند و ذکر رکوع و سجده را بلند می­گوید و مزاحم امام جماعت است. اینها نباشد اما اگر مزاحمتی در کار نیست، مستحب است که قنوت را در همۀ نمازها بلند بخوانند.

 

روایت 1 از باب 21 از ابواب قنوت، وسائل الشیعه، جلد 6، ص 291:

صحیحه زراره: قال ابو جعفر علیه السلام: القنوت کلُّهُ جَهّار

مثلاً در نماز ظهر و عصر حمد و سوره و تسبیحات باید آهسته خوانده شود، اما قنوت را می­توان بلند خواند به شرط اینکه مزاحمتی برای دیگران نداشته باشد.

 

روایت 2 از باب 18 از ابواب القنوت، وسائل الشیعه، جلد 6، ص 287:

 لاینبغی لمن خلف الإمام أن یُسمعه

این قاعدۀ کلی است و زیاد هم هست برای اینکه بعضی اوقات مأمومین مزاحم دیگران و مزاحم امام جماعتند و می­فرمایند اگر مزاحم باشد، نباید بلند بخواند. مثلاً اگر تشهد و تعقیبات را بلند می­خواند و مزاحم دیگران است، باید بگوییم باطل و نهی در عبادت است و نباید باشد. اما این روایت می­فرماید: «لاینبغی لمن خلف الإمام أن یسمعه». حتی اگر به اندازه­ای آهسته است که صف بعدی نمی­شنود اما مزاحم امام جماعت است؛ می­فرمایند این هم نباشد. حال اگر «لاینبغی» را حمل بر حرمت کنیم «لأجل المزاحمة»، ظاهراً حرف خوبی باشد.

 

مسئله 14:

لو نسی القنوت، فإن تذکّر قبل الوصول إلی حدّ الرکوع قام ‏ ‏وأتی به،و إن تذکّر بعد الدخول فی الرکوع قضاه بعد الرفع منه،وکذا لو تذکّر بعد ‏ ‏الهویّ للسجود قبل وضع الجبهة،و إن کان الأحوط ترک العود إلیه،و إن تذکّر ‏ ‏بعد الدخول فی السجود أو بعد الصلاة قضاه بعد الصلاة و إن طالت المدّة، ‏ ‏والأولی الإتیان به إذا کان بعد الصلاة جالساً مستقبلاً،و إن ترکه عمداً فی محلّه ‏ ‏أو بعد الرکوع فلا قضاء.‏

اگر کسی قنوت را فراموش کند. مثلاً کمی پایین رفته که به رکوع رود و یادش آمد که قنوت را نخوانده است. در این صورت هنوز به رکوع نرفته و می­تواند برگردد و قنوت را بخواند. حال اگر یادش رفت قنوت را بخواند و به رکوع رفت و بعد یادش آمد که قنوت را نخوانده است. روایت داریم که بعد قنوتش را بخواند. اما اگر بعد از رکوع هم یادش نیامد و پایین رفت و هنوز سرش به سجده نرسیده، یادش آمد، می­فرمایند مستحب است که برگردد و بخواند. در اینجا نمی­دانیم مرادشان از أحوط چیست! اگر رکوع را به جا آورد و بلند شد و پایین رفت و قنوت را نخوانده؛ اگر سر به سجده رسید، وقتش تمام شده و اما اگر سر به سجده نرسیده، برمی­گردد قنوت را می‌خواند و به سجده می­رود. اما می­فرمایند أحوط اینست که این کار را نکند و مثلاً بعد از نماز بخواند. علی کل حال أحوط آنجاست که احتمال فساد در کار باشد و در اینجا احتمال فساد در کار نیست، بنابراین أحوط وجهی ندارد.

بنابراین اگر پایین رفت و هنوز سر به سجده نرسیده، یادش آمد رکوع به جا نیاورده است. نمازش باطل نیست و برمی­گردد رکوع را به جا می­آورد و به سجده می­رود. در اینجا هم هنوز سر به سجده نرسیده یادش آمد قنوت را نخوانده است. در اینجا هم مستحب است که برگردد و قنوت را بخواند و همینطور که در رکوع، نمازش درست است، در قنوت هم مستحب را به جا آورده است.

و إن تذکّر ‏ ‏بعد الدخول فی السجود أو بعد الصلاة قضاه بعد الصلاة و إن طالت المدّة، ‏ ‏والأولی الإتیان به إذا کان بعد الصلاة جالساً مستقبلاً،و إن ترکه عمداً فی محلّه ‏ ‏أو بعد الرکوع فلا قضاء.‏

اگر بعد از سجده یادش آمد، بعد از نماز قضایش را بخواند و بالاخره می­تواند بعد از نماز قضا کند. اگر یادش رفت و در راه یادش آمد که قنوتش را نخوانده است، می­تواند همان موقع قنوتش را بخواند.

 

روایت 1 از باب 18 از ابواب القنوت، وسائل الشیعه، جلد 6، ص 287:

صحیحه زراره عن أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَنْسَى اَلْقُنُوتَ حَتَّى يَرْكَعَ قَالَ يَقْنُتُ بَعْدَ اَلرُّكُوعِ...

 

روایت 4 از باب 18 از ابواب القنوت، وسائل الشیعه، جلد 6، ص 288:

صحیحه معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیه­السلام: عن الرّجل ينسى القنوت حتى يركع أيقنت قال لا.

این روایت معارضه دارد با آن روایت که گفت بعد از نماز بخوانید. در اینجا باید بگویند احتیاط، اما مرحوم سید احتیاط نکردند، بلکه حسابی فتوا دادند به روایتی که می­گوید بعد از رکوع می­تواند به عنوان قضا بخواند. بنابراین أحوط در اینجا وجهی ندارد و درحالی که روایت دارد، اما روایت معرضٌ عنها عندالاصحاب است.

 

روایت 1 از باب 16 از ابواب القنوت، وسائل الشیعه، جلد 6، ص 286:

صحیحه زراره عن أبی عبدالله علیه­السلام: عن رجل نسی القنوت فذکره وهو فی بعض الطریق فقال: یستقبل القبلة ثم لیقله،

در راه یادش آمد که قنوت را نخوانده است، همان جا قنوتش را بخواند. روایت در اینجا می­فرماید رو به قبله و ظاهراً رو به قبله مستحب است و واجب نیست و اگر در راه یادش آمد و قنوتش را نخوانده، همان جا قنوتش را بخواند و ثواب قنوتی که یادش رفته است را می­برد.

 

مسئله 15:

الأقوی اشتراط القیام فی القنوت مع التمکّن منه،إلّاإذا کانت ‏ ‏الصلاة من جلوس أو کانت نافلة؛حیث یجوز الجلوس فی أثنائها،کما یجوز ‏ ‏فی ابتدائها اختیاراً.‏

می­فرمایند اگر می­تواند قنوت را در حال قیام بخواند، اما اگر نمازش نشسته است، قنوتش را هم نشسته بخواند.

بعد می­فرمایند اگر نماز نشسته می­خواند، می­تواند در قنوت بلند شود و قنوت را ایستاده بخواند. ظاهراً برای این موضوع روایت نداریم و اگر بخواهیم به آن قائل شویم، کسی نگفته و اصلاً رسم هم نیست که مثلاً کسی نماز نشسته بخواند و دعاهایش را ایستاده بخواند. این وجهی ندارد، مگر اینکه بگویید در مستحبات، تسامح در ادلّۀ سنن هست و فرقی نیست و همین مقدار که فتوایی باشد مثل مرحوم سید یا مثل صاحب جواهر، قانون تسامح در ادلّۀ سنن می­گوید که می­تواند به قول آن مرجع و مجتهد عمل کند، لذا روی گفتۀ مرحوم سیّد نماز شب می­خواند و حالش را ندارد و پاهایش اجازه نمی­دهد و نماز را نشسته می­خواند اما موقع نماز وتر بلند می­شود و ایستاده می­خواند. دلیلی بر این نداریم اما گفتۀ مرحوم سید، دلیل باشد.

و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد



[1]. وسائل الشیعه، ج6، ص 292، باب 2، ح2.

[2]. وسائل الشیعه، ج6، ص 291، باب 2، ح1.