أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
دیروز عرض کردم مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» طرداًللباب چیزهایی درباره مساجد فرمودند. اول چیزی که فرمودند و دیگران هم فرمودند، اینست که مسجد را نمیشود طلاکاری کرد. حال یا گنبد طلا یا گلدستۀ طلا، و بالاخره دربارۀ تزئینهایی که برای حرمهای مطهر است، صحبت نکردند؛ اما دربارۀ مسجد فرمودند که طلاکاری کردن مسجد حرام است. بعد هم دیگران گفتند نه، کاشیکاری هم نمیشود. بعضیها گفتند مطلقا و بعضیها گفتند اگر شکل آدمی باشد. ادلّهای هم برای این ذکر فرمودند. مثلاً اگر مطالعه کرده باشید، صاحب جواهر فرمودند که این از مظاهر دنیاست و در مسجد نباید از مظاهر دنیا به کار گرفته شود. به عبارت دیگر تجمل است و منافات با مسجد دارد. دلیل دومی که صاحب جواهر میآورد، میفرماید اسراف است و اسراف حرام است (إنّ الله لا یحبّ المسرفین).
بعضیها گفتند اسراف نه بلکه بالاتر بگو تبذیر است و (إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ). بعضیها هم گفتند این بدعت است و بدعت حرام است. برای اینکه چیزی است که تازه درآمده و در زمان پیغمبر اکرم نبوده و مسجد پیغمبر اکرم از اینگونه چیزها نداشته و ما بخواهیم سر از خود این کار را بکنیم، بدعت است. بعضیها هم گفتند که روایت داریم اما سند، سند عامی است و بیهقی روایت را از رسول گرامی نقل کرده است که پیغمبر اکرم فرموده است: «من أشراط الساعة زخرفة المساجد»، یکی از علامات دورۀ آخرالزمان همین است که مساجدشان را طلاکاری و تجملی میکنند. این ادلّهها هیچکدام دلالت ندارد و خیال نمیکنم صاحب جواهر که این ادلّه را در اینجا آورده، قبول داشته باشد و بگوید تجملگرایی جایز نیست و اسراف است و مطلق اسراف و تبذیر حرام است و یا بدعت است و مطلق بدعت حرام است و روایت هم گفته علامت آخر زمان است. اینها دلیل نیست برای اینکه ما فتوا دهیم و بگوییم «یحرم الزخرف فی المساجد».
مرحوم صاحب جواهر دل خوش کردند به اجماع و گفتند در مسئله اجماع هست که طلاکاری و نقشه کاری در مسجد حرام است، و علی کل حالٍ سریع از مسئله گذشتند، اما این هم هست که سنّیها که هیچکدام از اینها را قبول ندارند و نهی میکنند که باید نباشد و اگر جرئت داشتند، حرم مطهر رسول گرامی را خراب کرده بودند. در وقتی که حرمهای مطهر اهل بیت در بقیع را خراب کردند و رفتند سراغ قبر مطهر پیغمبر اکرم، اما از ایرانیها ترسیدند و دست برداشتند و الان هم میگویند گنبد حسابی و رواق و صحن حسابی نباشد. اما شیعه در همۀ اینها غیر از مسجد میگوید شعائر اسلام است (وَمَنْ يُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوي القلوب). ما زندهایم به حرم امام حسین، ما زندهایم به تشریفات در حرم مطهر امام رضا، اما همین شیعه راجع به طلاکاری در مسجد نبوده است. اینکه گنبد مسجدی طلا شود و یا خود مسجد تجملگرائی شود، معمولاً نبوده است. تزیّنها بوده، مثل مساجدی که الان داریم از طلاکاری خیلی بالاتر است. یعنی مثلاً از نظر ارزش باستان شناسی، گنبد مسجد امام به ده گنبد طلاکاری بیشتر ارزش دارد. اما اینطور نبوده که گنبد مسجدی طلا شود و الان هم نیست. مثلاً کسانی که مسجد امام را درست کردند با آن همه تشریفات، که زیر نظر مراجع و علما هم بوده، گنبد آن را طلا نکردند و یا گنبد مسجد شیخ لطف الله از طلا نیست، اما تجملگرائی یعنی کاشیکاری یا فرشهای مرغوب در مساجد هست و این را نهی نمیکنند بلکه ترغیب میکنند و بعضی اوقات اجازه میدهند، اما راجع به گنبد اجازه نمیدهند. لذا این مسئله، مسئلۀ بغرنجی شده است که اگر در روایتها برویم، ناتمام است و در سیره هم نیمهتمام است. راجع به گنبد رسم نداشته و ندارند، اما در تزیّنش که خیلی بالاتر از طلاست، رسم داشته و دارند.
دیروز میگفتم که آیا میتوان اینها را موردی درست کنیم، و بگوییم روایت که نداریم و اما اجماعی که هست و آنچه در فقه ما آمده با آنچه در کار مردم آمده، تفاوت دارد. راجع به طلاکاری هیچوقت رسم نبوده و الان هم اجازه نمیدهند. اما بالاتر از طلاکاری را اجازه دادند و تزین و تجملگرائی را به عنوان شعائر اسلام اجازه داده و میدهند. بگوییم همۀ اینها موردی است و اگر روی سیرۀ متشرعه رویم یا مقداری بالاتر روی فتاوا رویم، خواهیم دید که مسجد شیخ لطف الله درست شده است. اما همین مسجد شیخ لطف الله یا مسجد امام طلاکاری ندارد، اما راجع به گنبد حضرت معصومه «سلاماللهعلیها» چند سال قبل زیر نظر مراجع طلای آن را عوض کردند، چه رسد به گنبدهای ائمۀ طاهرین و حرمها و مخصوصاً ضریح مطهر خیلی از طلاکاری بالاتر است. اما مردم با جان و دل راضی هستند که نان شب نخورند و کمکی به مرقد مطهر بکنند.
دیروز حرف اصولی زدم برای اینکه در اصول و در رجال آمده و بعضی اوقات روایتها موردی است و وقتی مورد شد، دلالت ندارد و باید ببینیم که مورد چه میگوید. گاهی مورد تازه تایید میشود و گاهی مورد قدیمی تحریم میشود و به قول امروزیها از مُد میافتد. فاضلی میگفت برگشت حرف شما به این جملۀ حضرت امام است. حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» با ابتکار تازهای این جمله را دارند که زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در فقه ماست. لذا فقه ما باید بتواند دنیا را اداره کند، لذا باید بعضی چیزها که مثلاً در آن زمان اسراف و تبذیر بوده و حالا نه تنها اسراف و تبذیر نیست، بلکه از شعائر اسلام است. لذا روایت نداریم و اگر روایت داشتیم و موردی بود، باز همین را میگفتیم. معنای روایت موردی که در اصول و علم رجال آمده، اینست که بعضی اوقات موضوعی هست که حکم روی آن است و بعضی اوقات آن موضوع سالبه به انتفاء موضوع میشود و موضوع دیگری میآید و آن موضوع، حکم دیگری میطلبد. پس در اصول اسمش را روایات موردی گذاشتند، یعنی موارد در فقه ما گاهی موضوعی زنده میشود و حکم پیدا میکند، حکم حرمت و حکم حلیّت و حکم وجوب و حکم کراهت. گاهی هم تبدیل میشود. حکمی که حرام است، میرود و سالبه به انتفاء موضوع میشود. وقتی چنین شد، میطلبد حکم دیگری یا موضوع دیگری را؛ و حضرت امام میفرمایند زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در فقه ماست.
معنای (خُذوا زینَتَکم عند کلّ مسجد) اینست که کسی که میخواهد به مسجد رود باید خود را تمیز کند و لباسش بو ندهد و عطر بزند. مثل امام دوم که وقتی میخواستند به مسجد روند، مثل دامادی بود که میخواست به حجله رود. اما کسی (خُذوا زینتکم عند کلّ مسجد) را معنا نکرده به اینکه گنبد مسجد را از طلا کنید.
فصل فی بعض أحکام المسجد
الأوّل: یحرم زخرفته، أی تزیینه بالذهب، بل الأحوط ترک نقشه بالصور.
صور در اینجا آدم نیست بلکه نقشه کاری است. الان مساجد طلاکاری نیست اما گنبد کاشیکاری یا شبستان کاشیکاری دارد.
الثانی: لا یجوز بیعه ولا بیع آلاته و إن صار خرابا ولم تبق آثار مسجدیته، ولا إدخاله فی الملک ولا فی الطریق، و لا یخرج عن المسجدیة أبدا، ویبقى الاحکام من حرمة تنجیسه ووجوب احترامه وتصرف آلاته فی تعمیره، وإن لم یکن معمر تصرف فی مسجد آخر، وإن لم یمکن الانتفاع بها أصلا یجوزبیعها وصرف القیمة فی تعمیره أو تعمیر مسجد آخر.
این الان خیلی فراوان است که مسجد را در خیابان میاندازند. اگر بشود باید نکنند، اما اگر مسجد در معرض باشد و این خیابان لازم باشد، مسجد را خراب میکنند. حال باید پول حسابی برای زمین و بنای این مسجد بگیرند. یا مسجد دیگری بسازند و یا اینکه خرج تعمیر مسجد دیگری کنند.
بعضی اوقات این مسئله جلو میآید که مسجدی هست که در معرض خیابان نیست اما این مسجد خیلی قدیمی شده و میخواهند این مسجد را خراب کنند و از نو بسازند. آیا میشود یا نه؟ اول مرحوم سیّد میگویند نه و بعد بالاخره میگویند که میشود. مسجد را خراب میکنند به شرط اینکه اول پول این مسجد را در بانک بگذارند و بعد مسجدی بهتر بسازند. اگر در شرف خرابی باشد، این کار میشود اما اگر در شرف خرابی نباشد، در میان فقها اختلاف است و بعضی اجازه میدهند به قاعدۀ تبدیل احسن. میگویند قاعدۀ تبدیل احسن علاوه بر اینکه امر عقلائی است، امر شرعی هم هست و میشود مسجد را تبدیل به احسن کنند. مثلاً شبستانش خیلی قدیمی است و یا فرشها قدیمی است و خود مسجد یا فرشها را تبدیل به احسن میکنند و البته اجازۀ حاکم میخواهد. حاکم شرع اجازۀ فروش میدهد و مسجد فرش نو پیدا میکند. راجع به خود مسجد هم برایشان سخت است اما به طور کلی میگویند. به عنوان مثال مسجدی در محله هست که خیلی قیمت پیدا کرده و یا باستان شناسی شده است اما مسجد کوچک و قدیمی است و میخواهند این مسجد را بفروشند و مسجد بزرگی بسازند که مردم در رفاه باشند. قاعدۀ تبدیل به احسن میگوید این کار میشود، اما خیلی از علما اشکال میکنند.
قضیه باستان شناسی که الان در اصفهان ما اتفاق میافتد که صاحب خانه، خانه ندارد و در خانۀ او را به عنوان باستان شناسی بستند و نه از او میخرند و نه اجازۀ فروش میدهند. این کار زشتی است و در اصفهان ما خیلی فراوان است. ما میگوییم این حرفها مربوط به شما نیست بلکه مربوط به حاکم شرع است و شما نظارت کنید و باستان شناسی کنید. اینجا بحث ما راجع به مسجد است که اول میفرمایند که مسجد را نمیشود فروخت، اما اگر زمینه پیدا شود و فقیه ببیند که صلاح در اینست که این مسجد را از این محل به قیمت بالایی بفروشند و یا صاحب آن خانه را خانه دار کنند، میتواند این کار را بکند.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد