أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
الثامن: أن لا یکون نجساً نجاسة متعدّیة إلی الثوب أو البدن، و أمّا إذا لم تکن متعدّیة فلا مانع إلّامکان الجبهة، فإنّه یجب طهارته و إن لم تکن نجاسته متعدّیة، لکن الأحوط طهارة ما عدا مکان الجبهة أیضاً مطلقاً، خصوصاً إذا کانت علیه عین النجاسة.
اصل مطلب، مطلب به جایی است و اینکه اگر فرش نجس باشد، اما خشک باشد، نماز خواندن روی آن فرش مانعی ندارد؛ و اما اگر تر باشد و به لباس و بدن سرایت میکند، معلوم است که بدن و لباس را نجس میکند و نماز خواندن با آن جایز نیست. این مطلبی واضح و معلوم است. چندین مرتبه هم، چه در باب نجاسات و چه در باب صلاة، مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند. اما اینطور نیست که این را هشتم از مکان نمازگزار حساب کنیم، بلکه از شرایط نماز است. طهارت بدن و طهارت لباس، شرط در نماز است و کسی که نماز میخواند باید بدن و لباسهایش طاهر باشد. در این بارهها مفصل صحبت شده و حتی مثلاً اگر خون به لباس او یا به بدن اوست، اگر به مقدار درهم یا گودی کف دست باشد، میتوان با آن خون نماز خواند و اما اگر از گودی کف دست یا درهم بیشتر باشد، هم نجس است و هم نمیتوان با آن نماز خواند. لذا این امر هشتم مربوط به مکان نمازگزار نیست، بلکه یکی از شرایط نماز اینست که باید بدن و لباس پاک باشد و چندین جا هم مفصل دربارۀ آن صحبت شده است. این هم امر هشتم و شرط در نماز است که در اینجا به طور فشرده و در جاهای دیگر به طور مفصل صحبت کردند.
التاسع: أن لا یکون محلّ السجدة أعلی أو أسفل من موضع القدم بأزید من أربع أصابع مضمومات علی ما سیجیء فی باب السجدة.
جایی که سجده میکند باید گود نباشد و خیلی هم برآمدگی نداشته باشد و مثلاً اگر مهری باشد که خیلی حجمدار باشد، نماز ندارد و بعد دربارۀ سجده مفصل صحبت میکنند و اینکه اگر مهر معمولی است اما دستها را روی سکو میگذارد و سجده میرود، نماز باطل است. یا مثلاً پاها را روی گودی میگذارد و شصت پاها روی زمین است اما شصت پا تا سجده یک وجب فاصله دارد، در اینجا هم میگویند نماز باطل است. این مربوط به باب سجده است که در آنجا مفصل صحبت میکنند.
بنابراین این مورد نهم نیز مربوط به مکان نمازگزار نیست بلکه مربوط به بدن نمازگزار است. مثلاً وقتی سجده میکند محل مهر و دستها و دو انگشت و دو زانو مساوی باشد و اگر با هم خیلی تفاوت داشته باشد، نماز باطل است. باید به اندازۀ چهارانگشت بیشتر تفاوت بین مواضع سجده نباشد. یا تفاوت بین سجده و ایستادن نباشد. لذا این مسئلۀ نهم نیز مربوط به نماز و مربوط به سجده است و هیچ ربطی به مکان نمازگزار ندارد.
مسئله دهم مربوط به مکان نمازگزار است. مسئلۀ خوبی هم هست و اختلاف هم در میان فقها هست و اینست که زن باید جلوی مرد نایستد بلکه مرد جلو باشد و زن عقب باشد و اگر بخواهند پیش هم باشند، باید حائلی بین آنها باشد. اگرزن بخواهد جلو باشد و پرده هم نیست باید پنج ذرع یا ده ذراع فاصله باشد. لذا شرط است در نماز که زن و مرد از نظر مکان، یا زن عقب باشد و مرد جلو و یا اگر زن بخواهد جلو باشد باید فاصلۀ آنها پنج ذرع یا ده زراع باشد. اگر بخواهند پهلوی هم بایستند باید پنج ذرع یا ده زراع فاصله بین آنها باشد. اما اگر فاصله نباشد، مشهور در میان اصحاب میگویند نماز هر دوی آنها باطل است.
این مسئله اختلافی است، هم در میان قدماء و هم در میان متأخرین. الان هم در عروه، محشین بر عروه با مرحوم سیّد اختلاف دارند. مرحوم سیّد قائل به کراهت است. بعضی از محشین و من جمله ما قائل به کراهت هستیم، لذا اگر زن و مرد پیش هم بایستند و نماز بخوانند، محرم باشندیا نامحرم باشند، اشکال ندارد. اما مشهور در میان اصحاب، چه قدماء و چه متأخرین گفتند باید یا زن عقبتر از مرد باشد به اندازهای که وقتی سجده میکنند سجدۀ آن خانم بعد از پاهای مرد باشد. یا باید حائل مثلاً پرده باشد ویا باید ده زراع یا پنج ذرع فاصله باشد.
این مشهور در میان بزرگان است، اما مرحوم سیّد قائل به کراهتند و تمسک میکنند به روایاتی که دلالت بر جواز میکند.
روایات دو قسم است. یک قسمت از روایات میگوید جایز نیست زن و مرد پهلوی هم و یا زن جلوی مرد نماز بخواند. یک دسته از روایات میگوید جایز است. جمع عرفی اقتضاء میکند کراهتی را که مرحوم سید میفرمایند. اما جمعی از اصحاب و الان هم در حاشیههای بر عروه هست که عدهای تمسک به روایاتی کردند که میگوید «لایجوز» و روایاتی را که میگوید «یجوز» طرد کردند. کسانی که میگویند کراهت دارد، جمع بین روایات کردند و کسانی که میگویند جایز نیست، روایات را لایجوز را گرفتند و روایات یجوز را رها کردند. اما حق با مرحوم سیّد است و حق با بسیاری از محشین بر عروه است و اینکه خوب است که زن و مرد در نماز جماعت همینطور که الان رسم است که بین زن و مرد پرده میکشند. اما الان در شیعه رسم نیست که پرده بین زن و مرد نباشد و مختلط نماز بخوانند، الاّ در مدینه و مکه که جایز میدانند.
العاشر: أن لا یصلّی الرجل و المرأة فی مکان واحد،بحیث تکون المرأة مقدّمة علی الرجل أو مساویة له،إلّامع الحائل أو البعد عشرة أذرع بذراع الید علی الأحوط؛ و إن کان الأقوی کراهته إلّامع أحدالأمرین، والمدار علی الصلاة الصحیحة لو لا المحاذاة أو التقدّم، دون الفاسدة لفقد شرط أو وجود مانع، والأولی فی الحائل کونه مانعاً عن المشاهدة،و إن کان لا یبعد کفایته مطلقاً، کما أنّ الکراهة أو الحرمة مختصّة بمن شرع فی الصلاة لاحقاً؛إذا کانا مختلفین فی الشروع،ومع تقارنهما تعمّهما،وترتفع أیضاً بتأخّر المرأة مکاناً بمجرّد الصدق؛و إن کان الأولی تأخّرها عنه فی جمیع حالات الصلاة؛بأن یکون مسجدها وراء موقفه،کما أنّ الظاهر ارتفاعها أیضاً؛بکون أحدهما فی موضع عال علی وجه لا یصدق معه التقدّم أو المحاذاة،و إن لم یبلغ عشرة أذرع.
احتیاط میکنند چون جمعی از فقها گفتند لایجوز و فتوا میدهند و جمع بین روایات کردند و یک دسته روایات میگوید یجوز و یک دسته روایات میگوید لایجوز و آن لایجوز را حمل بر کراهت کردند، لذا میفرمایند احوط اینست، «و ان کان الأقوی کراهته».
روایت 5 از باب 5 از ابواب مکان المصلی، وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 124:
صحیحه ابن ابی یعفور عن أبی عبدالله علیهالسلام: أصلّی والمرأة إلی جانبی و هی تصلّی؟ قال: لا.
حضرت فرمودند نمیشود پهلوی هم ایستاد و نماز خواند.
روایت 2 از باب 5 از ابواب مکان المصلی، وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 124:
صحیحه محمد بن مسلم عن أحدهما ، قال : سألته عن المرأة تزامل الرجل فی المحمل یصلیان جمیعاً ؟ فقال : لا ، ولکن یصلی الرجل فإذا فرغ صلت المرأة.
زن و مرد در محمل نشستند و مجبورند نماز بخوانند، حال جایز است که هر دو نماز بخوانند؟ فرمودند: نه. اول باید یکی نماز بخواند و بعد دیگری نماز بخواند.
این دو روایت ظهور دارد در عدم جواز و قول مشهور است و همین که الان در میان شیعه رسم است که در جماعتها پرده میکشند و زنها پشت پرده و مردها آن طرف پرده هستند و نماز میخوانند.
و اما بعضی از روایات میگوید جایز است.
روایت 10 از باب 5 از ابواب مکان المصلی، وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 126:
صحیحه فضیل عن أبی جعفر علیه السلام: انّما سمّيت مكّة بَكّةَ لأنّه تبكّ فیها الرجال و النّساء و المرأة تصلي بين يديك و عن يمينك و عن يسارك و معك و لا بأس بذلك و انّما يكره في سائر البلدان.
اصلا به مکه، مکه میگویند برای اینکه زن و مرد مخلوط هستند و هنگام نماز زن جلو و مرد عقب و یا مرد جلو و زن عقب و یا مرد و زن پهلوی هم هستند. الان در مکه و مدینه اینطور است و عامه لازم نمیدانند و ما هم در مکه و مدینه زن و مرد پهلوی هم نماز میخوانیم، حضرت فرمودند: اشکال ندارد.
صحیحه عیسی بن عبدالله، سئلت اباعبدالله علیهالسلام: عن امرأة صلّت مع الرجال وخلفها صفوف وقدّامها صفوف، قال: «مضت صلاتها ولم تفسد على أحد ولا تعيد».
فرمودند او جلو باشد و تو عقب یا او عقب باشد و تو جلو و یا پیش هم باشید اشکال ندارد.
دو روایت برای عدم جواز و دو روایت برای جواز خواندیم و قاعده اقتضاء میکند به اینکه ایستادن زن و مرد پهلوی هم و نماز خواندن جایز نیست. دو روایت هم میگوید زن و مرد محرم باشند یا نامحرم، پهلوی هم نماز بخوانند، جایز است. مثال میزند به مکه که مختلط نماز میخوانند و سایر جاها هم مثل مکه است و همینطور که آنجا جایز است، جاهای دیگر هم جایز است. اصلاً بکه را بکه میگویند برای اینکه زن و مرد مختلط نماز میخوانند.
علی کل حال هر دو دسته روایت از نظر دلالت خوب است. یک دسته میگوید «لایجوز» ویک دسته میگوید «یجوز» و مرحوم سید جمع بین روایات کردند به کراهت و ما هم تبعاً از سیّد جمع بین روایات کردیم به کراهت. محشین بر عروه اختلاف دارند و خیلیها حرف مرحوم سید را میزنند، اما بعضی هم مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی، مخالفت میکنند و میفرمایند «لایجوز». رسم تشیع هم اینست که هنگام نماز یا زن باید عقب باشد و یا حائلی بین زن و مرد باشد و اما اگر بخواهند پهلوی هم باشند و یا زن جلوتر از مرد بایستد، جایز نیست مگر با فاصله و شارع مقدس فاصله را در همه جا ده ذراع میداند. فاصلۀ ده ذراع، قاعدهای در فقه ماست و هروقت بخواهند در جایی یا چیزی فاصله قرار دهند، میفرمایند ده ذراع، یعنی پنج متر.
لذا اولی و دهمی مربوط به نمازگزار است و اما هشت مورد دیگر مربوط به مصلی است و مربوط به مکان نمازگزار نیست. حال اگر بشود حرف ما به حرف مرحوم سید تطبیق دهید، متابعت کردن از سید بسیار عالیست و اشکال ندارد.
ظاهراً اینطور است که آنچه شرط است مباح باشد و فاصله باشد، از مکان نمازگزار است و اما اینکه شرط است که نجس نباشد، از مصلی است و نه از مکان نمازگزار. حال بعضی میگویند تفسیر این حرفها تفسیر حرف مرحوم سید است. اگر کسی اینطور بگوید مرا رد نکرده بلکه کلمات مرحوم سید را تفسیر کرده به آنچه من در این دو روز عرض کردم.
مسئله 30:
الأحوط ترک الفریضة علی سطح الکعبة وفی جوفها اختیاراً، ولا بأس بالنافلة، بل یستحبّ أن یصلّی فیها قبال کلّ رکن رکعتین، وکذا لا بأس بالفریضة فی حال الضرورة، و إذا صلّی علی سطحها فاللازم أن یکون قباله فی جمیع حالاته شیء من فضائها، ویصلّی قائماً،والقول بأ نّه یصلّی مستلقیاً متوجّهاً إلی بیت المعمور،أو یصلّی مضطجعاً ضعیف.
أحوط وجوبی میکنند که روی بام کعبه نماز نخواند و در خود کعبه هم نماز نخواند.
این مسئله هم اختلافی است و بعضیها میگویند خیلی عالیست که انسان بتواند نمازش را روی بام کعبه یا مخصوصاً در خود کعبه بخواند. همینطور که مستحب است در پیش هر رکنی نماز بخواند، میتواند نماز ظهر و عصرش را هم در مکه بخواند.
روایت 6 از باب 17 از ابواب القبله، وسائل الشیعه، جلد 4، صفحه 337:
قلت لأبی عبدالله علیه السلام: حَضَرَتِ الصَّلاه الْمَکْتوبَه وَ أنَا فِي الْکَعْبَه، أفَاُصَلّي فيها؟ قالَ: «صَلِّ».
اگر روایتی باشد که بگوید لایجوز، جمع اقتضاء میکند کراهت را و اگر به راستی جمع بین روایت کنید، که بعضیها اصلا روایت جواز را طرد کردند و روایات عدم جواز را گرفتند و گفتند روی پشت بام کعبه رو به قبله نیست و در کعبه هم رو به قبله نیست، پس نماز نمیشود الاّ نماز مستحبی. ولی معلوم است که این حرف درست نیست برای اینکه در خود کعبه هرکجا بایستد رو به قبله است و روی پشت بام هرکجا بایستد رو به قبله است. برای اینکه چهاردیواری قبله نیست بلکه (شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، من الأرض الی السماء).
مسئلۀ مکان نمازگزار تمام شد و بحث فردا اینست که روی جبههای که میخواهیم نماز بخوانیم چه شرایطی دارد.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد