أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فرمودند:
لا بأس بالمحمول منه مسکوکاً أو غیره،کما لا بأس بشدّ الأسنان به، بل الأقوی أنّه لا بأس بالصلاة فیما جاز فعله فیه من السلاح کالسیف و الخنجر ونحوهما و إن أطلق علیهما اسم اللبس،لکن الأحوط اجتنابه، و أمّا النساء فلا إشکال فی جواز لبسهنّ وصلاتهنّ فیه، و أمّا الصبیّ الممیّز فلا یحرم علیه لبسه، ولکن الأحوط له عدم الصلاة فیه.
اگر طلا همراه او باشد، سکه باشد یا غیر سکه، مانعی ندارد. آنچه اشکال دارد و آن هم مختص به مردها، متزین کردن به طلاست. ساعت طلا، زنجیر طلا باشد. و اما اگر محمول باشد مثلاً در جیبش باشد، مانعی ندارد.
حرفی که هست و همیشه اختلاف بوده است، راجع به دندان طلاست. مرحوم سید در اینجا میگویند مانعی ندارد و بعضی از محشین میگویند اشکال دارد. شبهه هم شبهۀ مصداقی است. آنها که میگویند اشکال ندارد، مثل مرحوم سید میگویند دندان طلا صدق عرفی ندارد که متزین به طلا شده است. کسانی که اشکال میکنند، میگویند دندان طلا مثل ساعت مچی و مثل زنجیر طلا که آویزان به گردن میکند و یا زنجیر ساعت را آویزان میکند، دندان طلا نیز چنین است. این دائرمدار فهم عرفی شماست. اگر دندان طلا را زینت حساب کردید، گذاشتن آن حرام است و نماز خواندن با آن هم باطل است. و اما اگر گفتید تزین نیست، گذاشتن آن اشکال ندارد و نماز خواندن با آن هم اشکال ندارد. لذا مرحوم سید میفرمایند «لابأس بشدّ الأسنان به، بل الأقوی أنّه لا بأس بالصلاة فیما جاز فعله فیه من السلاح کالسیف و الخنجر و نحوهما».
خنجر را به خود آویزان کرده اما جلد آن طلاست. میگویند این طوری نیست. یا جلد شمشیر طلاست و به خودش آویزان کرده است، باز میگویند طوری نیست. یا دندان طلا را در دهان گذاشته است، میفرمایند این نیز طوری نیست. اما بسیاری از محشین هم میگویند همۀ اینها تزین است و انصافاً هم چنین است. مثلاً سلاح کسی مثل شمشیر یا خنجر او در جلد طلا باشد و به خود آویزان کرده باشد، میگوید انا رجل، من هم شجاع هستم و هم متزین هستم. آنگاه این کار تزین حرام است و نماز خواندن با آن هم باطل است.
مثل مرحوم سید میگویند این تزین نیست. مثل بعضی از محشین بر عروه میگویند این تزین است. مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» هفت هشت ده مسئله در اینجا آوردند و همه، شبهۀ مصداقی است که آیا مثل دندان طلا و زنجیر طلا و جلد طلا و جلد شمشیر از طلا، زینت هست یا نه؟ ولی انصافاً باید بگوییم همۀ اینها زینت است و مخصوصاً اینکه مرحوم سید تفصیل قائل میشوند بین زنجیر ساعت و خنجر و شمشیر. اگر زینت باشد، هر دو زینت است و اگر زینت نباشد، هیچکدام زینت نیست. اما راجع به شمشیر و خنجر و دندان میگویند زینت نیست و اما راجع به زنجیر طلا میگویند زینت هست.
مسئله اینست که:
لابأس بشدّ الأسنان به، بل الأقوی أنّه لا بأس بالصلاة فیما جاز فعله فیه من السلاح کالسیف و الخنجر و نحوهما.
میگویند دندان طلا و شمشیر و خنجر طلا اشکال ندارد، و امّا مثل الساعة علی الید حرامٌ والصلاة فیه فاسدٌ.
بعد هم خودشان به ما یاد میدهند و میفرمایند «للصدق العرفی». یعنی میفهمانند که چرا من تفصیل قائل شدم و راجع به دندان طلا و شمشیر و خنجر میگویند طوری نیست و اما راجع به زنجیر طلا میگویند اشکال دارد. ولی بینی و بین الله همۀ اینها تزین است و باید بگوییم حرام است و نماز خواندن با آن هم باطل است؛ برای اینکه زنجیر طلا آویزان باشد یا در دست باشد، با آن خنجری که جلد آن طلاست و به کمرش آویزان است، هیچ تفاوتی ندارد. اگر زینت است، هر دو زینت است و اگر زینت نیست، هیچکدام زینت نیست. عنوان کردند که «التزین بالذهب للرجل دون المرأة»، آن چیزهایی که برای زن طوری نیست، برای مرد نمیشود و زن میتواند خود را به طلا متزین کند، اما مرد نمیتواند خود را متزین به طلا کند.
مرحوم سید به ما میفهمانند که اینها از مصادیق است و مناط صدق عرفی است. هرکجا بگوییم عرفاً تزین است، حرام است و نماز با آن باطل است و هرکجا بگوییم تزین نیست، حرام نیست و نماز خواندن با آن هم باطل نیست.
بعد میفرمایند:
و أمّا الصبیّ الممیّز فلا یحرم علیه لبسه، ولکن الأحوط له عدم الصلاة فیه.
اگر یادتان باشد، این مسئله را در باب ستر فرمودند اما در آنجا فتوا دادند و گفتند مثلاً دختر هفت یا هشت ساله بدون روسری نماز بخواند، نمازش درست است و برای غیر ممیز شرط نیست که سرش را بپوشاند. ما در آنجا به مرحوم سید ایراد میکردیم و میگفتیم که دختر هفت هشت ساله اگر ریبه و شهوتی در کار نباشد، رفع قلم میگوید که میتواند سرش را نپوشاند. رفع قلم میآید و تکلیف را برمیدارد. و اما اینطور نیست که تکلیف وضعی را بردارد. نماز او شرعیت دارد و تمرین نیست و استحباب دارد. بنابراین باید تمام اجزا و شرایط نماز بیاید تا نمازش صحیح شود. لذا در آنجا ما میگفتیم که دختر شش ساله که میخواهد با مادرش نماز بخواند، باید تمام اجزا و شرایط را داشته باشد. اگر بخواهد تمرین کند، بحث ما نیست اما اگر میخواهد نماز صحیح بخواند، باید تمام اجزا و شرایط را داشته باشد. اگر بخواهد وضو نگیرد و یا سربرهنه نماز بخواند، نماز نیست.
این مسئله در باب ستر گفته شد و مرحوم سید فرمودند که میتواند سربرهنه نماز کند و نمازش هم درست است.
در اینجا احتیاط واجب میکنند به آنچه ما قبلا گفتیم. دختر پنج شش ساله که میخواهد نماز بخواند باید متزین به طلا نباشد، اما اگر نخواهد نماز بخواند، تزین به طلا برای زن طوری نیست برای بچه ممیز هم طوری نیست. برای تکلیفش مثل سابق فتوا میدهند اما اجزا و شرایط را سابقاً گفتند شرط نیست و در اینجا احتیاط واجب میکنند و میفرمایند:
و أمّا الصبیّ الممیّز فلا یحرم علیه لبسه، ولکن الأحوط له عدم الصلاة فیه.
این معلوم است برای اینکه تکلیف ندارد و رفع القلم عن الصبی میگوید مانعی ندارد. اما اگر بچه پنج شش ساله بخواهد با گردنبند طلا نماز بخواند،نمیشود. آن حرف ما که در آنجا فتوا دادیم و در اینجا مرحوم سید تفصیل قائل شدند و راجع به تکلیفش گفتند طوری نیست اما راجع به وضعش احتیاط واجب کردهاند.
مسئله 22:
إذا صلّی فی الذهب جاهلاً أو ناسیاً فالظاهر صحّتها.
ایشان باز در اینجا فتوا دادند که جاهل مقصر، معذور است. مرحوم سید راجع به جاهل مقصر که همه میگویند معذور نیست، اما ایشان گاهی میگویند معذور نیست و گاهی احتیاط میکنند و گاهی فیه اشکالٌ میآورند و گاهی هم فتوا میدهند که معذور است. در مباحثۀ دیروز یک جا را داشتیم که گفتند جاهل مقصر معذور است و در اینجا نیز همین فتوا را دارند. اگر یادتان باشد، گفتم مرحوم سید شصت و چهار جا میگفتند جاهل مقصر در عباداتش معذور است.
همینطور که رفع نسیان جاری است، رفع مالایعلمون هم جاریست و همینطور که رفع مالایعلمون مربوط به جاهل مقصر است، رفع نسیان مربوط به جاهل مقصر است، در اینجا هم صورت نسیانش مانعی ندارد و نمازش درست است و در صورت جاهلش هم میفرمایند اشکال ندارد. ایشان در اینجاها میگویند جاهل مقصر معذور است و هرچه در نسیان گفتید در جاهل هم بگویید. در نسیان راجع به مقصر است و در جاهل هم راجع به مقصر است.
مسئله 23:
لا بأس بکون قاب الساعة من الذهب؛ إذ لا یصدق علیه الآنیة، ولا بأس باستصحابها أیضاً فی الصلاة إذا کان فی جیبه؛ حیث إنّه یعدّ من المحمول، نعم إذا کان زنجیر الساعة من الذهب وعلّقه علی رقبته أو وضعه فی جیبه، لکن علّق رأس الزنجیر یحرم؛ لأنّه تزیین بالذهب ولا تصحّ الصلاة فیه أیضاً.
مسئله دائرمدار زینت و عدم زینت است. مرحوم سید بعضی اوقات میگویند زینت است و بعضی اوقات میگویند زینت نیست و بعد میفرمایند من که میگویم حرام است و نماز باطل است، لکونه زینة؛ و اما اگر زینت نباشد، نماز باطل نیست و پوشیدن آن هم طوری نیست. قاب ساعت در اینجا همان ساعتهای جیبی است. گاهی این ساعتها از طلا و نقره بود و اما گاهی زنجیرش از طلا بود و آن را آویزان میکردند و نمایان بود.
همچنین مسائلی در اینجا هست که تکرار است.
السادس: أن لا یکون حریراً محضاً للرجال؛سواء کان ساتراً للعورة أو کان الساتر غیره، وسواء کان ممّا تتمّ فیه الصلاة أو لا علی الأقوی،کالتکّة والقلنسوة ونحوهما، بل یحرم لبسه فی غیر حال الصلاة أیضاً إلّامع الضرورة لبرد أو مرض،وفی حال الحرب، وحینئذٍ تجوز الصلاة فیه أیضاً و إن کان الأحوط أن یجعل ساتره من غیر الحریر،و لا بأس به للنساء، بل تجوز صلاتهنّ فیه أیضاً علی الأقوی،بل وکذا الخنثی المشکل، وکذا لا بأس بالممتزج بغیره من قطن أو غیره ممّا یخرجه عن صدق الخلوص و المحوضة، وکذا لا بأس بالکفّ به و إن زاد علی أربع أصابع، و إن کان الأحوط ترک ما زاد علیها، ولا بأس بالمحمول منه أیضاً،و إن کان ممّا تتمّ فیه الصلاة.
زن میتواند در لباس ابریشمی نماز بخواند اما مرد نمیتواند نماز بخواند، خواه زینت باشد یا نباشد و خواه کم یا زیاد باشد و خواه ما تتم الصلاة باشد یا نباشد؛ مطلقا در لباس ابریشمی نمیتواند نماز بخواند.
در این باره راجع به اصل مسئله حرفی نیست و روایات فراوانی هم داریم، اما راجع به تتمّ الصلاة و لا تتمّ الصلاة اختلاف است و یک روایت داریم که میگوید طوری نیست اما مشهور در میان اصحاب میگویند اشکال دارد و گفتند آن روایت ضعیفالسند است، بنابراین مشهور در میان اصحاب و مشهور در میان روایات گفتند همینطور که پوشیدن پیراهن حریر برای مرد حرام است، نماز را نیز باطل میکند، خواه دکمه ابریشمی باشد یا کلاه یا عرقچین ابریشمی باشد. میگفتند همۀ اینها اشکال دارد. حتی آن روایت را حمل کردند بر ضعف سند و اعراض اصحاب و ما میگوییم روایت صحیحالسند است و جمع بین روایات اقتضاء میکند که لباس حریر اگر تتم فیه الصلاة باشد، پوشیدن آن حرام است و نماز خواندن با آن باطل است و اما اگر لاتتمّ فیه الصلاةاست، مانند دکمه یا عرقچین، مکروه است اما نماز باطل نیست و حرام هم نیست، به خاطر آن روایتی که داریم.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد