أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 18:
یجب فی ضیق الوقت الاقتصار على أقل الواجب إذا استلزم الإتیان بالمستحبات وقوع بعض الصلاة خارج الوقت، فلو أتى بالمستحبات مع العلم بذلك یشكل صحة صلاته، بل تبطل على الأقوى.
به عنوان مثال نزدیک غروب است و درحال خواندن نماز ظهر و عصر است. اگر مستحبات را رها کند، میتواند نماز ظهر و عصر را در وقت بخواند. هنوز حمرۀ مشرقیه نشده و غروب شده و از غروب تا حمرۀ مشرقیه میتواند هم نماز ظهر و نماز عصر را اداءاً بخواند. اما به شرط اینکه مستحبات را رها کند. مثلاً در رکوع و سجده به سه تا سبحان الله اکتفا کند یا در تسبیحات اربعه به یک مرتبه اکتفا کند و بالاخره مستحبات نماز را به جا نیاورد و واجبات را به جا بیاورد و اگر واجبات را به جا آورد و مستحبات را ترک کرد، میتواند نمازهایش را در وقت بخواند. لذا مرحوم سید میفرماید که واجب است مستحبات را ترک کند. حال مسئلهمان اینست که اگر با مستحبات آورد و مقداری از نماز در خارج وقت شد، این نماز صحیح است یا نه؟ مرحوم سید میفرمایند این نماز باطل است. برای اینکه مثلاً تسبیحات اربع باید یک مرتبه گفته شود اما سه مرتبه گفته شده و مرتبۀ دوم و سوم بیجا بوده، لذا چون بیجا بوده در نماز واقع شده و نماز باطل است. این حرف مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» است. اما اگر مطالعه کرده باشید، همۀ محشین بر عروه میگویند این نماز صحیح است، ولو کار بیجایی کرده و باید تسبیحات اربع را یک مرتبه بگوید اما سه مرتبه گفته و یا در رکوع و سجده باید به سه مرتبه سبحان الله اکتفا کند اما اکتفا نکرده، اما میگویند نمازش صحیح است، اما کار حرامی کرده است. برای اینکه عمداً نمازش را در خارج وقت خوانده است. مثل کسی که تسامح و تساهل کند و نماز را آخر وقت بخواند و وقتی نماز را در آخر وقت میخواند، در وقت نباشد، به عبارت دیگر نماز قضا بخواند. در اینجا نمازش صحیح است اما کار حرامی کرده برای اینکه نماز باید در وقت باشد اما این نماز را در وقت نخوانده، بنابراین قضا شده است. عمده از محشین بر عروه علیه مرحوم سید میگویند نماز صحیح است اما گناه کرده است ولی مرحوم سید میفرمایند علاوه بر اینکه گناه کرده، نماز او هم باطل است.
عبارت مرحوم سید اینست که:
یجب فی ضیق الوقت الاقتصار على أقل الواجب إذا استلزم الإتیان بالمستحبات وقوع بعض الصلاة خارج الوقت، فلو أتى بالمستحبات مع العلم بذلك یشكل صحة صلاته، بل تبطل على الأقوى.
اول میفرمایند مشکل است و بعد هم فتوا میدهند به «یبطل علی الأقوی».
مسئله را در فقه ما متعرض شدند، مخصوصاً صاحب جواهر «رضواناللهتعالیعلیه» مفصل در این باره صحبت کردند. کسانی که قائل به فسادند، تمسّک کردند به ........
دلیل اولشان اینست که امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ است، پس زیادی که در نمازش آمده، ضد نماز است و نماز باطل است. برای اینکه به او گفته بودند نماز را در وقت بخوان و این عمداً بعضی از نماز را خارج از وقت خوانده است. امر شده بود به اینکه تسبیحات اربع را یک مرتبه بخوان و این تسبیحات اربع را سه مرتبه خواند، امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ است. امر شده بود سه مرتبه نخوان و سه مرتبه منهی عنه میشود به قاعدهای که در اصول گفتیم و امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام است. این دلیل اولشان است که دلیل اصولی است.
امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام، یا امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص، یک مسئلۀ اصولی در اصول است و معمولاً فرمودند امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام است و بعضی هم گفتند امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص است. مانحن فیه مأمورٌبه بوده و خوانده و امر به شیء مقتضی نهی از ضد میگوید این «سبحان الله والحمدالله» باطل بوده است.
اما ما میگوییم امر به شیء مقتضی فقط امر به شیء است. امر به شیء مقتضی نهی از ضد عام که ترک باشد و یا امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص که «سبحان الله والحمدلله» گفته نشود، هیچکدام نه دلالت دارد بر ضد عام و نه دلالت دارد بر ضدّ خاص. بنابراین امر به شیء امر به شیء است. میگوید تسبیحات اربع را نخوان و اما اگر خواندی نماز باطل است، دلالت ندارد. شمائید و مبنای در اصولتان. همۀ شما که اینجا نشستید باید در اصول مبنا داشته باشید. اصول، پایۀ فقه ماست، و اگر این پایه نباشد، فقه ما أخباریگری میشود و به فقه اخباریگری خیلی اشکال وارد است. لذا همۀ شما عزیزان باید امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام یا امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص را مبنا داشته باشید و اگر بگویید امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام یا ضدّخاص است، اینجا فرمایش مرحوم سید درست میشود. برای اینکه «سبحان الله والحمدلله» منهیعنه بوده و چیزی که منهی عنه بوده در نماز آورده شده است. این دلیل اولشان است که میگویند امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص است و این زیادی که آورده، «من زاد فی صلاته فعلیه الإعادة»، چه رسد به اینکه از خود چیزهایی در نماز بیاورد.
یکی از مبطلات نماز که بعد دربارهاش صحبت میکنیم، حرف غیر نماز در نماز است. الاّ اینکه مأمورٌبه باشد، مثل ذکر مطلق و عبادات مطلق مثل صلوات در نماز و امثال اینها، و الاّ قاعده «من زاد فی صلاته فعلیه الإعادة».
مرحوم سید در اصول، مقتضی امر به شیء نهی از ضدّ خاص و ضدّ عام را قبول ندارند. مثل ما میگویند امر به شیء مقتضی نه ضدّ خاص و نه ضدّ عام است، پس دلیلشان که در اینجا میفرمایند باطل است، دلیل نیست. مرحوم سید باید دلیل دیگری داشته باشند، و الاّ اگر بخواهیم بر نفع مرحوم سید با امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ جلو بیاییم، مرحوم سید جواب میدهند که من امر به شیء مقتضی نهی از ضد نمیدانم و امر به شیء، امر به شیء است و دلالت زائد ندارد، نه عقلاً و نه شرعاً و نه اصولاً.
دلیل دومی که آورده شده، اینست که مستحباتی که در این نماز آورده شده، کلام آدمی است و کلام آدمی نماز را باطل میکند. گفتند امر به شیء مقتضی نهی از ضد نیست اما این شخص که باید یک مرتبه «سبحان الله والحمدلله» بگوید و دوم و سومی که گفته جزء نماز نیست و کلام آدمی میشود و کلام آدمی نماز را باطل میکند به عبارت «من زاد فی صلاته فعلیه الإعادة».
این دلیل بهتر از دلیل اول است برای اینکه «من زاد فی صلاته فعلیه الإعادة» داریم الاّ اینکه مرحوم سید یک قاعدۀ کلی میگویند که «من زاد فی صلاته من الذکر أو القرآن لابأس به» و مراد کلام آدمی مثل اینست که مثلاً در میزند و این در وسط نماز میگوید در را باز کن. و اما سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله والله اکبر، ولو بگوید حرام است چون موجب شده نماز قضا شود، اما کلام آدمی نیست بلکه جزء نماز است و باید اینجا واقع نشود برای اینکه نمازش قضا نشود، ولی سبحان الله والحمدلله را سه مرتبه گفته است.
کلام آدمی که میگویند و تصریح میکنند، چیزهایی است که مربوط به عبادت نباشد و اما اگر مربوط به عبادت باشد ولو منهی عنه باشد، نماز باطل نیست. قصد قربت هم داشته و دلش نیامده یک مرتبه بگوید بلکه سبحان الله والحمدلله را سه مرتبه گفته است. دو مرتبۀ دیگر ذکر است. مثل اینکه کسی به جای سه مرتبه، چهل مرتبه بگوید. کسی هم نگفته نمازت باطل است. گفتند یا یک مرتبه یا سه مرتبه به عنوان نماز باشد و مابقی به عنوان ذکر باشد و «کلّ ما یکون ذکراً فی الصلاة لابأس به».
بنابراین کلام آدمی نیست و همینطور که در رسالهها به عنوان مثال اگر بچه خواست مهر را بردارد و این حواسش نبود و گفت مهر را بگذار، اگر عمداً گفت نمازش باطل است برای اینکه کلام آدمی آورده است. اما اگر به جای کلام آدمی در وسط ایاک نعبد و ایاک نستعین بگوید الله اکبر. این الله اکبر ذکر است اما داعی اینست که تنبّه بدهد که در میزنند. لذا این دلیل دوم هم که گفتند کلام آدمی است، اینطور نیست و کلام آدمی نیست.
در دلیل سوم گفتند تشریع و بدعت است و تشریع در نماز، نماز را باطل میکند. تشریع در نماز، زیادی در نماز هست اما از خوددرآوری نیست بلکه ازخوددرآوری اینست که مثلاً عمداً دو تا رکوع کند یا سه تا سجده کند و یا در رکعت اول دو تا حمد بخواند. به اینها تشریع و بدعت بگویید اما در رکعت سوم و چهارم باید یک سبحان الله والحمدلله بگوید اما سه مرتبه میگوید و این تشریع نیست. این نمیخواهد از خودش چیزی به دین اضافه کند بلکه میخواهد چیزی به نماز اضافه کند که به او گفتند یکی کافی است و او سه مرتبه انجام میدهد. لذا تشریع و بدعت یک امر قصدی است، و ما در باب تشریع و بدعت، بگوییم اصلاً محال است کسی عمداً بتواند تشریع کند. الاّ اینکه خلاف عقیدهاش کار کند. و الاّ کسی که میداند باید یک مرتبه حمد بخواند، محال است که به عنوان نماز دو مرتبه حمد بخواند. لذا ما گفتیم تشریع و بدعت، محال است و اضافه کردن بر نماز یا کم کردن از نماز میشود. یعنی دانسته کم یا زیاد میکند، و اما تشریع و بدعت نیست. علی کل حال اگر حرف مرا هم قبول نکنید، اما گفتند باید این سبحان الله را نگوید، برای اینکه نماز در وقت باشد، اما این گفته و از نماز است اما به خاطر چیزی دیگری به او گفتند یک مرتبه کفایت میکند.
گفتند تشریع اینست که چیزی که در دین نیست، در دین بیاورد. لذا ما گفتیم تشریع محال است و در مانحن فیه تشریع و بدعت نیست، بنابراین دلیلی بر این فرمایش مرحوم سید نیست.
یک دفعه در نماز زیاد میکند و به جای یک سبحان الله سه تا سبحان الله میگوید و یک دفعه هم وقت دارد و چهل تا سبحان الله میگوید. هیچکدام از اینها تشریع نیست و در هر دو نماز صحیح است، الاّ اینکه کار بیجایی کرده و عمداً نمازش را قضا کرده و اینکه عمداً نمازش را قضا کند، کار حرامی است. لذا روی فرمایش ایشان که فرمودند: «فلو أتى بالمستحبات مع العلم بذلك یشكل صحة صلاته» ما گفتیم: «الأقوی صحة الصلاةبل یبطل علی الأقوی، بل یصحّ الصلاة». اگر عمداً بایستد تا نمازش قضا شود، گناه کرده است. یک دفعه ذکر میگوید تا نماز قضا شود، کار حرامی کرده و اگر ساکت بایستد تا نماز قضا شود،کار حرامی کرده است و آنچه حرام است، خواندن نماز در خارج وقت است و اما مابقی نه امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ است و نه کلام آدمی است و نه تشریع و نه بدعت است.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد