أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل فی احکام الاوقات
مسئله 2:
اذا كان غافلا عن وجوب تحصیل الیقین أو ما بحكمه فصلى ثم تبین وقوعها فی الوقت بتمامها صحت، كما أنه لو تبین وقوعها قبل الوقت بتمامها بطلت، وكذا لو لم یتبین الحال، وأما لو تبین دخول الوقت فی أثنائها ففی الصحة إشكال، فلا یترك الاحتیاط بالإعادة.
مسئلۀ امروز مسئلۀ مشکلی است. صدر مسئله واضح است و ذیل مسئله واضح نیست.
مسئله اینست که اگر کسی بدون توجه به نماز بایستد و بعد بفهمد که نماز در وقت بوده است، نمازش صحیح است. و اگر بداند یا بعد بفهمد که تمام نمازش در وقت بوده است، صحیح است؛ و اما اگر بداند نمازش ولو یک رکعت یا نصف رکعتش در غیروقت بوده، نمازش باطل است. اگر نمیداند نمازش در وقت بوده یا نه، باز نمازش باطل است، برای اینکه استصحاب میگوید در وقت نبوده و نماز باطل است.
تا اینجا مسئله واضح است. چیزی که واضح نیست، این مسئله است که در وسط نماز فهمید که نمازش در وقت نبوده است. قاعده اقتضاء میکند که نمازش باطل است. مثلاً در خارج وقت خوانده و نماز خارج وقت، باطل است. اما مشهور در میان فقها گفتند نماز صحیح است.
مرحوم سید از یک طرف میدیدند قاعده اقتضاء میکند فساد را. از یک طرف هم شهرت گفته این نماز صحیح است؛ لذا مرحوم سید اختلاف فتوا پیدا میکنند و در اینجا احتیاط میکنند به احتیاط واجب، که این نماز باطل است. لازمهاش هم اینست که این نماز را بخواند و بعد هم نماز دیگر بخواند.
وأما لو تبین دخول الوقت فی أثنائها ففی الصحة إشكال، فلا یترك الاحتیاط بالإعادة.
احتیاط واجب میکنند که اعاده کند و لازمهاش اینست که این نماز را بخواند و بعد نماز دیگر هم بخواند.
آنچه مشهور گفته، خلاف قاعده است. مرحوم سید هم باید فرموده باشند «و أما لو تبین دخول الوقت فی أثنائها فصلاته باطله»؛ اما به خاطر آن شهرت، در اینجا میفرمایند: «ففی الصحة إشکال، فلا یترک الاحتیاط بالإعادة».
در مسئله روایتی داریم که دلالتش خیلی خوب است و روایت دلالت میکند بر قول مشهور یعنی صحّه. و مشهور تمسک به آن روایت کرده و گفته نماز صحیح است.
روایت 1 از باب 25 از ابواب المواقیت، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 206:
إِسْمَاعِیلَ بْنِ رِیاحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِذَا صَلَّیتَ وَ أَنْتَ تَرَى أَنَّكَ فِی وَقْتٍ وَ لَمْ یدْخُلِ اَلْوَقْتُ فَدَخَلَ اَلْوَقْتُ وَ أَنْتَ فِی اَلصَّلاَةِ فَقَدْ أَجْزَأَتْ عَنْكَ.
اگر در وسط نماز فهمیدی که نمازت در قبل وقت واقع شده، طوری نیست و نمازت صحیح است.
دلالت روایت بر آنچه شهرت گفته، خوب است و میگوید این نماز مُجزی است. پس دلالت روایت خوب است و شهرت هم به خاطر همین روایت فتوا داده است. کسانی که فتوا ندادند و گفتند نماز باطل است، میگویند که دلالت روایت خوب است اما ضعیفالسند است. میگویند برای اینکه ابن ریاح مجهول است و توثیق نشده است. وقتی روایت ضعیفالسند باشد، نمیتوانیم تمسک به روایت کنیم و باید با قاعده جلو بیاییم و قاعده به ما میگوید نماز باطل است، برای اینکه نماز قبل الوقت واقع شده است؛ اما سند روایت، اولاً ابن ریاح را بسیاری از بزرگان توثیق کردند. از این بگذریم، إبن أبی عمیر و احمد بن محمد بن عیسی روایت را از ابن ریاح نقل کردند و احمد بن محمد بن عیسی و ابن ابی عمیر، از افرادی هستند که «لایروی الاّ عن ثقة». ما میگوییم روایات ابن ابی عمیر ولو مرسل است، اما حجت است. بنابراین مرسلات أبن أبی عمیر حجت است.
احمد بن محمد بن عیسی خیلی جلالت قدر دارد، به اندازهای که تشرّف خدمت آقا امام زمان میشده است. از وکلای امام عسکری هم در قم بوده است. میگویند روایتی که احمد بن محمد بن عیسی نقل کند، حجت است. لذا روایت از نظر سند، لاأقل اگر حجت نیست، مصححه است و از نظر ما صحیحه است.
حرف دیگر، جبران سند به عمل اصحاب است. مشهور از قدما به روایت عمل کردند و شهرت جبران سند میکند و در علم رجال مشهور است از چیزهایی که جبران سند میکند، عمل اصحاب است؛ چنانچه از چیزهایی که موجب طرد روایت میشود ولو روایت صحیحالسند هم باشد، شهرت است. به قول اینها «کلّما زاد فی صحته زاد فی سقمه». لذا روایت از نظر سند مانعی ندارد و قدماء هم به آن عمل کردند و نظیرش را در فقه داریم.
گفتند اگر ببیند که نمیتواند نماز را تمام کند اما در وقتی که میخواهد نماز بخواند وقت دارد، اگر یک رکعت در وقت واقع شود، تمام این نماز در وقت واقع شده است. به این قاعدۀ «مَن أدرک» میگویند. لذا همینطور که میگوید اگر آخر نماز در وقت واقع نشود، نماز صحیح است، این روایت هم میگوید اگر اول وقت واقع نشود، نماز صحیح است. لذا همینطور که قاعدۀ «مَن أدرک» میگوید اگر بعضی از نماز خارج وقت باشد، نماز درست است، روایت ابن ریاح هم میگوید اگر بعضی از نماز خارج از وقت باشد، نماز درست است. حال قاعدۀ «من أدرک» برای اول وقت است و روایت ابن ریاح اینست که اول وقت در وقت نبوده است. تفاوتی نمیکند و اگر یک رکعت یا نصف رکعت نماز در وقت واقع نشود، قاعده اقتضاء میکند فساد را. لذا از نظر ما، روی روایت ابن ریاح، عمل اصحاب قدما هست و حجت است. علاوه بر این نظیر ابن ابی عمیرها و احمد بن محمد بن عیسی روایت را نقل کردند و حجت است، و علی کل حالٍ روایت از نظر سند اشکال ندارد. باید فتوا دهیم که اگر در وسط نماز فهمید که بعضی از نمازش قبل از وقت واقع شده، نمازش درست است و استبعاد نکند و مثل آنجاست که بداند بعضی از نمازش آخر وقت واقع شده است.
مرحوم سید هم در همین مطلب گیر است. یعنی از یک ظرف روایت دلچسب مرحوم سید نیست و از یک طرف میبیند شهرت به روایت فتوا داده است؛ لذا بعضی اوقات فتوا دارند و میفرمایند روایت صحیح است و بعضی اوقات فتوا دارند و میفرمایند نماز باطل است. مثل اینجا احتیاط واجب میکنند و میفرمایند نماز را بخواند تا تمام شود و دوباره اعاده کند. بنابراین بحث ما همین است که نماز را شروع کرد و ناگهان دید اذان میگویند و فهمید اشتباه کرده و یک زکعت یا دو رکعت نماز را در خارج وقت خوانده است؛ این نماز صحیح است، به روایت ابن ریاح. قدری بالاتر این روایت صحیح است به گفتۀ شهرت قدماء.
میگوییم تعبد به ما گفته است، اگر بعضی از نماز غفلتاً یا به جهل مرکب خارج وقت واقع شود، این نماز صحیح است؛ حال اولش باشد یا آخرش باشد. آخرش را همه گفتند و اسمش را قاعدۀ من أدرک گذاشتند.
روایت 4 از باب 30 از ابواب المواقیت، وسائلالشیعه، جلد 4، صفحه 218:
«روی عن النبی «ص» من أدرک رکعة من الصلاه فقد أدرک تمام الصلاة».
در اینجا هم روایت ابن ریاح میگوید من أدرک رکعة آخر نماز باشد، همۀ نماز صحیح است. بنابراین ممکن است بعضی از نماز در خارج وقت باشد و اما نماز صحیح باشد. علی کل حال روایت ابن ریاح،صحیحالسند و لاأقل مصححه است و دلالت روایت تمام است و در اینجا مرحوم سید اگر احتیاط واجب کردند، از ترس شهرت بوده است. شهرت گفته نماز باطل است و مرحوم سید از شهرت ترسیدند و اما با روایت ابن ریاح، احتیاط واجب کرده است؛ لذا فرموده است که: «وأما لو تبین دخول الوقت فی أثنائها ففی الصحة إشكال، فلا یترك الاحتیاط بالإعادة»؛ و اما ما به واسطۀ روایت ابن ریاح که روایت را حجت میدانیم، عرض میکنیم که «ففی صحة لا اشکال فیه لاجل الورود الروایة و عمل الشهرة بالروایة».
مسئله 5:
إذا اعتقد دخول الوقت فشرع وفی أثناء الصلاة تبدل یقینه بالشك لا یكفی فی الحكم بالصحة إلا إذا كان حین الشك عالما بدخول الوقت، إذ لا أقل من أنه یدخل تحت المسألة المتقدمة من الصحة مع دخول الوقت فی الأثناء.
اعتقاد دارد که وقت داخل شده و نماز را شروع کرد و در بین نماز یقینش از بین رفت، آیا نماز صحیح است یا نه؟!
مرحوم سید میفرمایند نماز صحیح نیست، برای اینکه نمیداند آیا نماز در وقت واقع شده یا نه و قاعدۀ استصحاب میگوید در وقت واقع نشده، بنابراین نمازش باطل است، و اگر شما بفرمایید این روایت با آن روایت هیچ تفاوت ندارد و این مسئله با آن مسئله هیچ تفاوت ندارد و همینطور که در آن مسئله گفتیم نماز صحیح است، در این مسئله هم میگوییم نماز صحیح است. لذا تقریباً میتوان گفت مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» تکراری در این مسئله دارند، اما در اینجا فتوا میدهند به فساد نماز و در آنجا احتیاط واجب میکنند به فساد نماز.اما هر دو یک مسئله است و ما در آن مسئله قائل شدیم به صحت و در این مسئله هم قائل میشویم به صحّت.
و صلّی الله علی محمد و آل محمد