عنوان: بیّنه به جای علم در دخول وقت نماز
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

فصل فی أحکام الأوقات:

مسئله 1:

... نعم یجوز الاعتماد على شهادة العدلین على الأقوى، وكذا على أذان العارف العدل، وأما كفایة شهادة العدل الواحد فمحل إشكال، وإذا صلى مع عدم الیقین بدخوله ولا شهادة العدلین أو أذان العدل بطلت إلا إذا تبین بعد ذلك كونها بتمامها فی الوقت مع فرض حصول قصد القربة منه.

بحث گذشته این بود که باید یقین کنیم که وقت داخل شده است و حتی یک رکعت هم قبل از وقت باشد، نماز باطل است، و باید علم اجمالی باشد بر اینکه وقت داخل شده است.

بعد مطلب تازه‌ای داشتند که برای ذوی الأعذار، مظنّه کفایت می‌کند. اگر یادتان باشد گفتیم اینطور نیست و «الظنّ لایغنی من الحق شیئا» و در مانحن فیه که نمی‌داند آیا وقت داخل شده یا نه، ولو مظنّه داشته باشد که وقت داخل شده، فایده ندارد و استصحاب به ما می‌گوید که باید یقین کنی که وقت داخل شده است.

در مباحثۀ امروز می‌فرمایند به جای آن علم، می‌تواند بینه بنشیند. دو شاهد عادل و ثقه شهادت دهند که ظهر شده یا مغرب یا طلوع فجر شده است. اما یک کلمه دارند و می‌فرمایند علی الأقوی و نمی‌دانیم علی الأقوی یعنی چه؛ برای اینکه بینه جای علم می‌نشیند، یک امر مسلّمی از اول فقه تا آخر فقه است الاّ شاذاً. مثل باب حدود که آن هم بعضی اوقات که بینه کفایت نکند.

لذا در این جمله که می‌فرمایند: «نعم یجوز الاعتماد على شهادة العدلین على الأقوى»، نباید علی الأقوی را داشته باشند و یا علم اجمالی و یا شهادت عدلین.

عدلین در اینجا هم یعنی ثقة. در بینه عدالتی که هست، عدالت ثقه است و نه عدالتی که در نماز جماعت یا در شهادت و امثال آنها آمده است. اما مشهور شده در میان فقها که می‌فرمایند شهادت ثقتین، شهادت عدلین است. بنابراین اعتماد به شهادت عدلین، بلااشکال است. آنگاه می‌شود یا علم تفصیلی که خودمان داشته باشیم. مثل اینکه ظهرشناس است و یا در مغرب حمرۀ مشرقیه را می‌‌بیند و یا دو شاهد متدین و ثقه شهادت می‌دهند که مغرب شده یا صبح شده است. یا اینکه خبره باشد. معنای خبره اینست که آن وقتها بعضی از اذان گوها به راستی اهل کار بودند و خوب وقت را می‌شناختند. هم ظهر و هم مغرب و هم صبح را خوب می‌شناختند؛ لذا در روایات ما آمده و در کلمات فقها آمده که اذان او حجت است. اگر خبره باشد و اذان بگوید با اذان او می‌توانید نماز بخوانید، چنانچه خبرۀ هرکار، قولش حجت است و می‌توانیم به قول خبره و به قول عارف به کار، عمل کنیم. در این باره هم روایت داریم که می‌توانی به اذان ثقه اعتماد کنی، اگر عارف به اذان باشد و هم قاعده به ما می‌گوید قول خبره در همه چیز حجت است الاّ ما أخرجه الدلیل. لذا مثلاً طلبه‌ای که شما او را متدین و ثقه می‌دانید، روی منبر مسئله می‌گوید و شما بدون دردسر مسائلش را قبول می‌کنید و طبق مسائل او عمل می‌کنید. در این باره حرفی نیست، اما شهادت عدل واحد که به آن شهادت در موضوعات می‌گویند، آیا مثل شهادت در احکام است یا نه؟!

شهادت در أحکام، مسلّم حجت است. همان حجیت خبر واحدی که خیلی مفصل در اصول صحبت شد، این شهادت در احکام هست و علم رجال و علم درایه برای همین است که ما ثقۀ در روایات را بشناسیم و اگر گفت قال الباقر انّه کذا، مثل این است که خودم قول حضرت باقر «سلام‌الله‌علیه» ‌را شنیده باشد.

این حجیت خبر واحد در اصول ما اثبات شده است و کم است افرادی که بگویند عدل واحد در احکام فایده‌ای ندارد و بینه می‌خواهد. اگر یادتان باشد، مرحوم صاحب معالم در معالم همین را فرموده و بعضی از بزرگان دیگر هم گفتند که شهادت عدل و ثقه واحد در احکام فایده‌ای ندارد و باید دو نفر باشند. اما خود مرحوم معالم، منتقی الجمان نوشته و اتّفاقاً خوب کتابیست، و باید بگوییم از اول منتقی الجمان تا آخر به این فتوا عمل نکرده است. یعنی ایشان مدّعی هستند که همۀ روایات منتقی الجمان صحیح‌السند است و به همان ثقه واحد اکتفا کردند و طبق آن فتوا دادند. خیلی کم پیدا می‌شود که بگویند عدل واحد در احکام حجت نیست، بلکه در احکام بینه می‌خواهیم. اما در موضوعات مثل مانحن فیه، کسی که متدین و نمازخوان است اما خبره نیست، خبر می‌دهد که من طلوع فجر را دیدم. آیا قولش حجت است یا نه؟!

مشهور در میان اصحاب و من جمله مشهور در حواشی بر عروه می‌گویند حجت نیست و می‌گویند در موضوعات باید دو نفر باشند و شهادت عدلین باشد؛ و اما شهادت عدل واحد در موضوعات و من جمله خبر دادن به وقت حجت نیست.

مرحوم سید در عروه جزم به فتوا ندارند. گاهی می‌فرمایند: «و فی خبر العدل الواحد اشکالٌ». مثل اینجا که می‌فرمایند: «و أما کفایة‌ شهادة‌العدل الواحد فمحلّ اشکالٍ».

گاهی احتیاط واجب می‌کنند و به جای «محل اشکال» می‌فرمایند احتیاط کن و به بینه عمل کن و به خبر واحد عمل نکن. البته احتیاط هم احتیاط واجب است. اما بعضی اوقات هم فتوا می‌دهند که خبر واحددر موضوعات حجّت است، و اگر بعد از آن احتیاط کنند، احتیاط مستحب است و نه احتیاط واجب. در اینجا نتوانستند فتوا دهند، لذا اگر ثقه یا نمازخوانی به مسجد بیاید و بگوید من طلوع فجر را دیدم، مرحوم سید می‌فرمایند باید صبر کرد تا یقین پیدا کنیم و یا لاأقل ثقۀ‌دیگری بیاید و دو نفر بگویند که طلوع فجر شد. اما ما خبر واحد را در موضوعات، حجت می‌دانیم؛ برای اینکه مدرک در حجیت خبر واحد، عرف است.

اگر یادتان باشد در اصول، مرحوم شیخ انصاری تقریباً بیست صفحه راجع به خبر واحد صحبت کردند، اما خیلی پرمحتوا و عالی. شاگرد ایشان مرحوم آخوند، خلاصه‌ای از آن را گرفتند و بالاخره نتوانستند دلیل برای حجیت خبر واحد بیاورند مگر سیرۀ‌ عقلاء با عدم ردّ شارع.

شیخ انصاری گفتند خبر واحد در موضوعات حجت است و دلیلش بنای عقلاست و ردّی از این بنای عقلا نشده، بنابراین خبر واحد حجت است.

بعد از شیخ انصاری نیز تقریبا همه روی همین مبنای شیخ انصاری جلو آمدند و گفتند خبر واحد حجت است و این سیرۀ‌عقلاست و سیرۀ عقلا در احکام نیست بلکه در موضوعات است. عقلاء احکام ندارند بلکه باید احکام را از شارع مقدس بگیرند و یا از ما بگیرند و ما از روایات اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» ‌بگیریم.

عرف و عقلاء‌به خبر ثقه عمل می‌کنند و شارع مقدس هم ردی نکرده، پس عدم ردّ دلیل بر امضاست. آنوقت می‌گویند خبر واحد حجت است. ما می‌گوییم همان دلیلی که در اصول به ما می‌گوید خبر واحد حجت است و شما می‌گویید سیرۀ عقلا هست،‌پس حجت است؛ این دلیل در موضوعات بوده است. یعنی عقلاء‌ به خبر ثقه عمل می‌کنند و شارع مقدس رد نکرده و عدم رد، دلیل بر امضاست. فقط و فقط یک روایت هست که اسمش را روایت مسعدة‌ بن صدقه گذاشتند. در این روایت می‌گوید خبر واحد است. «و الأشیاء کلها علی هذا حتی یستبین لک غیره أو تقوم به البینه»[1].

گفتند «أو تقوم به البینه»به ما می‌گوید خبر واحد در موضوعات حجت نیست، پس سیرۀ‌ عقلا را رد کرده است. آنگاه می‌شود خبر واحد در احکام حجت است و اما خبر واحد در موضوعات حجت نیست. ندیدم کسی ادّعا کند غیر روایت مسعده روایتی هست که بنای عقلا یعنی عمل به خبر ثقه در موضوعات را رد کرده باشد.

حرف در اینست که اولاً اگر روایت مسعده بخواهد خبر واحد را ردّ کند، اول خودش را رد کرده است.

ایراد دومی که به مسعدة بن صدقه هست، اینست که «حتی تقوم به البینه»، بینۀ اصطلاحی است و یا معنای لغوی است. بزرگان می‌گویند اولاً شک داریم بلکه یقین داریم که «أو تقوم به البینه». آنگاه می‌شود «کلّ شیء لک حلال حتی تعلم»[2] و روایت مسعدة‌بن صدقه با روایت «کل شیء لک حلال حتی تعلم» هیچ فرقی ندارد. «أو تقوم به البینه» یعنی «حتی تعلم».

از اینها که بگذریم، استاد بزرگوار ما حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» جمله‌ای داشتند که جملۀ شیرینی است. حضرت امام می‌فرمودند خبر واحد در امور مهم حجت نیست. شارع مقدس اگر بخواهد امر مهمی را رفع کند، باید طنطراق و صراحتی رد می‌کند. می‌فرمودند مثل ربا که در میان مردم مشهور بوده است و شارع مقدس اگر بخواهد با خبر واحد بگوید حجت نیست، نمی‌شود. باید با جملۀ‌ (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ...) ﴿البقرة، 279﴾، باید طرد و ردکند.

می‌فرمودند مثل قیاس و استحسان است. اینکه ابوحنیفه توانست در مقابل امام صادق قد علم کند، اما عمده همین قیاس و استحسان بود. مردم به قیاس و استحسان اهمیت می‌دهند و حجت می‌‌دانند و ابی حنیفه با این تایید مردم توانست با قیاس و استحسان در مقابل احکام امام صادق «سلام‌الله‌علیه» ‌قد علم کند. حال اگر شارع بخواهد این را رد کند، با خبر واحد نمی‌شود. بلکه با جملۀ «مهلاً..... یا أبان السنة ‌اذا قیست محق الدین»[3] می‌توان قیاس و استحسان را رد کرد. لذا ما یک سیرۀ عقلا در حجیت خبر واحد داریم، چه در موضوعات و چه در أحکام، و معمولاً در موضوعات است و اگر شارع مقدس بخواهد این سیرۀ‌عقلا را رد کند، باید جداً بگوید خبر واحد در احکام حجت است و در موضوعات حجت نیست. لذا همینطور که خیلی از بزرگان «حتی یتعلم» را معنای لغوی کردند،‌ معنای روایت مسعده همان معنای «کلّ شیء طاهر حتی تعلم أنه قذر» است. لذا خبر واحد در موضوعات حجت است، الاّ ما أخرجه الدلیل؛ و مانحن فیه خبر واحد در موضوعات حجت است.

حرف آخر اینست که رادیو و صدا و سیما ثقه هستند و قولشان حجت است، لذا با اذان اول طلوع فجر رادیو، می‌توان نماز خواند. و رادیو و تلویزیون ثقه است و قول ثقه، حجت است.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد



[1]. فرائد الأصول، ج 2، ص 140.

[2]. وسائل الشیعه، ج 25، ص 118.

[3]. وسائل الشیعه، ج 29، ص 352، باب 44، ح 1.