عنوان: فاصله انداختن بین نماز ظهروعصر، و مغرب‌وعشاء
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئلۀ دیروز مسئلۀ مشکلی بود و مسئله اینست که عامه می‌گویند نماز ظهر و عصر را باید با فاصله خواند، لاأقل با فاصلۀ یک ساعت. نماز مغرب و عشا را هم باید با فاصله خواند، ولو فاصله یک ساعت باشد. و این در میان عامه سیره است و همه این وجوب را گفتند. اما نگفته است که وقتی زوال شمس شد، وقت نماز عصر نیست. یعنی مثلاً تا یک ساعت وقت نماز عصر نیست، بلکه وقت نماز ظهر است و بعد وقت نماز عصر می‌رسد. «و اذا زالت الشّمس دخل الوقتان»؛ عامه و خاصه این را گفتند، لذا عامه راجع به روزه می‌گویند در وقت استتار قرص می‌توانی روزه‌ات را بخوری،‌و اما کسی از عامه پیدا نشده و بگوید اگر نماز ظهر و نماز عصر را با هم بلافاصله خواندی، نمازت باطل است. البته وجوبش را گفتند، لذا یک سیره در میان عامه است و این سیره اینست که بین نماز ظهر و عصر فاصله می‌اندازند و نسبت به پیغمبر اکرم هم می‌دهند و بین نماز مغرب و عشا هم فاصله می‌اندازند و این را واجب می‌دانند، اما باطل نمی‌دانند.

خاصه برعکس عامه، نماز ظهر و عصر را بلافاصله می‌خوانند و نماز مغرب و عشا را هم بلافاصله می‌خوانند و این سیره همیشه بوده است. در زمان ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» روایاتی هست که از آن روایات استفاده می‌شود که تقیتاً، ائمۀ طاهرین دستور دادند که شما هم مثل آنها نمازهایتان را با فاصله بخوانید. لذا بزرگان اینگونه روایات را حمل بر تقیه کردند.

 

روایت 10، باب 5 از ابواب المواقیت، وسائل‌الشیعه، جلد 4، صفحه 134:

زراره می‌گوید به امام صادق «سلام‌الله‌علیه»‌ گفتم یابن رسول الله! من نماز ظهر و عصر را بدون فاصله خواندم و هنوز نماز جماعت شروع نشده بود، من رفتم و خوابیدم. حضرت می‌فرمایند نمازت درست است، اما این را عادت برای خودت قرار نده. یعنی اینطور نباشد که مخالف با عامه کنی. به این تقیۀ مدارایی می‌گوییم. پس در نماز جماعت آنها شرکت کن و علاوه بر این، خواه ناخواه آنها فاصلۀ بین ظهر و عصر دارند و تو هم داشته باش و آنها فاصلۀ بین مغرب و عشا دارند، تو هم داشته باش. سیره در میان عامه است که بین نماز ظهر و عصر و بین نماز مغرب و عشا فاصله می‌اندازند، اما در میان شیعه همیشه این فاصله نبوده است. این کاری به زمان ما ندارد بلکه در زمانهای قبل نیز همینطور بوده است. اگر اهل نافله بودند، نافله را می‌خواندند و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم می‌خواندند و یا تسبیحات حضرت زهرا را می‌خواندند و نماز ظهر و عصر را با هم و مغرب و عشا را نیز با هم می‌خواندند. همینطور که عامه سیره داشتند، خاصه هم سیره داشتند، برای اینکه فاصله‌ای بین ظهر و عصر و مغرب و عشا نباشد. این سیره همیشه بوده است به جز در زمان تقیه. سیره هم به اندازه‌ای است که یکی از خصوصیاتی که شیعه را از سنی تمیز می‌دهد، همین جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاست.

در نماز چند چیز است که علامت تشیع است. یکی از آنها جمع بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاست و سیره‌ای برای شیعه است مگر اینکه تقیه‌ای در کار باشد و سیره است برای سنّی مگر اینکه استثنایی در کار باشد. اما در اینکه هر دو سیره است، اشکالی نداریم. پس هنگام تقیه بوده و ائمه اصرار داشتند روی اینکه با آنها نماز جماعت بخوانند و امام صادق «سلام‌الله‌علیه» می‌فرمایند نماز جماعت با آنها مثل نماز جماعت پشت سر پیغمبر است. در هنگام تقیه هم آنها می‌رفتند و نمازها را با فاصله می‌خواندند و در حالی که امام جماعت را عادل نمی‌دانستند اما نمازشان را قضا نمی‌کردند و همان نماز را کافی می‌دانستند. ولی اینکه سیره در میان شیعه از اول تا الان بوده، درست نیست. حال کسی نیست که بگوید اینکه شیعیان که نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را بدون فاصله می‌خوانند، تازه پیدا شده، و اما در زمان ائمۀ طاهرین نماز را با فاصله می‌خواندند. در آن زمان هم شیعه می‌دانست که می‌تواند نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را بدون فاصله بخواند و یک اختلاف بین سنی و شیعه بود و هرکدام یک سیره داشته و دارند. لذا دربارۀ این سیره چه باید گفت؟!

مرحوم صاحب جواهر و دیگران مثل مرحوم سید گفتند که می‌توانی جمع بین صلاتین کنی، اما مستحب است که فاصله بیندازی.

می‌فرمودند:

یستحبّ التفریق بین الصلاتین المشترکتین فی الوقت کالظهرین ‏ ‏والعشاءین، ویکفی مسمّاه‏، وفی الاکتفاء به بمجرّد فعل النافلة وجه، إلّا أنّه لا ‏ ‏یخلو عن إشکال.‏

یعنی اگر کسی بخواهد آن فضیلت را درک کند، به مجرد خواندن نافله هم نیست بلکه باید یک ساعتی طول بکشد. لذا این عبارت مرحوم سید را همۀ شیعیان می‌گویند، یعنی نداریم زمانی که شیعیان مقید باشند به فاصلۀ بین نماز مغرب و عشا. اگر یکی از شما جایی را پیدا کردید که شیعه در تقیه نباشد، اما نماز ظهر و عصرش را با فاصله بخواند و نماز مغرب و عشا را با فاصله بخواند و مقید به این باشد، جایی را نداریم. این دو علامت بین سنی و شیعه است و سنی می‌گوید واجب است و ما می‌گوییم مستحب است، از کجا بگوییم! عمده مشکل مسئله اینجاست.

تمسّک می‌کنند به روایاتی که دیروز خواندیم که پیغمبر اکرم گاهی نماز ظهر و عصر را بدون سبب، بدون فاصله می‌خواندند، برای اینکه بفهمانند که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را می‌توان با هم خواند. آنگاه می‌گویند بنابراین سیرۀ پیغمبر این بوده که مثل سنّی‌ها فاصله بین نمازها باشد و شیعه این سیرۀ پیغمبر را از دست داده است. همۀ مشکل اینجاست که ما به شیعه نسبت دهیم و بگوییم شیعه فضیلتی را از دست داده و بدون جهت نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را بدون فاصله می‌خواند.

دیروز می‌گفتم بعضیها و مرحوم سید دارند، درصورتی که مرحوم سید قائل به کراهت هستند. یعنی نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بدون سبب با هم بخواند، مکروه است. در اینجا می‌فرمایند مستحب است، اما بعضی جاها می‌گویند نینداختن فاصله مکروه است. حال بگوییم شیعه همیشه فضیلتی را از دست داده است،‌درحالی که در تقیه نبوده، اما نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را با فاصله می‌خوانده است. برعکس وقتی هم که تقیه نبوده، شیعه همیشه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با هم می‌خوانده و اگر فاصله‌ای بوده، همان فاصلۀ نافله یا فاصلۀ خواندن دعا بوده است. لذا ما بخواهیم با این حرفها سیرۀ شیعه را بگیریم و بگوییم سیرۀ عامه را درست می‌کند و شیعه از خوددرآوری این کار را کرده است. برای اینکه می‌خواسته مسجدها شلوغ بشود یا مردم به دنبال کارشان بروند یا ترغیب و تحریص در جماعت شود، لذا نماز ظهر و عصر را با هم می‌خواند. لذا ما صلّی را اینطور معنا می‌کنیم که وقتی کار پیغمبر بعد نماز ظهر تمام می‌شود نماز عصر را می‌خواندند. فاصله می‌انداختند برای اینکه دعا یا نافله بخوانند یا حتی پیغمبر بین صلاتین منبر می‌رفتند و تدریس داشتند و این فاصله‌ها برای این کارها بوده است و اما ما بگوییم که پیغمبر اکرم سیره داشته و سنّیها به این سیره عمل می‌کنند و واجب می‌دانند اما شیعه این سیره را از دست داده است، بیخود است. هیچ وجهی برای از دست دادن سیره نیست. حال اگر بگویید مشهور است و مرحوم سید می‌گویند یستحب، شیعه این استحباب را از دست داده است. مثل اینست که شیعه اذان و اقامه نخواند و بلافاصله بگوید الله اکبر و بگوید نماز درست است. سیرۀ‌شیعه مثل ترک اذان و اقامه است و همینطور که اذان و اقامه می‌گوید، بین نماز ظهر و عصر هم فاصله نمی‌اندازد. درست عمل می‌کند و سیره هم سیرۀ پیغمبر و ائمۀ طاهرین است که نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را با هم بخوانید الاّ اینکه تقیه باشد و در صورت تقیه نه تنها مثل آنها عمل کنید بلکه به جماعت آنها بروید و نمازهایتان را مثل نمازهای آنها بخوانید، برای اینکه وحدت بین شما حفظ شود و خیلی وقتها هم اگر این وحدت حفظ نمی‌شد. شیعه در شکنجۀ عجیبی واقع می‌شد. خیلی اوقات اگر می‌شناختند که این شیعه است، خونش هدر بود. به قول امام صادق «سلام‌الله‌علیه»: «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدمائکم» و این روایاتی که می‌گوید فاصله بینداز، «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدمائکم» بوده است.

تقاضا دارم از همۀ شما که یک مقایسه بین این دو سیره کنید و از نظر ما هر دو سیره غلط است برای اینکه او می‌گوید واجب است و شیعه می‌گوید مستحب است و اما هیچ وقت به این مستحب عمل نمی‌کند. بلکه مستحب را برای سنّی گذاشته و خودش به این مستحب عمل نمی‌کند. خیلی مشکل است که انسان اینطور بگوید، ما گفته شده است.

بنابراین ما مدعی هستیم از سه جهت، اینکه نماز ظهر و عصر فاصلۀ زیاد نمی‌خواهد و اگر فاصله بیندازی به خاطر نوافل است یا برای اینست که می‌خواهی دعا و قرآن بخوانی. همچنین نماز مغرب و عشا فاصله نمی‌خواهد و اگر فاصله هست برای نماز غفیله یا تسبیحات حضرت زهرا و امثال اینهاست. پس نمی‌توان گفت پیغمبر اکرم نیز برای اینکه این کار جا بیفتد، اگر هوا بارانی بود یا خیلی گرم بود یا در جنگ بود و یا عجله‌ای در کار بود، نماز ظهر و عصر را بدون فاصله می‌خواندند و الاّ با فاصله می‌خواندند.

پس همه باید نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با سیرۀ شیعه بخوانند که گرفته شده از ائمۀ‌طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» است. در فقه‌مان بعضی اوقات تمسک به سیرۀ‌ عقلا می‌کنیم. بعضی اوقات تمسک می‌کنیم به سیرۀ متشرعه. یعنی آنها که تقید به اسلام عزیز دارند، یک سیره دارند. گاهی تمسک می‌کنیم به سیرۀ ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم»، که خودش لاأقل خبر واحد می‌شود و این سیرۀ‌ تشیع خود به خود حجت است.

وجه دیگر اینکه ما می‌گوییم این سیرۀ تشیع الآن هست و مخالفت این سیره جایز نیست. مرحوم آقای حکیم «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در اذان و اقامه می‌فرمایند و من هم تبعاً از آقای حکیم در رساله نوشتم. مرحوم آقای حکیم می‌فرمایند شهادت به ولایت جزء اذان و اقامه نیست، اما چون همه می‌گویند واجب است که بگوییم. اگر شما حرفهای مرا قبول نکنید،‌ حرف آقای حکیم حرف خوبیست. می‌گوییم جمع بین صلاتین یک سیره است و ما دست از این سیره برداریم. مثلاً یکی در مسجد نماز ظهر را بخواند و به مریدها بگوید دو ساعت دیگر بیایید و یا بنشیند تا یک ساعت دیگر، و مخالفت سیره کند؛ همینطور که آقای حکیم در شهادت ولایت می‌گویند من هم در اینجا در تفریق بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا می‌گویم که تخلف از سیرۀ شیعه حرام است. باید به سیره‌هایی که از ائمۀ‌ طاهرین و از متشرعه و عقلاست، عمل کنیم و طبق آن سیره‌ها فتوا دهیم.

پس بگوییم ما دو سیره داریم یکی سیرۀ‌سنی‌ها که تفریق را واجب می‌دانند و یکی از شیعه‌ها که تفریق را واجب نمی‌دانند و فضیلتی هم برای آن قائل نیستند و اگر نافله می‌خوانند، می‌توانند نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را بخواند و در وضع فعلی واجب است که به این سیره عمل کند، مثل شهادت به ولایت در اذان و اقامه.

علی کل حال مسئله، مسئلۀ مشکلی است و تقاضا دارم فکری روی آن کنید و این مشکل است که انسان بگوید همۀ شیعیان همیشه این فضیلت تفریق و این مستحب را ترک می‌کردند. چنانچه بگویند اگر سنی‌ها می‌فهمیدند، او را می‌کشتند و می‌گفتند چرا فاصله را ترک کردی، اما در میان شیعیان این فاصله را انداختند در حالی که مستحب بود.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد