أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مرحوم سيّد فرمودهاند: «مسأله 4: إذا ثبت رؤيته فی بلد آخر ولم يثبت فی بلده فإن كانا متقاربين كفى وإلاّ فلا إلا إذا علم توافق أفقهما وإن كانا متباعدين»؛[1] اگر ماه در شهر ديگری ديده شد و در شهر خودمان ديده نشد، ماه ثابت نمیشود؛ مگر اينکه دو شهر نزديک يکديگر باشند، يا اينکه دو شهر از هم دور باشند، اما توافق افق داشته باشند.
مسأله در ميان اصحاب مشهور است، لذا اگر مثلاً ماه در ايران ثابت شد، آيا به درد لندن میخورد يا نه؟ گفتهاند: نه؛ برای اينکه افق هلال در اين دو شهر، لاأقل سه ساعت تفاوت دارد. اما اگر در ايران ديده شد، به درد عراق میخورد ولو اينکه دور است؛ برای اينکه توافق افق دارند؛ يکی شرقی و يکی غربی است و اگر در غرب ديده شود، در شرق هم به طريق اولی ديده خواهد شد. لذا دائر مدار رؤيت است؛ «صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ».
الان آنچه در ميان اصحاب مشهور است و محشين بر عروه هم تقريباً با شهرت بسزايی فرمودهاند، همين مرحوم سيّد (رضواناللهتعالیعليه) است. اگر ماه در شهری ديده شود و در شهر ديگری ديده نشود، ماه ثابت نمیشود، مگر توافق افق باشد، يا دو شهر نزديک هم باشند. لذا الان در ايران اتفاقی است که هرکجای ايران ماه را ديدند، همهی شهرها از آن متابعت میکنند؛ برای اينکه قريبالافق هستند. معمولاً در اصفهان ديده شود، در تهران هم ديده خواهد شد و در قم هم ديده خواهد شد و شهرهای ايران تقارب افق دارند و اگر در يک جا ديدند، در همه جا ديده شده است، برای اينکه يا شرقی و غربی است و اگر در غرب ديده شود در شرق هم به طريق اولی ديده میشود و يا اينکه شهرها نزديک به هم است و افقهايش با هم خيلی تفاوت ندارد. اين حرف مرحوم سيّد است و هميشه حرف مشهور در ميان فقها بوده است.
از کسانی که مخالف اين حرف هستند، مرحوم صاحب جواهر است. مرحوم صاحب جواهر میفرمايد: اگر ماه در جايی ديده شد، بايد در همهی دنيا حکم به عيد کنيم. بعضی از مراجع هم فعلاً موافق اين قول صاحب جواهر هستند و از جهت اينکه اختلاف برداشته میشود و دو سه عيد گرفته نمیشود و اتحادی پيدا میشود، خيلی خوب است.
مرحوم صاحب جواهر چند دليل میآورند، اما عمده، روايات است. لذا مثل مرحوم آقای خوئی (رضواناللهتعالیعليه) خيلی به اين روايات دلگرم است، مخصوصاً که دربارهی بعضی از روايات میگويند: مو زير درزش نمیرود و دلالتش خيلی خوب است. [4] لذا عمده روايات است که بايد اين روایتها را بخوانيم.
اما قبل از آنکه روایتها را بخوانيم، دو مطلب هست که بايد اين دو مطلب صاف شود. مطلب اول اسن است که مثل اینجا با لندن که بيش از سه ساعت اختلاف افق دارد، اگر در اینجا ماه ديده شد، سه ساعت بعد يا سه ساعت قبل در لندن ديده میشود و اصلاً موقعی که در ايران ديده میشود، هلال سالبه به انتفاع موضوع است؛ شايد ده درجه بايد طول بکشد تا ماه در افق بيايد.
مرحوم صاحب جواهر که به روايات تمسّک میکنند، معنايش اين است که اين حرفها در مقابل تعبّد، هيچ نيست. تعبّد است که به ما گفته: اگر ماه در يک جا ديده شد، در تمام دنيا ماه ديده شده است؛ خواه ماه ديده شود يا ديده نشود. اين يک تعبّد از شارع مقدس است؛ لذا بايد اين روایتها را بررسی کنيم و ببينيم آيا اين تعبّد صاحب جواهر و ديگران هست يا نه. گفتم: بعضی از مراجع فعلی دارند و مرحوم آقای خوئی (رضواناللهتعالیعليه) دارند و مرحوم صاحب جواهر (رضواناللهتعالیعليه) خيلی پافشاری دارند و میگويند: عمده دلالت روايات است و دلالت روايات خوب است و اين امر هم، يک امر تعبّدی است. لذا يک امر خيلی ظاهر و هويدایی است که اگر شهرها نزديک هم باشند، ماه در همه جا ديده میشود و اما اگر توافق افق نباشد و شهرها در دو مملکت و دور از هم باشد، وقتی ماه در شرق ديده میشود، در غرب دو سه ساعت ديگر طلوع میکند. اصلاً در وقتی که در شهری ماه را میبيند، اصلاً ماه در مُحاق وجود ندارد و فردا شب پيدا میشود. لذا اگر يادتان باشد، ما میگفتيم: رواياتی که میگويد: «بَعْدَ الشَّفَقِ» و رواياتی که میگويد: اگر ماه را در روز ببينيم، خرافت است و جعلی است و میخواستهاند به ائمهی طاهرين (عليهم السلام) توهين کنند. ماه يا طلوع کرده، يا طلوع نکرده است، در مُحاق است يا نه و به عبارت ديگر يا در افق موجود است يا نه؛ اگر موجود است، میبينند و اگر موجود نيست، در محاق است و اصلاً نيست.
اين يک مطلب است که در اینجا بخواهيم بگوييم تعبّد، خيلی مؤنه میخواهد. مثلاً در اسلام نماز صبح اينطور است، مردها بايد حمد و سوره را بلند بخوانند و زنها مخيّرند. اما عالم جمع شوند و بخواهند لمّ و دليل آن را بدانند، نمیتوانند. اين تعبّد است؛ يعنی چرا روی آن نيست. اگر بخواهيم چرا بگوييم، بايد ببينيم اسلام درست است يا نه و اگر اسلام درست است، نماز صبح دو رکعت است. در مانحن فيه هم اين رواياتی که اينها مدّعی هستند، بايد به اين اندازه باشد؛ یعنی خيلی ظاهرالدلاله باشد، به طوری که از ظهور بالاتر رفته باشد و بگويند: تعبّد است؛ به این معنا که اگر ماه در يک جا پيدا شد، در همه جا درست است و در همه جا عيد است. اين يک مطلب است که درست کردن اين مطلب هم کار مشکلی است و لذا مشهور در ميان أصحاب و من جمله مرحوم سيّد نتوانستهاند قضيه را درست کنند و گفتهاند: اگر در شهری ماه ديده شد، در شهر ديگر فايده ندارد، مگر اينکه توافق افق باشد، يا بدانيم در آنجا که ديده شد، در جای ديگر به طريق اولی ديده میشود.
حرف ديگری در مسأله است و آن اين است که ما توافق افق را در نماز و ساير اعمال میگوييم. مثلاً در لندن، سه ساعت بعد از ظهر ما ظهر میشود؛ زيرا تخالف افق دارد و اين مربوط به خورشيد است. حال اگر کسی بگويد: تعبّد است و وقتی در جايی ظهر شد، همه جا ظهر است، پس همه میتوانند نماز بخوانند، مثل اینجا که همه میتوانند روزه بخورند؛ بين توافق افق در ماه و توافق افق در خورشيد چه فرقی است؟ در خورشيد مسلّم است، اول اذان صبح ايران، با اول اذان صبح لندن خيلی تفاوت دارد؛ مغرب اینجا با مغرب فرانسه فرق دارد و با امريکا- هم در خورشيد و هم در ماه- بعضی اوقات هفت- هشت ساعت يا بيشتر تخالف افق است. همينطور که در خورشيد نمیتوان گفت، پس در ماه هم نمیتوان گفت. بايد توافق افق باشد، يا به قول مرحوم سيّد طوری باشد که اگر آنجا ديده شد، در جای ديگر به طريق اولی ديده میشود. فقيهی نگفته است نمازی که شما میخوانيد، چون در لندن سه ساعت ديگر ظهر است و آنها اذان میگويند، اذان آنها بيخود است و الان که شما نماز ظهر و عصر میخوانيد آنها هم بخوانند. اگر کسی تعبّد را فقط روی رؤيت هلال ببرد و بگويد: درحالی که رؤيت هلال نشده، اما بگو شده، يا در حالی که رؤيت هلال شده، بگو رؤيت نشده است، حرفی است و الاّ اگر بخواهيم از نظر عقلی صحبت کنيم، اينطور میشود که اگر توافق افق در در ماه رمضان شرط نيست، بگو توافق افق راجع به ظهر و عصر و مغرب و عشا و اذان صبح هم شرط نيست. اما الان که توافق افق شرط است، نمازی که در اینجا خوانده میشود، با نمازی که در لندن خوانده میشود، سه ساعت تفاوت دارد؛ يا نمازی که در اینجا خوانده میشود، با نمازی که در امريکا خوانده میشود، هشت ساعت، بلکه بعضی اوقات بيشتر، فرق دارد.
علی کل حالٍ اگر شما میخواهيد حرف صاحب جواهر را بفرماييد، باید اين دو اشکالی که من کردم، جواب بدهيد و بعد به روايات تمسّک کنيد والاّ بايد روایتها را اينطور معنا کنيم و بگوییم: معلوم است که اين روایتها مثلاً در مدينه صادر شده است و حضرت فرمودهاند: اگر در مدينه ماه را ديديد، در مکه هم ثابت است؛ در مابقی شهرها، مثل جده و امثال اينها هم ثابت است. اينکه وقتی در شهری ماه ديده شود، در شهرهای ديگر هم ديده میشود، مربوط به شهرهای قريبالافق، مثل شهرهای ايران است. در رساله مینويسند: اگر در جايی از ايران ماه ديده شود، برای تقارب افق، يا به قول مرحوم سيّد «الاّ اذا علمَ توافق افقهما»، همه جا ديده شده است.
روایتها تا اين اندازه درست است، اما نمیتوان روايات را اينطور معنا کرد که بگوييم: اگر در شهری ماه ديده شد، در شهرهای ديگر هم درست است و ببريم به آنجا که بگوييم: در لندن هم ديده شده است. يعنی يک نحو انصراف دارد، به اندازهای که نفس نمیتواند تأیید کند. مخصوصاً اينکه صدور اين روایتها راجع به شهرهای متوافق الافق بوده و حتی راجع به ايران هم نبوده است. وقتی همهی روایتها را بررسی کنيم، میبینیم مثلاً میگويد: اگر مسافری رسيد که ماه را ديده است، اگر عادل باشد، بگو درست است؛ يعنی این شخص مسافرت بوده و الان آمده است و چون توافق افق بوده است و او میگويد: ماه را ديده است، پس تو هم ببين. بايد از روایتها قدر متيّقن بگيريم، اما آقايان از روایتها اطلاق گرفتهاند، يا گفتهاند: شهرها اعم است از اينکه شهرهای نزديک باشد، يا شهرهای دور باشد.
انشاء الله روز شنبه روایتها را میخوانيم. تقاضا دارم هم حرفها را ببينيد و هم رأی خودتان را صادر کنيد.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد