أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
در مسأله 19 فرمودهاند: «من عجز عن الخصال الثلاث في كفارة مثل شهر رمضان، تخيّر بين أن يصوم ثمانية عشر يوما أو يتصدق بما يطيق، ولو عجز أتى بالممكن منهما ، وإن لم يقدر على شيء منهما استغفر الله ولو مرة بدلا عن الكفارة، وإن تمكن بعد ذلك منها أتى بها.»
کسي که روزهی ماه مبارک رمضان را خورده است و توان انجام آن سه چيز، يعني آزاد کردن بنده و شصت روز روزه گرفتن و يا طعام دادن به شصت مسکين را ندارد، بايد هیجده روز را روزه بگيرد و اگر نميتواند هیجده روزه بگيرد، باید آنچه ميتواند صدقه بدهد واگر باز نميتواند، به هر اندازه که ممکن باشد، و اگر قدرت بر هيچ چيزي ندارد، ولو يک مرتبه استغفار کند.
انصافاً مسأله، مسألهی مشکلي است. رواياتي در مسأله هست و مشهور در ميان أصحاب من جمله مرحوم سيّد در جمع بین روايات به اينجا رسيدهاند، يعني آنچه مرحوم سيد در اينجا فرمودهاند، مضمون روايات است و مرحوم سيّد و ديگران به همين چيزي که مرحوم سيد فرمودهاند، بين روايات جمع کردهاند و فرمودهاند: اگر نميتواند خصال کفارات بدهد، پس باید هیجده روز را روزه بگيرد و يا اگر نميتواند هیجده روزه روزه بگیرد، به اندازه قدرتش صدقه بدهد و اگر صدقه هم نميتواند بدهد، پس به هر اندازه که ميشود ولو يک خوراک به يک نفر بدهد، يا لقمهی ناني به يک نفر بدهد و اگر نميتواند، بدل از کفاره، استغفار کند. «استغفر الله ولو مرة بدلا عن الكفارة»؛ استغفار کند از اینکه کفاره برايش واجب است و نميتواند کفاره بدهد و بگويد: «استغفرالله». اين فرمايش مرحوم سيّد است که مرحوم صاحب جواهر هم روي مسأله، ادعاي شهرت، بلکه اجماع کردهاند.
روايات را بخوانيم، ببينيم جمعي که مرحوم سيد روي روايات کردهاند، تخييري است که ايشان فرمودهاند، يا اینکه اگر نميتواند يکي از سه چيز، يعني خصال کفارات را انجام دهد، همه چيز از او ساقط است؟ و هرچه ميتواند روزه بگيرد، يا هرچه ميتواند صدقه بدهد و هرچه بتواند استغفار کند، آيا جمعي است که مرحوم سيد و ديگران گفتهاند يا عرضي است که ما داريم؟ اگر بتوانيم عرضي که من ميکنم درست کنيم، خواه ناخواه اينطور ميشود که اگر کسي عمداً روزهی ماه مبارک رمضان را خورد، اگر ميتواند، بندهاي آزاد کند، يا شصت روزه بگيرد، يا شصت مسکين را طعام دهد و اگر نميتواند، چيزي بر او واجب نيست. آيا ميتوان اين حرف را زد يا نه؟ و آيا اين چيزهايي که مرحوم سيد فرمودهاند و صاحب جواهر هم ادعاي شهرت روی آن کردهاند، واجب است، يعني واجب تخييري است؟ يعني اگر خصال کفارات را ندارد، هیجده روزه بگيرد، وگرنه صدقه بدهد وگرنه، هرچه قدرتش است، وگرنه استغفار کند.سه روايت براي فرمايش مرحوم سيد ميخوانيم، تا ببينيم جمع بين روايات چه اقتضاء ميکند.
روايت 1 از باب 9 از ابواب بقية صوم الواجب: صحيحه ابي بصير: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ كَانَ عَلَيْهِ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى الصِّيَامِ وَ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الْعِتْقِ وَ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى الصَّدَقَةِ، قَالَ: فَلْيَصُمْ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً عَنْ كُلِّ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ.»
سند روايت خوب است، دلالتش هم عالي است. حضرت فرمودهاند: اگر خصال کفاراتي که براي خوردن روزهی ماه مبارک رمضان واجب است، نشد، نوبت به هیجده روزه ميرسد.
روايت 1 از باب 8 از ابواب ما يمسک عنه الصائم: صحيحه عبدالله بن سنان: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي رَجُلٍ أَفْطَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَعَمِّداً يَوْماً وَاحِداً مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ. قَالَ: يُعْتِقُ نَسَمَةً أَوْ يَصُومُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ يُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِيناً فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ تَصَدَّقَ بِمَا يُطِيقُ.»
حضرت خصال کفارات را گفتهاند و بعد به جاي هیجده روزه که در آن روايت بود، ميفرمايند: تصدّق به هر اندازه که ميتواند. برميگردد به اینکه اگر ميتواند يک فقير را سير کند، همان يک فقير را سير کند و کفايت ميکند. سند و دلالت روايت هم خوب است.
روايت 3 از باب 6 از ابواب کفارات: صحيحه داود بن فَرقَد: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ الِاسْتِغْفَارَ تَوْبَةٌ وَ كَفَّارَةٌ لِكُلِّ مَنْ لَمْ يَجِدِ السَّبِيلَ إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْكَفَّارَةِ.»
سند و دلالت اين روايت هم خوب است و میگوید: اگر کسي روزهی ماه مبارک رمضان را خورد، بايد يکي از خصال کفارات را بدهد و گرنه استغفار کند و توبهی او کفايت ميکند. آنوقت روایت هیجده روزه ندارد، تصدّق بما يتمکّن هم ندارد و المفلس في أمان الله؛ یعنی بگويد: خدايا غلط کردم که روزهام را خوردم. اما اینکه بگويد: خدايا غلط کردم و نميتوانم کفاره بدهم، در روايت نيست؛ اما مرحوم سيد اين را از روايت، استفاده کرده است.
اين سه روايت هست و ميخواهيم بين اين روايتها جمع کنيم. قاعده تخيير را اقتضاء ميکند. يک روايت ميگويد: هیجده روزه بگير، يک روايت ميگويد: صدقه بما يقدر بده و يک روايت ميگويد: استغفار کن و مخيّري به يکي از اين سه چيز. وقتي مخيّر به يکي از اين سه چيز باشي، خواه ناخواه معنايش اين است که اگر خصال کفارات را داري بده و اگر نداري في أمان الله و ما بخواهيم تخيير طولي و تخيير علي سبيل وجوب درست کنيم، با اين روايتها جور در نميآيد. مخصوصاً اینکه چيزهايي در این روايات هست، مثل هیجده روزه و اگر نداري، تصدق بما أمکن ولو اینکه لقمهاي دهان يک فقير بگذاري، که اينها دلالت دارد بر اینکه اين چیزها اموری استحبابي و فضيلتي است.
بعضي از بزرگان گفتند استغفار در اينجا واجب است، يعني همينطور که هیجده روزه و تصدّق بما يمکن واجب است، استغفرالله هم واجب است. معلوم است کسي که روزهاش را خورده، الان پشيمان است و ميگويد: استغفرالله، خدايا بدکاري کردم روزهام را خوردم. اما اينطور که مرحوم سيد ميگويند، بگويد: خدايا ندارم کفاره بدهم، پس استغفار ميکنم.
اين حرف استيحاشي دارد و خيلي بايد روايت قوي باشد تا بتوانيم اينطور معنا کنيم که استغفار بدل از کفارهاي باشد که ندارد و ظاهراً نميتوان گفت. مثلاً بگوييم: از چيزي که نداري استغفار کن. مثلاً گفتهاند: هزار تومان بده و اگر نداري، به جاي هزارتوماني که نداري، بگو: استغفرالله. نميشود اين را گفت. لاأقل اگر بگويند براي روزه خواري استغفار کن، خوب است، اما اگر بخواهيم اين استغفار را واجب کنيم، درست کردن حرف مرحوم سيد انصافاً خيلي مشکل است که مثلاً بگوييم: استغفار کن براي صدقهاي که نداري. استغفار براي گناه است و اين گناه نکرده است.
اين همان قضيه است که شخصی خدمت پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلِم) آمد و گفت: روزهی ماه رمضان را خوردهام. حضرت فرمودند: بايد خصال کفارات را بدهي. او گفت: من ندارم و نميتوانم. اتفاقاً خرمايي براي پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلِم) آوردند و او طمع کرد و به خرما نگاه ميکرد. حضرت خرما را به او دادند و فرمودند: برو کفاره بده. گفت: يا رسول الله! بچههايم در خانه گرسنهاند و اجازه بدهيد اينها را بچههايم بدهم. حضرت فرمودند: به بچههايت بده تا بخورند. حالا اينطور که مرحوم سيد ميگويند، باید پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلِم) فرموده باشند: حال که نميتواني کفاره بدهي و زن و بچه مقدّم هستند، بدل از آنچه نميتواني، استغفار کن. اما اين روایت استغفار ندارد. البته ميتواند استغفار کند و بگويد: خدايا روزه خوردهام و غلط کردهام، اما اينطور نيست که بگويد: ندارم کفاره بدهم، پس استغفرالله. لذا اين حرف مرحوم سيد را نميتوان درست کرد. مرحوم سيد ميفرمايند: «من عجز عن الخصال الثلاث في كفارة مثل شهر رمضان تخيّر بين أن يصوم ثمانية عشر يوما أو يتصدق بما يطيق، ولو عجز أتى بالممكن منهما ، وإن لم يقدر على شيء منهما استغفر الله ولو مرة بدلا عن الكفارة، وإن تمكن بعد ذلك منها أتى بها.»
مرحوم سيد از اول ميفرمايند: بين چند چيز مخيّر است. يتصدق بما يطيق، يک لقمه را هم ميگيرد. يک دفعه از هیجده روزه آمدهاند روي يتصدق بما يطيق. لاأقل بگويند: يتصدق به هیجده نفر، براي اینکه خصال کفارات اين است که بنده آزاد کن و اگر نتوانستي شصت روزه بگير و اگر نتوانستي شصت مسکين را طعام بده. اما اگر بگويند: شصت روزه بگير و اگر نميتواني، اگر يک لقمه هم دهان کسي بگذاري کفايت ميکند، انصافاً بعيد است. مثل همان که خدمت پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلِم) آمد و گفت: ندارم و حضرت آن خرما را به او دادند و گفتند: به خانمت و به بچههايت بده تا بخورند. همهی اينها دالّ بر اين است که الان که نميتواند يکي از کفارات ثلاث را بدهد، پس هيچ چيز بر او واجب نيست و بين هیجده روزه، يا بمايطيق و يا استغفار مخيّر است.
خودِ لفظِ استغفار بر ایندلالت ميکند که اين روايتها تخييرِ طولي است؛ اما اينطور که حمل بر استحباب ميکنيم. اگر خصال کفاراتي که در قرآن و روايات آمده و در ميان اصحاب مشهور است، داري فبها و اگر خصال کفارات را نداري، چيزي برايت واجب نيست. همهی این حرفها و تخييرها دليل بر اين است که براي کسي که خصال را ندارد، واجب نيست چيزي به عنوان کفارات بدهد و وقتي نداشت، تخيير هم نيست و نوبت ميرسد به اینکه، اگر ميخواهد، استغفار کند؛ اما اینکه استغفار واجب باشد، يا قدري بالاتر استغفار بدل از کفاره واجب باشد ، اينطور نيست. لذا بسياري از فقها استغفار بدلٌ من الکفارة ندارند و اصلاً معنا ندارد استغفار بدل از نداشتن باشد، بلکه استغفار بايد براي گناه باشد. اين ندارد و گفتهاند: الان که نداري، پس استغفار کن و اما اگر بگوييم: استغفرالله بدل از کفاره، معنا ندارد.
لذا خودِ اين تخيير دالّ بر استحباب است؛ يعني وقتي اين تخییر را دست عرف بدهیم، آنوقت عرف ميگويد: اگر از خصال کفارات عاجز هستي، هرچه ميتواني بده. اگر ميتواني روزه بگير، يک روزه يا دو روزه يا ده روزه، بگیر و اگر نميخواهي روزه بگيري و ميتواني صدقه بدهي، هرچه ميتواني صدقه بده؛ به يک نفر يا دو نفر يا ده نفر صدقه بده. حالا اگر هيچ چيز نداري، يک روز هم نميتواني روزه بگيري، هر وقت به ياد روزه خواري خود ميافتي، بگو: خدايا! غلط کردم. همهی اينها استحباب ميشود.
آنچه الان فقها فرمودهاند و مثل مرحوم سيد فتوا دادهاند، اين است که تخییر طولی است. اما اولاً: تخييري که ايشان ميگويند، تخيير طولي و علي سبيل الوجوب نيست، استغفار هم، دليل ندارد که واجب باشد؛ يعني عرف پسند نيست که بگويند حالا که چيزي نداري، پس استغفار کن و اینکه مخصوصاً بگوييم: بدل از کفاره استغفار کن، اصلاً معنا ندارد. لذا آنچه معنا دارد، اين است که خصال کفارات بدهد و اگر ندارد، هيچ چيز ندهد و مابقي مستحب است. اما اینکه به عنوان کفاره، يک لقمه در دهان فقيري بگذارد، عرف پسند نيست؛ اما بالاخره اگر صدقهاي بدهي و مستحباً روزهاي بگيري، طوري نيست.
اگر يادتان باشد، مرحوم سيد چند روز قبل ميگفت: خصال کفارات فقط براي ماه رمضان نيست، بلکه براي هر روزهی واجبي است. ما در آنجا اشکال کرديم و گفتيم: اینکه براي هر روزهی واجبي باشد، دليل ميخواهد و ما دليل ندارد. لذا فرمايش ايشان که فرمودهاند: «من عجز عن الخصال الثلاث في كفارة مثل شهر رمضان»، اشاره به اين است که اين حرفهايي که ميزنيم، مربوط به ماه رمضان و خصال ماه مبارک رمضان نيست، بلکه براي هر روزهی واجبي، مثل روزهی اعتکاف، يا روزهی نذر هم است و آنها را هم ميگيرد.
خلاصهی حرف اين است که مرحوم سيّد ميفرمايد: اگر کسي نتواند خصال کفارات را بدهد، تخييرِ طولي برايش جلو ميآيد و باید هیجده روزه بگيرد و اگر نتوانست، تصدّق بما يمکن و اگر نتوانست، باز تصدّق بمايقدر و اگر نتوانست استغفار کند و به تخيير واجب فتوا ميدهند. آنچه ما گفتيم، این بود که اين روايتها روي هم جمع عرفي دارد و عرف ميگويد: اگر کسي روزهی ماه رمضان را بخورد، خصال کفارات بدهد و اگر نمیتواند، چيزي بر ذمّهاش نيست؛ اما اگر هیجده روزه، يا تصدق بما يمکن، يا استغفار را انجام دهد، خوب است. بنابراين فرع نوزدهم، سالبه به انتفاع موضوع ميشود. اما از همهی شما تقاضا دارم روي اين مسائل فکر کنيد و شايد آنچه من گفتم نباشد و بتوانيد حرف مرحوم سيد را به کرسي بنشانيد که اين مشهور است و صاحب جواهر هم اين شهرت را قبول دارد.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد