أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
در مسأله 21 فرمودهاند: «إذا صام يوم الشك بنية شعبان ثم نوى الإفطار وتبين كونه من رمضان قبل الزوال قبل أن يفطر فنوى، صح صومه. وأما إن نوى الإفطار في يوم من شهر رمضان عصيانا ثم تاب فجدد النية قبل الزوال لم ينعقد صومه.»
صدر این مسأله را قبلا فرمودهاند، ذیلش را هم بعدا در مسأله 22 میفرمایند و لذا مسأله تکرار است و هرچه فکر میکنیم که مرحوم سید چرا این مسأله را عنوان کردهاند، نمیدانم.
مسأله ایناست که در یوم الشک نیت افطار میکند. حالا که نیت افطار کرد، قبل از زوال توجه میکند که ماه رمضان است. سابقاً گفتند که روزهاش درست است و نیت هم از طلوع فجر، بلکه قبل از طلوع فجر تا قبل زوال است. لذا صدر مسأله بلااشکال است.
«وأما إن نوى الإفطار في يوم من شهر رمضان عصيانا ثم تاب فجدد النية قبل الزوال لم ينعقد صومه»؛ یک شخصی قبل از ظهر نیت کرد که عمداً یا عصیانا روزهاش را بخورد، اما نخورد، آیا روزهاش صحیح است یا نه و آیا میتواند قبل از زوال تجدید نیت کند یا نه؟ میفرمایند: نه نمیتواند. در مسأله 22 که صحبت میکنیم، میگویند: نیت قطع و قاطع روزه را باطل میکند؛ همین مقدار که قصد کند روزهاش را بخورد ولو اینکه نخورد، روزهاش باطل است.
لذا صدر مسأله را دو روز قبل خواندیم و ذیل مسأله را الان در مسأله 22 میخوانیم، بنابراین مسأله 21 که مرحوم سید فرمودهاند، تکرار میشود. صدرش را دیروز فرمودهاند و ذیلش را امروز میفرمایند و یک مسأله تکراری است. تقاضا دارم فکر کنید و ببینید آیا میشود مسأله بیست و یکم را بگوییم فایده دارد و تکرار نیست و مسأله 21 و 22 با هم تفاوت دارد؟ مسأله اول، مسأله یوم الشک است و دیروز فرمودهاند که اگر کسی قبل از ظهر بفهمد ماه مبارک رمضان است و نیت روزه کند، روزهاش درست است حتی قدری بالاتر فرمودهاند که اگر کسی چیزی نخورده باشد و قبل از ظهر بفهمد ماه رمضان است، گفتند حتماً باید نیت روزه کند و همین نیت قبل از ظهر کفایت میکند. صدر این مسأله هم همین است؛ «إذا صام يوم الشك بنية شعبان ثم نوى الإفطار وتبين كونه من رمضان قبل الزوال قبل أن يفطر فنوى صح صومه».
در مسألهی امروز که مسأله 22 است، میگویند: «لو نوى القطع أو القاطع في الصوم الواجب المعين بطل صومه.»
ذیل مسأله همین مسألهی 21، صدر مسألهی 22 است؛ برای اینکه میفرماید: «إن نوى الإفطار في يوم من شهر رمضان عصيانا ثم تاب فجدد النية قبل الزوال لم ينعقد صومه»؛ اگر برداشت که آب بخورد و لیوان را روی زمین گذاشت، آیا میتواند تجدید نیت کند؟ میگویند نه، نمیتواند؛ برای اینکه به مجرد اینکه قصد افطار کند، روزهاش باطل است. مسأله 22 هم همین است که میفرماید: «لو نوى القطع أو القاطع في الصوم الواجب المعين بطل صومه.»
خلاصه حرف ایناست که این مسأله 21 که صدرش را در مسأله 16 فرمودهاند و ذیلش را در مسأله 22 فرمودهاند و مسألهی 21 یک تکرار از مسأله 20 و 22 است.
چیزی که مباحثه امروزمان است و خیلی مهم است، ایناست که در مسألهی 22 میفرمایند: «لو نوى القطع أو القاطع في الصوم الواجب المعين بطل صومه.»
اگر کسی نیت قطع کند و معنای نیت قطع ایناست که نیت میکند که الان به خانه میروم و ناهار میخورم. یا نیت قاطع کند و لیوان را برمیدارد تا نزدیک دهان میبرد، اما نمیخورد. به این نیت قاطع میگویند. نیت قطع یعنی نیت میکند به خانه برود و غذا بخورد و نیت قاطع یعنی لیوان را برمیدارد که آب بخورد. میفرمایند این نیت روزه را باطل میکند. مرحوم سید در نماز هم این را میفرمایند. مثلاً در وسط نماز تردید کرد که نمازش را رها کند؛ مثلاً زنگ در خانه زده شد، یا موبایلش زد زد و این تصمیم گرفت نماز را قطع کند. میگویند به مجرد اینکه تصمیم گرفت نماز را قطع کند، نمازش باطل میشود.
در مسأله ادعای اجماع هم شده و محشین بر عروه نیز این حرف مرحوم سید را میزنند و میگویند نیت قطع و قاطع روزه را باطل میکند. در رسالههای عملیه فارسی هم این حرف را دارند که نیت قطع و قاطع موجب بطلان روزه است. در نماز نیز همین است، مثلاً میگوید حمد را میخوانیم و بعد نماز را رها میکنیم. میگویند: این نماز باطل است. یا حمد را خواند و میگوید در را باز میکنیم و بعد نمازمان را میخوانیم. همینطور که نیت میکند نماز را باطل کند، باطل میشود. ادعای اجماع در میان محشین بر عروه و رسالههای عمله هست، مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع میکنند و به مرحوم شیخ طوسی در مبسوط و به مرحوم محقق در معتبر و صاحب سرائر هم نسبت میدهند. اما از قدماء و متأخرین همه گفتهاند: «نیّة القطع والقاطع یوجب فسادالصوم»، یا یوجب فساد همه عبادات. هر عبادتی که نیت میخواهد، اگر تردید در نیت آمد و اگر دست از نیت برداشت، آن عبادت باطل است.
اگر این حرف درست باشد، اول ایرادی که هست و ایراد مهمی است، این استکه نباید بگوییم مبطلات روزه دوازده مورد است، بلکه باید بگوییم مبطلات روزه یکی است. زیرا اینکه میگویند مبطلات روزه خوردن و آشامیدن و مقاربت و غیره است، همهی اینها سالبه به انتفاع موضوع است؛ برای اینکه به مجرد اینکه نیت خوردن کند، روزهاش باطل میشود و چه بخورد و چه نخورد روزهاش باطل است. در نماز اگر نیت قطع و القاطع نماز را باطل کند، در رسالههای عملیه یا مرحوم سید در عروه نباید بگویند: دوازده چیز هست که نماز را باطل میکند: یکی حرف زدن در نماز و یا راه رفتن در نماز و خوردن و آشامیدن در نماز و...، بلکه تا نیت میکند در را باز کند، یا جواب موبایل را بدهد، نماز باطل است؛ برای اینکه نیت قطع و القاطع موجب فساد است. پس نباید بگویند دوازده چیز روزه را باطل میکند یا ده چیز نماز را باطل میکند.
اشکال مهمتر از این، حرفی است که مرحوم آخوند در جلد دوم کفایه میفرمایند «عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود»، بلکه گاهی عدم الوجدان یدل علی وجود. که این حرف را در جواهر هم دیدم و معلوم میشود مرحوم آخوند (رضواناللهتعالیعلیه) از جواهر گرفته است. مرحوم صاحب جواهر هم میگویند: در مهام امور، اگر سوال و جواب نشده باشد اما یک امر مشهور در میان مسلمانها باشد، همین سوال نشدن و جواب ندادن دلیل بر ایناست که در فساد موجب فساد نیست و در وجوب هم واجب نیست. مرحوم صاحب جواهر و همچنین مرحوم آخوند در کفایه مثال میزنند به قصد وجه و قصد تمیز و امثال اینها و میفرمایند همه مردم نماز میخوانند و زیاد سوال و جواب شده و اسمی از قصد وجه برده نشده و همین که اسمی برده نشده و مشهور در میان مردم است، دلیل بر عدم وجوب است. مانحن فیه از آنها هم مهمتر است. اگر به راستی قصد قطع و قاطع روزه را باطل میکرد، ائمه طاهرین (علیهم السلام) باید فرموده باشند و باید ده یا سی روایت در مسأله باشد و مرتب سوال و جواب شده باشد و در نیت قطع و قاطع حرف باشد و در روایات اهل بیت (علیهم السلام) راجع به نیت قطع و قاطع اصلاً حرفی زده نشده است و همین دلیل بر ایناست که موجب فساد نیست.
سوم: همین کسانی که میگویند موجب فساد است و ساکت ماندهاند از قطع و قاطع، دلیل بر ایناست که غیر از اینها چیز دیگری نیست. برای اینکه معنا ندارد در رساله عملیه چیزی باشد و آن را موجب فساد ذکر نکرده باشند و بگویند مبطلات نماز دوازده مورد است. همچنین مرحوم سید مثلاً میفرمایند مبطلات روزه ده مورد است. همین حرف مرحوم سید که میفرمایند مبطلات صوم ده مورد است یعنی یازده و نه مورد نیست. اینها در مقام شماره است و همین که شماره نکردهاند، معنایش ایناست که ده مورد است و کمتر و بیشتر نیست و هیچ جا نداریم که قصد قطع یا قصد قاطع باشد. قبلاً که فقط قاطع را میگفتند اما حالا برای اینکه برگشتش به تردید در نیت است و تردید در نیت موجب فساد است و تردید در نیت منقسم میشود به دو قسم: یکی اینکه قصد قطع میکند، یعنی میگوید به خانه میروم و ناهار میخورم و همین که در مغازه را میبندد که به خانه رود و ناهار بخورد، مرحوم سید میفرمایند روزهاش باطل است و به این قصد قطع میگویند. قصد قاطع هم ایناست که مثلاً در مغازه است و آب را برمیدارد که بخورد و یا آب را در دهانش میریزد، اما پشیمان میشود و از خدا میترسد و آبها را بیرون میریزد. هر دو برمیگردد به یک چیز و از همین جهت در رسالهها و کتابهای فقهی میگویند قصد قاطع روزه یا عبادت را باطل میکند.
مرحوم سید تردید در نیت را به دو قسم منقسم کردند، قصد قطع و قصد قاطع و اما به مرحوم سید میگوییم اگر قصد قطع و قاطع روزه را باطل میکند، باید بگوییم مبطلات روزه یکی است و اما در مبطلات روزه این قصد قطع و قاطع نیامده است.عبارت ایشان ایناست: «لو نوى القطع أو القاطع في الصوم الواجب المعين بطل صومه»؛ تا نیت میکند بَطل صومه، میگوییم پس خوردن و آشامیدن روزه را باطل نمیکند، برای اینکه روزه نیست و شما میفرمایید مبطلات روزه دوازده مورد است: اول خوردن، دوم آشامیدن و سوم مقاربت و چیزهای دیگر. اگر عمداً چیزی بخورد، میگویند روزه را باطل میکند و عمداً چیز خورده است. حالا آیا میشود این بدون نیت باشد؟ الاّ اینکه کسی آب در دهانش بریزد و یا یادش نباشد، اما اگر قصد کند چیزی بخورد، همین که قصد کرده، روزهاش باطل شد. مثلاً قطع را نیت میکند و میگوید به خانه بروم و روزهام را بخورم و یا قاطع را نیت میکند و لقمه را برمیدارد و در دهانش میگذارد. میگویند تا لقمه را دست بگیرد ولو در دهانش نگذارد، روزه باطل است.
اما آیا واقعاً روزه را باطل میکند؟ ما میگوییم: قطع و قاطع روزه را باطل نمیکند. در نماز هم همین را میگوییم. مثلاً در نماز تصمیم گرفت در را باز کند، اما پشیمان شد و نماز را خواند. ما میگوییم نماز درست است؛ برای اینکه تردید در نیت موجب فساد نیست، بلکه نیت میخواهیم. باید نیت به طور کلی از بین برود و اگر بخواهد از برود، باید در را باز کند. لذا ما در همه عبادات میگوییم: «نیة القطع و القاطع لایوجب الفساد.»
امروز روز خوبی است، هم میلاد پربرکت امام هشتم (علیه السلام) است که ایرانیها در پناه امام رضا (علیه السلام) هستند و آقا امام رضا (علیه السلام) خیلی به ایران کمک کرده و میکند و ان شاء الله امنیت به تمام معنا در پناه آقا امام رضا (علیه السلام) باشد. من میلاد پربرکت امام رضا (علیه السلام) را به همه شما تبریک میگویم و از طرف همهی شما عزیزان این میلاد پربرکت را به آقا و سرور و مولایمان حضرت مهدی (روحنا فداه) تبریک میگویم و ان شاء الله جلسه را فاطمی کنیم، تا زهرای عزیز نظر لطفی به جلسه کنند و صاحب جلسه حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد و ان شاء الله با لطف حضرت زهرا (سلام الله علیها) از جلسه بیرون برویم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد