عنوان: وقت نیّت
شرح:

أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏ رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري وَ يَسِّرْ لي‏ أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني‏ يَفْقَهُوا قَوْلي.

 

مرحوم سید در مسأله 12 فرموده‌اند: «آخر وقت النیة فی الواجب المعیُّن رمضان کان أو غیره عند طلوع الفجر الصادق، ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه ومع النسیان أو الجهل بکونه رمضان أو المعیُّن الآخر یجوز متی تذکَّر إلی ما قبل الزوال إذا لم یأت بمفطر، وأجزأه عن ذلک الیوم ولا یجزیه إلا تذکر بعد الزوال

معلوم است این مسأله از ضروریات اسلام است و همه می‌دانند که باید از اول طلوع فجر تا غروب روزه بگیرد و احتیاجی به ان قلت قلت هم ندارد. علاوه بر این‌که یک ضرورت در اسلام است، آیه‌ی‌ شریفه هم به خوبی دلالت دارد. قرآن در سوره‌ی بقره آیه 187 می‌فرماید: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَکُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ[1] هم اول و هم آخر وقت روزه را تعیین می‌کند. از طلوع فجر صادق و به قول قرآن از وقتی که خط سفیدی نمایان می‌شود، در مقابل خط سیاه، که اگر دیده باشید، خیلی هویدا است و یک خط طولانی در وسط تاریکی‌ها پیدا می‌شود که به آن فجر صادق می‌گویند. این اول روزه است و هر مسلمانی این را می‌داند و ربطی به شیعه و سنی و بی‌سواد و باسواد هم ندارد. چنانچه  «أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ» به خوبی دلالت دارد که َآخر وقت روزه هم باید شب باشد و روز نباشد و این‌که الان می‌بینیم سنّی‌ها هنوز آفتاب سر کوه است، به عنوان نماز مغرب، نماز می‌خوانند، درست نیست و لیل نیست. اگر لیل بخواهیم، باید آفتاب نباشد، بلکه رنگ تاریکی پیدا شود و همین است که ما می‌گوییم حمره‌ای که از غروب آفتاب پیدا شده، بالای سر بیاید. علی کل حال آفتاب در آن محیط نباشد و به عبارت قرآن «أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ»؛ شب باشد. آنچه الان بحث ما است این‌که اول امساک روزه، طلوع فجر صادق است. ظاهراً ان قلت قلت ندارد و هم ضرورت است و هم آیه‌ی شریفه به خوبی دلالت دارد.

اما قسمتی که مرحوم سید دارند و نمی‌دانیم مرادشان چیست، این است که می‌فرمایند: «ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه»؛ شبی که روز آن می‌خواهد روزه بگیرد، باید نیت داشته باشد.

ظاهراً خود مرحوم سید و دیگران اول گفتند: اولِ نیت برای روزه طلوع فجر است و این «گفتنی» هم نیست، حتی ایشان گفتند: «اخطار» هم نیست، بلکه از مقوله‌ی علم اجمالی ارتکازی است که مرحوم سید هم فرمودند: داعی است.[2] مثلاً تصمیم دارد فردا روزه بگیرد، یا تصمیم دارد یک ماه مبارک رمضان روزه بگیرد. قبل از شب می‌خوابد، اما نمی‌خواهد سحری هم بخورد و تصمیمش بر این است که فردا روزه بگیرد؛ یا اصلاً شب خواب بوده و یا غفلت به تمام معنا داشته است. معلوم است که روزه‌ی آن روز درست است و با نیت هم است، یعنی با علم اجمالی ارتکازی و با آن داعی و تصمیمی است که در ذهنش بوده است. 

به عبارت دیگر فقها فرموده‌اند: «توطین النفس»؛ که نفس تصمیم می‌گیرد، اما ممکن است کم ذهن و حافظه باشد و خیلی کار داشته باشد و آن تصمیم متوجهٌ الیه نباشد، اما در نفس موجود باشد. که به آن استدامه‌ی حکمی می‌گویند.[3] در خود ماه رمضان هم همین‌طور است که انسان وقتی طلوع فجر می‌شود، تصمیم دارد از مبطلات پرهیز کند و به عبارت دیگر تصمیم دارد روزه بگیرد، اما این تصمیم مغفولٌ عنه است؛ اگر کسی چیزی به او تعارف کند، می‌گوید: روزه هستم و آن تصمیم متوجهٌ الیه می‌شود. که به آن استدامه حکمی می‌گویند و همین کافی است. در همه عبادات، من جمله در روزه همین است؛ مثلاً شبِ اول نیت نمی‌کند، بلکه شب قبل نیت می‌کند و شب اول مغفولٌ عنه است. توطین النفس و آن علم اجمالی ارتکازی هست و تصمیم دارد که فردا روزه بگیرد، اما خواب است و مغفولٌ عنها است و سحری هم نخورده و فردا بیدار می‌شود و متوجه است که روزه است و اگر دوباره آن داعی و تصمیم از ذهنش بیرون برود، اما با توجه ارتکازی و علم اجمالی، یعنی تصمیم ، همراه است. معمولاً مردم همین‌طور هستند، ما هم همین‌طور هستیم.

لذا اصلاً شب هیچ دخالتی در روزه ندارد. حتی مثلاً مسافر است و شب رسیده است، یا حائض است و شب پاک شده است، یا روزش پاک شده است و یا روز از مسافرت آمده است، این‌ها هیچ تفاوتی ندارد. تصمیم دارد فردا روزه بگیرد و این تصمیم وقتی است که از حیض پاک شده، بلکه قبل از پاک شدن تصمیم می‌گیرد. همین که در رساله ها هست و مرحوم سید هم روی آن فتوا می‌دهند، که مثلاً تصمیم می‌گیرد ماه رمضان را روزه بگیرد و یک ماه را نیت می‌کند. ما قصد روزه  و توطین النفس برای روزه می‌خواهیم و این باید قبل از فجر صادق باشد، اما این‌طور نیست که حتما باید در شب باشد، بلکه در روز قبل، یا یک ماه قبل، یا ده روز قبل  هم باشد، کافی است و آنچه می‌خواهیم به قول مرحوم سید داعی  است و اگر می‌خواهید علمی حرف بزنید، آنچه می‌خواهیم علم ارتکازی است، که به آن علم اجمالی می‌گویند.

این یک مسأله معلوم و واضح و بلااشکالی است، لذا درست کردن این جمله­ی مرحوم سید که می‌فرمایند: «ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه»، خیلی مشکل می‌شود. «یجوز التقدیم»؛ یعنی باید برای روزه گرفتن قبل از فجر صادق، داعی و نیت داشته باشد و بدون نیت نمی‌شود. لذا ایشان که می‌فرمایند: «ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه»، باید بگویند: «و یجوز التقدیم فی أیّ زمان من الازمنة». لذا این جمله‌ی مرحوم سید را چگونه معنا کنیم که به مقام شامخ مرحوم سید بخورد؟

مسأله این است: «آخر وقت النیة فی الواجب المعیُّن رمضان کان أو غیره عند طلوع الفجر الصادق»؛ آخر وقت روزه  طلوع فجر صادق است و اگر بخواهد بعد نیت کند، نمی‌شود. در مقابلِ مسأله‌ی بعد که اگر جاهل، یا ناسی باشد، می‌تواند روز نیت کند؛ مثلاً مسافر بوده و هنوز روز تمام نشده به وطن رسیده است و می‌خواهد روزه بگیرد. اما اگر عمداً کسی نیت نکند و به زبان نیاورد، در دل هم نگوید و اخطار هم ندهد وتصمیم بگیرد که روزه نگیرد، اگر عمداً تصمیم بگیرد که روزه نگیرد، روزه‌اش باطل است.

بعد می‌فرمایند: آخرش را گفتیم؛ اولش را هم بگوییم. می‌فرمایند: «ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه»؛ از قبل طلوع فجر یجوز التقدیم . مثلاً فردا می‌خواهد روزه بگیرد، حالا ماه رمضان باشد، یا قضا، یا مستحب، اما تصمیمش در عصر است و یا تصمیمش در روز قبل است. چون تصمیم دارد روزه بگیرد به دنبال تهیه‌‌ی سحری می‌رود و این­که حتماً باید در شب باشد، حتماً باید جزئی از شب باشد، لازم نیست.

باید روی فرمایش خودشان بفرمایند: «آخر النیة طلوع الفجر و أول النیة أیّ زمان کان»؛ یعنی هروقت باشد، مثلاً یک ماه قبل باشد. به عنوان مثال تصمیم می‌گیرد به کربلا برود و یک دهه در کربلا باشد و روزه بگیرد. آن وقت «یجوز التقدیم»؛ یک ماه قبل، می‌تواند برای روزه یک ماه بعد نیت کند. این مسلّم درست است؛ خود مرحوم سید هم می‌گویند درست است. لذا «یجوز التقدیم فی أیّ زمان یشاء» خوب است، اما به جای آن می‌گویند: «و یجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه». این شب چه دخالتی دارد؟

مثلاً قبل از ماه رمضان تصمیم گرفته، یا در روز دوم و سوم ماه رمضان، تصمیم دارد فردا روزه بگیرد، اما خوابید و شب و روز خواب بود. ناگهان بیدار شد و دید روزش در خواب بوده است. مسلّم روزه‌اش صحیح است. زیرا تصمیم داشته در آن روز روزه بگیرد. یا عصر تصمیم گرفت فردا روزه بگیرد و در همان عصر خوابید  و بیدار نشد و همه‌ی شب را خواب بود و روزی که می‌تواست روزه بگیرد، از خواب بیدار شده است. همه می‌گویند این روزه درست است؛ زیرا نیتش عصر روز قبل بوده است. مسلّم همه می‌گویند این‌ها درست است و اشکال ندارد. حتی اخطاری‌ها و همان کسانی که می‌گویند تلفظ می‌خواهد، نگفته­اند تلفظ در شبی باشد که فردای آن روز می‌خواهد روزه بگیرد. تلفظ می‌خواهد، برای اینکه بگوید: خدایا من فردا روزه می‌گیرم قربة الی الله. حالا شب این جمله را بگوید، یا روز قبل بگوید و یا اول ماه رمضان بگوید: خدایا توفیقم بده که این یک ماه را روزه بگیرم و شب‌های دیگر هم خواب است و اصلاً راجع به نیت حرف نمی‌زند، اما در توطین النفس، علم اجمالی ارتکازی موجود است. اتفاقا همه نیت می‌کنند که یک ماه رمضان را روزه بگیرند و همه‌ی فقها من جمله مرحوم سید هم اجازه می‌دهند که بگوید یک ماه رمضان را روزه می‌گیرم، قربة الی الله و آن وقت شب‌ها مغفولٌ الیه است. نیت و تصمیم و داعی و علم اجمالی هست، اما مغفولٌ عنه شده است. توطین النفس هست، ولی توجه به این علم اجمالی نیست. همه می‌گویند: روزه درست است و کسی نگفته روزه باطل است. مرحوم سید هم این جمله را می‌فرمایند و کسی نیست که اشکال کند. تعداد کمی گفتند در شب و قبل از طلوع فجر باید با لفظ بگوید: فردا روزه می‌گیرم، قربة الی الله. 

پس این جمله که مرحوم سید می‌فرمایند: «ویجوز التقدیم فی أیًّ جزء من أجزاء لیلة الیوم الذی یرید صومه»، درست نیست. بلکه اگر می‌خواستند با حرف‌های قبلی و بعدی جور در بیاید، باید فرموده بودند: روزه از اول فجر صادق شروع می‌شود، اما نیتش از هر وقت که بخواهد شروع می‌شود. یا در موقع خوردن سحری نیت می‌کند، یا اول شب نیت می‌کند و می‌خوابد و سحر هم بیدار نمی‌شود و طوری نیست. یا یک روز یا ده روز یا یک ماه قبل تصمیم می‌گیرد که روزه بگیرد، آن وقت این جور می‌شود که می‌شود «یجوز التقدیم فی أیّ جزء من الزمان»؛ شبی باشد که روز آن می‌خواهد روزه بگیرد، یا روزی باشد که روز بعد می‌خواهد روزه بگیرد؛ «یجوز التقدیم فی أیّ جزء من اجزاء الزمان». مثلا نیت کرده که یک ماه روزه بگیرد، اما موقعی که سحری خورد، اصلاً هیچ توجه ندارد. البته در ذهنش است، اما توجه به ذهن ندارد؛ لذا اگر از او بپرسند که آیا فردا به مسافرت می‌آیی؟ فوراً می‌گوید: من فردا روزه هستم و نمی‌توانم مسافرت بروم. به این علم اجمالی ارتکازی می‌گویند و همین نیت است. اما شبی که فردای آن می‌خواهد روزه بگیرد، خصوصیت ندارد. ولو یک ماه قبل یا یک روز قبل باشد، باید توطین النفس داشته باشد و همین توطین النفس کفایت می‌کند.

 بعد مرحوم سید در مسأله‌ی دومِ مسأله‌ی 12 می‌فرمایند: «ومع النسیان أو الجهل بکونه رمضان أو المعیُّن الآخر یجوز متی تذکَّر إلی ما قبل الزوال إذا لم یأت بمفطر.»[4]

این یک تعبد است؛ برای این‌که قرآن می‌فرماید: از اول طلوع فجر روزه بگیرید و این شخص اول طلوع فجر مسافر است و اصلاً تصمیم روزه ندارد، یا معذور است، یا جاهل است به این‌که باید از طلوع فجر روزه بگیرد و یا ناسی است و اصلاً از ذهنش رفته است که فردا ماه رمضان است. روایات می‌فرماید: این نیت اول طلوع فجر صادق لازم نیست و تا قبل از ظهر می‌تواند نیت کند. از همین جهت همه می‌گویند، خود مرحوم سید هم می‌گویند: این که مسافر است و هنوز ظهر نشده به وطن می‌رسد، همان وقت نیت روزه کند و روزه اش درست است. عمدی هم نیست، بلکه معذور است.

اشکالی که به مرحوم سید هست، این است که در اینجا می‌فرمایند: جاهل و ناسی؛ اما در غیر جاهل و ناسی هم همین‌طور است و معذور هم مانند مسافری که مثال زدم، نمی‌تواند تا طلوع فجر نیت کند. این شخص اگر چیزی نخورده باشد همان وقت می‌تواند نیت کند. یا مریض است و در کما بوده و الان در روز حالش خوب شده و از کما بیرون آمده و می‌خواهد روزه بگیرد، مسلّم می‌تواند از همان زمان نیت کند. این‌که قرآن می‌فرماید: نیت اول طلوع فجر است، استثنا می‌خورد. این‌طور می‌شود که «اول النیة طلوع فجر الصادق الاّ للمعذور، الاّ للجاهل و الاّ للناسی». اما نمی‌دانم چه شده که مرحوم سید معذور را نیاورده‌اند. بالاخره در اول طلوع فجر مسافر بوده و روزه برایش واجب نبوده و یا اول طلوع فجر بیمار بوده و روزه برایش واجب نبوده و یا اصلاً جاهل به ماه مبارک رمضان بوده است و تصمیم روزه نداشته است و حالا قبل از ظهر ماه دیده شد و یا از مسافرت آمد و یا جاهل، عالم شد. اگر ما باشیم و آیه‌ی «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ»، باید بگوییم: روزه‌اش باطل است و این می‌تواند بخورد و بعد قضا کند، اما روایات زیادی در حد تواتر داریم که وقت نیت طلوع فجر نیست.

وصلی الله علی محمد و آل محمد



[1]. عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص533، ط ج

[2]. سوره بقره، آیه187

[3]. جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج31، ص316

[4]. عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص534، ط ج