أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
مسألهی دیروز، مسألهی مشکلی بود؛ پنج- شش قول هم در مسأله دیده میشود. مسأله را هم قدماء و هم متأخرین عنوان فرمودهاند و در این اواخر از این پنج شش قول، قول محقق در شرایع انتخاب شده است. لذا میبینیم محشین و مناسکها بر همین قول محقق شهرت بسزایی دارند. آیا میشود دو عمرهی مفرده پشت سر هم در یک روز یا دو روز به جا آورد یا نه؟ یا اگر عمرهی تمتع به جا آورده و آیا میتواند همان روز، یا بعد، هنوز حج به جا نیاورده، عمرهی مفرده به جا بیاورد یا نه؟
الان در میان متأخرین مشهور شده که دو عمرهی مفرده پشت سر هم به جا آوردن، اشکال ندارد، اما خوب است که بین دو عمره یک ماه فاصله بیفتد؛ خوبتر است که لاأقل ده روز فاصله باشد. لذا گفتهاند: اگر ده روز فاصله نیفتد و یا اینکه یک ماه فاصله نباشد، عمره صحیح است، اما کار خوبی نیست؛ مخصوصاً هنوز ده روز تمام نشده، این کار مکروه است. این حرف دیروز بود.
در این مسأله بعضی گفتهاند: به جا آوردن دو عمره پشت سر هم، جایز نیست و باید یک ماه فاصله باشد.
بعضی گفتهاند: ، اگر در فاصله ده روز دو عمره به جا آورده باشد، عمره باطل نیست، اما مکروه است.
بعضی گفتهاند: باید یک روز فاصله باشد و اگر امروز عمره مفرده به جا آورد، فردا به جا نیاورد و پس فردا، اشکال ندارد. بعضی هم گفتهاند: به جا آوردن دو عمره پشت سر هم، اشکال ندارد ولو در یک روز باشد، صبح عمرهی مفرده به جا آورد و شب دوباره عمرهی مفرده به جا آورد و تا در مکه است، هر روز عمرهی مفرده به جا میآورد. گفتهاند اشکال ندارد، کراهت هم ندارد و کار هم کار خوب و مقدّسی است. این اقوال در مسأله دیده میشود.
روایات هم در این باره مختلف است: یک دسته از روایات میگوید: جایز نیست مگر یک ماه فاصله باشد. یک دسته از روایات میگوید جایز نیست، مگر ده روز فاصله باشد. یک دسته از روایات میگوید جایز است، اما اگر ده روز فاصله نباشد، مکروه است و بعضی از روایات دارد که امام (علیه السلام) میفرمایند: من در سال یک مرتبه عمره تمتع به جا میآورم. بعضی از روایات میگوید من خودم دیدم امام صادق (علیه السلام) هر روز عمره به جا میآوردند و از ایشان سوال کردم و ایشان فرمودند: من به دنبال فلانی هستم، او این کار را میکند، من هم میکنم.
روایتها متشتّت است؛ لذا مثل صاحب جواهر با آن شأن و مقامش، اول میفرماید: مسأله یک مسألهی مشکلی است و بعد هم ان قلت قلت و احتیاط روی احتیاط میکنند و در آخر کار قول مرحوم محقق را انتخاب میکنند ، که هر روز میتواند عمره به جا بیاورد و اما اگر ده روز فاصله باشد، بهتر است. ولی اگر هر روز هم عمره به جا آورد، اشکال ندارد. این هم حرف مرحوم صاحب جواهر است که بعد از ان قلت قلتها و بعد از احتیاطها به آنچه مرحوم محقق فرموده است، رسیدهاند.
عبارت مرحوم محقق را خواندیم و عبارت این بود: «و یستحب المفردة فی کل شهرٍ و أقلّه عشرة ایامٍ و یکره أن یأتی بعمرتین بینهما أقلّ من عشرة ایام و قیل: یحرم و الاول اشبه.»[1]
بالاخره درحالی که میدانید صاحب شرایع خوب و خیلی رسا و سلیس عبارت میگویند، اما مثل اینکه نشده آن سلاست را در اینجا رعایت کنند. اما علی کل حال میفرمایند: هر روز هم عمرهی مفرده را انجام دهید، اشکال ندارد، اما اگر فاصله از ده روز کمتر باشد، مکروه است و مکروه را معنا میکنند، یعنی أقل ثواباً است. فاصله ده روز به بالا ثوابش بالاتر است و ده روز به پایین صحیح است، اما ثوابش کمتر است.
دیروز گفتم: اینطور بین روایات جمع کردهاند: روایت داریم: «لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةٌ» و روایت داریم «فِي كُلِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ عُمْرَة»؛[3]و اینها جمع کردهاند و گفتهاند: «لِكُلِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ» آن «لِكُلِّ شَهْرٍ» را تخصیص میدهد و «لِكُلِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ» را هم میگوییم: أقلش مکروه است، اما ده روز به بالا خوب است و آن کراهت را هم ندارد. اما اگر مطالعه کرده باشید، میبینید که مرحوم صاحب جواهر هم بعد از ان قلت قلت، همین را میگویند، اما پذیرفتنش برای ایشان سخت است و میفرمایند: مسأله، مسألهی مشکلی است. دیروز گفتیم: روایتها با هم متعارض است و جمع بین روایتها هم خیلی مشکل است. اصلا عبادت به معنای أقل ثواباً توجیه مشکلی است که بعضی اوقات شده و هرجا گیر کنیم، بخواهیم این أقل ثواباً را بگوییم، کار مشکلی است.
لذا ما جمع محقق را قبول نداریم و میگوییم: این روایتها چیز دیگری را میگوید. ما گفتیم: شاید همه روایتها در مقام ترغیب به عمره باشد و عکس آنچه آقایان میفرمایند، «لِكُلِّ شَهْرٍ عُمْرَةٌ» یعنی لاأقل یک ماه یک مرتبه، عمره به جا بیاور و لاأقل ده روز یک مرتبه، عمره به جا بیاور و معنایش این است که هر روز عمره به جا بیاور و اگر نمیتوانی لاأقل ده روز یک مرتبه و یا یک سال یک مرتبه به جا بیاور.
اما چیز دیگری به نظر میرسد که اگر این را بگوییم، مسأله حل میشود و این مشکلاتی هم که مرحوم صاحب جواهر ایجاد کردهاند، جلو نمیآید و آن این است که روایات را حمل بر تقیه کنیم. از روایتها فهمیده میشود که در میان عامه اختلاف بوده و بعضیها میگفتهاند: هر روز به جا آوردن عمره طوری نیست و بعضی میگفتهاند: اشکال دارد و از همین جهت در میان شیعه اختلاف بوده و اینکه در میان شیعه اختلاف بوده، برای این است که روایتها حمل بر تقیه شود، که اسمش را تقیهی صاحب حدائقی میگذارند.
صاحب حدائق این جملهی امام (علیه السلام) را گرفتهاند که «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدماءکم»؛ و میفرمایند: معنای «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدماءکم» این است که در میان عامه اختلاف است، ما در میان شما هم اختلاف میاندازیم تا دشمن کاری با شما نداشته باشد. خیلی جاها اساتید ما، مخصوصاً مثل مرحوم آقای داماد (رضوان الله تعالی علیه) این حرف را پسندیده بودند و این تقیهها را حمل بر ایجاد اختلاف کردهاند. تقیهای که مشهور است، معنایش این است که موافق عامه فتوا میدادند، درحالی که واقع این نیست. لذا مثلاً روایت حمل بر تقیه میشود و مشهورهی عمر بن حنظله گفت: اگر دو روایت با هم مخالف شد، ببین هرکدام موافق عامه است، رها کن «فَإِنَّ الرُّشْدَ فِي خِلَافِهِم». معمولاً تقیه در فقه ما این معنا را دارد که مثلاً ما روایت داریم و آنها هم روایت و فتوا دارند و وقتی میبینیم اختلاف روایی هست و نمیتوانیم روایات را حمل کنیم، آن وقت روایات را حمل بر تقیه میکنیم و میگوییم: امام (علیه السلام) موافق آنها صحبت کردهاند؛ برای اینکه تقیه بوده است. اما این تقیه صاحب حدائقی، معنایش این است که ایجاد اختلاف در روایات میشود و نه اینکه قول بخواهد موافق با عامه باشد و یا سنت موافق عامه باشد، بلکه میخواهند در میان طلبههای امام صادق(علیه السلام) ایجاد اختلاف کنند و آنها به ان قلت قلت بیفتند و هرکدام از آنها چیزی بگویند و آن موجب شود که دشمن کاری با آنها نداشته باشد.
اگر ما در این مسأله اینطور بگوییم، مثل اینکه مسأله حل میشود؛ بگوییم: عمره یکی از مستحبات مؤکّد در اسلام است و هر روز به جا آوردن این مستحب مؤکد، ولو بین عمرهی تمتع و حج تمتع اشکال ندارد؛ نه تنها اشکال ندارد، بلکه ثواب دارد،. این یک قاعدهی کلی است و استحباب یک قاعدهی کلی است. حالا این روایتهایی که بعضی از آنها میگوید حرام است و بعضی میگوید مکروه است و بعضی میگوید واجب است، را رها میکنیم و آن اطلاقات را که ترغیب و تحریص در عمره میکند، میگیریم.
دیروز میگفتم: قاعدهی دیگری هم میتوان درست کرد که لاأقل اگر شک کنیم که آیا این قید دارد، یعنی مثلاً باید ده روز فاصله بین دو عمره باشد یا نه، یا مثلاً یک سال یا یک ماه فاصله باشد یا نه، نمیدانیم قیدِ فصل هست یا نه، آن وقت قاعدهی أقل و أکثر اقتضاء میکند قیدِ فصل نباشد و بگوییم: اصل اقتضاء میکند که اگر کسی بخواهد هر روز عمره به جا بیاورد، جایز است. اگر کسی بخواهد بین عمرهی تمتع و حج تمتع، عمرهی مفرده به جا بیاورد، جایز است. اصالة البرائة میگوید: شک در قیدیت، عدم قید است. ظاهراً این حرف هم خوب است.
اگر حمل بر تقیه کنیم، خوب است که بگوییم: در میان عامه اختلاف بوده و امام (علیه السلام) میخواستند همین اختلاف را در میان شیعه بیندازند و فرمودهاند: «نحن نلقی الخلاف بینکم حفظاً لدماءکم». اگر هم این را نپسندید، بگویید روایتها با هم مختلف است و جمع دلالی ندارد و حالا که با هم متعارض است، همه روایات را رها کن و آن روایاتی را بگیر که ترغیب و تحریص در عمره میکند. این هم انصافاً حرف خوبی است. اگر این دومی را هم نپسندید، سومی اصل است. این تشتّت در روایات، ما را به شک میاندازد که آیا میتوانم هر روز عمره به جا بیاورم یا نه، آیا قید یک ماه و یک روز یا ده روز دارد، لذا ما نمیدانیم اصلاً قید دارد یا نه، آن روایات مطلقه و آیات مطلقه که ترغیب و تحریص در عمره میکند، میگوید: هروقت بخواهی عمره به جا بیاوری، اشکال ندارد. این هم حرف خوبی است.
اما هر سه حرف را مرحوم صاحب جواهر نفرمودهاند. صاحب جواهر و دیگران این سه حرف را نفرمودهاند و بالاخره الان مشهور شده و در مناسکها هم آمده که اگر عمرهی تمتع باشد، کسی نمیتواند عمره مفرده به جا بیاورد تا اینکه اعمال حج را به جا بیاورد و روایات ارتباط را اینطور معنا کردهاند. لذا عمرهی تمتع باید با حج تمتع متصل باشد و اما اگر عمرهی تمتع نباشد و عمرهی مفرده باشد، هر روز میتواند عمره به جا بیاورد، اما قبل از ده روز مکروه است و بعد از ده روز مکروه نیست، ولی افضل این است که یک ماه فاصله باشد. این ثواب به این بزرگی از دست ما گرفته میشود. مرحوم محقق این را گفتهاند و مرحوم صاحب جواهر هم درست کردهاند و بعد هم مشهور شده و در مناسکها هم همین است.
و با این سه دلیلی که من عرض کردم، ما مدّعی هستیم که چه در عمرهی تمتع و چه در عمرهی اِفراد، مثلاً عمرهی تمتع را به جا آورده و هفت هشت ده روز تا ایام حج مانده است، این میتواند عمرهی مفرده به جا بیاورد و خیلی خوب هم است. و اگر برای عمرهی مفرده رفته، مثلاً یک هفته در آنجا است و عمرهی اول را به جا میآورد و بعد هر روز یا هر شب به ادنی الحل میرود و محرم میشود و یک عمره مفرده به جا میآورد. این کار مقدس و خوبی است و اصل در عبادات هم اقتضاء میکند جواز را، مگر اینکه قید دلیل داشته باشد. لذا عمره یعنی مستحب، یعنی حج صغیر، پس عبادت است و اما نمیدانیم این عبادت قید دارد یا نه، که اگر قید داشته باشد، اصلاً عبادت نیست و یا عبادت أقل ثواباً است. اما در اینکه عبادت است، شکی نیست اما نمیدانیم قید دارد یا نه، فقها در أقل ثواب ماندهاند که چطور درست کنند و اگر عبادت است، یعنی چه و اگر مکروه است، چرا عبادت است، لذا در همین جا مرحوم محقق میفرمایند: قبل از ده روز مکروه است و بلافاصله صاحب جواهر میفرمایند: أی أقل ثواباً.
این خلاصه حرف است: اگر این سه دلیل مرا قبول کنید ولو یکی از سه دلیل را قبول کنید، معنایش این میشود که عمرهی مفرده قید ندارد و هروقت انسان بخواهد انجام دهد، اشکال ندارد و روایتها اگر بر ترغیب و تحریص نباشد، لاأقل روایتها متعارض است و نمیدانیم وضع آن چگونه است و روایتهایی که نمیدانیم وضعش چگونه است، نمیتواند برای ما کار کند.
الحمدلله حج خوبی را مباحثه کردیم و کم نگذاشتیم و اما نگذاشتیم مفصل شود.
من همهی عبادات را در همین اصفهان مباحثه کردهام و فقط صوم مانده است. الحمدلله در باب معاملات هم، همهی معاملات بمعنی الاعم را مباحثه کردیم و فقط سه کتاب مانده است: یعنی مکاسب، ارث و وقف و اگر اینها هم مباحثه شود، یک دوره فقه در اصفهان با شما مباحثه کردهام. بنابراین چون در عبادات صوم را مباحثه نکردهایم، ان شاء الله از روز شنبه راجع به صوم صحبت میکنیم.
و الحمدلله هم درباره صوم زیاد کتاب نوشته شده، علاوه بر جواهر و کتاب مرحوم حاج آقا رضا همدانی، تقریرات عروه، مخصوصاً مثل مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی کتاب دارند و چاپ شده است و امیدوارم شما کمک کنید و مطالعه کنید و یک روزهی خوبی مباحثه کنیم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد