أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي.
مسأله سوم: مسأله سوم در باب منی این بود که رمی جمرات باید در روز باشد، «من الطلوع الی الغروب» و از روایات استفاده کردیم که «من الزوال الی الغروب» افضل است. اما اگر کسی معذور باشد، میتواند رمی جمرات را در شب انجام دهد. حال یا ناامنی باشد، یا به خاطر کثرت جمعیت، روز برایش مشکل باشد و بالاخره عذری داشته باشد، اگر عذر عقلایی داشته باشد، میتواند رمی جمرات را در شب انجام دهد. در این باره روایاتی داشتیم و روایاتش را خواندیم و هم از نظر سند و هم از نظر دلالت عالی بود و اختلافی هم در مسأله نبود.
اختلافی که در مسأله است، این است که اگر خواست شب رمی جمره کند، آیا شب قبل به جا بیاورد، یا شب بعد؟ یعنی شبی که روز آن باید رمی جمرات کند و یا روزی که نمیتواند رمی جمرات کند، در شب بعد به جا بیاورد؟
مرحوم صاحب مدارک روی قاعده فرمودهاند: باید شب متقدم، یعنی شبی که روز آن باید رمی جمرات کند؛ برای اینکه این روز و شب مربوط به هم هستند و مثلاً در شب اول ماه یا چهارده ماه، شب مقدم بر روز است و اصلاً در ماه اینطور است که شب مقدم بر روز است. یک شبانه روز یعنی از طلوع الشمس تا طلوع شمس بعدی. لذا مرحوم صاحب مدارک فرمودند: مراد از شب، یعنی شب متقدّم.
اما مشهور در میان أصحاب فرمودهاند: شب متأخّر، یعنی در روزی که باید رمی جمره کند و نمیتواند، شب بعد از آن روز، یعنی روز که تمام شد، شبی جلو میآید و آن، شب روز بعد است اما متصل به روز قبل است. مشهور در میان أصحاب گفتهاند: مراد از شب آن است. شهرت نیز شهرت بسزایی است، اما دلیلی برای مسأله ذکر نفرمودهاند. اما مثل اینکه صاحب جواهر و امثال صاحب جواهر مسأله را مفروغٌ عنه گرفتهاند و گفتهاند مراد از این که شب به جا بیاورد، یعنی شب بعد از روز. مثلاً رمی جمرات را باید در روز یازدهم یا دوازدهم انجام دهد، حالا اگر نمیتواند در روز یازدهم و دوازدهم انجام دهد، باید شب دوازدهم و شب سیزدهم به جا بیاورد. این شهرت بسزایی است و دلیلی هم برای آن نداریم. اگر از اجماع یا شهرت نترسیم، حرف صاحب مدارک خیلی عالی است.
در مشعر هم که سابقاً خواندیم، همین بود که بین الطلوعین باید مشعر باشد و اما اگر دید برای رمی جمره عقبه مشکل دارد، در آنجا فرمودهاند: میتواند در همان شب از مشعر بیرون بیاید و رمی جمره عقبه کند و اما در اینجا فرمودند: اگر کسی روز نمیتواند در منی رمی جمرات کند، شب آن به جا بیاورد؛ یعنی شب دوازدهم و سیزدهم و اگر بناست سه روز در منی باشد، یعنی شب چهاردهم رمی جمرات کند. معمولاً هم شب سیزدهم و چهاردهم مربوط به حج نیست، برای اینکه آنچه واجب است، ماندن دو روز در منی است و بعد ازظهر بلافاصله میتواند از منی بیرون بیاید و اما اگر نمیتواند رمی جمرات کند، باید روز دوازده بماند و شب سیزدهم رمی جمرات کند و اگر بناست روز سیزدهم هم بماند، باید در روز سیزدهم بماند و شب چهاردهم رمی جمرات کند تا رمی جمرات در شب متحقق شود.
البته خیلی مشکل است که انسان به این امر ملتزم شود، اما شهرت بسزایی در مسأله هست. لذا فرمایش صاحب مدارک، فرمایش خوبی است که اگر کسی نمیتواند رمی جمرات کند، همینطور که در مشعر که فردایش باید رمی جمره عقبه کند، اگر نمیتواند، گفتیم شب عید بیاید رمی جره عقبه کند؛ در اینجا نیز همین را بگوییم که اگر نمیتواند روز یازدهم و دوازدهم رمی جمرات کند، پس شب یازدهم یا شب دوازدهم رمی جمرات کند. اما مشهور این را نمیگویند بلکه مشهور میگویند شب دوازدهم و سیزدهم رمی کند، درحالی که ماندن در شب سیزدهم الا برای بعضی لازم نیست. معمولاً حاجیها روز دوازدهم بعد از نماز ظهر و عصر کوچ میکنند و واجب نیست در منی بمانند. حالا به این شخص بگوییم: اگر شب نمیتوانی، صبر کن و روز دوازدهم حتماً بمان، تا شب رمی جمرات کنی. این مشکل است اما شهرت بسزایی، هم از قدما و هم از متأخرین در مسأله داریم.
صاحب مدارک هم آدم باسوادی است، هم محقق است و هم به ریزه کاریها خیلی اهمیت میدهد و یک آدم محققی است که بعضی اوقات یک اختراعات و ابتکاراتی در فقه دارد. اما حرف دیگری هست که در عبارات «یجب» ندارد. مرحوم صاحب مدارک «یجبُ» دارند و فرمودهاند: یجب در شب یازدهم و دوازدهم، اما عبارات قوم «یجوز» دارد و گفتهاند یجوز در شب متأخر یعنی شب دوازدهم و شب سیزدهم. حالا این جواز در مقام توهم حظر است، یعنی معمولا شب نمیشود و آیا برای این گفتهاند شب میشود؟ لذا به عنوان یجوز آوردهاند که به آن امر در مقام توهم حظر میگویند و دلالت میکند بر اباحه؟ یا اینکه معنای یجوز این است که شب یازدهم میتواند، شب دوازدهم هم میتواند و یا شب سیزدهم هم میتواند؟ البته خیلی بد است که این را به قوم نسبت دهیم، یعنی به راستی اگر بخواهیم مسأله را عنوان کنیم، مسأله مشکل میشود. اما ظاهراً اگر بخواهیم به اصحاب نسبت دهیم، اینطور است که اگر کسی در روز نمیتواند رمی جمرات کند، شب بعد رمی جمرات کند، یعنی اگر روز یازدهم قرار است در منی باشد، شب دوازدهم و اگر بناست روز دوازدهم در منی باشد، شب سیزدهم رمی جمرات کند.
اما صاحب مدارک میفرمایند: همینطور که رمی جمره عقبه در شب متقدم است، یعنی همان شب از مشعرالحرام حرکت میکند و بین الطلوعین در مشعرالحرام نمیماند و مقدار کمی از شب را در مشعرالحرام هست ولو قبل از بین الطلوعین باشد. اینجا هم زنها، پیرمردها و ناتوانها برای اینکه برایشان مزاحمت درست نشود، میتوانند شب متقدم رمی جمره کنند. بنابراین اگر میبیند که این نمیتواند رمی جمره عقبه کند، در همان شب رمی جمره عقبه کند و اگر شب یازدهم برای یازدهم و شب دوازدهم برای دوازدهم رمی کند، کافی است.
روایتی که هست اینطور است که شب انجام دهد، مثل رمی جمره عقبه که باید شب متقدم انجام دهد. آنجا فقها فهمیدهاند که باید شب متقدم باشد، اختلافی هم در مسأله نیست. ما اینجا هم میگوییم: اگر در روز نمیتواند رمی جمره عقبه کند، در شب انجام دهد و حتی گفتهاند در مشعرالحرام نماند و این خیلی قوی میکند که باید شب متقدم باشد.
در مسأله مشعرالحرام سابقا خواندیم که اگر کسی در روز نمیتواند رمی جمره عقبه کند، پس در شب رمی جمره عقبه کند، یعنی شب در مشعرالحرام نماند و مثلاً یک ساعت که در مشعرالحرام ماند، قبل از طلوعین دسته جمعی یا به تنهایی بیرون بیآید و رمی جمره عقبه میکند. در اینجا یک واجب از دستش میرود، برای اینکه باید بین الطلوعین در مشعرالحرام باشد و این نمیتواند آنجا باشد و با این فرض گفتهاند شب متقدم. اگر حرف قوم درست باشد، راجع به مشعرالحرام نیز همین را بگوییم که در مشعرالحرام بماند و اول آفتاب از مشعرالحرام بیرون بیاید و درحالی که نمیتواند رمی جمره کند، صبر کند تا شب رمی جمره کند. اما این را نمیگویند. ولی مرحوم صاحب مدارک میگوید.
حرف صاحب مدارک انصافاً حرف متینی است. بنابراین تقاضا دارم به این دقتها اهمیت دهید و روی آنها فکر کنید.
مسأله بعد: مسأله را اینطور عنوان کردهاند که طبق آنچه دیروز گفتیم، کسی که به منی آمد، اولین کاری که باید بکند، این است که باید به هرکدام از جمرات، جمره اولی، جمره وسطی و جمره عقبه 7 ریگ بزند. حالا اگر جمره اول را 4 ریگ زده، جمره دوم را 7 ریگ زده و جمره عقبه را نیز 7 ریگ زده است و بعد سوال میکند. حضرت میفرمایند: آن 7 ریگی که زدی درست است و آن 4 ریگی که زدی، 3 تا کمبود دارد، حال آن 3 تا را بزن و ترتیب هم لازم نیست و رمی جمرات درست میشود. امام علیهالسلام اضافه کردند: اما اگر 3 ریگ به جمره اولی زدی و جمره وسطی و عقبه هم تمام شد و بعد متوجه شدی که 3 ریگ زدی، باید از سر بگیری، 7 تا به جمره اولی و دوباره 7 تا به جمره وسطی و 7 تا به جمره سوم بزنی. راجع به دلیلش هم باید بگوییم تعبد است و دلیلش را نمیدانیم.
نظیر این را در باب طواف داشتیم که اگر طواف را حتی عمداً 4 شوط کرد و رها کرد، وقتی دوباره برمیگردد میتواند از همان 4 شوط شروع کند و 3 طواف اضافه کند و اما اگر 3 شوط یا 2 شوط انجام داده، وقتی برگشت باید از اول شروع کند. این فتوا سابقاً راجع به طواف بود. حال نظیر آن در رمی جمرات آمده است و اگر روایت نداشتیم قاعده اقتضاء میکرد عدم فساد را و چون ترتب را شرط نمیدانیم، بگوییم دوم و سوم را درست زده و اولی را هرچه کم زده، تمام کند و آنگاه رمی جمرات درست است.
چنانچه درباره اینکه اگر جلو و عقب بزند، یعنی رمی جمره عقبه را اول بزند و بعد وسطی و بعد اولی را بزند، ما گفتیم اگر عمداً بود، بگویید اشکال دارد، اما راجع به سهواً و جهلاً و عذراً طوری نیست. اما اصحاب این را نگفتند و در اینجا هم اصحاب متعرض نشدهاند که اگر جهلاً یا نسیاناً یا عذراً این کار را کرد، چه میشود و گفتهاند: مطلقا حتی نسیاناً و حتی جهلاً اگر در اولی کم و زیاد شد، اگر نصف به بالا باشد، ترتّب شرط نیست و اگر نصف کمتر است، ترتّب شرط است.
صحیحه معاویة بن عمار: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي رَجُلٍ رَمَى الْجِمَارَ فَرَمَى الْأُولَى بِأَرْبَعٍ وَ الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ قَالَ: يَعُودُ فَيَرْمِي الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ قَدْ فَرَغَ وَ إِنْ كَانَ رَمَى الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ رَمَى الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ فَلْيَعُدْ وَ لْيَرْمِهِنَّ جَمِيعاً بِسَبْعٍ سَبْعٍ....»[4]
روایت سنداً و دلالةً خوب است، اما، به خصوص راجع به رمی جمره اولی خیلی مجمل است. حال اگر رمی جمره دوم یا رمی جمره سوم شد، روایت متعرض نیست، یعنی اگر رمی جمره اولی را 7 تا زد و رمی جمره وسطی را 4 تا و رمی جمره عقبه را 7 تا زد و الان متوجه شد، حالا چه کند؟ روایت این را متعرض نیست. اگر رمی جمره عقبه را 3 یا 4 تا زد و رمی جمره اولی و ثانیه را هرکدام 7 تا زد و بعد متوجه شد، باز روایت این را متعرض نیست. آنچه روایت متعرض است، این است که رمی جمره اولی را به 4 تا و رمی جمره وسطی و عقبه را هرکدام به 7 تا تمام کرد. فرمودهاند: رمی جمره اولی که باید 7 ریگ باشد، اگر نصف به بالا باشد، هر سه رمی درست است و فقط آن کسری را جبران کند، آنوقت، رمی جمرات کرده است و اما اگر دو تا یا سه تا بوده و از نصف کمتر بوده، باطل است و باید برگردد و هر سه رمی جمرات را به جا بیاورد.
فقها مسأله را باز نکردهاند،روایت هم مسأله را باز نکرده و فقط یک فرع از مسأله هست و فروع بعدی را باید با اصل درست کنیم. صاحب جواهر و امثال ایشان مسأله را متعرض نشدهاند که اگر رمی جمره وسطی یا عقبه کم و زیاد شود، حکمش چیست. روایت هم متعرض نشده و این روایتی که متعرض شده، مختص به رمی جمره اولی است و مرحوم محقق در شرایع طبق همین روایت فتوا دادهاند، مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع کردهاند و از مسأله رد شدهاند.
حال اگر ما باشیم و قاعده، گفتهاند: این روایت صورت عمد را نمیگیرند، بلکه مختص به نسیان است و صورت جهل را نیز نمیگیرد. البته اختلاف است، برای اینکه جهل ملحق به عامد است و اما صورت عذر را متعرض نشدهاند. لذا گفتهاند این روایت در صورت نسیان است و صورت عمد را نمیگیرد، صورت جهل و عذر را هم نمیگیرد.
روایت این است: «فِي رَجُلٍ رَمَى الْجِمَارَ فَرَمَى الْأُولَى بِأَرْبَعٍ وَ الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ قَالَ: يَعُودُ فَيَرْمِي الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ قَدْ فَرَغَ وَ إِنْ كَانَ رَمَى الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ رَمَى الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ فَلْيَعُدْ وَ لْيَرْمِهِنَّ جَمِيعاً بِسَبْعٍ سَبْعٍ....»[5]
لذا ما میگوییم هم عمد را میگیرد، هم سهو و هم جهل را. مثلاً کسی عمداً رمی جمره اولی را به 4 تا تمام کرد و 3 تا باقی گذاشت و دومی و سومی را هرکدام 7 ریگ زد. حال آیا این باطل است، یا برگردد و 3 تا به اولی اضافه کند؟
ظاهراً روایت این را میگیرد، چنانچه صورت نسیان را به طریق اولی میگیرد، صورت جهل را نیز به طریق اولی میگیرد، صورت عذر را هم میگیرد. مثلاً ریگ نداشت و 4 تا ریگ زد و خارج شد و ریگ تهیه کرد و رمی جمره وسطی و عقبه را هرکدام 7 ریگ زد.
این روایت رمی جمره اولی را متعرض است، حال اگر همین کار را در رمی جمره وسطی کرد، یعنی 4 ریگ زد و ریگها تمام شد و رفت و ریگ تهیه کرد و برگشت و 7 ریگ به جمره عقبه زد، حالا آیا باطل است و یا برگردد و 3 تا اضافه به رمی جمره وسطی بزند؟ در این باره با القای خصوصیت بگوییم میشود، ولی فقها نفرمودهاند. سوال روایت هم راجع به رمی جمره اولی است و رمی جمره وسطی و عقبه را نمیگیرد و اگر کسی القای خصوصیت کند، ظاهراً بیجا نکرده است، که بگوید در همه رمی جمرات، اگر کم و زیاد شد، عمداً، یا جهلاً، یا سهواً، میتواند تدارک کند و تدارکش به این است که به جمرهای که 4 تا ریگ زده، 3 ریگ اضافه کند.
وصلی الله علی محمد و آل محمد