اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
بحث این بود که مشهور میان اصحاب فرموده
بودند، کل کافر نجس. دهری باشد یا غیر دهری، کتابی باشد یا غیر کتابی، آنچه مسلمان
نیست نجس است.
راجع به این قاعده اولاً به آیه شریفه"
انما المشرکون نجس " تمسک کردند و گفتند هر کسی که مسلمان نیست مشرک است برای
اینکه آن دهری هم قائل به یزدان و اهریمن است، آن اهل کتاب هم قائل به اینست که
مثلاً خدا ثالث و ثلاثه است. بنابراین با این ضمیمه، قرآن میفرماید کل مشرک نجس.
دیروز عرض کردم در" انما المشرکون نجس
" این نجس بمعنای پلیدی است" ای
رجس "،" انما المشرکون نجس " چنانچه" انما الخمر و المیسر رجس"
اما نجس، یعنی مثل سگ است ولو اینکه ظاهر
بدنش را حسابی آب کشیده و هر روز حمام میرود، اجتناب از نجاسات عرضی هم میکند
اما باز هم نجس است دیگر این آیه دلالت ندارد. حرف دیگری هم داشتیم که اگر آیه
دلالت داشه باشد، راجع به مشرکین است و مشرکین در قرآن یک اصطلاح است و اصطلاحش هم
یعنی آن عابد الوثن همان مشرکین در زمان پیامبر که بت میپرستیدند، این اصطلاح
قرآن است این تمسک به آیه که مرحوم بجنوردی و دیگران کردند که عزیز ابن الله یا
عزیز ابن الله، دیروز گفتم که ابن الله دلیل بر شرک نیست، نمیگویند که عزیز و
عزیز اینها بت هستند و 2 خدایند، لذا این آیه که نه اما آیه نظیرش هست مثلاً"
و قال الذین کفروا ان الله هو المسیح " این آیه، اگر کسی بخواهد استدلال کند،
به این آیه (باید استدلال کند) یا "ان الذین کفروا یقول ان الله ثالث، ثلاثه
" 4-3 آیه پشت سر هم به این مضمون هست که" ان الله مسیح "،
"ان الله ثالث ثلاث" قرآن میگوید کافرند "ان الذین کفروا یقولون
ان الله هو المسیح" اما مشرکند، آیه نمیگوید" ان الذین اشرکو" میگوید
"ان الذین کفروا یقولون ان الله ثالث ثلاث " یا" ان الله هو
المسیح" کفر غیر از شرک در قرآن است، در تمام اینها، لفظ شرک، یا شرک عملی
است یا شرک بت پرستی، اما این یهودیها و نصرانیها که عزیز و عزیر را پسر خدا میدانند،
یا مسیح را خدا میدانند، اینها که عابد الوثن هستند، یعنی به حضرت مسیح که سجده
نمیکنند، مثل بت باید باشد و میگوید خدا یکی از آن 3 تا که نمیتوانند معنا
بکنند که 3 تا یعنی چه، یعنی در حالیکه میگویند خدا و روحالقدس و مسیح در حالیکه
3 تا هستند، یکیاند، در حالیکه یکی اند و 3 تایند و اگر ما بخواهیم برایشان معنا
کنیم، همان حرفهای عرفا را (میگوئیم) تجلی خدا در اینها. اینها روح الله اند کلمه
الله هستند اینها را خود ما هم میگوئیم، در قرآن آمده کلمه الله، روح الله
و" احسنت فرجها و تغخنا فیها من روحنا "خب با باید اینها را درستش کنیم
که ما میگوئیم تشریفاتی است، از بس روح حضرت مسیح که خدا خلقش کرده، مقدس بوده،
به او روح الله گفتند مثل" فاذا سویته و نفخت فیه من روحی" روح انسان از بس که مقدس است، خدا گفته روحی، اسمش
را میگذارند نسبت تشریفاتی. اما ارمنیها بلد نیستند این حرفها را بگویند لذا در
آن ماندهاند و نمیدانند ثالث و ثلاثه که خدا یکی از 3 تاست، این یعنی چه در
حالیکه مشرک هم نیستند نه به جبرئیل سجده میکنند و نه به مسیح، مسیح را خدا –
بمعنای معبود- نمیدانند، معبود را خدا میدانند اما قائل به ثالث و ثلاثه هم
هستند. یا حضرت مسیح را خدا میدانند اما معبود نمیدانند که حضرت مسیح را عبادت
کنند عبادت نمیکنند اما او را خدا هم میدانند و "ان الذین کفروا" اینکه"
ان الله هو المسیح" 3- 2 جای قرآن آمده که اینها میگویند " ان الله هو
المسیح" همان قضیه تثلیث، لذا دیروز همین آیه را میخواندم که بیائید با هم
در مقابل مشرکین قد علم کنید، نه اینکه الا تعبدوا الا ایاه، معنایش اینست که
"سواء بیننا و بینکم" میگوید که ای یهودی و نصرانی بیا و در مقابل مشرک
قد علم کن" الا تعبدوا الا الله" یعنی بت نپرستیم و بیائیم در مقابل چیز
مشترکی که داریم یعنی خدا، بیائید با هم در مقابل مشرکین ایستادگی کنیم، آیه شریفه
این معنا را دارد، که" الا تعبدو الا ایاه" همین است که بیائید با هم در
مقابل شرک ایستادگی کنید. و دیروز میگفتم که 40 جای قرآن یا اهل الکتاب است و هیچ
کجا مشرک نگفته، یا ایها المشرکون فقط و فقط مربوط به عابد الوثن است اما محبوس در
حالیکه مثلاً قائل به ایزد و اهریمن است یا یزدان و اهریمن است، اینها مشرک در
کتاب و قرآن باشند، هیچ کجا نمیتوانید پیدا کنید. حالا واقعاً مشرکند، خب بله،
دیروز گفتم فسق و فجر هم واقعاً مشرکند، اما این غیر از اصطلاح قرآن است، اصطلاح
قرآن که میگوید انما المشرکون نجس، یعنی عابد الوثن لذا میگفتم حتی مثلاً مرحوم
محقق همدانی در همین مصباح در کتاب طهارت میگوید "ال" خارجیه است، عهد
خارجی، یعنی آنهایی که در خانه خدا بت داشتند، اینها" انما المشرکون نجس
"حالا ما نمیتوانیم بگوئیم "ال" عهد است، بگوئید هم
"ال" جنس است، اما بالاخره جنسی است از عابد الوثن و در قرآن نداریم که
به یهودی و نصرانی بگوید مشرک، برای اینکه عابد الوثن است، اصلاً یهودی و نصرانی
عابد الوثن نیست، اگر هم حرفهایی دارند که خدا یکی از 3 تاست یا میگویند حضرت
مسیح خداست چیزهایی است که به هم میبافند، کفر است، غلط است اما شرک نیست با ان
الله هو المسیح کسی از یهود و نصاری پیدا نمیشوند که به حضرت مسیح سجده کنند و
حضرت مسیح را خدای معبود (بدانند) یعنی به عبارت دیگر توحید معبودی (قائل شوند)
مسلم اینطور نیست لذا همه جا "یا اهل الکتاب" یهودیها و نصرانیها در
مقابل یا ایها المشرکون اند، (بخواهیم) یک مشترک درست کنیم در قرآن نداریم. لذا
همین آیاتی که خواندم، میگویند کفرو ، نمیگویند اشرکوا.
فسق و فجر هم شرک واقعی دارند، مسیح را خدا
میداند، خب معلوم است مشرک است اما اصطلاح قرآن این نیست که به این مشرک بگوید،
اصطلاح قرآن هر کجا مشرک میگوید عابد الوثن است، این یک اصطلاح در قرآن است و در
حالیکه کسی بگوید ان الله هو المسیح، شرک است، اما شرک عابد الوثن نیست برای اینکه
ولو اینها میگویند ان الله هو المسیح این سجده نمیکند، مثل همین حرفهایی که بعضی
از صوفی ها دارند، لیس فی جبتی سوی الله، این از آن و آن از این گرفته شده، یک نحو
تجلی درست میکنند، حرفهای بعضی نا مربوط و بعضی مربوط است، بله همین شمس تبریزی
یا مثنوی برای شمس تبریزی یک قصیده دارد، شمس من و خدای من، شمس من و خدای من،
همینطور شمس من و خدای من. آنهایی که مثنوی را تالی تلو پیغمبر میدانند، این را
توجیه میکنند، آنهایی هم که مثنوی را کافر میدانند، مشرکش میدانند، شمس من و
خدای من یعنی چه؟ قرآن، یهودیها و نصرانیها را میگوید کافرند. اما نمیگوید ان
الذین اشرکوا، اما میگوید ان الذین کفروا یقولون ثالث ثلاثه، ان الذین کفروا
یقولون ان الله هو المسیح. لذا ظاهراً اینطوری است.
دیروز گفتم که تمسک به آیه شریفه از نظر صغری
و کبری هر دو ناتمام است، از نظر کبرای نا تمام است، انما المشرکون یعنی این عابد
الوثن، تو نجس هستی، از نظر صغری، اشکال دارد اینکه نجس در اینجا بمعنی پلیدی است
نه بمعنی نجاست فقهی، اگر کسی حرفهای مرا قبول نکند، لااقل شک است. اگر ما باشیم و
این آیه شریفه، خب آیه هیچ، نوبت به اصل میرسد که اصل میگوید طهارت، کل شی طاهر
حتی تعلم. عمده روایات است که ما یک دسته روایت داریم که اهل کتاب نجس هستند، اما
این روایات روی مطلق کفار نرفته، فعلاً بحث روی اهل کتاب است که اگر کسی اهل کتاب
را پاک بداند، آنوقت باید دلیل بیاورد که غیر اهل کتاب نجس است و مثل اینکه همه
آقایان مفروق عنه گرفتند که غیر اهل کتاب نجساند، روی اهل کتاب است که باید بحث
کنیم خب اگر به راستی دلیل داشتیم که اهل کتاب نجس اند آنوقت کسی بگوید کافر بطریق
اولی است وقتی که اهل کتاب نجساند، دیگر بدون کتابیها بطریق اولی، آنکه منکر
پیغمبر است نجس است، آنکه منکر خداست بطریق اولی اما ظاهراً دلیلی نداریم و این
بحث، خیلی مهم است اینها اگر انما المشرکون نجس اگر مشرک بمعنای مطلق کفر بود، خب
دلالتش خوب بود که بگوئیم مطلقاً نجس است، اهل کتاب استثناء شدند، اما اگر آیه
دلالت نداشته باشد و بخواهیم روایت را بخوانیم، روایت مربوط به یهودی و نصرانی و
محبوسی است ،راجع به بت پرستی اصلاً دلیل نداریم. آنوقت اگر گفتید نجس است باید
طریق اولویت و فحوا را بیاورید، و گر نه کسی بگوید اهل کتاب نجساند و دهریها
پاکند برای اینکه دلیل نداریم، اگر کسی اولویت را قبول نکند، مگر اینکه شما دلیل
پیدا کنید برای اینکه مطلق کفار نجساند منجمله یهود و نصرانی، حالا الان که میخواهیم
روایت بخوانیم راجع به اهل کتاب است، راجع به یهود، نصرانی و مجوسیهاست بیش از 10
روایت برای نجاست داریم، روایات را مرحوم صاحب وسایل نقل میکند ما 2 روایت را
بخوانیم تا ببینیم مابقی را چه باید گفت: روایات در خیلی از ابواب فقه است اما
عمدهاش روایات در باب 14 از ابواب نجاسات جلد 2 و روایات باب 4 از اطعمه محرمه
جلد 16 وسایل (است).
حالا از این روایاتی که دلالت بر نجاست دارد؛
روایت 1 از باب 14 ابواب نجاسات جلد 2وسایل : صحیحه محمد ابن مسلم قال :" سألت
ابا جعفر(ع) عن آنیه اهل الذمه و المحبوس فقال لاتأکلوا فی آنیتهم ولا من طعامهم
الذی یبطمخون".
از ظرفهایشان چیزی نخورید، از چیزی هم که میپزند،
از اینها اجتناب کنید لذا در روایت گفتند که نجساند.
این 10 – 8 روایت بی شبهه نیست، حالا ما شبههها
را صرف نظر میکنیم و گفته فقها را میگیریم و الا همین جا ممکن است کسی بگوید
لاتأکلوا ممکن است برای این باشد که ظروفشان میکروبی است، شراب میخورند و دستشان
نجس است از این باب است ، حالا شما این را نگوئید و بگوئید از جهت نجاست روایت 7
هم اینست ، روایت هارون ابن خارجه عن ابی عبدالله (ع) قلت :" انی اخالط
المجوس فاکل من طعامهم فقال لا". آنوقت مثل حالا بود، مسلمانان اختلاط عجیبی
با کفار دارند، مخصوصاً جوانانی که در خارج میروند اینها خیلی مختلط هستند، با
الان در اصفهان، در جلفا خب حتی نصاری شیرینی فروشی دارند و آرایشگاه زنانه و
مردانه دارند و لبنیات فروشی دارند، سوپر مارکت دارند، که تعجب هم هست و اینها با
یکدیگر مخلوطاند و حضرت فرمودند نه، انی اخالط المجوس فاکل من طعامهم، فرمود نه.
10-8 تا از این روایات داریم و بهترین روایات
همین 2 روایت است که من ذکر کردم، حالا شما بگردید و ببینید که آیا روایتی بهتر از
این2 تا داریم یا نه؟
لذا بگوئید این هم که ما طلبهها درست میکنیم،
اینها هیچ و عرف از آن میفهمد که اینها نجساند و چون نجساند نباید رابطه با
اینها در حالیکه ترند، داشته باشیم، غذایی که میپزند، ظرفی که میشویند و اینطور
چیزها.
در مقابل این 2 روایت، 2 روایت داریم که
احتمالی در آن داده نمیشود و این روایات هم که میگویند پاکند، در حد تواتر است،
یعنی روایاتی که میگویند نجس است، در حد تواتر است، روایاتی هم که میگویند پاک
است در حد تواتر است 2 روایت را که میگویند پاک است (را میخوانم) ؛
صحیحه ابراهیم ابن ابی محمود، روایت 11 از
باب 14 از ابواب نجاسات، جلد 2 وسایل قال :" قلت لرضا (ع) الجاریه النصرانیه
تخدمک و انت تعلم انها نصرانیه ،لا نتوضع و لا تغسل من جنابت فاقل لا بأس تغسل
یدیها" آن راوی مثل اینکه فرض کرد پاکاند برای اینکه گفت اینها دستهایشان را
نمیشویند، جنب میشوند غسل نمیکنند، وضو نمیگیرند، حضرت این را قبول کردند،
گفتند بله اما این کنیزک من مودب است، دستهایش را میشوید، اگر به دستشوئی رفت و
آمد دستش را میشوید، اگر به چیز نجسی دست زد، دستش را میشوید و تو گفت دستهایش
را نمیشوید نه، این دستهایش را میشوید. یعنی من یادش دادم که دستهایش را بشوید
خب خودش پاک است، اگر نجس باشد، آن نجاست عرضی است که شراب میخورد، خوک میخورد.
این روایت را هیچ کاری نمیشود کرد، این تغسل
که دارد و اغتسل نمیگوید معنایش اینست یادش دادم که دستهایش را بشوید، اگر به
دستشوئی رفت و برگشت دستهایش را بشوید اگر میخواهد برای من غذا بپزد، دستهایش را
بشوید اگر دستهایش به نجاست خورد، دستهایش را بشوید من یادش دادم، یعنی پاک است،
نمیشود نصرانی باشد و دستهایش را بشوید و دستهایش پاک شود چون اگر نجس باشد 100
بار هم در آب بکنی و در بیاوری، باز هم نجس است، آبهایی که از بدنش میریزد نجس
است.
روایت 3 از باب 3 از ابواب اسئار، جلد 1 از
وسایل: موثقه عمار عن ابی عبدالله (ع) "عن الرجل یتوضع من کوز او اناء غیره
اذا شرب منه یهودی، فقال نعم فقلت من ذلک الماء الذی یشرب منه قال نعم" یک
ظرف آبی است، کوزهای است همه از آن آب میخورند، یهودی هم از آن آب میخورد، میگوید
من میتوانم (از آن آب) وضو بگیرم یا نه؟ حضرت فرمودند طوری نیست، گفت یهودی از آن
آب میخورد، گفتند طوری نیست، خب حالا چه بگوئیم 10 -8 روایت آنطوری و 10 -8 روایت
اینطوری در باب شراب میگفتم جمع عرفی دارد، جمع دلالی دارد حمل ظاهر بر نص آن
روایات را بر آنجا حمل میکنیم که نجاست عرضی داشته باشد. به استحباب و تنزل بر میگردد.
و این حمل ظاهر بر نص یک جمع دلالی است و همه قبول دارند این نعم را که نمیشودکاری
کرد، اما آن لا را میشودکاری کرد، آن لا را حمل بر کراهت میکنیم و این نعم را به
حال خود باقی میگذاریم یعنی پاکاند اما مختلط بودن با اینها خوب نیست.
خب این جمع، حالا چیزی که در مسکر میگفتم
مخصوصاً اینجا ، مرحوم حضرت امام خیلی پا فشاری دارند که این جمع دلالی که میکنی،
آیا قدما بلد نبودند؟ و راجع به کافر دیگر همه قدما و متأخرین میگویند نجساند و
این جمع دلالی تو را آنها هم بلد بودند و به تویاد دادند. مشکل مسئله این است.
کسی نیست که بگوید پاک است- از قدما از متأخرین
پیدا شده- همه میگویند نجس است به اندازهای که من یک جملهای از صاحب جواهر نقل
میکنم تا فردا، میفرماید ان الحکم بنجاست اهل الکتاب من ضروریات مذهبنا و لقد
اجازالاستادالکبر – یعنی کاشف القطا – ان ذلک من شعائر شیعه، یعرفه حتی اهل
الکتاب.
مرحوم کاشف القطا میگویند نجاست اهل کتاب
چیزی است که خود یهودیها هم میدانند، لذا یهودیها در بازار اصفهان میدانند که
مسلمانان از آنها اجتناب میکنند برایشان چای نمیآورند و مرحوم صاحب جواهر هم میگویند
از مذهب ماست خب این اجماع.
از آنطرف آن حمل ظاهر بر نص آن همه روایات که
میگویند پاک است، این اختلاط پیغمبر اکرم، میگویند پیغمبر اکرم را یک زن یهودی
بواسطه دست یک بزغاله که خودش پخته بود و آورده بود که پیغمبر مسموم شد. اصلاً در
زمان پیغمبر در زمان ائمه طاهرین اختلاط عجیبی بین کفار و مسلمانان بود اصلاً
نجاست یعنی چه؟ سیره میگوید پاک است، اجماع میگوید نجس است روایات یک دسته میگویند
پاک است یک دسته میگویند نجس است، حمل ظاهر بر نص میگوید پاک است، اما چه کسی
جرأت دارد بگوید پاک است با این اجماع من سیره الشیعه یا من مذهبنا.
باز هم حرف دارد که انشاءالله فردا میگوئیم،
مطالعه دقیقی بکنید تا ببینیم آیا میتوانیم از شما استفاده بکنیم یا نه اگر
بتوانیم از شما استفاده بکنیم خیلی خوب است.
وصلی الله علی محمد و آل محمد