اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله ، مسئله خوبی است و مبتلا به هم هست و
هر چه دقت رویش بکنیم بجاست.
مشهور میان فقها، قاعده درست کردند که"
کل مسکر حرام " و یک قاعده دیگر درست کردند "کل مسکر مایع بالاصاله نجس"
لذا مثلاً خمر را گفتند نوشیدنش حرام است، علاوه بر این نجس هم هست. اما مثلاً
راجع به بنگ، راجع به حشیش ، راجع به این چیزهایی که تازه پیدا شده و خشک است،
گفتند که خوردنش و کشیدنش حرام است اما خودش پاک است و لو اینکه در آب بریزند و
منحلش کنند، باز هم پاک است. لذا 2 قاعده درست کردند، یکی ؛ " کل مسکر حرام
" چه خشک باشد، چه تر باشد، بالاصاله باشد، غیر اصاله باشد این حرام است
" کل مسکر حرام " اما اگر این مسکر مایع بالاصاله مثل خمر و امثال آن
مثل عرق و امثال اینها باشد، این نجس هم هست ،علاوه بر اینکه حرام است، نجس هم هست
ولی اگر مایع بالاصاله نباشد، اما مخمر باشد، مسکر باشد گفتند حرام است، اما نجس
نیست. این مشهور میان فقها شده.
راجع به " کل مسکر حرام " کسی حرفی
ندارد و هم روایت داریم، هم قرآن داریم که " کل مسکر حرام " ، "ان
الخمر و المیسر و الانصاب رجس من عمل الشیطان، فاجتنبوه" در ذیل این آیه
شریفه روایت داریم که فرمودند هر چه مسکر باشد مخمر است و خوردنش حرام است، حالا
مویز باشد، ماءالشعیر باشد، از انگور گرفته شده باشد، از سایر میوهها گرفته شده
باشد از هر چه میخواهد گرفته شده باشد ، اگر مسکر باشد، این حرام است. کشیدنی
باشد، حرام است، خوردنی باشد ، آشامیدنی باشد، حرام است. آیه شریفه راجع به خمر میگوید
حرام است؛" ان الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان،
فاجتنبوه" این پلید است و کار شیطان است و باید از آن دوری پیدا کنی. اما غیر
خمرش چه؟ دیگر روایات تنزیل میکند ، حرفی هم نداریم، اجماع هم در مسئله هست بلکه
ضرورت. اما باز هم حالا روایتی من بخوانم، روایات خیلیاند :
صحیحه علی این یقطین ،جلد 17 وسایل روایت 1 از باب 19 از اشربه
محرمه. عن ابی الحسن (ع) قال : " ان الله سبحانه لم یحرم الخمر لاسمها ولکن
حرمها لعاقبتها فما کان عاقبته، عاقبت الخمر، فهو خمر " 8-7
روایت اینطوری داریم، روایتی که خواندم هم صحیح السند است و هم ظاهر
الدلاله که هر چه کار مخمر را بکند، خمر است و آیه شریفه که میفرماید "ان
الخمر رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه "آن را میگیرد.
تا اینجا حرف خوبی است و حرفی نداریم و آن
اینست که " کل مسکر حرام " حالا آیا میشود این مصیبتهای روز را هم ما
مصداق قرار بدهیم یا نه؟ هروئین را آیا میشود گفت این شیشهای که تازه پیدا شده و
جامعه را به فساد گشانده جوانهای دختر و پسر را برده ،آیا میشود گفت؟ بگوئیم
اینهم کار خمر را میکند؟
اسکار یک معنایی است که از نظر ظاهر مسکر است
یعنی عقلش را فی الجمله اما به راستی کنه اسکار چیست؟ در این اختلاف دارند و یک
قاعده کلی هم به شما بگویم همینطور که علم روز نتوانسته به کنه اشیاء پی ببرد
فلسفه ما هم نتوانسته بگوید که کنه جنون چیست؟ کنه اغماء چیست؟ کنه اسکار چیست؟
همه در آن گیرند، حتی کنه خواب چیست؟ من جایی دیدم 64 تئوری و فرضیه برای اینکه
خواب چیست دادند. اما هنوز صورت عملی به خود نگرفته ،یعنی هنوز نمیدانند کنه خواب
چیست. اما به مردم بگویند خواب چیست؟ خب همه میدانند خواب چیست. جنون را همه مردم
میدانند یعنی بی عقل و مسکر را هم همه مردم میدانند که یعنی کسی که شراب میخورد
و مثل دیوانه دیگر چیزی سرش نمیشود، دیوانه دائمی است ولی این موقت است یا کسی از
نظر درد در حالت اغماء میرود که دیگر چیزی سرش نمیشود، حالا این اغماء چیست؟ نمیدانیم.
در مسکر واقعش معلوم نیست. به قول حاجی
سبزواری (رض) همان شعر اولش در منظومه همین است که وجود من اظهر الاشیائی، کنه فی
غایت الخفائی ،وجود چیست؟ خب عالم وجود، این عالمی است که میبینید که منقسم میشود
به جماد و نبات و حیوان و انسان اما حالا این کنه وجود چیست؟ همه فلاسفه در همین
ماندند. اصاله الوجودیها، اصاله الماهیتیها، اصاله هر دو تایی ها در همین ماندند
که وجود چیست.
راجع به اجزاء وجود هم همه همین اند. این
انیشتین اتم را شکست، خیلی خوب اتم را کشف کرد، که یک عالم و یک منظومه در این اتم
هست ،محور دارد و پروتن و یک لشکر مجهز دارد ،الکترون با یک حرکت سرسامآوری به
دور این پروتن همه اینها را کشف کردند، بدست آوردند که هر دانه اتم یک منظومه است،
اما حالا پروتن چیست؟ یا الکترون چیست؟ هیچکس نمیداند، این برای ما طلبهها خیلی
مفید است مخصوصاً اینکه بتوانیم جواب بعضی از شبهات را بدهیم، خیلی مهم است. مثلاً
راجع به این بحث ما اگر کسی اینطور بگوید وقتی انسان شراب بخورد حالتی برایش پیدا
میشود که آن حالت نفس اماره را قوی میکند و بر اعضاء و جوارح غلبه پیدا میکند و
عقل را کنار میزدند دیگر عقل ضعیف میشود اگر این شراب را نخورده بود عکس بود،
عقل قوی بود و چشم و گوش و زبان را استخدام میکرد و حرفهای حسابی میزد. دیدش دید
حسابی بود، شنوائیش ، شنوایی حسابی بود، راه رفتنش، راه رفتن حسابی بود. عقل این
قوا را استخدام میکرد اسمش ر ا عاقل میگذاریم و اما اگر شراب بخورد، آن عقل عقب
زده میشود نفس اماره بواسطه آن شراب قوی میشود دیگر بجای اینکه عقل قوا را
استخدام بکند نفس اماره قوا را استخدام میکند و میشود یک حیوان، حرف زدنش فحش
است درندگی است ،دستش درندگی است، گوشش شیطانی میشنود و چشمش شیطانی میبیند به
آن میگوئیم دیوانه اما اینطور دیوانه، اگر دیوانه هم باشد، باز همین است لذا اینکه
دیوانه است و مشهور در میان عوام است، که آدم دیوانه عقل ندارد، عقل دارد، عقل نمیتواند
فرمان بدهد، پیغمبر اکرم رد میشوند اطراف دیوانهای را گرفته بودند و مسخرهاش میکردند،
پیغمبر اکرم فرمودند چه خبر است؟ گفتند یک خانم دیوانه حرفهای دیوانگی میزند. پیغمبر
اکرم فرمودند نگوئید دیوانه، بگوئید مریض یکی از اعصابش خراب است و این عقل نمیتواند
فرمان بدهد. این مریض است، بعد فرمودند میخواهید بگویم دیوانه کیست؟آن خانمی که
در راه جلب نظر جوانان میکند، یعنی خانمهای در جامعه فعلی ما (که جلب نظر میکنند)
پیغمبر میگویند اینها دیوانهاند، درست هم هست اگر خانم عاقلی بود که اینطور توی
کوچه نمیآمد. خانمی که کاری بکند برآمدگی پشت پیدا باشد کاری بکند که جلویش
برآمدگی داشته باشد کاری بکند که عورتینش را نشان بدهد ولو زیر شلوا باشد خب معلوم
است دیوانه است، یعنی عقلش نمیتواند عفتش را استخدام بکند. این روایت پیغمبر
انصافاً روایت خوبی است که فرمودند این مریض است، برای اینکه یکی از رگهای مغزش
اشکال پیدا کرده و عقل نمیتواند فرمان بدهد. و کنهه فی غایه الخفائی اما این
اختلافی که میان فقها اهل لغت و امثال اینها افتاده که سکر یعنی چه و معمولاً هم
میگویند ذوال العقل ما میگوئیم نه، ذوال العقل نیست عقل که بجای خود باقی است
ولو دیوانه حسابی هم باشد عقل جایی نمیرود لذا وقتی که مرد عاقل حسابی است، عقلش
جایی نمیرود، زوال العقل نیست، عقب زده شده عقل است عقل نمیتواند فرمان بدهد،
وقتی نتوانست فرمان بدهد. نفس اماره فرمان میدهد و میشود دیوانه بعضی اوقات هم
میشود اغماء بعضی اوقات حرفهای بی ربطی میگوید بعضی اوقات درد فشار میآورد طوری
که ما فی الضمیر خودش را بیرون میریزد، این شکنجه گرها دیگر همین کارها را میکنند.
بعضیها دم مرگ بنا میکنند ما فی الضمیر خود را بیرون بریزند و آبروی همه خویش و
قوم را میبرد.
(شخصی)میگفت که (یکی
از نزدیکان) از بس حرف بی ربط میزد، همه ما (از اتاق) بیرون آمدیم و در را بستیم
و اینقدر گفت تا مرد.
بعضی اوقات هم دیوانه
میشود یعنی بواسطه شراب دیگر عقلش نمیتواند زبانش چشمش و گوشش را استخدام بکند.
خب اگر این حرف را راجع به سکر بزنید این مواد مخدر هم الان چنین است، هروئین و
شیشه و اقسامی که آمده و اسمشان یادم رفته است، همه اینها را هم بگوئیم بنا به
قاعده کل مسکر حرام. اما اگر کسی این را نگوید باز حرمت این قطعاً هست یعنی هیچ
فقیهی حق ندارد بگوید هروئین کشیدن حلال است. این را مسلم نمیشود گفت، حالا وجه
حرمتش را پیدا کنید، اگر حرف مرا نپسندید بگوئید مضر است ، هم مضر فردی است ، هم
مضر اجتماعی ،مضر ناموسی ،مضر آبرویی، ضررش از هر مضری بیشتر است. حتی با خودش هم
همین است، الا مثلاً برای بعضی ها ضرورتی جلو بیاورید و بگوئید به اندازهای که
نمیرد بکشد. ولی علی کل حال بافور و تریاکش هم همین است. من یادم نمیرود، بچه
طلبهای بودم و مرحوم آقا سید حسن اصفهانی این آیت الله العظمی و مرجع تقلید کل آن
زمان رساله کوچکی نوشته بودند و در آن رساله نوشته بودند که بافور کشیدن حرام است
برای اینکه دنیا و آخرت انسان را از بین میبرد. و راستی بافورش همین است چه رسد
به هروئین و این بازیها که دشمن فعلاً برای جوانان ما آورده" لیهلک الحرسو
النسل" لذا مراجع تقلید باید در رسالههایشان خیلی شفاف در اطعمه و اشربه
خیلی تنطراق داد، بگویند که این مواد مخدر مسکرت دیگر، اسکار و مخدر و مغماء و کما
همه اینها از یک باباند، گاهی در کما میرود، گاهی در مخدر میرود، گاهی میرود
در مسکر، همه اینها عقب زدن عقل و کار کردن نفس اماره است.
اگر حرف مرا بپسندید از
باب کل مسکر حرام، مواد مخدر را میگوئیم حرام است و اگر نپسندید بنا به قاعده
اضرار حتماً باید همه شما بگوئید و باید ما در رسالههای خیلی با تنطراق و روی
منبرها با تنطراق (بگوئیم) از کارهای خوبی که دولت میکنند اما نمیتواند ،10 درصد
هم نمیتواند، این جلوگیری از مواد مخدر در ایران، مهمتر از همه ممالک اسلامی است
الحمدلله و متأسفانه برای ممالک کفر کار میکند و یک بارک الله هم به او نمیگویند
و اگر ایران و جلوگیری از این مواد مخدر نبود، الان آلمان مثل افعانستان بود ،یا
بدتر.
خب حالا 2 مسئله تا به
اینجا صاف شده، یک مسئله اینکه مسکر ما هو؟ اگر نتوانید معنا کنید و معنای مرا
قبول نکنید باید جواب بدهیم السکر معناه من الواضحات عرفاً و آن اینست که آدم مسکر
نمیتواند سالم حرف بزند، سالم گوش بدهد، سالم ببیند، اعضا و جوارحش دیوانه است
السکر هو الجنون، بعضی از لغویون معنا کردند، خوب است السکر هو الجنون موقتاً .
معنای دیگر هم اینکه،
کل مسکر حرام، قرآن میگوید حرام است، تنطرق حسابی هم دارد،" رجس من عمل
الشیطان فاجتنبوه" 3 نهی دارد، رجس نهی است، من عمل الشیطان، نهی است.
فاجتنبوه، نهی است. 3 نهی رویش است، باقمار کنار هم گذاشته." ان الخمر و
المیسر و الانصاب و لازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبواه "راجع به قمار هم
همین است، قمار منقسم به 4 قسم میشود؛ یکی برد و باخت است و معلوم نیست آیه شریفه
این را بگوید آن بطور واضح معلوم است حرام است، مال مردم خوری است و اکل مال به
باطل است.
یکی هم برد و باخت با
آلات قمار است مثل اینکه پاسور بازی میکند برای تفریح که حالا خیلی فراوان شده،
مخصوصاً راجع به شطرنج که دیگر نسبت به حضرت امام میدهند، حضرت امام در آخر کار،
من در رسانه شنیدم که گفتند ببین کارمن به کجا رسیده که به من میگویند تو موسیقی
را، قمار را حلال کردی، لذا تأسف میخوردند، این کار ناقمار است، ولو پول هم
دربارهاش داده نشود، قمار است و حرام است، میسر است مثل خمراست، آنهم زوال عقل میکند
یعنی در آخر کار اعصاب همه عجیب میشود، طوری میشود که ناگهان میرسد به اینجا که
الان هم زیاد است ،میگوید هارون الرشید با زبیده قمار میکردند و او در قمار گفت
که لخت شود از این پلهها برو بالا زبیده باخت و همین کار را کرد، مجبور شد. آنوقت
در قمار دوم بنا شد که هارون با این کلفت در آشپرخانه مقاربت بکند آن حلالش بود
اما معلوم است هارون که زبیدهها و حرمسراها داشت حالا بخواهد با یک کلفت مطبخی
مقاربت بکند، خیلی مشکل بود اما بالاخره کرد ومأمون پیدا شد و بعضی اوقات او را
سرزنش میکردند که تو از آن کلفت هستی و امین میگفت من از زبیده هستم و تو از آن
کلفت بنابراین بین من و تو خیلی فرق هست.
لذا در این قمارها
آنوقتها اصلاً پولی در کار نبود، همهاش بازی بود، سرگرمی بود. قرآن گفت حرام است
، روایات میگویند حرام است و بالاخره میخواهد پول در کار باشد یا نباشد این
بازیها حراماند. راجع به شراب هم حرام است، هر چه جای شراب است حرام است این مواد
مخدر جای شراب است به قول امام صادق ما بازی اسمی که نداریم، بازی واقعی داریم
اینها همه سکرند و حرامند این 2 مطلب. حالا مطلب سوم که مال فردایمان است، مسئله
عجیبی است؛
2 دسته روایت داریم که
یک دسته 20 -10 روایت اند و میگویند که مسکر مایع بالاصاله نجس است، 20-10 روایت
هم داریم که میگوید مسکر بالاصاله پاک است مرحوم فیض کاشانی در اول وافی میگوید
4 فتوی دادم، عالم را پاک کردم؛
یکی گفتم کافر پاک است
هر کسی میخواهد باشد.
یکی گفتم خمر پاک است
هر چه میخواهد باشد.
یکی گفتم آب قلیل به
ملاقات نجس، نجس نمیشود.
یکی هم گفتم متنجس منجس
نیست.
برای همه هم دلیل دارد
دیگر. مرحوم صاحب مدارک هم که یکی از فقهای بسیار بزرگ است میگوید پاک است، خمر
مایع بالاصاله مثل حشیش است و پاک است. صاحب ذخیره هم میگوید پاک است و باز هم هستند، صدوق اول و صدوق دوم از قدما
میگویند پاک است ابن عقیل هم میگوید پاک است. لذا از قدما 3-2 نفر، که مهمشان
صدوقاناند، از متأخرین چند نفر که مهمشان مرحوم فیض کاشانی و مرحوم صاحب مدارک
اند اما از آنطرف هم اجماع است – غیر از اجماع 3-2 نفر از قدما و متأخرین – که
گفتند نجس است.
حالا این روایات را
بخوانیم، این 20 -10 روایت را که در چندین باب نقل شده و صاحب وسایل نقل کردند
ما 2 تا از این روایاتی که میگویند نجس
است 2 تا از آن روایاتی که میگویند پاک است، 2 تا روایت شاهد جمع را انشاءالله
فردا بخوانیم و ببینیم چه باید بگوئیم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد