اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی
صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
یکی از قواعدی که مشکل هم هست این است که آیا شرط فاسد مفسد عقد هم
هست یا نه؟ مثل این که قرض میدهد اما شرط میکند رباخوری را خوب آن ربا شرط فاسد
است آیا عقد راهم فاسد میکند آیا این قرض باطل است یا نه؟ یاخانه اش رامی فروشد
به شرط این که کاواره کند به شرطی که فاحشه خانه کند خوب شرط باطلاست آیاآن بیع
خانه هم باطلاست یا نه زن را عقد میکند به شرطی که طلاق دست زن باشد این طلاق
باطل است یا نه به ؟آن میگویند آیا شرط فاسد مفسد عقد است یا خودش فاسد است؟
مسإله اختلافی است قدماء معمولاً فرمودند شرط فاسد مفسد عقد نیست
متأخرین معمولاً فرمودند شرط فاسد مفسد عقد است معلوم میشود که مسأله خیلی مشکل
است مثل شیخ طوسی بفرمایند که شرط فاسد مفسد عقد است لذا باید دقت بیشتری در مسأله
داشته باشیم کسانی که گفتند شرط فاسد مفسد عقد نیست اینها به ادلهای تمسک کردند
دلیل اولشان اطلاقات است گفتند که اوفوا بالعقود مربوط به بیع است و المومنون عند
شروطهم مربوط به شرط است نه آن کاری بهاو دارد نه او کاری به آن دارد المومنون عند
شروطهم میگوید الا این که شرط مخالف کتاب و سنت باشد اوفوا بالشروط این جا نمیآید
خوب شرط هیچ اما اوفوا بالعقود بیاید عقدی هست این عقد هم تمام ارکانش درست است
بایع دارد و مشتری دارد و ثمن دارد و وجد دارد نه ا.وفوا بالعقود اوفوا باشروط را
رد میکند نه اوفوا بالشروط اوفول بالعقود را رد میکند در حقیقت بر میگردد به
این که یک ظرفی داریم یک مظروفی داریم ظرف ما بیع است آن مظروف ما شرط است نه اگر
ربا حرام است این ظرف برای بیع است آیا بیع هم باطل است اوفوا بالعقود میگوید نه
این ربطی به آن دارد نه آن ربطی به این دارد.
این دلیل اول اینها به عبارت دیگر قدماء اول دلیلی که دارند برای
اینکه ما بخواهیم ظرف را بگوییم نجی است پی مظروف هم نجس است این وجهی ندارد مگر
این که مثلاً سرایت به آن ظرف بکند ظاهرش نجی باشدبروند پاکش کنند ولی شراب که نجی
العین است کوزه را نجس العین نمیکند نه این ربطی به آن دارد نه آن ربطی به این
بگویید اوفوا بالشروط ندارد شرط باطل است چرا اوفوا بالعقود نداشته باشد این دلیل
اول اینها دلیل دوم اینها گفتند اصلاً اگر ما بخواهیم بگوییم که شرط فاسد مفسد عقد
است دور لازم میآید چراء برای این که صحت عقد متوقف بر صحت شرط است صحت شرط هم که
متوقف بر صحت شرط است صحت عقد است برای این که شمامی خواهید این شرط رادر ضمن عقد
وضعش چطور است و الا اگر شرط ابتدایی باشد بحث ما نیست بعداً بحثش را میکنیم که
آیا اصلاً شرط ابتدایی درست میشود یا نه بحث ما این است که شرط فاسد مفسد عقد است
یا نه یعنی اگر شرطی در عقدنباشد که شرط ابتدایی است و بحث ما نیست پی شرط متوقف
بر عقد است شما میگویید صحت عقد هم متوقف بر صحت شرط است که میشود دور این هم
دلیل اینها که مثلمرحوم نائینی(رض) روی این خیلی پافشاری دارند.
دلیل سوم اینها هم روایات است عمده این جاست گفتند روایات فراوانی
داریم که این روایات به ما میگوید شرط فاسد مفسد عقد نیست یکی از آن روایات را
بخوانم.
این روایات خیلی اند الا این که صاحب وسایل متأسفانه این روایات را
در وسایل پخشش کرده بعضی اش را جلد 12 بعضی اش را در جلد 14 بعضی در جلد 15 بعضی
در جلد 16 و بعضی در جلد 18 حالا ما از باب نمونه یکی اش را بخوانیم روایتی که
الآن میخواهم بخوانم از صحیحه حلبی است و این روایت از نظر سند خیلی بالاس7
ت مشایخ ثلاقه این را نقل کردند معمولاً شیعه نقل کرده سنی هم نقل
کرده سنی هم در صحاح سته در سنن سته این روایت را آورده است روایت مرحوم صاحب
وسایل در جلد 16 وسایل نقل کرده روایت را آورده است روایت را مرحوم صاحب وسایل در
جلد 16 جلد 16 وسایل نقل کرده روایت را مرحوم صاحب وسایل در جلد 16 وسایل نقل کرده
روایت 2 از باب 37 از ابواب عتق روایت اینست که امام صادق (س) قضیهای نقل میکند
در زمان پیغمبر اکرم؛
ان بریره یک خانم بوده کنیز بوده کانت عند زوجها این بریره شوهر هم
کرده بود کنیز بوده شوهر هم کرده بوده و هی مملوکه فشتراها عایشه فاعتقها این
بریره را عایشه خرید و آزاد کرد خبر به رسول گرامی دادند که قضیهای این طوری شده
کنیزی که شوهر دارد عایشه این را خرید و آزاد کردند پیغمبر اکرم فرمودند فقال
انشائت قعدت عند زوجها گفت دیگر آزاد است و آن شوهرش مملوک است و نمیشود که آزاد
تحت اختیار مملوک باشد مگر این که خود اجازه بدهد و ان شائت فارغته اگر هم بخواهد
از اوجدا شود وکان موالیعا الذین بائوها اشترطوا علی عایشه ان لهم و لائها آن
کسانی که فروخته بود گفتند و لائش مال ما عایشه قبول کرد که معنی ولاء اینست که
اگر ارث بگذارد ارتش مال ما باشد ما از او ارث ببریم47 این را به پیغمبر گفتند
فقال الولاء لمن اعتق مال اوست یعنی مال عایشه است و آنهائی که گفتند ولای عتق
مالائست یعنی مال عایشه است آنهائی که گفتند ولاء مال ماست بیخود گفتند.
خوب روایت صریح در اینست که شرط فاسد مفسد عقد نیست برای این که
اینها شرط ولاء کرده بودند شرط ولاء فاسد است حضرت فرمودند عقد درست الا این که
شرط باطل است اما شرط باطل ضرر به عقدنمی زند که عقد را فاسد میکند و صریح در این
است که شرط فاسد مفسد عقد نیست واضح است که اگر کنیز را بفروشند و بگویند که این
ولائش مال ماست یعنی اگر مرد ارتش مال ماست خوب این شرط باطل است برای این که هر
کسی این را آزاد کند ولاء مال اوست آن شرط صحیح است اینها فروخته بودند به عایشه و
گفته بودند که ولائش مال عایشه است نه مال آنها خوب شرط فاسد شد اما عقد صحیح است
حضرت فرمودند این عقد صحیح است دیگر آن خانم اگر میخواهد آن عبد شوهرش باشد اگر
هم نمیخواهد از شوهرش جدا شود اما این بیع درست است آن آزاد کردن عایشه هم درست
است است این هم از روایت . این روایت از صحیحه محمد ابن قیس است
انه قضافی رجل تزوج امرئه اصدقته و اشترطت علیه ان بیده الجماع و
الطلاق میگوید زنی را تزویج کرد صداق هم برایش قرار داد اما شرط کرد زن گفت جماع
بدست من طلاق هم بدست من هر وقت خواستم طلاق خودم را میگیرم و اشترطت علیه ان
بیده الجماع و الطلاق و ذلک السنه گفتند شرط باطل است دیگر باید ببینیم که سنت
چیست سنت اینست که جماع مربوط به مرد است نه زن اوست که اگر بخواهد یا نخواهد طلاق
هم مربوط به مرد است نه مربوط به زن بنابراین روایت صریح در اینست که این شرط باطل
است و اما عقد صحیح است هم صداق آور است هم آن شرط که کرده نکرده آن شرطها باید
باشد لذا روایت مثل نص در مقصود است نه عام است و نه خاص این که در قباله هاست طور
دیگری درست کردند من موافق نیستم بدکاری کردند درست کردند اما آنها این طور درست
کردند وکالت میدهد به آن زن که اگر من بافوری شدم تو وکیلی از طرف من که طلاق بگیری
یعنی مرد است که طلاق میدهد نه زن وکیل میکند این وکیل گاهی غیر است مثل این که
شما را وکیل میکند میگوید طلاق زن من را بگیر گاهی هم زنش را وکیل میکند آن را
که درستش کردید این طوری است و اما بحث ما این نیست بحث ما این است که همین طور
طلاق بدست من است که حالا این زمزمه است و بدکاری است لذا حالا بعضی از این مدعی
حزب اللهیها هم میخواهند این را به مجلس ببرند که تساوی بین زن و مرد و مسلم نه
این میشود و نه مجلس چنینی کاری میکند مسلم راجع غیر از حرفهای جمهوری اسلامی و
برای زنها هیچ ندارد وای کاش اینها دست از این حرفهای غیر از جمهوری اسلامی و
برای زنها هیچ ندارد وای کاش اینها دست از حرفهای بچه گانشان بر میداشتند علی کل
حال این روایت هم تقریباً نص در مقصود است به این که شرط فاسد مفسد عقد نیست.
من 2 روایت خواندم شما میتوانید تقریباً بیش از 20 تا روایت در این
ابواب مختلفه پیدا کنید عمده هم این که شرط فاسد مفسد عقد نیست این روایات است اما
آن اطلاقات قابل تخصیص است که اگر متأخرین دلیلی داشته باشند خوب آن اطلاقات را
تخصیص میدهد چنانچه مثلاً ادعای اجماع شده برای قدماء نه اجماعی در کار نیست
چنانچه ان دوری هم که گفته شده اینها دور نیست یک قاعده کلی داشته باشید اما اصلاً
در فقه همان دور د این دورهایی که مرحوم اخوند (رض) در کفایه درست کردند اینها
شبیه الدور است مثل ما طلبهها که بعضی هایمان شبیه طلبه اند و ضررشان خیلی هم هست
بعضیها شبیه علماء هستند دیگر حالا حسابی ریشی و عصائی و شالی که ضرر اینها خیلی
بالاست این کار حرام است دیگر ضرر برای اهل علم دارد خروج از ذی طلبگی است. کار
حرام است اما ضررش خیلی است لذا این دور در کفایه همه این طلبگی است. کار حرام است
اما ضررش خیلی است لذا این دور کفایه همه این طوری است شبیه دور است برای اینکه
دور در اعتباریات نمیآید شما در حاشیه ملاعبدالله خواندید دور چیست؟ گفتید گه
شیئان وجودیان، یتوقف احمد هما علی الاخر دو امر وجودی متوقف بر یکدیگر باشند لذا
نه تناقض در فقه ما هست نه ضدین هست نه دور هست و نه تسلسل اینها مربوط به فلسفه
است به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی اینها را آوردند در اصول در فقه برای
اینکه چاقش کنند چاق که نشد هیچ باد کردند و این باد کردن بواسطه این دور و تسلسل
پدر درآورد، مرحوم آخوند در حالی که به راستی فیلسوف است یعنی آشنای به فلسفه است
اما این دورهائی که درکفایه آمده و درد سر برای ما درست شده هیچ کدام از اینها دور
نیست اینها امور اعتباری است حالا همین دور اینجا، شرط متوقف بر عقد است عقد هم
متوقف است بر شرط است خوب باشد چه اشکال دارد نه زمین به آسمان میرود نه آسمان به
زمین میآید دور آنجاست که یلزم من وجوه العدم و اما اگر شرط متوقف بر مشروط باشد
مشروط هم متوقف بر شرط باشد چه اشکالی دارد؟ بطلان هر دو متوقف بر یکدیگر است آن
شرط فاسد است و متوقف بر مشروط است و مشروط هم متوقف بر شرط است شرط فاسد نمیگذارد
مشروط ایجاد شود چه اشکالی دارد؟ در همه دورها چون امر اعتباری اند این طور است
شما نمیتوانید یک دور باطل در فقه پیدا کنید شما نمیتوانید یک ضدین در فقه پیدا
کنید یک نقیضین در فقه پیدا کنید شما نمیتوانید یک ضدین در فقه پیدا کنید یک
نقیضین در فقه پیدا کنید ضدین امران، شئیان وجودیان که کل واحد یکدیگر را رد کنند
فقه ما امراعتباری است قانون امر اعتباری است امرموجودی نیست لذا بعضی اوقات این
طوری است که من چیزی میگویم بلافاصله از قولم برمی گردم خوب شما میگوئید که ضدین
گفتی اما وجود پیدا کرد دیگر یعنی از این قول من 2 وجود پیدا شد 2 وجود اعتباری
هیچ طوری هم نیست ضدین هم هستند. الان من اینجا که نشسته ام به شما میگویم که حسن
آمد، بار دیگر میگویم حسن نیامد این ضدین است؟ بخلاف ضدین این که نمیشود جمع
شود، سیاهی و سفیدی در آن واحد یکجا جمع شوند، نمیشود اما ضدین در امر اعتباری
فراوان داریم، حسن آمد، بار دیگری میگویم حسن نیامد خوب این نقیضین است اما طوری
نیست میگوئید این دروغ میگوید یکی از اینها دروغ است اما درخارج واقع شد چون
واقع شد شما میگوئید یکی از اینها دروغ است و ضدین آن حسن آمد، حسین هم آمد، خوب
اینها چه ضدینی هستند واقع درخارج میشود اگردرخارج واقع نشود ضدین نقضین آنی است
که درخارج واقع نشود مثل سیاهی و سفیدی که در یک جا واقع نمیشود و اما ضدین در
گفتار ضدین در اعتباریات، در قانون فراوان داریم، هیچ طوری هم نیست برای این که نه
او آن را ترد میکند و نه آن او را، بله باطل است به این معنی که یا زید آمده یا
عمر، هم زید آمده باشد و هم عمر، نمیشود، نه اینکه نقضین است نه اینکه دور و
تسلسل است بنابراین اصلاً این شرط متوقف بر عقد است و عقد متوقف بر شرط است خوب
باشد اما وجود پیدا میکند دیگر و این وجود پیدا میکند را بگوئید نه یکی شان اما
اینجا هردو درست است و بخواهیم بگوئیم دور است برای اینکه مطابق بر یکدیگراست چون
در امر اعتباری است اشکال ندارد.
بنابراین عمده روایات است و این دو تا روایت که خواندم بیش از 20
تا روایت داریم که میگوید شرط فاسد مفسد عقد نیست.
انشاء الله اقوال کسانی از متأخرین که میگویند شرط فاسد مفسد عقد
است برای فردایمان.
وصلی الله علی
محمد و آل محمد