اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی
بحث ما در باره یک کلمهای بود
که ارزش آن را ما نمیدانیم ارزش آن را خدا میداند و به قول علامه طباطبایی به ما
میگفتند که به هرچه بخورد پر کاه هم باشد یک دنیا ارزش پیدا میکند به هرچه نخورد
ولو یک دنیا ارزش داشته باشد چنان آن را بیارزش میکند که از خاک هم ارزش آن کمتر
می¬شود و آن کلمه خلوص است معمولاً این خلوص را مردم ما، به آن اندازه که عبادت ما
قبول شود داریم در این باره شک کردن مخصوصاً راجع به مردم مشکل است همان که میگوید
چهار رکعت نماز میخوانم قربه الی الله جدی در میان مردم باشد این نماز را میخواند
در میان مردم در میان مردم نباشد این نماز را میخواند و بالاخره نماز خوان است و
ما بخواهیم بگوییم خلوص ندارد آن مرتبه ضعیف از خلوص برای غالب مردم وجود دارد.
بگوید یک آدم ریاکاری باشد که
گناه او هم در سرحد کفر است و عمل او هم باطل است این کم است اما آنچه باید توجه
داشته باشیم این خلوص آن خلوصی نیست که کاه را کوه کند بیقیمتی را قیمت دار کند
رفع تکلیف است برای آنکه مأتی به مطابق با مأمور به شود نماز و روزه او ساقط شود
ساقط است والا بعضی اوقات هم کم نیاورد بالاخره از نظر نفس امر به الواقعه این خلوص
که موجب محبت عبادت شود وجود دارد و کم است آدم ریاکار متظاهری که هم عمل باطل
باشد و هم گناه در سر حد کفر باشد یعنی که ما داریم مخصوصاً ما طلبهها این خلوص
را نه بالاترین خلوص را از ما میخواهند و این خلوص از جهتی مراتب دارد از یک جهت
دیگر هم مراتب دارد راجع به آن اولی گفتم که مرتبه اول این است که عمل خالص باشد
مرتبه دوم این است که دل خالص باشد دل جای خدا شود هیچ چیز و هیچ کس جز خدا در دل
نباشد توقع از احدی جز خدا نداشته باشد این مرتبه دوم خیلی مشکل است برای اینکه به
آنجا میرسد که امام صادق فرمودند اگر گردو در دست تو است همه بگویند این دُر است
دُر نخواهد شد دُر در دست تو است همه بگویند گردو است گردو نخواهد شد این حالت را
ما پیدا کنیم شناخت وظیفه، عمل کردن به وظیفه حالا همه بگویند بد است یا خوب است
برای ما تفاوتی پیدا نکند تعریفات، انتقادات برای ما تفاوت نکند پیدا کردن.
این مرتبه دوم خیلی مشکل است و
خوشا به حال آن کسی که دل او در داشته باشد چیزی کسی جز صاحب خانه وارد این خانه
نشود لذا خلوص دل نه خلوص عمل باشد و این خلوص عمل باشد و این خلوص دل اگر پیدا
شود انسان را به مقامهای خیلی بالا میرساند شکی نیست دیگر از تعریفات خوشش نمیآید
از انتقادها بعدش نمیآید چرا؟ برای اینکه وظیفه را شناخته است عمل به وظیفه میکند
برای اینکه برای خدا بوده است در دل به غیر از خدا چیزی کسی نبوده است مرتبه سوم
یک مقدار بالاتر است این رنگ خلوص که قرآن میگوید یک خدا به او بخورد عبد شود عبد
هوی و هوس، عبد صفات رذیله، عبد دیگران، عبد چیزی، کسی نشود، به جز عبد خدا بشود
که به آن مقام عبودیت میگویند همین مقام عبودیت است که به مقام لقاء و فنا میرسد
به قول حضرت امام به اول کار میرسد دیگر سیر غیر متناهی، حتی این سیر در بهشت، تا
خدا خدایی میکند و این هم مشکلتر از دومی است که سبقت الله و من احسن من الله
سبقه رنگ خدا چه رنگ خوبی است که رسالت هم از همین جا سرچشمه میگیرد یعنی، آن
عبودیت معلوم است غیر متناهی است.
بعضی از مراتب آن رسالت و امامت
و نبوت است و ما طلبهها نباید به فکر این باشیم که عمل ما صحیح است معلوم است عمل
ما صحیح است یا داعی هم داعی برداعی باشد عمل ما صحیح است باید دنبال این برویم که
این عمل ما رنگ دارد یا ندارد؟ این سبقت الله به عمل ما خورده است یا نخورده است؟
مشکل است این سبقت الله به ما خورده است یا نخورده است؟ در سرحد محال است به قول
بزرگان میگویند که ملا شدن چه مشکل آدم شدن محال است ایشان جدی به مقام لقاء فنا
برسد معلوم است مشکل است مربوط به اهل بیت هستیم شبیه به اهل بیت باید باشیم از
انبیاء تبلیغی هستیم نبی خدا هستیم و نبی این دین مقدس اسلام هستیم لذا باید خلوص
هم به اعمال ما هم به دل ما هم به خود ما باشد این یک بحث است که این کلمه خلوص
سبقت الله باید برای ما طلبهها چنین باشد این خلوص از یک جهت دیگر هم او هفت
مرتبه پیدا میکند منازل هفتگانه که انسان بتواند عمل را فقط برای خدا انجام دهد
داعی، غیر از خدا نباشد (وجدتک اهلاً للعباده فعبدتک)
میشود معمولاً برای ما اعاده میشود اما گفتن آن یک دهان مثل دهان
امیرالمؤمنین علی علیه السلام میخواهد که بگوید (ما عبدتک خوف من نارک و لا طمعاً من جنتک بل وجدتک اهلاً للعباده
فعبدتک) این مرتبه هفتم خلوص است.
منزل هفتم خلوص است گفتم دهان
ائمه طاهرین میخواهد که بتواند از این حرفها بزند بعضی اوقات آدم حرفها میزند پروردگار
عالم فوراً او را امتحان میکند امتحان هم در این چیزها زود میشود در امتحان قبول
نمیشود میبینید که گفت اما در امتحان قبول نشد انسان در امتحانها میبیند که
این بل وجدتک اهلاً للعباده فعبدتک این برای اولیاءالله است عرض کردم غیر از اینها
نیست یا کم پیدا میشود که جدی بتواند بگوید بل وجدتک اهلاً للعباده فعبدتک آنکه
نشد یک مرتبه بعد از این که منزل ششم است انسان بتواند به عشق خدا، به محبت خدا،
به محبت وابدارد عبادت کند که هیچ چیزی، هیچ کسی محرک او جز خدا نباشد البته محبتهای
معمولی نمیتواند کار بکند معلوم است ما همه خدا را دوست داریم محبتی نظیر محبتی
که خدا را دوست دارد اینطوری باشد خدا که ما را دوست دارد ما هم خدا را دوست
داشته باشیم که اهل دل در عرفان در چهارده مرتبه برای محبت درست میکنند و آن
مرتبه چهاردهم او محرک باشد ولی باز هم خیلی خوب است
لذا در روایت میخوانیم که بعضی
اوقات ائمه طاهرین هم این را میگویند که خدایا من عبادت میکنم برای اینکه تو را
دوست دارم در دعای عرفه امام حسین علیه السلام هم آمده است که معمولاً ائمه طاهرین
علیه السلام متفاوت حرف میزنند برای اینکه ما بدانیم که این حالات وجود دارد ائمه
طاهرین هم حالات آنها تفاوت میکند لذا در روایات داریم که گاهی اسم او را میگذارند
داعی برداعی یعنی آن عشق خدا داعی میشود این نماز اول وقت بخواند یک تلاطم درونی
در وقت نماز پیدا بکند برای اینکه بالاترین لذت برای عاشق دیدار معشوق او است
بالاتر از این حرف زدن این با معشوق است.
بالاتر از این حرف زدن معشوق با عاشق است این
بالاترین درجاتی است یعنی لذتهایی است که عاشق دارد اینها عشقهای مجازی است که
در عشقهای حقیقی بیاید به اینجا میرسد (الرکعتان
فی جوف اللیل احب الیه من الدنیا و ما فیها) دو رکعت نماز در دل شب برای من از دنیا و آنچه در دنیا است ارزش آن
بیشتر است چرا هم ملاقات با خدا است علاوه بر این خلوت با خدا است علاوه بر این
حرف زدن خدا با بندهاش است یعنی حمد و سوره و بالاتر از این حرف زدن این یا مثل
آن حرف زدن این با خدا است ذکرهایی که در نماز میگوید لذا نماز یک مکالمه است
دیگر کمتر از این نماز نیست رفع تکلیف میکند.
نماز لااقل یک مکالمه باید باشد
اما نه امام صادق که میفرمایند الرکعتان فی جوف الیل احب الیه من الدنیا و ما
فیها یک معاشقه است دیگر عالم هستی در مقابل خدا پوچ است یک روایتی از امام حسین
است که مثل خود امام حسین خیلی لطافت دارد میفرماید (ان الدنیا و ما فیها عند احد من اولیاء الله لیس الاکفیئ الضل) دنیا و آنچه در دنیا است پیش عاشقهای خدا پیش اولیاء خدا اینها
مثل سایه است من یک وقت میگفتم نمیگوییم که ضل میگوییم که فی الضل سایه سایه
سایه چقدر ارزش دارد سایه سایه معلوم است که هیچ از همین جهت امام حسین علیه
السلام دنیا و آنچه در دنیا است مثل علی اکبر به عالم ارزش داشت فرمودند بعد از تو
خاک بر سر دنیا و زندگی دنیا یعنی به دنیا ارزش داشت اما دیگر دادن در راه خدا
برای او خیلی آسان است روایت داریم که وقتی تیر سه شعبه به گلوی علی اصغر خورد گفت
خدایا مشکل است اما چون برای تو است آسان است.
یعنی برای معمول مردم در حد
محال است بتواند صبر کند بچه در دستش تیر سه شعبه بخورد اما این جمله یک پیام برای
ما است خدایا چون برای تو است آسان است از آن کسانی که محبت دارند نماز برای آنها
یک معاشقه است (تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون
ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ینفقون فلا تعلم نفسٌ ما اخفی لهم من قره اعین
جزاءً بما کانوا یعملون) افرادی هستند نمیدانید
چه خبرها است نمیتوانید آن را درک کنید فلا تعلم نفسٌ ما اخفی لهم مگر به آن
رسیده باشد اینها چه کسانی هستند در دل شب لذتها دارند در روز خدمت به خلق خدا این
هم لذتها دارد شب او رابطه با خدا روز او رابطه با بندههای خدا فلا تعلم نفسٌ ما
اخفی لهم من قره اعین راستی آن کسانی که محبت دارند اینطور میشوند که دل شب
بالاترین لذت روز خدمت به خلق خدا بالاترین لذت و هرچه که بتواند انجام دهد (لینفق ذو سعه من سعته و من قُدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله) بندههای خدا اینطوری هستند هرچه بشود حتی اگر هم چیزی نشود دلش
برای مردم میتپد دعای مردم مقدم بر هر دعایی است حتی دعا برای آخرتش دعای مردم
مقدمتر است حضرت زهرا، امام حسن میفرمایند از اول شب تا صبح میگفتند خدا خدا
خدا مردم مردم مردم گفتم چرا دعا به ما نکردید؟ فرمودند (الجار ثم الدار) اینها یک
حالتی است که آن مرتبه اول بی داعی است یعنی نماز را فقط برای خدا بخواند وجدتک
اهلا للعباده فعبدتک اما این عبادت را میآورد برای اینکه محبت دارد محبت به
چه کسی دارد؟ برای خدا دارد پس نماز را برای خدا میآورد یک واسطه یک داعی میخورد
اما از آن داعیها که اگر ذرهای از آن را به کسی بدهند دیگر به دنیا و آنچه در
دنیا است ارزش دارد و بیشتر به او دادند یک اتصالی عشق به خدا و محبت خدا پیدا میکند
روایت داریم که از باب مثال است 1% از رحمت خدا در میان موجودات تقسیم شد جاذبهها،
عشقها و محبت مادر مخصوصاً پدر به بچه، مهربانیها از اینجا پیدا شد و دیگر 99%
آن از آن خدا است لذا آن کسی که جدی محبت به خدا پیدا کند اینطوری میشود که یک
جاذبه¬ خاصی، پروردگار عالم راجع به این دارد میرباید نظیر آهن ربا که آهن را میرباید
نظیر کهربا که کاه را میرباید و علی کل حال والا داعی است اما داعی این خیلی مقدس
است.
مرتبه سوم که انشاءالله بعد درباره آن صحبت میکنم
مرتبه شک است الستُ عبدا شکورا پیامبر اکرم این قدر عبادت کردند پاهای ایشان ورم
کرد آیه آمد (طه ماانزلنا علیک القران لتشقی) به ایشان میگفتند چقدر عبادت میکنید میفرمود الستُ عبدا شکورا
من شکر گذار نعمت خدا نباشم؟ خدا به من نبوت داده است این مقام عالی را به من داده
است خدا به من عقل داده است (و ان تعدوا
نعمه الله لا تحصوها) و بعضی اوقات به اینجا
میرسد که در روایات داریم حضرت عیسی به یک نفر برخورد کردند به غیر از زبان هیچ
چیز نداشت پا، دست، چشم هیچ چیز نداشت ایشان دیدند که میگفتند الحمدلله ربالعالمین
به او گفتند که حمد برای چه میکردی؟ گفت من که زبان دارم میتوانم بگویم الحمدالله
ربالعالمین آدم در زندگی مثبت باشد خیلی مشکل است مخصوصاً به خدا که قرآن میفرماید
(قتل الانسان ما اکفره) مرگ برای
انسان که چقدر ناشکر است مثلاً تا به حال شده است تسبیح را در دل شب بدست بگیرید
صد مرتبه الحمدالله طلبه هستم بگوید.
اصلاً خیلی از ما طلبهها
ناراحت هستیم که چرا طلبه هستیم در رودربایسی گیر کردیم نه الحمدالله طلبه هستم
سرباز امام زمان هستم الحمدالله مال مردم خوار، رشوهخوار، رباخوار نیستم
الحمدالله یک شهریهای که حلالترین چیزها است اگر به وظیفه عمل کنیم میگیریم و
سرباز امام زمان هستم حقوق بگیر امام زمان هستم مال من حلال است بچههای من لقمه
حلال میخورند الحمدالله با همسرم خوب هستم چقدر همسرم خوب است نه بالاتر از اینها،
اینها کوچک است یک آمریکایی یک کتاب نوشته است آیین دوست یابی در آنجا یک جمله
خوبی میگوید تمام دنیا را به تو میدهم مو چشمانت را میگیرم میدهی؟ فقط دیوانه
میگوید بله آدم عاقل که قبول نمیکند بعد میگوید تمام دنیا را به تو میدهم
زبانت را میگیرم میدهی؟ تمام دنیا را به تو میدهم دو گوشت را میگیرم میدهی؟
تمام دنیا را به تو میدهم دو پایت را میگیرم میدهی؟ یک چیز دیگر گفته است این
خیلی مهم است تمام دنیا را به تو میدهم اخم تو را میگیرم میدهی؟ یک مقدار
بالاتر ما طلبهها از اینها بالاتر دنیا برای تو تشیع را از تو میگیرم شبهه در
امیرالمؤمنین پیدا میکنید میدهید؟ اینها و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها وقتی
محبت پیدا شد دیگر اینطوری میشود دیگر الحمدالله ربالعالمین که تو خالق من هستی
و من مخلوق هستم این جمله امیرالمؤمنین خیلی بالا است مثل خود امیرالمؤمنین است
میگوید خدایا همین مقدار عزت برای من کافی است که من بنده هستم و تو خدا هستی
برای ما کافی است خدایا این حرفها خوب است تو را به حق مولا امیرالمؤمنین قسمت میدهیم
حالات این حرفها وصف این حرفها به همه ما عنایت بفرما.
وصلی الله علی محمد و آل محمد