اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسلم پیش اصحاب است آب باران مثل
آب جاری است به ملاقات نجس نجس نمیشود و مطهر هم هست اما معلوم است باید در وقت
جریان و نازل شدن از آسمان باشد و اما اگر باران قطع شده و از ناودان دارد آب میآید
باز هم این آب دیگر حکم آب جاری را ندارد لذا باید جریان داشته باشد، یکی هم باید معتنابه باشد یعنی مثلا چند قطره باران آمدن این نمیشود
گفت که این باران الان حکم آب جاری را دارد، باید در حالی که نازل است جاری هم
باشد یکی قطع نشده باشد یکی هم باران زیاد باشد که فقهاء در رسالهها مینویسند که
ولو به اندازهای که روی سنگی باران میآید به اندازهای آمده که روی سنگی جاری
است میگویند این باران حکم جاری را دارد و اما چند تا قطره و یک مقدار باران آمدن
میگویند این نه باید به دو معنا جاری باشد یک معنا این که در حال نزول ملاقات با
نجس بکند یا چیزی ملاقات با آن بکند یکی هم در حالی که جاری است آن جریانش هم به
کثره باشد مثلا قدر متیقن از ناودان دارد باران میآید این بارانهای این ناودان هم
کثرت دارد یعنی چند قطره نیست هم علاوه بر کثرت داشتن در حال جریان است یعنی در
حال نزول است قطع نشده، اینها که گفتم مسلم پیش اصحاب است ولی یک فروعاتی هم هست
که این فروعات را بعداً باید در بارهاش حرف بزنیم ولی قدر متیقن پیش اصحاب چه
قدماء چه متأخرین همین است که باران در وقتی که دارد میبارد اگر کثیر عرفی باشد
این مثل آب جاری است لذا به ملاقات نجس نجس نمیشود مثلا پشت بام نجس است مثلا
گربه بول کرده حالا الان باران میآید ملاقات میکند با همین مدفوع گربه و از
ناودان میآید پایین، این مثل آن جاست که در آب جاری این جور چیزی اتفاق بیفتد این
باران حکم جاری را دارد ولو ملاقات با نجس هم کرده کر هم نیست اما نجس که نمیشود
نمیشود، میشود هم با آن چیزی را طاهر کرد، پشت بام نجس است آن آب آمده آن را
طاهر کرده اما عین نجس را که نمیتواند طاهر بکند عین نجس الان روی پشت بام هست،
این آب هم ملاقات با همان نجس کرده است این آب نجس نمیشود مثل آنجا که یک جوی آب
ولو کم یک عین نجسی در آن جوی آب باشد آب از روی آن رد بشود آن آب نجس نمیشود و
مطهر هم هست اینجا هم همین طور است لذا مثلا فقهاء مثال میزنند مثال خوبی هم هست
این که انسان توی کوچه رد میشود سگ میآید بر خورد با او میکند برخورد با لباسش،
میگویند نجس نمیشود در حالی که سگ است تر است مثل آن جاست که تماس این سگ در آب
کر در آب جاری باشد همین جوری که آن تماس بدن را نجس نمیکند اینجا هم این تماس،
تماس سگ با بدن در حال باریدن باران لباس نجس نمیشود ظاهراً اختلافی هم در این
گونه مسائل نیست حالا اگر اختلافی باشد بعداً باید دربارهاش صحبت بکنیم.
دو سه تا روایت در مسئله داریم و
آن دو سه تا مسئله یکی از مسائل آن 5 تا مسئله است یعنی روایت علی بن جعفر است به
5 سند نقل شده و 5 سند هم صحیح السند است حالا تا دلالتش را عرض کنم فقط مثلا اگر
کسی اشکال بکند روایت قرب الاسناد است از عبدالله بن حسن است میگویند عبدالله بن
حسن توثیق نشده اما توجه به این مطلب که قرب الاسناد روی این عبدالله بن حسن میچرخد
یعنی مثلا اگر قرب الاسناد 1000 تا روایت داشته باشد 100 تا مال غیر عبدالله بن
حسن است و علی بن جعفر از عبدالله بن حسن یا حمیری و بالاخره اینها که از عبدالله
بن حسن نقل میکنند معنایش این است که صاحب قرب الاسناد علی بن جعفر این عبدالله
بن حسن را توثیق کرده و الا اگر توثیق نکرده بود اگر پیش او موثق نبود نمیشود که،
گفتم 1000 تا روایت که در قرب الاسناد است 100 تا مال غیر عبدالله بن حسن است لذا
عملاً علی بن جعفر عبدالله بن حسن را توثیق کرده مثل علی بن ابراهیم و تفسیرش، مقل
ابن قولویه و کتاب کامل الزیاراتش، بنابر این این که بعضی از بزرگان گفتهاند که
روایت قرب الاسناد درست نیست چون که عبدالله بن حسن در سند است و توثیق نشده میگوییم
نه عبدالله بن حسن که علی بن جعفر توثیقش کرده اگر توثیق او بالاتر از توثیق نجاشی
و شیخ نباشد قطعاً کمتر نیست حالا اگر هم کسی این روایت قرب الاسناد را اشکال بکند
مضمونش را باز همین علی بن جعفر در روایت صحیح السند آورده، 5 ، 6 تا روایت است که
همه این 5 ، 6 تا سند علی بن جعفر از موسی بن جعفر سلام الله علیه است عمده هم در
باب ما یعنی در این مسئله آب باران عمده روایات هم همین روایات علی بن جعفر است
حالا این روایات علی بن جعفر را بخوانم، مضمونش هم یک چیز است خیلی تفاوت مضمون
ندارد چه قرب الاسناد و چه سندهای دیگر.
روایات باب 6 از ابواب ماء مطلق،
روایت 2 صحیحه علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر علیهما السلام، این قرب الاسناد
نیست خود این روایت از اول تا آخر صحیح السند است و از نظر سند هیچ اشکال ندارد.
سئلته عن البیت یبال علی ظهره و
یغسل من الجنابه مثل این که آن وقتها دستشویی نداشتند توالت نبوده به قول ما طلبهها
مستراح نبوده میرفتند روی پشت بام کارشان را میکردند حمام نداشتند میرفتند روی
پشت بام غسل میکردند حالا این از این پشت بام سؤال میکند سئلته عن البیت یبال
علی ظهره و یغسل من الجنابه ثم یصیبه المطهر ایؤخذ من مائه؟ ین که پاک شد مثل این
که مفروض عنه گرفتهاند و آن را سوال نکرد سؤال کرد که ایؤخذ من مائه فیتوضأ به
للصلاه؟ فقال اذا جری فلا بأس به فرمودند اگر باران جاری باشد اشکال ندارد.
روایت 3 ذیل روایت 3 که روایت
مستقلی است روایت 9 اینها همه روایتها صحیح السند است به غیر از روایت 3 که از
قرب الاسناد است ما میگوییم قرب الاسناد سندش همه صحیح است برای این که علی بن
جعفر توثیقش کرده حالا اگر کسی نگوید و توثیق نجاشی و شیخ و اینها را بخواهد طوری
نیست حالا آن روایت از نظر سند ضعیف باشد اما مابقی این چهار پنج تا روایتها که
از علی بن جعفر است همه یک محتوی دارد از نظر سند هم اشکال ندارد لذا باید بگوییم
5 تا روایت صحیح السند دلالتش هم این جوری اذا جری، این جمله اذا جری هست در روایتها.
حالا معنای این اذا جری یعنی چه؟
بعضیها گفتهاند معنای اذا جری یعنی آب جاری باشد که حتی مشکلشان بوده مثلا در
بیابان که آب فرو میرود آب جریان ندارد مشکلشان بوده که بگویند این باران حکم آب
جاری را دارد.
اما اذا جری در اینجا اگر بخواهیم
این جور معنا بکنیم باید این اذا جری فلابأس سیقت لبیان الموضوع باشد برای این که
اصلاً موضوع را این جور فرض کرد گفت آب میآید از ناودان میآید پایین من میخواهم
آبها را بگیرم و با آن این آبها وضو بگیرم خب معنایش این است که از ناودان آب
آمده پایین و دارد میگیرد پس اگر اذا جری را معنا بکنیم یعنی اذا جری یعنی جری
علی الارض آن وقت این اذا جری موضوع ما چیست؟ اذا جری، حکم ما چیست؟ فلا بأس به از
همان جاها میشود که روایت سیقت لبیان الموضوع و مسلم این جور نیست دیگر، لذا اذا
جری باید یک معنای دیگر داشته باشد که آن آقا فرض کرد که آب جاری است از ناودان
دارد میآید پایین گفت میخواهم بگیرم برای وضو گرفتن چه جور است؟ حضرت فرمودند
اذا جری فلابأس یعنی حین نزول المطر، جری یعنی نه اینکه جری علی الارض، جری من
السماء الی الارض به جای اذا نزل، فرمود فلا بأس به، باید معنایش این جور باشد، آن
وقت اگر عرض من را بپذیرید این جور میشود اذا جری فلا بأس به آن راوی فرض کرده
بود باران روی زمین جاری است، لذا کثرتش را فرض کرده حضرت هم جواب دادند در وقتی
که نازل باشد یعنی قطع نشده باشد باران، اگر قطع نشده باشد باران طوری نیست و اما
اگر قطع شده باران دیگر باید ببینیم آن آب که از پشت بام میآید پایین بر خورد با
عذره میکند؟ نمیکند؟ آن پشت بام را طاهر کرده؟ نکرده؟ اگر پشت بام طاهر است خب
این آب میآید پایین، میگیرد آن را اما آب قلیل است مثل آب آفتابه میبیند و دیگر
نمیتوانیم بگوییم آب کر است لذا اذا جری فلا بأس به اگر اذا جری را معنا کردید
یعنی باران جریان علی الارضش خصوصیت دارد خب این روایت میگوید که وقتی آب زیاد
باشد طوری نیست اگر اذا جری را اینجور معنا بکنیم اما گفتیم اگر اینجور معنا
کنیم معنایش این است که آن گفت آب باران جاری است حضرت فرمودند حالا که جاری است
طوری نیست.
شاید هم به جای نزل، جری گفتهاند
برای همین بوده که میخواهند بگویند که این آب باید زیاد باشد به طوری که وقتی میآید
روی زمین جریان داشته باشد، فقهاء میگویند وقتی که روی سنگ لااقل به اندازهای
باشد که اگر ببارد روی سنگ روی سنگ جریان داشته باشد شاید هم حضرت به جای این که
فرمودند باید بگویند اذا انزل فلا بأس به گفتند اذا جری فلا بأس به درهر چهار پنچ
تا روایت این اذا جری آمده اگر بخواهیم معنا کنیم اذا جری یعنی به معنا این که از
ناودان آمده پایین، اگر این جوری بخواهیم معنا کنیم یعنی در حال انقطاع نباشد این
همان فرض کرده بود که این جوری است و اما اگر عرض من را بفرمایید این جور میشود
که دو تا شرط میخواهیم یکی قطع نشده باشد در روایت آمده حضرت فرمودند فلا بأس
یعنی از همین سؤال بود یکی هم حالا قطع نشده این آب باران کم نباشد آب باران کثیر
باشد آن وقت دو تا شرط پیدا میشود که آب باران حکم آب جاری را دارد ولو ماده
ندارد اما چون که از آسمان میآید آسمان ماده آن است یعنی لان له ماده حضرت میخواهند
بفرمایند تعبداً آسمان ماده آن است، همین طور که آب جاری به ملاقات نجس نجس نمیشود
ولو قلیل باشد این هم همین جور است لان له ماده یعنی لان له نازل من السماء اما با
دو تا شرط، یک این که کم نباشد یک شرط هم این که در حال نزول باشد در حال جریان
باشد اگر این دو تا شرط باشد دیگر میشود حکم جاری، خب این این معنایش. یک معنا
دیگر هم که اینجا هست.
اذا رآه المطر سؤال کرد که آیا آب
باران پاک کننده است حضرت فرمودند اذا رآه المطر فطاهر که این اذا رآه المطر خب
معنایش این است که معلوم است موارد فرق میکند اگر دست بخواهیم پاک بشود با چند تا
چند تا قطره باران بیاید روی آن ولو آن که باران خیلی است اما تسلط بر دست پیدا
نکرده معلوم است دست طاهر نیست، چرا طاهر نیست؟ برای این که در باب طهارت معلوم
است آب باید تسلط پیدا کند بر متنجس تا متنجس را پاک بکند یا مثلا اگر بخواهد
عبایش را پیراهنش را باید آب مسلط بر آن بشود پاک میشود یا مثلا روی زمین آب مسلط
بر آن بشود پاک میشود ولی حوض است و این حوض چند قطره باران میآید روی آن اما آن
دو شرط یعنی آب جاری است و این حوض مثلا زیر سقف است قطرههای باران کم میآید در
آن، زیر سقف است پنجره دارد حوض نجس است چند تا قطره باران که در حال باریدن است
آب هم زیاد است باران زیاد است چند تا قطره بیاید در این حوض حوض را پاک میکند،
چرا؟ اذا رآی المطر لذا این جمله اذا رآی المطر مواردش تفاوت میکند آنجا که مثل
دست است باید مسلط بر دست بشود آنجا که مثل مثلا حصیر است فرش است باید مسلط بر
آن بشود، و آنجا که حوض است باز باید مسلط بر آن بشود اما تسلط در اینجا غیر از
تسلط در آن جاست الا کسی در آنجا امتزاج را شرط بداند دیگر خواه ناخواه باید
بگوییم که به اندازهای باید باران بیاید امتزاج پیدا بشود تا پاک بشود و اما اگر
شما صرف اتصال را کافی بدانید که سابقاً بحقثش را کردیم و ما گفتیم صرف اتصال
کفایت میکند دیگر همین چند قطره آب بیاید در آن نظیر آن جاست که از فواره یک
مقدار آب بیاید بالا و برسد به حوض حالا یک دفعه از فواره میآید یک دفعه از جوی
میآید یک دفعه از آسمان میآید صرف اتصال حوض را پاک میکند و اما این حرف را
بخواهیم راجع به دستمان بزنیم دست نجس است و بخواهیم به واسطه باران تطهیرش بکنیم
خب همینجور که به واسطه آب جاری بخواهی تطهیر بکنی هرجور آنجا میخواهی تطهیر
بکنی اینجا هم باید بکنی، آنجا باید دست را بزنند توی حوض آب مسلط بر آن بشود یا
بگیرند زیر شیر مسلط بر آن بشود پاک بشود در اینجا هم باید باران مسلط بشود بر
دست، آب مسلط بشود بر لباس، پاک میشود، آن وقت انشاء الله بعد در بارهاش صحبت میکنیم
آیا فشار میخواهد یا نه؟ که مشهور در میان فقهاء میگویند آب جاری و آب باران
فشار نمیخواهد که ما میگوییم مطلقا الا آب قلیل فشار لازم نیست مثلا اگر دست نجس
است در آب بزنند پاک میشود اگر هم لباس نجس است یا مثلا بچه دستش نجس بوده زد به
عبا اگر بخواهد عبارا فشار بدهد از بین میرود همین مقدار که عبا توی حوض بزند یا
زیر شیر گرفته بشود پاک میشود آن آب جاری، آب مطر هم همین طور است فقهاء فرمودهاند
راجع به آب مطر گفتهاند که فشار هم نمیخواهد حالا اگر کسی بگوید فشار میخواهد
دیگر خواه ناخواه این جور میشود که باید این لباس آب باران مسلط بر آن بشود بعد
از تسلط فشار بدهد بعد از فشار دو دفعه مسلط بشود تا بشود پاک، اینها خیلی بحثهای
ما نیست که بزرگان اینجا بحث کردهاند اینها باید در باب مطهرات انشاء الله آنجا
بحث بشود آن که پا فشاری دارند و من عرض میکنم برای خاطر آن حرف همین است که در
مثل حوض چند قطره باران در آن بیاید این حوض پاک میشود البته دو تا شرط یکی آب
باران قطع نشده باشد یکی هم آب باران زیاد باشد راجع به دست باید آب باران مسلط
باشد لذا رآه المطر این رآه المطر یعنی مسلط بر آن شده باشد و راجع به لباس اگر
فشار گفتم نه که آب مسلط بشود اگر فشار بخواهد دو مرتبه مسلط بشود و علی کل حال
باران نظیر آب جاری است با این دو تا شرط،
باید آب به آن برسد نمیشود که
چهار تا قطره بیاید پشت دست اما کف دست نجس باشد بگوییم کف دست پاک شد، نمیشود
که، لذا اذا رآه المطر همان جای متنجس را رآه المطر خب اگر بخواهیم راجع به دست
بگوییم چه جور باید بگوییم؟ باید تسلط بشود، اما راجع به اتصال آن یک مسئله دیگر
میشود آن اذا رآه المطر سه چهار تا قطره آب بیاید این رآه المطر برای این که
امتزاج نمیخواهیم صرف اتصال کفایت میکند مگر کسی امتزاجی باشد اما رد آن امتزاجیها
هم همین است که این جاها امتزاج نگفتهاند اما آن جاها که اتصال به کر باشد امتزاج
گفتهاند اما علی کل حال ما که اتصال را کافی میدانیم همین مقدار که چند قطره
باران بیاید در این حوض این حوض پاک میشود اما به شرطی که باران زیاد باشد حالا
این حوض زیر سقف است و باران در آن نمیآید اما باران زیاد باشد، یکی هم باران قطع
نشده باشد برای این که صرف این که باران قطع بشود مثل آب جاری است، آب جاری قطع
بشود خب دیگر وقتی که قطع شد آن طرفش حکم آب قلیل را دارد یا حکم آب کر را دارد،
دیگر حکم آب جاری ندارد، به صرف قطع، آب باران هم همین است به صرفی که قطع میشود
دیگر این آب اگر قلیل است به ملاقات نجس نجس میشود آن دیگر مربوط به ماء المطر
نیست و این که بعضی از بزرگان گفتهاند نه این وقتی که باران میآید توی کوچه ولو
آب قلیل است باران هم قطع شده اما اگر سگ توی این آبها برود و رد بشود این آبها
نجس نمیشود چرا؟ گفتهاند برای این که آب باران است و آب باران کالجاری همین طوری
که اگر جاری بود نجس نمیشود حالا هم نجس نمیشود ولی علی الظاهر این اذا جری فلا
بأس به به خوبی این دو تا شرط را میفهماند، یک) باید قطع نشده باشد اذا نزل. دو)
باید زیاد باشد که فرض کرده بود زیادی به اندازهای که میخواهم بگیرم و وضو بگیرم
یعنی کثیر است، یکی کثرت است یکی هم حال نزول است ظاهراً این دو تا شرط را از خود
این چهار پنج تا روایت میتوانیم استفاده بکنیم چنانچه مشهور در میان فقهاء هم
همین است.
بله آن را هم گفتم که بعضی از
بزرگان که گفتهاند که آقا این فقط مربوط به ناودان است آن جاهایی است که جاری بشود و اما اگر مثل یک زمینی که آب
در آن جاری نمیشود هر چه میبارد فرو میرود یا شنزار است گفتهاند این باران
مطهر نیست لذا اگر دست ما نجس باشد و آب هم مسلط بشود گفتهاند که نه این دست را
تطهیر نمیکند پاک نمیکند چرا؟ گفتهاند برای این که روایت میگوید جری یعنی از
ناودان بیاید پایین و اما اگر جریان نداشته باشد زمین شوره زار نباشد زمین شل باشد
شنی باشد گفتهاند باران در آنجا مطهر نیست خب معلوم است این حرف درست نیست دیگر
برای این که این جریان در اینجا جریان بالفعل نیست جریان بالقوه است که نمیدانم
چه جور هم شد مشهور در میان اصحاب که مرحوم مقدس اردبیلی مخالفت کرده و مرحوم حاج
آقارضا اینجا میفرمایند کما تری این جوری مرحوم مقدس را رد میکند در حالی که
مسلم است ما آنچه میخواهیم جریان بالقوه است یعنی این زمین اگر سفت بود آب روی
آن جاری میشد بعضی اوقات پشت بامها این جوری است که آن وقتها حالا کم شده پشت
بامهای کاهگلی تا پشت بامهای آسفالت، پشت بامهای آسفالتی فوراً آب جاری میشود
اما پشت بامهای کاهگلی خیلی باید صبر بکنند تا از ناودان آب جاری بشود ما چه میخواهیم؟
جریان بالقوه، جریان بالقوه یعنی چه؟ یعنی همان طور که فقهاء در رسالهها نوشتهاند
آب جاری بشود مثلا روی سنگ، روی سنگ زود جاری میشود گفتهاند همین مقدار کفایت میکند
ولو این که روی زمین هنوز جاری نشده اما روی سنگ که جاری میشود کفایت میکند چرا؟
اذا جری عرفاً صادق بر آن است حالا بحث ناقص است باید انشاء الله باز هم در بارهاش
صحبت بکنیم.
وصلی الله علی محمد و آل محمد