عنوان: بررسي نسخ در آيات قرآن مجيد
شرح:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرجيم رب الشرح لي صدري و يسر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي

آيه ديگر كه گفته اند نسخ شده است آيه 108از سوره بقره است«كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيراً الوصيه للوالدين و الاقربين بالمعروف حقاً علي المتقين»آيه،آية خيلي خوبي است نظيرش هم در قرآن آمده و نظيرش آيه 8 از سوره نساء«و اذا حضر القسه اولها القربي و اليتامي و المساكين فارزقوهم منه»كه دوتا آيه مضمونش اين است:مستحب است،مستحبش هم خيلي مؤكد است، بعضي ها هم واجب مي دانند واجب تكليفي نه واجب وضعي اينكه اگر كسي دم مرگ است و وصيت مي كند پدر و مادر را به آنان خيلي اهميت بدهد براي اينكه اكتفا به آن ششم نكند و اگر مي بيند مادرش بي سرپرست مي شود،پدر پيرش بي سرپرست مي شود يك كاري بكنند كه محتاج نباشد. همچنين آن افرادي كه ارث نمي برند مخصوصاً يتامي مثل اين كه مثلاً يك پدري پسرش مرده است و نوه ها ارث نمي برند از اين مرد،حالا اين مرد مي خواهد بميرد مي بينيد مال قسمت مي شود بين پسرهاي ديگر و اين نوه ها محروم مي مانند.اگر پدرشان بود ارث پدرشان را مي بردندحالا محروم مي مانند قرآن مؤكداً در روايات ما هم آمده-مي فرمايد به اينها ترحم كنيد به اينها وصيت كنيد كه چيزي به اين بچه ها بدهند آيه اول راجع به وصيت است آيه دوم بعد از مرگ است.به ورثه مي گويد اگر موقع قسمت اموال شد مواظب خويشان باشيد مخصوصاً يتامي و مساكين همين مثالي كه من زدم مثال خيلي خوبي است الان يك پدري مرده مالش را مي خواهند قسمت كنند خوب دختروار و پسروار به دخترها و پسرهاي زنده مي رسد و اما اگر يك پسري در موقع حيات پدر مرده باشد نه تنها ارث به نوه هايش نمي رسد ارث پدرشان به پدربزرگشان مي رسد اين يتيم ها بي سرپرست و مي خواهند اين عموها و اين عمه ها مال را قسمت كنند حتي مال پدر اين بچه ها را.لذا قرآن مي فرمايد مواظب اين چيزها باشيد وقتي مي خواهيد ارث را قسمت بكنيد خويشان را بيادشان باشيد مخصوصاً يتامي و مساكين را.خوب دو تا آيه زنده الي يوم القيامه.هر دو هم ارشادي،هر دو هم عقلي.

آيه اول كه راجع به وصيت است«كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت ان ترك خيراً»اگر پول ندارد كه خوب هيچ اما اگر پولي دارد كتب كه«الوصيه للوالدين و الاقربين بالمعروف»اين بالمعروف هم معنايش اين است كه نمي گويم همه ارث را بده به پدرت،وصيت كن،نمي گويم همه اش را بده به خويشان،مي گويم كه مواظب باش اينها فراموش نشوند بيش از يك ششم.بعضي اوقات معروف همان يك ششم است خيلي خوب ديگر وصيت نمي خواهد بعضي اوقات اگر يك ششم بدهند به اين مادر، بدهند به اين پدر بي سرپرست مي مانند كم است،محتاج مي مانند بالمعروف براي اينها وصيت كن همچنين خويشان.گاهي خويشان متمول حسابي هستند خوب آنها هيچ.گاهي خويشان راستي احتياج دارند مثل اينكه طبقه دوم است خواهرش است،برادرش است اين خواهر و برادر محتاج هستند اگر بميرد ارث به آنها نمي رسد ارث را بچه ها مي برند اين خواهر و برادري كه سرپرستشان بوده سرشان بي كلاه مي مانند.

وصيت كن به اينها كه از آن ارث يك چيزي بدهند به اينها.خوب اين يك امر عقلي است الان هم هست اين آيه اول.

آيه بعد«و اذا حضر القسه اولها القربي و اليتامي و المساكين فارزقوهم منه»اين همان است اما آن اولي به آن كسي كه دم مرگ است مي خواهد وصيت كند به او مي گويد آيه دوم وقتي است كه مرده باشد،به ورثه مي گويد.اي ورثه اولوا القربي را مخصوصاً اين و اليتامين و المساكين ذكر خاص بعد از عام است دلالت بر تأكيد مي كند اولوا القربي را مخصوصاً اين و يتامين و مساكين را فارزقوهم منه از آن ارث روزيشان بدهيد يعني بي بهره شان نگذاريد مثل خواهر ميت و برادر ميت اينها ارث نمي برند لذا فارزقوهم منه دلالت مي كند كه ارث نمي برند،شما فارزقوهم منه از آن ارثي كه به شما مي رسد شما روزي بدهيد به آنها.يا مثلاً پدر و مادر بيش از يك ششم نمي برند اما حالا وضعشان اين است كه به يك ششم محتاج مي شوند شما روزي بدهيد به اينها مواظب اينها باشيد اين هم يك امر عقلي است يك امر ارشادي است هر وقت هست الان هم هست بنابراين آيه اول كه آن آيه وصيت باشد آيه108 سوره بقره بود اين آيه،آيه 8 سوره نساء است گفته اند دو تا آيه نسخ شده است.به چه چيزي نسخ شده است؟گفته اند به آيات ارث و آيات للذكر مثل حظ الانثيين«يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين»[1]در اينها طبقات ارث ذكر شده است،وارثها معلوم هستند و طبقه اول،دوم،سوم و چهارم داريم و قرآن مي فرمايد تا طبقه اول باشد به طبقه دوم نمي رسد آن آيه اول و دوم مي گويد. می رسد پس بنابراین آیه ارث آن را نسخ کرده است.و این از عجایب حرفها است که اصلاً از همین جهت هم ما می گفتیم خیلی در این باره ها صحبت نکنیم شاید بهتر باشد اما خوب حالا برای خاطر اینکه ما یقین پیدا بکنیم که نسخ در قرآن نیست و همه اینها از نظر استدلال خیلی سست است از این جهت مجبوریم این آیات را در«اتقان»سیوطی در«ناسخ و منسوخ»نحاس و اینها آمده و گفتم قریب40تاراهم مرحوم آقای خویی در«البیان»آورده اندولی متأسفانه درتفسیرهای مامثل«مجمع البیان»حتی مثل«المیزان»بعضی اوقات این کلمه نُسخت در کلماتشان آمده است لذا از این جهت مجبور هستیم که لااقل آن آیاتی که مرحوم آقای خویی در البیان آورده اند ما هم در این جا متعرض بشویم بنابراین این دوتا آیه با آیه ارث هیچ تناسب ندارد هیچ ارتباطی ندارند.

یک ایه در باب ارث می فرماید«للذکر مثل حظ الانثیین»بعد هم طبقه دوم،سوم،چهارم را تعیین می کند و می گوید اینها ارث می برند و یک آیه هم می گوید ای وارثین که ارث می برید آن کسانی که ارث نمی برند محرومشان نکنید  خب خیلی حرف خوبی است اصلا نه اطلاق نه تقیدی است نه نسخی است نه ارتباطی است یک آیه می فرماید که اگر کسی مرد ارثسش به بچه هایش می رسد .طبقه اول.یک آیه دیگر می فرماید ای بابا وصیت کن اگر مردی ارثت به بچه هایت می رسد اما وصیت کن بگو پدر و مادرم را خیلی نگه بدارید وصیت کن بگو به خواهرهایم به برادرهایم یک مقدار بدهید که از ثلث مال تو به خواهرها و برادرها که ارث به آنها نمی رسد و طبقه دوم هستند یک چیزی داده بشود حالا اصلا نمی دانیم چه در نظر اینها هست برای اینکه باب وصیت چه ربطی به ارث دارد باب اعطا ورثه یک چیزی را از خودشان به ورثه بعدی چه ربطی به آیات ارث دارد ولی علی کل حال گفته اند این «للذکر مثل حظ الانثیین»تا آخر یک ایه است در سوره نساء.همان آیه هشت به بعد است خیلی مفصل طبقات ارث را ذکر می کند آن آیه نه ربطی به این دو آیه دارد نه این دو آیه ربطی به آن آیه.نه تعارضی در کار است تا ما بخواهیم احدهما را تقید کنیم به قید دیگری.

این کتب علیکم که یعد هم می فرماید حقا علی المتقین دلالت بر وجوب دارد ولی معمولا فقها به آن فتوا دادند.فقها گفته اند که مستحب موکد است .مستحب موکد است برای خاطر همان که قاعده اقتضا می کند چیزی به آنها نرسد اما از آن طرف هم بی سرپرست گذاشتن پدر و مادر،محروم کردن برادر و خواهر این هم که خوب نیست لذا ما عقیده داریم که روایت به وجوب تکلیفیش باقی است یعنی آن که وصیت می کند این وصیتهای مزخرف که در میان ما رسم شده و چه وصیتهای عجیب و غریبی می کنند در حجالی که برادر و خواهرش به نان شب لنگ هستند خب قران می گوید برای خواهر و برادرت وصیت کن.یا اینکه زیاد اتفاق افتاده حتی زیاد از من سوال می شود،استفتاء می شود این که یک کسی در زمان پدرش مرده و دو سه تا بچه دارد خب الان مرده ،ارث هم خیلی هست این ارث ها همه به عمه های این بچه ها می رسد این بچه ها هیچ ارث نمی برند خی واجب است این از باب صله رحم هم بگویید این عموها،عمه ها قسمت پدر اینها را که اگر زنده بود ارث می برد قسمت پدرشان را بدهند به این بچه یتیم ها.من می گویم واجب است ولی مشهور در میان اصحاب فرموده اند این «کتب... حقا علی المتقین»تاکید است و استحباب موکد است نه واجب باشد .اما علی کل حال که عض من باشد چه فرمایش بزرگان بالاخره تکلیفی است نه وضعی یعنی اصلا آن آیه وصیت بر آن آیه اذا حذر القسمة اینها یک تکلیف است و اما حکم وضعی داشته باشد نه چنانچه آن آیه ارث،آیات ارث حکم وضعی است نه حکم تکلیفی . و بین حکم تکلیفی و وضعی اصلا هیچ تناسبی در بین نیست .

در باب وصیت اگر بیش از ثلث شد آیا ممضی است یا نه ؟خب روایات داریم ممضی نه ممضی نیست بر می گردد به اینکه آن روایات را اگر بیاوریم جلو به اندازه ثلث مالت به خواهرهایت بده،به برادرهایت بده.

آیه دیگری که گفتم نسخ شده است آیه 183 از سوره بقره است«یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لغلکم تتقون»خب آیه می فرماید روزه بر شما واجب است همین طور که بر قبل شما واجب بوده است و این روزه هم موجب تقوا می شود حس پرهیزگاری به انسان می دهد این هم حکمت حکم حکمت حکم هم آمده اینکه روزه واجب است خب حالا این روزه واجب است کی؟کجا؟چی؟ دیگر آیه ندارد.یا باید آیه دیگری تعیین بکند و یا باید روایات یا هر دو چنانچه این آیه را آیات دیگری می گوید کی.و روایات ما دیگر خصوصیات آن را روایات می کند چنانچه حالا یا به نحو تخصصی،تبیین،تفسیر،تاویل روایات ما نازل به آیات است.از این جهت هم ما می گوییم آیات قبل از مراجعه به اهل بیت اصلا حجت نیست مثا عام است،قبل از تفحص از تخصیص است همین طور که عام قبل از فحص عن التخصیص حجت نیست و نمی شود به آن عمل بکنیم مگر تفحص بکنیم آیات و قران هم این جوری است قران مساوی اهل بیت،اهل بیت مساوی قران،ثقلین به ما بیش از هزار مرتبه پیامبر فرمود قران مساوی اهل بیت ،اهل بیت مساوی قران.آن خصوصیات را روایات باید تعیین بکنند حالا از جمله  این آیه شریفه که 183 از سوره بقره است 187 از همین سوره بقره یک مقدار تعیین کرده است آیه این است«اهل لکم لیلة صیام الرفث الی النسائکم»رفث صحبتهای شهوت انگیز را می گو.یند و اینجا اطلاق شده بر خود آن کار،ارضاء غریضه جنسی.و قران شریف ادب کلام را در همه جا مراعات کرده مخصوصاً در مسائل غریزه جنسی حالا به جای اینکه بگوید اهل لکم لیلة الصیام الجماع علی النسائکم گفته الرفث الی النسائکم.بعدش می فرماید که«هن لباس لکم و انت لباس لهن»که این یک معنای فوق الدقیقی دارد که زن،مرد لباس یکدیدگر راستی اگر ازدواج باشد فساد اخلاقی نیست تجرد است که فساد اخلاقی می آورد.

حالا«علی الله انکم کنتم تختانون انفسکم»خب این باید یک قضیه ای داشه باشد«علی انکم کنتم تختانون انفسکم»که معلوم می شود که اینها ممنوع بودند از این که در ماه مبارک رمضان همبستر با زنها بشوید اما آهسته کار خودشان را می کردند البته شبها راجع به «کلوا وشربوا»هم از روایات از تاریخ فهمیده می شود که سحری خوردن موقوف بوده فقط افطار بوده و دیگر وقتی افطار می کردند بار دیگر صبر بکنند و این هم دردسر شده بود منة علی الامة هر دو برداشته شد گفت روزش روزه باشد اما شبش هر کاری می خواهی بکن هم الرفث علی النسائکم هم از خوردن و آشامیدن نظیر حدیث رفث که«رفع امتی فتسعة»زمینه از برای اینکه حکم باشد بوده اما منة علی الامة برداشته شد.این هم تخفیفا و منة علی الامه حکم برداشته شد حکم برداشته شد و دیگر اینکه شب نتوانند کاری بکنند نه،تجویز شد دیگر سحری نتوانند بخورند آن هم تجویز شد و اما این جمله هم آورده شد که«علی الله انکم کنتم تختانون انفسکم»خدا می دانست اینکه شما خطا می روید خدا می دانست این که شما بالاخره یک ماه با زن همبستر نشوید نمی شود «فان لان باشروهن»دیگر حالا از این به بعد«رفع ان امتی تسعه»رفع عنکم دیگر فان لان باشروهن و همچنین خدا می دانست که یک افطاری تا 24 ساعت هیچ چیز نخورید بعضی از شما درست رعایت نمی کنید پس فان لان باشروهن فکوا وشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض خب این آیه شریفه تبیین می کند آن آیه«کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم»را کجایش نصب است؟گفته اند این آیه نسخ کرده آن آیه را آن آیه ندارد با هم هم بستر نشویم.اگر آن آیه داشت همبستر نشوید و شبها چیز نخورید آن آیه بعدی نسخش می کرد اما ندارد که آن آیه می گوید روزه بر شما واجب است تمام شد.آن آیه بعدی می گوید که شما بنا بود-این نه از نظر قران از نظر روایت از نظر دستور پیامبر-یک ماه مباشرت با زن نداشته باشید نتوانستید از امتحان خوب بیرون نیامدید دیگر حدیث رفع آمد که الان خفف الله لکم .این آیه هیچ ربطی به آن ندارد بله تفسیر آن آیه را می کند که آن«یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام»یعنی چه ؟و اما آیه بیاید نسخ آن آیه بکند اگر آن آیه داشت که «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون و لا تاکلوا و لا تشربوا و لا تجامع فی اللیل».آن وقت آن آیه نسخ می کرد آن آیه را نداریم که.لذا آن آیه اصلا ربطی-در مقام تشریع حکم است مثل اقیموا الصلوة ،آت الزکوة زکات به چه تعلق می گیرد؟کی باید بدهد؟چه باید بدهد؟این هم مثل اقیموا الصلوه است روزه واجب است برای شما .حالا روزه چیست ؟کدام است؟چه باید گفت؟روایات ما یا ایه قران می فرماید در ماه مبارک رمضان و یا این آیه می فرماید آن روزه که به شما گفتیم این جوری است که شبها بخورید و بیاشامید تا صبح طوری نیست مباشرت با زن هم بکنید اشکال ندارد این می شود مفسر آن آیه هیچ ربطی به نسخ ندارد یعنی آن حکم اول برداشته شده باشد به آیه دوم برداشته نشده اصلا ربطی به هم ندارد بله تفسیر آن کتب علیکم الصیام است.مثل اقیموا الصلوه که بعد آن اقیموا الصلوه را یک آیه یا یک روایت بیاید بگوید که مثلا پیامبر اکرم می فرمود«صلوا کما رایتمونی اصلی»می شود تفسیر این آیه 187 هم تفسیر آیه کتب علیکم الصیام است و اما آن الان تختانون انفسکم ،فالان باشروهن آن آیه بگوید که لم تباشروهن این می شود نسخ.ولی آن آیه که ندارد بله آن آیه دوم یعنی از علم الله عنکم کنتم تختانون انفسکم فان لان باشروهن فهمیده می شود که در اسلام این جوری بوده که در شب مثل روز مباشرت با زن نمی شود بکنید یک ماه باید مباشرت با زن نداشته باشید اینها نتوانستند معلوم هم نیست حکم امتحانی باشد حکم تکلیفی است برای اینکه آیه شریفه دارد که خفف الله عنکم.خفف الله عنکم،خفف الله عنکم مثل رفع مالا یعلمون یک تخفیف داده شده بر اینها زمینه این بود مطلوب این بود که یک ماه اینها مباشرت با زن نداشته باشند مطلوب این بود که اینها وقتی افطار کردند دیگر تا فردا افطار چیز نخورند اما پیامبر اکرم خدا دیدند نمی شود و بعضی اوقات خراب هم در می آید علم الله عنکم تختانون فرمود فان لان باشروهن . فان لان کلوا و شربوا حتی تبیین لکم الخیط البیض بنابراین یک حکم تخفیفی آن آیه دارد و اما نسخ کرده باشد آیه کتب علیکم الصیام را در ان جا چیزی نیست تا بخواهیم نسخ بکنیم.

روزه یک حکم اختصاصی نیست برای همه ملل روزه بوده نماز هم بوده و«اوصانی بالصلوه و زکوه ما دمت حیاً»[2]اصلا پیامبر نیامده که نماز نداشته باشد زکات نداشته باشد روزه نداشته باشد این فروع دین 124 هزار پیغمبر روی این فروع دین همه شان داشته اند بله مصادیقش را،چگونگیش را کیفیتش را،کمیتش را اینها فرق می کند اما این که اصل نماز و روزه در همه ادیان بوده شکی نیست.این هم راجع به این آیه.

آیات خوبی است از این نظر.نه اینکه یک جا ما پیدا بکنیم نسخ درست بکنیم اما خوب حالا بحث اصول ما مربوط بشود به تفسیر،آیات خوبی است از نظر اخلاقی خوب است.از نظر احکام خوب است لذا حالا که دیگر وارد بحث شدیم اجازه بدهید10،20تا از این آیات را متذکر بشویم انشاءالله.

                                                                         و صلی الله علی محمد و آل محمد

 



[1] - سوره نساء،آيه11

[2] -سوره مریم آیه 31