عنوان: مقدمه واجب چه نتیجه‌ای دارد؟
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

در باب مقدمه واجب دو تا مسأله بیشتر باقی نمانده است، یک این که آیا مقدمه واجب شرعاً  هم واجب است یا نه؟ یکی هم وضع مقدمه مستحب چیست؟ آیا تفاوت می‌کند با مقدمه واجب یا نه؟

اما قبل از آن که این دو مسأله در کفایه عنوان شود، مسأله این است که این مقدمه واجبی که بحث کردیم چه نتیجه‌ای دارد؟ و این نباید این جا گفته شود باید آخر کار گفته شود اما در وسط آمده است، و در این مقدمه واجب دو، سه تا خَبط در کفایه هست و این خبط‌ها برای چیست نمی‌دانم! که اگر یادتان باشد در وسط امر چهارم گفتند: مقدمه یا اصلی است یا تبعی، در حالی که قبلاً در تقسیمات که صحبت می‌کردند باید ذکر کرده باشند، ذکر نکرده‌اند امر چهارم را ذکر کرده اند، و در وسط امر چهارم که هیچ ربطی به قبل و بعد ندارد گفته اند: مقدمه یا اصلی است یا تبعی، در این جا هم همین طور باید اول بگویند: اصلاً؛ مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ حالا عقلا واجب است شرعاً  واجب است یا نه؟ سپس بگویند این بحث‌هائی که ما کردیم چه نتیجه‌ای دارد؟ اما قبل از آن بگویند: مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ گفته اند: که خُب؛ این مقدمه واجب چه نتیجه‌ای دارد؟ اگر ما قائل شدیم مقدمه واجب است چه نتیجه داردو این طور عمل نکرده‌اند این جا الان قبل از این که بگویند مقدمه واجب است یا نه چهار نتیجه بار کرده اند، بر مقدمه واجب، یک چیزی که باید همه تان توجه به آن داشته باشید، این اصول مظلوم واقع شده است، یک وقتی این اصول خیلی رونق داشت، و حتی بگویم: اگر این اصول نبود اخباری گری الان تشیُّع را گرفته بود، و آقای باقر بهبهانی(رضوان الله تعالی علیه) با آن مرد اخباری باانصاف صاحب حدائق دو، سه روز بحث کرده‌اند و بالاخره آقا باقر بهبهانی(رضوان الله تعالی علیه) اصولی گری را جا انداخت و از آن روز رونق پیدا کرد رسید به آن جا که فرائد مرحوم شیخ مرهون او است. لذا این اصول برای ما طلبه‌ها فوق العاده، مفید است. حالا اگر هم هیچ فایده‌ای نداشته باشد جز همین. ما طلبه‌های اخباری نیستیم. اصولی هستیم، خُب؛ بس است برای ما اما متاسفانه این اصول مظلوم واقع شده است. هرکسی یک چوبی به او می‌زند دشمن برای خاطر این که پایۀ فقه را بگیرد چوب به او می‌زند او دانسته، البته با زبان ما طلبه‌ها، دوست هم چوب به او می‌زند، دشمن برای این که اصول را بگیرد دوست برای این که هر مسأله‌ای را می‌خواهد نتیجه عملی داشته باشد، لذا این مقدمه واجب چه نتیجه عملی دارد. دو، سه ماه در این باره صحبت می‌کنید، بعد می‌رسید به آنجا که می‌گویید: اگر کسی نذر کرده باشد مقدمه را به جا بیاورد آیا این نذرش منعقد می‌شود یا نه؟ با نذر بخواهد نتیجه درست بکند دشمن آن جور، دوست هم آن جور و این انصافا از مصائب بزرگ است که در اصول مرتب می‌گوییم: نتیجه چیست؟ و همین جا مرحوم آخوند چهارتا نتیجه فقهی برای آن بار کرده‌اند مثل این است که اصلاً؛ نتیجه‌ای به نظر مبارکشان نیامده است، لذا چهار تا نتیجه فقهی بار بر او کرده‌اند که بحث می‌کنیم. و خیال هم نکنید این حرف‌هائی که می‌زنم همین جوری از خودم است نه من چهل، پنجاه سال است در اصول کار می‌کنم. بیش از ده دوره کفایه گفته ام، بیش از چهار، پنج دوره خارج گفته ام. و این‌ها را از زبان شما طلبه‌ها زیاد می‌شنوم، که آقا این اصول چه فایده‌ای دارد؟ این اصول چیست؟ اگر ما این اصول نخوانیم چطور می‌شود؟ آنها که هفت، هشت، ده ساعت روی اصول کار می‌کنند، می‌فهمند اصول چه فایده‌ای دارد، حالا در این مقدمه واجب که خیلی طول کشیده است ما باید ببینیم این مقدمه واجب چه نتایجی داشته است. مرحوم آخوند رفته‌اند روی این که ما اگر می‌گوییم: مقدمه واجب است چه نتایجی دارد؟ که این سوژه‌ای هم داده است دست طلبه‌ها، طلبه‌هائی که دشمن اصول هستند می‌گویند: شما دو، سه ماه بحث می‌کنید که اگر بخواهیم برویم پشت بام نردبان باید بگذاریم یا نه؟ بعد هم می‌گویید: شرعاً  نه، و عقلا آری باید نردبان گذاشت بدون نردبان نمی‌شود رفت روی پشت بام، رفتند روی این مسأله و هوچی بازی درآورده‌اند حرف مرحوم آخوند در این جا همین است که آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ این نتیجه بحث مقدمه واجب در حالی که شش تا مسأله مُهّم در این مقدمه واجب ذکر شده است، که این‌ها هیچ مربوط به این نتایجی که در کفایه است نیست، یک حرف این است که آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ اگر واجب باشد چه نتیجه‌ای دارد؟ سه، چهارتا نتیجه مرحوم آخوند(ره) درست می‌کند اما این فکر را نکرده‌ام ما که وارد مقدمه واجب شده‌ایم چه کرده‌ایم در این فصل و در شش فصل در این مقدمه واجب ما صحبت کرده‌ایم، در هرفصلی اش نتایج فراوانی بود، مثلاً؛ ببینید من این شش فصل را از کفایه گرفته ام.

فصل اول: مقدمه را تقسیم کرده‌اند به مقدمه داخلیه و خارجیه، این مربوط به آن نیست که مقدمه چه نتیجه دارد خود این بحث فوق العاده خوبی است، مقدمه را تقسیم کرده‌ایم به شرعی، عقلی، عادی و این بحث فوق العاده خوبی است در فقه به درد می‌خورد، مقدمه را تقسیم کردیم به مقدمه الوجود، مقدمه الصحه، مقدمه الوجوب، مقدمه العلم و این‌ها همه چکش برای فقیه است در فقه، مقدمه را تقسیم کردیم به مقارن و متأخر که این بحث فوق العاده شیرینی، بحث فوق العاده مُهّمی، که ما می‌توانیم مقدمه متأخر داشته باشیم که مثال می‌زنند به این که به زن حائض می‌گویند: غسل‌های شب را بکن والا روزه‌های قبل تو باطل می‌شود، خُب؛ فصل اول این است این قدرج روی فصل اول است، در فصل دوم، واجب را منقسم کردیم به چند قسم واجب مطلق، واجب مشروط و واجب نفسی، واجب غیری، واجب اصلی، واجب تبعی. این‌ها هر کدامش اگر ندانیم خُب؛ نمی‌توانیم در فقه برویم و تقسیمات واجب، واجب اصلی، واجب غیری، واجب نفسی، واجب تبعی، واجب مطلق، واجب مشروط درست بکنیم این هم فصل دوم بوده در مقدمه واجب، ربطی به این ندارد که مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ اصلاً؛ مقدمه واجب بگویند: واجب نیست، اما این بحثهایی که در مقدمه واجب شده است خُب؛ خیلی نتیجه داشته است، فصل سوم: که این هم خیلی مُهّم بود آیا اگر کسی مقدمه حرام را به جا بیاورد حرام است یا نه؟ مقدمه واجب را به جا بیاورد مَثُوب است یا نه؟ و مقدمه مستحب را به جا بیاورد ثواب دارد یا نه؟ استحقاق عقوبت عدم استحقاق عقوبت روی مقدمه هست یا نه؟ که ما سه، چهارروز درباره‌اش صحبت کردیم و ما مقدمه حرام را حرام دانستیم مقدمه واجب را از نظر استحقاق ثواب، ثواب بر او بار کردیم، با آن ادلۀ فراوانی که آوردیم برای او، فصل چهارمی که در مقدمه واجب ذکر شد وجوب ذات مقدمه، یا مقدمه مُوصله و این خود یک بحث فوق العاده مُهّمی بود اگر یادتان باشد این مربوط به این نیست که مقدمه واجب است یا نه، مقدمه واجب باشد این بحث هست مقدمه واجب نباشد این بحث هست، که مرحوم آخوند(ره) فرمودند: ذات مقدمه واجب است، صاحب فصول و مشهور متأخرین فرمودند: مقدمه موصله که شیخ انصاری و صاحب معالم هم چیزی داشتند، آن وقت فصل پنجم که مرحوم آخوند(ره) بحث کرده‌اند این است که آیا مقدمه واجب که عقلا واجب است شرعاً  هم واجب است یا نه؟ که مشهور می‌گویند: بله که این بحث را ما هنوز نکرده ایم. آن وقت این جا است که آیا این بحث نتیجه دارد یا نه؟ حالا یک کسی بگوید: این فصل نتیجه ندارد اما این منافات ندارد با آن حرف‌های قبلی که همه‌اش دارای نتایج بوده و مربوط به نتیجه مقدمه واجب نیست، این بحثی که حالا مرحوم آخوند(ره) می‌کنند که آیا ما اگر قائل شدیم به مقدمه واجب نتیجه دارد یا اگر قائل شدیم به عدم وجوب نتیجه دارد یا نه؟، این مربوط به بحث پنجم است که مرحوم آخوند(ره) در کفایه دارند حالا یک کسی بگوید: اصلاً؛ این بحث نتیجه ندارد، خُب؛ نداشته باشد، ولی ما در مقدمه واجب بسیاری از مباحث ارزنده‌ای را مباحث کرده‌ایم که هیچ ربطی نداشت که مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ بحث ششم هم که مرحوم آخوند(ره) کرده‌اند این که وضع مقدمه مستحب چگونه است؟ آیا مثل مقدمه واجب است یا نه؟ این هم بحث فوق العاده ارزنده‌ای است، که ما هرچه در مقدمه واجب گفتیم: در مقدمه مستحب نمی‌توانیم بگوییم بعضی‌ها گفتند نه بعضی‌ها گفتند آری بحث خوبی دارد بعد باید درباره‌اش بحث بکنیم، این شش تا بحثی که در مقدمه واجب آمده است و روی این عرض من این فصل مقدمه واجب اگر مُهّم‌تر از فصل بعدی نباشد که امر به شیئ مقتضی نهی از ضدّ است یا نه؟ لااقل کمتر نیست، برای خاطر این که در آن فصل فقط یک مسأله هست اما در این فصل، در فصل مقدمه واجب شش تا بحث ارزنده و هرکدامش هم فصل‌هائی است آن تقسیم مقدمه واجب، و تقسیم واجب این‌ها هر فصلی فصلها دارد و شاید بتوانیم بگوییم: در مقدمه واجب بیش از بیست فصل بیست امر مُهّم عنوان شده است. یکی از آن بیست تا این است که مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ حالا اگر مقدمه واجب شد نتیجه دارد یا نه؟ حالا این جا بگویید نتیجه ندارد خیلی خُب؛ ندارد ما یک‌دفعه زیر پل همه فصل مقدمه واجب را بزنیم معلوم است هوچی بازی است، غوغاسالاری است، لااقل نفهمیدگی است و جوان‌ها می‌خواهند امروز هرچه خواندند همان امروز نتیجه داشته باشد برای آنها، و این نمی‌شود آن وقت این حرفها در آن درمی آید، من از همۀ شما تقاضا دارم نمی پذیرید، اما می‌گویم: به اصول اهمیت بدهید و یک دوره اصول مثل مُوم باید در دست همه تان باشد. و متأسفانه می‌بینیم، به اصول اهمیت داده نمی‌شود، و از این جهت هم ملّای حسابی کم پیدا می‌شود ،انگشت شمار است. یادم نمی‌رود می‌رفتم اصول بگویم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از فضلاء رسید بعد هم منحرف شد، از شاگردهای من هم بود به من گفت کجا می‌روی؟ گفتم می‌روم برای اصول، گفت: اصول در خدمت استعمار، و علی کل حال این حرف‌ها نزنید اصول بخوانید طلبگی کار دارد، طلبگی پایه می‌خواهد پایه باید محکم باشد پایه را محکم کنید برای شما خیلی مفید است، خُب؛ این تا این جا، حالا مرحوم آخوند(ره) چهارتا نتیجه برای فصل پنجم که هنوز عنوان نکرده‌اند بار کرده‌اند ببینیم این نتایج درست است یا نه؟ نتیجه اول: گفته اند: که اگر نذر کند واجبی را به جا بیاورد آن وقت مقدمه واجب جا آورد گفت لله عَلَیّ واجبی را بیاورم بعد وضو گرفت آیا این درست شد نذر را ادا کرده یا نه؟ اگر بگوییم: مقدمه واجب، واجب است خُب؛ این به نذرش عمل کرده است، اما اگر بگویم مقدمه واجب، واجب نیست این وضو گرفتن فایده‌ای ندارد باید نماز بخواند تا این که به نذرش عمل کرده باشد این هوچی بازی‌ها هم از همین جا درآمده که هیچ نتیجه‌ای نتواتستید بگیرید غیر نذر و شما هروقت در بن بست گیر کنید متوسّل به نذر می‌شوید این نتیجه خوب است اما اگر کسی بگوید: وقتی می‌گویید لله عَلَیّ این که واجبی را به جا بیاورم منصرف از مقدمه واجب است و همین جور هم هست انصافاً وقتی انصراف داشته باشد دیگر لله عَلَیّ باید نماز بخواند تا اداء نذر کرده باشد وضوی فقط فایده‌ای ندارد این نتیجه اول، جه دومی که گرفته اند، گفتند که حصولُ الفسخ بترک واجب، اگر شما گفتید مقدمه واجب، واجب است و کسی یک واجبی را که یک مقدمات داشت این ترک کرده حالا آن واجب ول کبیره هم نباشد اما دو، سه تا مقدمه پیدا بکند کبیره می‌شود پس بنابراین می‌شود فاسق به عبارت دیگر اگر کسی مثلاً؛ رفت رو به خانه رباخوار، رو به خانه فاحشه، رو به مغازۀ شراب فروشی اگر گفتید: مقدمه حرام، حرام نیست باید شراب را بخورد تا فاسق شود، و اما اگر گفتید مقدمه حرام، حرام است، در ترک واجبش هم همین است، که مقدماتش را ترک می‌کند. ولو اینکه ذی المقدمه را به جا بیاورد یا نیاورد قبل از آوردن ذی المقدمه می‌شود فاسق، و اما اگر گفتید: مقدمه واجب، واجب نیست، مقدمه حرام، حرام نیست، فسق نمی‌آورد، خُب؛ این هم نتیجه خوبی است، اما اگر یادتان باشد ما می‌گفتیم: اصلاً؛ شروع در مقدمه شروع در ذی المقدمه است. اگر یادتان باشد ما می‌گفتیم: وقتی این دارد می‌رود رو به حرم این تجری است استحقاق عقوبت دارد، حالا ولو این که ذی المقدمه را به جا نیاورد، اگر این حرفهائی که ما قبلا زدیم کسی نزند این نتیجه دوم، نتیجه خوبی است بلکه اگر کسی مقدمه واجب را، واجب شرعی نداند و مقدمه را ترک بکند فاسق نمی‌شود، اما اگر مقدمه واجب را واجب شرعی بداند چون ترک واجب کرده فاسق می‌شود، در مقدمه حرامش هم اگر کسی مقدمه را حرام نداند فاسق نمی‌شود اگر مقدمه به جا آورد و اما اگر مقدمه حرام را حرام بداند به صرف آوردن مقدمه می‌شود فاسق البته تکرار بخواهد، این هم دوم.

 نتیجه سومی که گرفته اند، گفتند: که اجتماع امر و نهی در مقدمه مثل این که در صحرای مردم می‌رود برای خاطر این که برود، شنا بکند حالا این رفتن در صحرا که مقدمه است، گفتند: اگر مقدمه حرام را حرام بداند این در حوض دارد غرق می‌شود این برود بدون اجازۀ مردم در خانه این اجتماع امر و نهی است، اجتماع امر است به او می‌گویند: برو این بچه را بگیر نهی است رفته تو خانۀ مردم بدون اجازه مردم، و اما اگر بگویید واجب حرام، حرام نیست مقدمه واجب، واجب نیست، این دیگر نهی ندارد وقتی برود تو خانه این فقط مأمورٌ به است نه منهی عنه، خُب؛ این حرف هم خوب است اما به شرط این که نگوییم امرش به طور کلی نابود می‌شود اگر ببینیم بچه دارد غرق می‌شود باید برود ولو صاحب خانه هم اجازه ندهد و این دیگر اجتماع امر و نهی نیست، حالا همان جا اگر عبادتی به جا بیاورد عبادتش صحیح است، و اصلاً؛ امر به طور کلی ساقط شده است، اما اصل مطلب، مطلب خوبی است. و آن این است که اگر کسی مقدمه واجب را واجب بداند بدون اجازه مردم برود تو خانه مردم برای اِنقاض غریق هم مأمورٌ به است هم منهیٌ عنه، آن وقت در مأمورٌ به و منهی عنه اگر عبادت بکند مرحوم آخوند(ره) می‌فرماید: باطل است که ما می‌گوییم صحیح است. این هم نتیجه سوم نتیجه چهارم گفتند: که اخذ اُجرت بر واجبات، اگر مقدمه واجب را واجب بدانید نمی‌تواند اُجرات برای آن بگیرد، اگر نه می‌تواند اجرت بگیرد، این حرف هم خوب است بنابراین که شما اخذ اُجرت بر واجبات را حرام بدانید مشهور حرام می‌دانند، ولی ما می‌گوییم: اخذ اُجرت بر واجبات طوری نیست. داعی بر داعی است، این هزارتومان می‌گیرد برای این که قربه الی الله این میت را غسل بدهد طوری نیست. ولی فقهاء گفتند: نمی‌شود از همین جهت هم اگر در رساله‌ها ببینید نوشته که برای مقدمات پول بگیرید مقدمه واجب را، واجب نمی‌دانستند لذا می‌گفتند: برای مقدمات پول بگیرید برای آمدن آن جا، دست و آستین بالاکردن و مهیا شدن و ... پول بگیرید، ولی اگر کسی مقدمه واجب را، واجب بداند این حرف را هم نمی‌تواند بزند اما روی عرض ما اُجرت گرفتن برای واجبات مثل اُجرت گرفتن برای نماز استیجاری است، داعی بر داعی اسمش را می‌گذاریم پول می‌گیرد داعی بشود نماز میت را بخواند قربهً الی الله بنابراین، این نتیجه هم با عرضی که من کردم، دیگر سالبه به انتفاء موضوع می‌شود اما علی کل حال این چهار نتیجه‌ای که مرحوم آقای آخوند(ره) گرفته‌اند، هرچهار نتیجه خوب است اگر ما قائل بشویم به مقدمه واجب، واجب است.

بحث فردامان راجع به اصل مطلب این که آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟ خُب؛ می‌دانیم مقدمه واجب عقلا واجب است، عقل به ما می‌گوید: اگر ذی المقدمه را می‌خواهی بجا بیاوری حتماً باید مقدمه به جا بیاورید.

 مرحوم آخوند(ره) این جا خیلی مفصل صحبت کرده‌اند مقدمه واجب را واجب می‌دانند نسبت به مشهور هم می‌دهند. علاوه‌براین‌که واجب عقلی است، مشهور می‌گویند: واجب شرعی هم هست. اسمش را می‌گذارند ترشُحیٍ. إن شاء الله برای فردا

و صلی الله علی محمد و آل محمد