عنوان: وجوب شرعیِ مقدمه واجب
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.

بحث امروز به بعد راجع به مقدمه واجب است. طرز بحث این است. اگر بخواهیم یک عنوان هم برای بحث درست بکنیم باید بگوئیم آیا از ذی المقدمه وجوبی سرایت به مقدمه می‌کند شرعاً‌ام‌ لا؟ آیا مقدمه بواسطه امرِ روی ذی المقدمه واجب می‌شود یا نه؟ که به او می‌گویند ترشح. یعنی وقتی می‌گوید اقم الصلوه. از این اقم الصلوه یک امری ترشح می‌کند. اینکه إذا قمتم إلی الصلوه فاغسلوا و آن اقم الصلوه دربردارد و یک امر مقدمی را. فلیسری وجوب ذی المقدمه إلی وجوب المقدمه شرعاً‌ام‌ لا؟ این بحث است که مقدمه واجب واجب است یا نه شرعاً؟ آیا اگر ذی المقدمه واجب شد شرعاً هم مقدمه‌اش‌ واجب است یا واجب نیست.

آن کسانی که می‌گویند مقدمه واجب واجب است می‌گویند ترشح می‌کند از ذی المقدمه امری به مقدمه. آن کسانی که می‌گویند نه می‌گویند نه، پس بحث ما بحث شرعی است نه عقلی. عقل ما معلوم است بالبداهه بالضروره می‌گوید اگر ذی المقدمه واجب باشد مقدمه واجب است. خوب به قول عوام مردم می‌گوید برو روی پشت بام، عقل ما می‌گوید که برو تهیه نردبان کن. لذا وجوب مقدمه عقلاً من البدیهیات الاولیه من الضروریات و شکی نیست که اگر ما واجب شرعی داشته باشیم یا واجب عقلی. ما اگر واجبی داشته باشیم عقل ما ما را امر می‌کند به مقدمات. به طوری که اگر مقدمات را نیاوردیم «إذا انتفی القید انتفی المقید، اذا انتفی المقدمات انتفی ذی المقدمه.» عقل ما تقبیح می‌کند حسابی ما را معلوم است و شکی در این باره نیست که اگر ذی المقدمه واجب شد. عقلاً یک چیز ضروری و بدیهی گفته است. این خیلی احتیاج به کلما حکم به العقل حکم به الشرع و اینکه یک صغری کبری درست کنیم و اینها مسلماً هیچ کدام لازم نیست مستقلاً عقل ما می‌گوید اگر تو واجب داشته باشی باید تحصیل مقدمات بکنی و اینکه تحصیل مقدمات نکنی تا مقدمه از بین برود خوب مسلماً عقلا آدم را تقبیح می‌کنند. به شما گفتند، تلفن کرده‌اند‌ به شما روز جمعه ما هفت هشت نفر می‌آئیم مهمان تو. حالا شما از امروز باید حسابی توی دردسر بیفتید و مهمان نوازی بکنید. حالا بگوئید که نه. ذی المقدمه واجب است مهمانداری من، اما مقدمه واجب نیست!! بنابراین هیچ مقدمه فراهم نکنید تا روز جمعه. روز جمع میهمانها بیایند و شما به آنها بگوئید ما نمی‌توانیم از شما پذیرایی کنیم برای اینکه هیچ چیز در خانه نداریم. خوب قطعاً شما را تقبیح می‌کنند. می‌گویند دو سه روز قبل به شما تلفن کردیم و این تلفن ها یعنی برو مقدمان فراهم کن. اصلاً تلفن ها همین بود که برو مقدمات فراهم کن. خبرت کنیم روز جمعه میهمان داری عقلت بگوید برو گوشت بگیر. برو میوه بگیر. یک امر عقلی است. یک امر عقلایی است اصلاً مو زیر درزش نمی‌رود. اینکه ما امر عقلی، واجب شرعی داشته باشیم مقدمات او را عقل به ما می‌گوید واجب است. پس اینکه مرحوم آخوند در کفایه بردندش روی اینکه ذی المقدمه وقتی واجب شد مقدمه واجب است عقلاً و می‌خواهند بحث قوم را بر این بار کنند مسلم درست نیست برای اینکه این بحث ندارد. این همان است که ما طلبه ها را هو می‌کنند می‌گویند شما می‌نشینید بحث می‌کنید به اینکه اگر بخواهیم روی پشت بام برویم نردبان می‌خواهد یا نه؟!! در حالی که احدی از ما این حرفها را نزده است. مسلم با توجه می‌گوئیم اگر بخواهیم روی پشت بام برویم و شرع گفته باشد برو روی پشت بام برویم و شرع گفته باشد برو روی پشت بام عقل ما می‌گوید برو نردبان تهیه کن. اگر نردبان تهیه نکرد روز قیامت می‌گوید چرا روی پشت بام نرفتی؟ می‌گوید نمی‌دانستیم می‌گوید چرا تحصیل مقدمات نکردی؟ مثل همان در روز قیامت می‌گوید هلاّ عَلِمت، می‌گوید نمی‌دانستم. می‌گویند هلاّ تعلّمت. خوب همین تعلیم و تعلم وجود مقدمی است دیگر. مسلم است هر کسی بخواهد اعمالش را بجا بیاورد باید آخوند ببیند. مسئله گفتن مشکل، مسئله فهمیدن مشکل تر، حالا. مسئله یاد نگیر برود مکه، مکه‌اش‌ خراب شود همه چیزش خراب شود بعد بگوید ما نمی‌دانستیم. ما نمی‌دانستیم به قول قرآن کتک دارد تازیانه های ملائکه توی سر او می‌خورد می‌گویند چرا یاد نگرفتی. پس این بحث مرحوم آخوند را هیچ طور نمی‌توان درستش کرد. استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) از باب ملازمه درست می‌کردند آنهم نمی‌شود درست کرد ایشان می‌فرمودند که مقدمه واجب است من باب ملازمه به این معنا که کلما حکم به العقل به الشرع. از آن بابها و این باب ملازمه هم که ایشان فرمودند این هم بحث فقهاء نیست. ما آن قاعده ملازمه را داشتیم نداشتیم عقلا می‌گفتیم مقدمه واجب است اگر مقدمه را نیاورد روی ذی المقدمه کتک می‌خورد. می‌خواهد ما بحث ملازمه داشته باشیم یا نداشته باشیم. وقتی برویم در کتابها می‌بینیم که غیر از بحث مرحوم آخوند و آیت الله بروجردی است مثلا صاحب معالم را ببینید. ایشان می‌فرمایند که مقدمه واجب واجب نیست برای آنکه آن دلیلی که روی مقدمه آمده دلالت ندارد نه مطابقی نه تضمنی نه التزامی. یک مقدمه واجب واجب نیست‌ای‌ شرعا و اما اینکه مقدمه واجب واجب است عقلا. معلوم است مقدمه واجب واجب است عقلا. لذا عنوان بحث را اینطور باید بکنیم که هل یسری الوجوب من ذی المقدمه الی المقدمه شرعا‌ام‌ لا. یک قدری مختصرتر هم بگوییم هل یجب المقدمه شرعا‌ام‌ لا؟ وجوب شرعی نه وجوب عقلی. آن وقت یجب المقدمه شرعاً‌ چطوری درستش بکنیم. باید بگوئیم اقم الصلوه این دلالت می‌کند یا بالمطابقه یا بالتضمن یا بالالتزام. در عرفیات هم همین طور است می‌گوید زید را اکرامش کن خوب دیگر زید را اکرامش کن حالا مثلا من باید میهمانی بکنم تا آن را اکرام بکنم و امثال اینها در آن نخوابیده. آنچه در آن خوابیده وجوب اکرام زید است و ما بخواهیم بگوئیم خود این وجوب ذی المقدمه، دلالت می‌کند بر اینکه مقدمه هم واجب است که در حقیقت در وقتی که ذی المقدمه را نیاورد دو تا کتک می‌خورد. برای اینکه دو تا امر را زیر پا گذاشته است یکی امر ذی المقدمه، یکی امر مقدمه. در حالی که مسلم اینطور نیست. حالا مثلا در باب نماز ببینید نماز یک مقدمات داخلی دارد شرع هم باید تعیین کند، یک مقدمات داخلی دارد یک مقدمات خارجی دارد. مقدمات خارجی را شرط می‌گوئیم به مقدمات داخلی جزء می‌گوئیم. حالا من می‌دانم نماز وضو داردو اوله التکبیر آخره التسلیم، من وضو نمی‌گیرم نماز می‌خوانم حالا چند تا کتک دارد؟ یکی. به او می‌گویند چرا نماز نخواندی. می‌گوید خواندم. می‌گویند نمازی که وضو نداشته باشد اذا انتفی الشرط انتفی المشروط و اما یک توی سرش بزنند بگویند چرا نماز نخواندی و یکی توی سرش بزنند بگویند چرا وضو نگرفتی، خوب مسلماً اینطور نیست این همین حرف صاحب معالم است که می‌فرمایند لامطابقیا و لا تضمینا و لا التزامیاً. ترشحی در کار نیست اگر شارع مقدس گفت ارکع، اسجد، تشهد اینها انتزاع می‌شود از صل. این منافات ندارد با اینکه ما هر دوی آنرا واجب بدانیم واجب ترشحی. اما انتزاعی بدانیم استقلالی ندانیم. اینها با هم منافات ندارد که حالا احکام وضعی استقلالی باشد یا انتزاعی باشد. حالا این احکام وجوبات غیری، اجزاء و شرایط، اذا قمتم الی الصلوه اینها آیا این اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا، آیا این امر شرعی است یا نه؟ آنهایی که می‌گویند مقدمه واجب واجب است می‌گویند بله، به این معنا که یک واجب داریم نماز، ده تا واجب شرعی داریم آن اجزاء و شرایط. هر کدامش هم یک کتک دارد. برای اینکه ترشح می‌کند از وجوب ذی المقدمه یک وجوبی روی شرایط، روی اجزا. صاحب معالم می‌گویند نه چنین ترشحی نداریم. برای خاطر اینکه اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا. این اصلاً امر نیست این برمی گردد به اینکه الوضو شرط للصلوه، ارکع، اسجد، تشهد اینها امر نیست. برمی گردد به اینکه الرکوع جزء للصلوه و اینکه ما بخواهیم یک امری ببریم روی مقدمه. اقیموا الصلوه لامطابقه و لاتضمینا و لا التزاماً. دلالت نمی‌کند به اینکه ترشح کرد از ذی المقدمه به مقدمه یک وجوبی.

مرحوم شیخ می‌فرمایند اقیموا الصلوه دربردارد احکام وضعیه را. ما انتزاع می‌کنیم از اقم الصلوه که حرف مرحوم شیخ درست هم نیست. خیلی کم پیدا می‌شود ما انتزاع بکنیم از اصل آن وجوب، اجزاء و شرایط را. (فرموده است اذان و اقامه مستحب است الله اکبر رکن است واجب هم هست، هرچه فرموده است به آن عمل می‌کنیم) اما حرف این است آنجا که واجب است سرایتی است؟ ترشحی است؟ آنهایی که می‌گویند مقدمه واجب واجب است می‌گویند بله. می‌گویند که وقتی که می‌گوید اکرام زید بکن در این اکرام زید خوابیده، بعضی گفته‌اند‌ مطابقی بعضی گفته‌اند‌ تضمنی، بعضی گفته‌اند‌ التزامی. خوابیده اینکه برو میوه بگیر. اگر گفتند که پنج شش تا میهمان روز جمعه داری ترشح می‌کند اینکه برو وسایل تهیه کن. این یک امر شرعی است. امر عقلی نه، یک امر شرعی است که اگر تهیه نکردی کتک داری، به معنا اینکه اگر روز جمعه هم آن ها نیامدند و تو مقدمات تهیه نکردی کتک داری! ما می‌گوئیم تجری است آنها می‌گویند نه، کتک دارد. برای خاطر اینکه از ذی المقدمه امر سرایت کرده بود تحصیل مقدمات واجب بود. واجب شرعی.

تحصیل مقدمات نکرد. لذا آنجا که تحصیل مقدمات واجب نباشد مثل باب حج که قید از برای وجوب باشد نه برای واجب و آنجا که قید برای واجب باشد مثل وضو گرفتن گفته وضو گرفتن دیگر خود یک واجب مستقل است، اما واجب مستقلش بعنوان واجب غیری، بعنوان واجب مقدمی. این وجوب از کجا پیدا شده؟ گفتند از «اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا» هم نه، از اقیموا الصلوه پیدا شده. تو دل خود اقیموا الصلوه خوابیده است که وضو بگیر. چنانچه خوابیده است که الله اکبر بگو، حمد و سوره بخوان، رکوع کن تا آخر. آن وقت بعضی گفته‌اند‌ به نحو تطابق. بعضی گفته‌اند‌ نه، تضمن است تضمن به معنا اینکه دربردارد إذا قمتم الی الصلوه را. بعضی هم گفته‌اند‌ التزام. التزامش را شاید بشود به اینطور معنا بکنیم که التزام بمعنی الاعم. نه اخص. یعنی وقتی که مقدمه و ذی المقدمه را ما تصور کنیم تصدیق می‌کنیم اینکه مقدمه واجب است. خوب عقلاً همین طور است. حالا آیا شرعاً این هست یا نه؟ که بشود بالالتزام. مثل آن کسانی که می‌گویند مقدمه واجب واجب است بالالتزام همین طور گفته اند. گفته‌اند‌ وقتی تصور لازم کردیم تصور ملزوم کردیم یعنی تصور نماز کردیم تصور مقدمات کردیم عقل ما نتیجه گیری می‌کند که الله اکبر گفتن واجب شرعی است، یا وضو گرفتن واجب شرعی است. بحث ما اینطوری باید بحث بشود و اینکه ما بگو.ئیم مقدمه واجب عقلاً واجب است یک امر ضروری است. اصلاً بحث ندارد. لذا آن کسانی که ما را هو کرده‌اند‌ اصلاً نفهمیدند که ما چه می‌گوئیم و روی نفهمیدگی ما را هو می‌کنند، آنها که می‌گویند مقدمه واجب واجب است. یعنی وجوب شرعی، یعنی ترشحی یعنی اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا، اصلاً وجوب مقدمی ندارد. وجوب حقیقی دارد. گفتم مثال عرفی‌اش‌ همین طور است که امروز تلفن می‌کنند روز جمعه هفت هشت ده تا میهمان داری و این بگوید که خوب حالا روز جمعه، امروز که نه، روز جمعه است، بنابراین امروز وجوبی ندارد و هیچ تهیه نکند آن وقت روز جمعه می‌آیند یا نمی‌آیند، اگر بیایند یا نیایند آنهایی که می‌گویند مقدمه واجب واجب است واجباتی را از بین برده است. اما آنهایی که می‌گویند واجب نه عقلی است می‌گویند روز جمعه ذی المقدمه از بین رفته، روی ذی المقدمه کتک می‌خورد نه روی مقدمات آن وقت می‌گویند چرا میهمانداری نکردی؟ می‌گوید نمی‌توانستم. می‌گویند چرا مقدمات فراهم نکردی؟ و اگر اینها نیامدند و این مقدمات را هم تهیه نکرده باشد کتک تجری دارد. نه کتک روی مقدمات. یعنی جرات کرده است باید مقدمات فراهم کرده باشد نکرده است و خوشبختانه یا بدبختانه میهمانها نیامده اند. آنهایی که می‌گویند مقدمه واجب است می‌گویند نه تجری نیست. مقدمات را تهیه نکرده، کتک دارد. بنابراین بحث را اینطوری قدما، متأخّرین وقتی برویم تو کتابها مثل صاحب معالم، مرحوم صاحب حاشیه مرحوم صاحب قوانین، مرحوم فصول وقتی برویم در این کتابها می‌بینیم بحث اینطوری شده: هل القمدمه واجبه شرعا‌ام‌ لا؟ هیچ کس نمی‌گوید هل المقدمه واجبه عقلا‌ام‌ لا؟ خوب عقلا که معلوم است، مگر می‌شود ما بدانیم ذی المقدمه داریم عقل ما واجب ندارند تحصیل مقدمه را. مسلماً عقل ما واجب می‌داند.

لذا در همه جا اگر خود را معذور بکند از ذی المقدمه، کتک دارد. مگر اینکه یک دلیلی بیاید بگوید کتک نیست. که عنوان تفاوت بکند. مثلا تیمم را بجای وضو بنشاند. در آنجا هم التبه حرف هست. در رساله ها هم هست. اگر کسی شب می‌داند که آب برای فردا ندارد که صبح غسل کند. می‌تواند خود را جنب کند یا نه؟ خوب آقای بروجردی می‌گفتند نه. ما می‌گوئیم طوری نیست برای اینکه تیمم بجای غسل می‌نشیند. در همانجا هم حرف است و اما بالاخره اصل قضیه را همه قبول دارند. در اینکه اگر کسی خود را معذور کرد از آوردن ذی المقدمه کتک دارد اما نه کتک روی مقدمه کتک روی ذی المقدمه. مسلم است این بحث اول ما بود. مرحوم آخوند (رض) مقدمه واجب را اینطور که من می‌گویم نفرموده اند. روی این حرف بزنید. مرحوم آخوند که ساده نیست. کسی است که هزاران مثل من و شما را تحویل جامعه داده است. روی این ایراد کنید که مرحوم آخوند چرا اینطور بحث کرده‌اند؟ که ایشان می‌فرمایند که معنای مقدمه واجب این است که آیا عقل ما مقدمه را واجب می‌داند مستقلا یا نه؟ خوب از اول هم دعوا تمام می‌شود نه یا آری. ولی بحث خیلی بالاتر و سنگین تر از این است. چرا مرحوم آخوند عنوان را اینطور درست نکرده‌اند؟ هل یجب مقدمه شرعاً‌ام‌ لا؟ وجوبش از کجا پیدا شده؟ ترشح. از ذی المقدمه وجوبی ترشح کرده است روی مقدمه به تطابق یا به تضمین یا به التزام. مرحوم صاحب معالم می‌گوید به هیچ کدام. پس مقدمه واجب نیست شرعاً. بعضی ها می‌گویند نه، ترشح می‌کند تطابقی دارد تضمینی دارد. در دل اقیموا الصلوه خوابیده است، جزئیات را بیاور. تو دل اقیمواالصلوه خوابیده وضو بگیرد. وقتی شما بدانید وضو واجب است به تو می‌گویند برو نماز کن. یعنی برو وضو بگیر. بعضی ها گفته‌اند‌ نه. اصلاً تطابق است. بعضی ها می‌گویند نه بالالتزام است. یعنی وقتی تصور وضو و تصور نماز بکنم به ما می‌گوید که برو وضو بگیر. چه کسی می‌گوید؟ آن اقیمواالصلوه نه، عقل ما و مرحوم آخوند می‌گویند عقل ما. عقل ما می‌گوید برو وضو بگیر، نه اقیمواالصلوه و بحث ما الان که وارد شدیم این است که آیا تو این اقیمواالصلوه بالتطابق، بالتضمن، بالالتزام خوابیده است اینکه وضو بگیر یا نه؟

بحث اگر عنوان روی عنوان، عنوان بسیط است مرحوم آخوند می‌گوید عقل ما می‌گوید عنوان بسیط را بیاور. عنوان بسیط را بخواهد بیاورد باید وضو بگیرد اوله التکبیر آخره التسلیم. آن کسی که می‌گوید مقدمه واجب واجب است شرعا کاری به این حرفها ندارد. می‌گوید، بله امر روی عنوان است من هم قبول دارم امر روی عنوان است. اما اقیموا الصلوه بالتطابق به من می‌گوید برو وضو بگیر، یا به تضمن می‌گوید برو وضو بگیر یا به لازم به معنی الاعم می‌گوید برو وضو بگیر. لذا مرحوم صاحب معالم می‌گوید هیچ کدام دلالت ندارد. بعضی از بزرگان مثل صاحب حاشیه می‌گوید نه دلالت ندارد بالالتزام دارد. بعضی ها هم می‌گویند به تضمن بعضی ها هم می‌گویند به تطابق.

لذا بحث ما به این آسانی ها هم نیست که ما تمامش بکنیم. بله اگر عنوان عنوان مرحوم آخوند باشد بحث خیلی واضح است و آن این است که به ما گفته‌اند‌ نماز بخوان عقل ما به ما می‌گوید برو مقدمات فراهم کن. لذا ذی المقدمه واجب شرعی است مقدمات واجب عقلی است چه مقدمات داخلی چه مقدمات خارجی. نمی‌دانم این ملازمه ما حکم به العقل حکم به الشرع است که مرحوم آقای بروجردی می‌فرمایند یا این ملازمه به معنای اعم. برای خاطر اینکه مرحوم آخوند اصلاً اینکه ذی المقدمه واجب باشد ولو بالالتزام آن دلالتی. دلالت منطقی بالتطابق بالتضمن بالالتزام معلوم می‌شود مرحوم آخوند هیچ کدام از اینها را قبول ندارد و اینگونه بگوید ترشح می‌کند، مرحوم آخوند ترشحی نیست، این از اول تا آخر همین بحث های مقدمه همان صفحه اول و دوم بخوبی فهمیده می‌شود ایشان ترشحی نیست. حالا ترشح بالمطابقه بالتضمن بالالتزام هیچ کدام را ایشان قبول ندارد. این مقدمه اول. حالا مقدمه واجب تقسیم شده به اقسامی ان شاءالله جلسه بعد روی این اقسام مقدمه واجب صحبت می‌کنیم.

و صلی الله علی محمّد و آل محمّد.