اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم رب
اشرح لي صدري و يسر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي.
سوره حمد في الجمله درباره آن صحبت شد و امروز از رو
ترجمه بكنم كه آنچه دربارهاش گفتهام تطبيق شد يك مقداري هم در ذهنمان
بيشتر رسوخ بكند و لااقل در وقتي كه نماز ميخوانيم اين سوره حمد معنايش
را در نظر زمان باشد معناي بسم الله الرِّحمن الرَّحيم را معنا كردهام كه
يعني به نام خداي رحمان و رحيم. براي رحمان و رحيم ترجمه شده بخشنده
مهربان اما آنچه معنا كرديم اين بخشنده مهربان مرادف با الرحمان الرحيم
نيست. معناي الرحمن اينطور كه گفتم با رحيم گرچه هر دو از رحمت است اما
معناي الرحمن اين است كه پروردگار عالم رحم دارد، تلطف دارد به همه
مخلوقاتش لذا همه مخلوقات را موجود كرده و ادامه حيات به آنها ميدهد.
معناي رحيم يعني خدا لطف دارد به بندههاي خاصش و اين با بخشنده مهربان
هيچ كدام جور نميآيد لذا اگر معنا بكنيم كه به نام خداي رحمان و رحيم و
مرادفش در فارسي نباشد خيلي چيزها داريم كه فارسي است مرادفش در عربي
نيست. آن خيلي كم است كه در عربي هست و فارسي اش را نميتوانيم در
مقابلش باشد راجع به الله گفتم كه الله يعني عَلَم است. وصف شده براي
آن ذات، مستجمع جميع صفات كمالات شايد خدا مرادف با او باشد لذا اگر بگوييم
به نام خدا يعني به نام الله. اما اگر الله بگوييم آن هم باز بهتر است
يعني معلوم نيست خدا يعني ذات، مستجمع جميع صفات كمالات راجع به باز به
نام خدا گفتم اين به نام خدا چهارتا معنا دارد يك معنايش اين است كه
براي عظمت خدا ميگوييم به نام خدا يك معنايش اين كه به نام خدا يعني
براي تبرك و تيمم دركارها و يك معنايش اينكه كمك بخواهم از خدا به نام
خدا يعني خدايا از تو كمك ميخواهم و يك معنايش هم اينكه خدايا از تو كمك
ميخواهم (من يك معناي ديگر هم يادم رفت).
يك معنايش هم اينكه خدايا من در كارهايم فقط تو، نه
ديگري بنا به اخلاق اين چهار تا معنا را براي بسم الله الرِّحمن الرِّحيم
كردم. الحمدُ للله ربَّ العالَمين را معنا كرديم يعني حمد مختص ذات خداست
ما اگر كسي را هم شكر از او بكنيم. بگوييم شكرمن كنم از تو، بگوييم ستايش
ميكنم تو را چقدر تو خوبي اين هم باز ميگردد به اينكه خدا را حمد كردهايم.
چون هر چه هست از خداست. چون كه هر چه هست از خداست پس حمد مختص به ذات
خداست ربَّ العالمين را هم گفتم كه اين العالمين جمع عالم است به معني
عوالم است يعني عالم وجود عالم نبات عالم انسان، عالم حيوان و عالم
مجردات، عالم ماديات برمي گردد به اينكه چرا خدا را حمد ميكنم. چون كه
مربي عالم وجود است. مربي عالم وجود است يعني چه؟ يعني اگر در اين عالم
وجودي هست از خدا است، اگر نعمتي به آن وجود داده شده ازخدا است و كسي،
چيزي، مؤثري در اين جهان نيست كه گفتم ربَّ العالمين، الحمدُ لله ربَّ
العالمين بر ميگردد به كلمه لا اله الاالله. الله يعني مؤثري در اين جهان
نيست جز خدا پس بايد حمد آن خدا را بكنيم. الرِّحمن الرِّحيم گفتم اين
الرِّحمن الرِّحيم غير از آن الرِّحمن الرِّحيم در بسم الله است اين
الرِّحمن الرِّحيم آورده به اينجا، علت از براي الحمدلله، من ستايش ميكنم،
خدا را كه همه حمدها مختص خدا است چرا؟ چونكه خدا رحمان است يعني همه
عوالم را آفريده است خدا رحيم است چون عنايت خاص به مومن دارد پس حمد
مختص به اوست و گفتم كه وقتي الرِّحمن الرّحيم را ميگوييم يك اميدي
برايمان پيدا بشود اين اميد رجاء چيز خوبي است چنانچه بعدش بلا فاصله ميگوييم
مالك يوم الدين يعني آن خدا كه مالك روز قيامت است در روز قيامت همه
چيز دست خداست. اگرهم شفاعت باز هم دست خداست. خدا اختيار تام به پيغمبر
و اميرالمؤمنين و ائمه طاهرين ميدهد و الا خودش در جايي ديگر ميگويد «لمن المُلك
اليوم» لله الواحد القهار، در روز قيامت خطاب ميشود كه سلطنت مال كيست؟
سلطه وجودي مال كيست؟ همه چيز مال كيست خود خدا جواب ميدهد مال من (للله
الواحد القهار) آن كه يكي است يعني مؤثري جز او نيست سلطنتي جز او نيست
لذااين مالك يوم الدين هم باز از صفت براي الحمدللله ميشود علت براي
الحمدللله ميشود. چرا خدا را حمد ميكنيم چونكه ربَّ العالمين چون الرِّحمن
الرِّحيم است چون مالك يوم الدين است آن وقت برمي گردد به يك معناي
ديگري كه گفتم با كلمه خوف و رجاء در نماز ميروم جلو كه اين دو تا بال
بايد براي همهمان درهمه وقت باشد بايد رجاءمان مقدم بر خوفمان نباشد. ترس
و خوفمان مقدم بر رجاء نباشد، دو تا بال مثل پرنده كه نه آن بال بر ان
بال ترجيح دارد نه آن بال بر او ترجيح دارد بايد با اين دو تا بال اينجوري
در نماز برويم جلو در هر وقتي اينجوري برويم جلو. خوب! اينهم مالك يوم
الدين بعد گفتم از غيبت ميآيد به خطاب. يعني ميخواهد بگويد من رسيدم به
مقام قرب، ديگر حالا ميتوانم خدا را مخاطب قرار بدهم. ميگويد اياك نعبد
يعني خدايا معبودي در اين جهان نيست جز تو، خدايا من متابعت از شيطان نميكنم.
متابعت از هوي و هوس نميكنم متابعت از نفس اماره نميكنم. متابعت از
دشمن تو نميكنم، فقط تو، كرنش در مقابل تو كه اين اسمش توحيد عبادي است
و اياك نستعين يعني خدايا تو، فقط تو، آن رب العالمين همين معنايش بود.
اما مطوي بود. مخفي بود.
در اينجا ديگر سريع اياك نعبد و اياك نستعين. خدايا ما فقط
تو را عبادت ميكنيم. فقط از تو كمك ميگيريم، ميدانيم مؤثري در اين جهان
نيست جز تو گفتم كه اين اياك اعبد نميگويد اياك نعبد ميگويد براي اينكه
خوب اينجوري چيزي را انسان گفتن خيلي جرات ميخواهد كه ما بگوييم توحيد
عبادي داريم. توحيد افعالي داريم. لذا ميبريم خودمان را زير پرچم امام
زمان و افراد صالح و شايسته كه آنها راست ميگويند ما به خودي خود دروغ ميگوييم.
بگوييم اياك اعبد و اياك استعين اين دروغ است. خوب معلوم است. ما هيچ
كدام اين وضع را پيدا نكردهايم اما ميبريم خودمان را زير پرچم افراد صالح
و شايسته آن وقت ميگوييم من هم همين طور خدايا امام زمان ميگويد ايا
اعبد و اياك استعين. خدايا راست ميگويد من هم همينطور لذا زير پرچم امام
زمان ميگوييم اياك اعبد و اياك استعين بعد ميگوييم اهدنا الصراط المستقيم
يعني خدايا اين راه راه مشكلي است خدايا كمكت را ميطلبم خدايا ميخواهم
به مقام وصل برسم اين نماز معراج من است ميخواهم برسم به آنجاكه هيچ
چيزي، هيچ كسي در دلم نباشد جز تو، هيچ چيزي، هيچ كسي درنظرم نباشد جز تو
خب ميگوييم خدايا اين هدايت را به من بده. اهدنا الصراط المستقيم يعني
خدايا كمكم كن يعني خدايا يك آن، دستت را بر روي سرم برمدار كه من در
اين راه مستقيم يعني اسلام به مقصود برسم به مطلوب. خوب تا اينجا ديگر
تمام شد همين را از خدا ميخواهيم الا اينكه ديروز ميگفتند كه اين اقرار به
توحيد كرد اقرار به نبوت كرد اقرار به امامت كرد يك چيز باقي مانده و آن اينكه تولي و تبري است (علي الدين
الا الحُب و البغض) لذا صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم
ولاالضالين، براي اين برآورد شده است. يعني خدايا در راه اسلام من هستم،
پايدارم كن. خدايا در راه اسلام دستم را بگير تا به مطلوب برسم. راه
اسلام آن راهي كه به افراد خُلصّت دادي به افرادي كه انعام بهشان كردي
كه گفتم در آيه ديگر ميگويد راه انبياء، راه اوصياء، راه شهداء، راه افراد
صالح و شايسته اين «صراطَ الِّذين انعَمت عَليهم غَير المَغضوب عَليهم»
خدايا آن راهي كه ميروند آنها كه مورد غضب توست خدايا آن راه نه يعني
افراد عنود، افراد لجوج، افرادي كه دانسته پا روي حق ميگذارند. من جمله
يهود خدايا آن راه نه و لا الضالين يعني خدايا آن راه گمراهان نه، آن
راهي كه منتهي به جهنم ميشود نه، راه مستقيم، راهي كه منتهي به اصول
تو، به مقصود تو، لا اقل راهي كه مرا به بهشت برساند سه تا راه پيدا ميشود
يكي راه مستقيم، مال انبياء يعني اسلام، يكي راه المغضوب عليهم يني
لجوجان كه خيلي هم هستند يكي هم راه گمراهان آنهايي كه لجوج نيستند اما
بالاخره در راه تو هم نيستند اين سه تا راه.
خدايا اين سه تا راه را من راه مستقيم را ميخواهم كه
تو دستم را بگيري كه گفتم «صراطَ الِّذين انعَمت عَليهم» اظهار ارادت به
دوستان خداست. «غَير المَغضوب عَليهم ولا الضالين» اظهار بغض به دشمنان
خدا است. برمي گردد به اينكه خدايا من از تو اسلام ميخواهم من از تو خودت
را ميخواهم خدايا با دو تا بالم جلو آمدهام يعني بال محبت به دوستان تو،
يكي هم بال بغض به دشمنان تو. خدايا من دشمنم با هر كه دشمن تو، و
دشمنان، دشمنان دوست تو است. دشمن، دشمنان بنده خُلص تو اين تا و لا
الضالين. امروز ميخواستم يك مقداري درباره اين اختلاف قرائات صحبت بكنم
كه يك دردسري اين غوغا سالارها راجع به اختلاف قرائت آوردهاند و يك
چيزي است، يك چيز بغرنجي در اسلام شده به نام اختلاف در قرائات و تهمت
ميزنند به پيغمبر اكرم و اينكه پيغمبر اكرم گفته قرآن را هرجور كه ميخواهيد
بخوانيد محتوياتش را حفظ كنيد و نفسش را هر جوري ميخواهيد بخوانيد من جمله
اينجا مثلاً صراط را ميگويد به سين بخوانيد يا به صاد صراط الذين را، الذين
را بردار، من برجايش بگذار و بگو صراط من انعمت. يك اخباري بود نماز جماعت
ميخواند به مريدانش به جاي صراط الذين انعمت ميگفت صراط من انعمت،
غير المغضوب ولاالضالين را ميگفت غير المغضوب و غير الضالين، صراط الذين
انعمت عليهم ميگفت انعمت عليهم و لا الضالين. غير المغضوب ميگفت غير
المغضوب و لا الضالين و اين را ميگويند اختلاف قرائت.
متاسفانه حالا كم شده است ولي در جلسات قرائت آن وقتها
بود هر كس اختلاف قرائت خوب ميخواند اين خوب قرآن ميخواند در حالي كه
جهنم قرآن ميخواند، بد قرآن ميخواند حالا راجع به اين اختلاف قرائات
فردا انشاءالله يك مقدار بحث ميكنم.
خدايا به حق اين قرآن و عظمتش، خدايا به حق اين قرآن
و اهلبيت (عليهم السلام) : دست عنايتت روي سر ما، روي جامعه ما، روي سر
نسل جوان ما هميشه باشد. (الهي آمين). خدايا يك آن دست عنايتت را از سر
ما برمدار.
وصلي الله علي محمد و آل محمد.