اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
فرمودهاند نبش قبر
حرام است البته نبش قبر مسلمان، دیگر تفاوت هم نمیکند زن باشد یا مرد حتی دیوانه
باشد یا غیر دیوانه بالغ باشد یا غیر بالغ.
مسئله یک تسالم در
فقه بلکه در میان مردم، متشرعه بلکه در میان عقلاء عقلاء هم بخواهند میتشان را نبش
بکنند مانع میشوند داد و فریادشان بلند میشود، لذا باید بگوییم یک امر عقلایی
است و شارع مقدس هم آن را امضا کرده، امضایش هم نه بهواسطه روایات، بهواسطه سیره،
لذا اگر از ما بپرسند نبش قبر چرا حرام است؟ باید بگوییم سیره عقلا روی آن است
شارع مقدس هم لااقل با عدم ردع آن را امضا کرده است که ظاهراً همین مقدار کفایت میکند.
اما بزرگان در فقه
حرف من را نزدهاند فرمودهاند نبش قبر حرام است و دلیلش هم اجماع است و چون اجماع
در مسئله هست همین مقدار بس است لذا هر کجا هم شک بکنیم که آیا نبش قبر حرام است
یا نه؟ آن اجماع نمیتواند کار بکند و اصاله الجواز میگوید جایز است.
مشهور در میان اصحاب
یک چیز دیگر هم شده که آمدهاند درستش بکنند خراب شده و آن این است که استدلال
کردهاند برای اجماع گفتهاند که اجماع برای خاطر این است که هتک است و هتک مسلمان
حرام است، توهین به مسلمان است و همینطور که توهین به زنده حرام است توهین به
مرده هم مثل توهین به زنده است، دلیل خوب دلیلی است شاید هم بنای عقلاء برای خاطر
همین است هتک است لذا اجماع دیگر نمیتواند کار بکند میشود اجماع محتمل المدرکیه
یا مقطوع المدرکیه دیگر باید برویم دنبال آن هتک مؤمن، هر کجا هتک است هر کجا بی
احترامی و توهین است بگوییم، هر کجا توهین نیست نگوییم، مثل اینکه اگر انسان برود
توی فقه و فروعی که بار بر این مسئله شده انسان به خوبی این حرف را توی فقه
استفاده میکند که نبش قبر حرام است برای اینکه توهین است و چون توهین به میت است
توهین به مسلمان فرقی نیست بین اینکه زنده باشد یا مرده بنابراین نبش قبر حرام
است، آن اجماع محتمل المدرکیه میشود آن بنای عقلاء هم خدشهدار میشود و بالاخره
برمیگردد به دلیل منحصر برای حرمت نبش قبر هتک مؤمن بیاحترامی به مؤمن و چون
توهین است گناهش هم خیلی بزرگ است من اهان ولیا فقد بارزنی بالمحاربه.
خوب انسان از
فروعاتی که بار بر مسئله هست میتواند استفاده بکند همین حرف را یعنی اگر سیره
عقلاست برای همین است اگر هم اجماع فقهاء توی فقه است برای همین است بنابراین نبش
قبر حرام است دلیل داریم دلیل حسابی داریم و آن مصداق هتک مؤمن توهین به مؤمن، این
خلاصه حرف است.
مرحوم صاحب جواهر یک
دلیل دیگر آوردهاند به مقام شامخ صاحب جواهر نمیخورد ایشان میفرمایند همینجور
که دفنش مواراتش واجب است نبشش هم حرام است، این موارات یعنی زیر خاک ماندن میت
باید ادامه داشته باشد خب میت روی زمین است واجب است همه برویم این میت را دفن
بکنیم همان دلیل میگوید نبشش نباید بکنیم، دلیل خوب است اما عمومیت ندارد برای
اینکه بحث ما اصلا این نیست بحث ما این نیست که میت را از قبرش بیرونش بیاوریم
بیندازیم توی بیابانها و برویم، بحث ما این است که میخواهد نبش قبر بکند یک ساعت
و دو دفعه روی قبر را بپوشاند و این دلیل صاحب جواهر این جاها دیگر کوتاه است لذا
این دلیل را هم صاحب جواهر نیاورده بودند خیلی خوب بود و برمیگردد همه همه به یک
حرف و آن این است که نبش قبر حرام است برای اینکه اهانت است هر کجا اهانت است میگوییم
حرام است هرکجا اهانت نیست میگوییم حرام نیست، این اصل مسئله.
مسئله دیگر مترتب بر
این شده باز از همین باب است گفتهاند که قبور بزرگان علماء امام زادهها دیگر
معلوم است ائمه طاهرین علیهم السلام این نبشش حرام است ولو اینکه مثلا 1000سال هم
باشد برای اینکه آن نبش قبر را مشهور شده در میان فقهاء گفتهاند که تا 30 سال،
عبارت مرحوم سید 30 سال را نمیگویند میفرمایند که تا خاک بشود بر میگردد به اینکه
دیگر علامت نداشته باشد از همین جهت هم مثلا اگر استخوانهایش باشد باز هم میگویند
نبش قبر حرام است آن وقت گفتهاند که مشهور شده تا 30 سال مثل اینکه به تجربه
برایشان اثبات شده این استخوانها بعد از 30 سال به طور کلی از بین میرود و علی
الظاهر این جورها هم نیست یعنی بعضی از استخوانها مثل صلب و حتی استخوانهای ساق
پا و اینها بیش از اینهاست لذا آن 30 سال را مرحوم سید نفرمودهاند به جایش
فرمودهاند که تا اینکه خاک بشود تا خاک نشده نبش قبر حرام است اگر خاک بشود دیگر
گفتهاند نبش قبر حرام نیست حتی مثلا یک مردهای را در آن قبر بگذارند طوری نیست
اصلا قبرستان را بهطور کلی از بین ببرند گفتهاند که طوری نیست، این مشهور در
میان اصحاب شده که مرحوم سید هم این جا همین حرف را میفرمایند که تا خاک نشده نبش
قبر حرام است مگر حالا یک داعی عقلایی بیاید جلو که آن استثناهاست که بعد میگوییم،
تا خاک نشده حرام است اما وقتی که دیگر اثری از او باقی نباشد به عبارت دیگر این
جور بگوییم شاید بهتر باشد اثری از او نباشد نبش قبر گفتهاند طوری نیست.
این نفیایا و اثباتا
اشکال پیدا میشود برای اینکه بعد میآییم میگوییم بعضی اوقات این است که
استخوانها فیالجمله مثل استخوان ساق پا استخوان کله، معمولا استخوان کله نمیپوسد،
میگویند، یا صلب میگویند که معمولا هست همیشه، این استخوانها باشد و داعی
عقلایی روی آن باشد که مثلا مثل پسرش را میخواهند توی این قبر بگذارند این ظاهراً
باید بگوییم که ولو بعضی استخوانهایش هم هست طوری نیست، به عکسش هم که مرحوم سید
این جا میگویند اگر مثلا فرض کنید یک امامزاده است حالا ولو هزار سال است
بخواهند نبش قبر بکنند ولو بدانند هیچ چیزی توی این قبر نیست مرحوم سید فرمودهاند
دیگران هم فرمودهاند گفتهاند جایز نیست آن وقت برای جواز و عدم جواز همان دلیل
را آوردهاند فرمودهاند که هر کجا هتک است میگوییم جایز نیست هر کجا هتک نیست میگوییم
جایز است، بر میگردد باز به همان مطلب اول که نگوییم این جور که مرحوم سید فرموده
البته صاحب جواهر هم فرمودهاند نگوییم دائرمدار این است که چیز توی قبر باشد یا
نباشد از بزرگان باشد یا نباشد بلکه بگوییم که نبش قبر حرام است هر کجا هتک است
حرام است هر کجا هتک نیست طوری نیست برای اینکه دلیل خاصی که روی مسئله نداریم
روی همین امامزادهها و امثال اینها که مرحوم سید فتوی دادهاند صاحب جواهر هم
فرمودهاند همه آنها باز همین دلیل را میآورند که فرق است بین قبرستان معمولی یا
یک امامزاده، آن قبرستان معمولی را اگر مثلا بعد از 30 سال بخواهیم درهم بریزیم
طوری نیست برای اینکه هتک دیگر نیست و اما مثل امامزاده هزار سال هم باشد
بخواهیم دست بزنیم، پیش مردم هتک است توهین است لذا جایز نیست خودشان هم همین جا
راجع به امامزادهها راجع به قبور علماء مؤمنین همین جورها فرمودهاند.
بنابراین باز این دو
سه تا مطلب مرحوم سید برمیگردد به یک مطلب و آن این است که نبش قبر حرام است
دلیلش توهین است این علت است هر کجا هم توهین نیست اشکال ندارد ولو یک روز باشد
مرده باشد مثلا بعد میاییم مثال میزنیم یک روز است مرده است حالا انگشتر قیمتیاش
را یادشان رفته در بیاورند گفتهاند طوری نیست باز گفتهاند همین جا اگر بو افتاده
حتما هر چه باشد نمیشود برای اینکه هتک مؤمن است و هتک مؤمن ارزشش یک انگشتر و
یک میلیارد و یک میلیون و اینها نیست، نمیشود توهین به مؤمن بشود بنابراین این
مسئله بر میگردد به اینکه ممکن است یک روز باشد مرده باشد و نبش قبر جایز باشد
ممکن است هزار سال باشد مرده باشد اما نبش قبر جایز نباشد آن جا که یک روز است
مرده جایز است دو روز است سه روز است جایز است آن جا که مثلا قبر را میخواهند
جابجا کنند اشتباه دفنش کردهاند یا اینکه مثلا سابقا گفتیم میخواهند ببرند
مشاهد مشرفه، داعی عقلایی روی آن است دیگر آن دلیل هتک نیست و آن هتک مؤمن که نیست
بنابراین این نبش قبر ولو اینکه مثلا چند روز باشد مرده باشد یا مثلا یک سال باشد
مرده باشد یا مثلا دو سه سال است مرده است
که دیگر بو و گند و امثال اینها ندارد فقط استخوان است میخواهند استخوانها را
ببرند مشاهد مشرفه که مرحوم سید سابقا روی آن فتوی دادند و این جا هم با این دلیلی
که میاییم جلو یک قاعده کلی درست میکنیم میگوییم هر کجا هتک نیست داعی عقلایی
روی آن هست نبش میکنیم و هر کجا که داعی عقلائی هست که نبش کنیم نبشش جایز است هر
کجا نه نه، هر کجا هتک است نه، هر کجا هتک
نیست جایز است.
یک مسئله باقی میماند
که این را هم بزرگان نفرمودهاند مرحوم سید هم ندارند سابقا ما احتمالش را میدادیم
اینکه این قبر ایا این میت مالک است یا نه؟ آیا ورثه مالک هستند یا نه؟ مثل اینکه
آقایان فرض کردهاند ملکیتی در کار نیست این میت را که میگذارند توی قبر این میت
مالک این قبر نمیشود مثل اینکه فرض آقایان این جاست لذا میروند اینکه داعی
عقلایی روی نبش باشد یا نه هر کجا هتک هست بگو نبش قبر جایز نیست هر کجا نه نه،
اما اگر کسی این میت را مالک بداند لااقل ذیحق بداند بگوید این میت را گذاشتند
توی این قبر ذیحق میشود حالا اگر از مباحات اولیه باشد مالک، اگر مثلا قبرستان
وقفی باشد باز هم ذیحق میشود و وقتی ذیحق است دیگر باید بگوییم نبش قبر اصلا
جایز نیست مگر یک دلیلی بیاید بگوید جایز است و این مسئله را آقایان متعرض نشدهاند
نمیدانم چرا؟ مثل اینکه مثلا فرض کردهاند این میت وقتی که مندرس شد خاک شد دیگر
نظیر اعراض است اصلا چیزی نیست تا حق به این جا داشته باشد یک هم چنین چیزی فرض
کردهاند آقایان، و اما اگر شما میت را مالک قبر بدانید ذیحق بدانید دیگر باید
بگوییم نبش قبر هیچ وقت جایز نیست ولو اینکه هتک هم نباشد میخواهید این قبر را
یک مرده دیگر توی آن بگذارید میخواهید اصلا این قبرستان رانابودش بکنید این قبر
را از بین ببرید این ذیحق است وقتی ذیحق باشد نمیشود.
یک مسئله دیگر هم
هست الان قبرها را میخرند همین توی اصفهان الان دو سه میلیون میدهند قبر میخرند
حالا ما بگوییم مثلا مالک نمیشود ذی حق است فرق دیگر خیلی نمیکند اینجا فرقی
بین ملک و حق دیگر نیست بالاخره این میت مالک این قبر است ذی حق است حق روی این
قبر دارد و حالا مثلا بگویید هم بعد از 30 سال بخواهند این قبر را نبش بکنند تصرف
در مال مردم است لا یجوز لاحد ان یتصرف فی مال الغیر الا باذنه.
لذا یک کسی بگوید که
این هم وجهی ندارد یک کسی بگوید بعد از 30 سال که این خاک شد دیگر حق ندارد اگر هم
قائل به ملک هستید ملک ندارد لذا این یک مسئله مشکلی میشود گفتم مثل اینکه
آقایان فرض کردهاند حق و ملک و اینها توی کار نیست لذا نبش قبر را دائر مدار هتک
و عدم هتک کردهاند و گفتهاند هر کجا هتک است نبش قبر جایز نیست هر کجا هتک نیست
نبش قبر جایز است آن وقت فرع بار کردهاند گفتهاند مثلا مثل امام زادهها مثل
علماء بزرگان این همیشه هتک است پس همیشه نبش قبر جایز نیست اما راجع به قبرستانها
گفتهاند که اگر آثار هست هتک است اگر آثار نیست طوری نیست مثل اینکه آقایان این
جور فرض فرمودهاند، مسائل را هم این جوری بار کردهاند و اما گر شما قائل به حق
یا ملک بشوید معولا هم الان عقلاء میگویند من یک قبر خریدهام دو سه میلیون، مثلا
میآید پیش شما میگوید من یک قبر خریدهام خمسش را باید بدهم یا نه؟ یا میتشان میمیرد
میروند چند میلیون میدهند یک قبر میخرند این حق پیدا نمیشود لااقل؟ ملک پیدا
میشود حالا شما بگویید ملک نه حق پیدا میشود این حق را با چه میخواهید از بین
ببرید که میگویید بعد از 30سال خب اگر آن ورثه باشند باید اجازه بگیرند اگر ورثه
نباشند باز مجهول المالک میشود باید از حاکم شرع ولی همینجوری حالا که خاک شده
هر که می خواهد برود این قبر را بگیرد نبش هم بکند طوری نیست اینطور که مرحوم سید
می گویند مشکل است انصافا گفتن، باید مسئله را حکومتی بکنید اگر ورثه دارد اگر
ورثه ندارد حاکم شرع، لذا مثلا این دیگر دائر مدار وقف و عدم وقف هم نیست یک
قبرستانی را مردم وقف کردهاند یا نه، دولت وقف کرده الان همین قبرستان اصفهان
دیگر اینجوری است که دولت ان را وقف کرده حالا وقف اینجوری که ان میفروشد حالا
قبرستانهای توی شهرستانها توی دهات و امثال اینها یک زمینی را وقف میکنند از
برای قبرستان خب حالا وقف است یک مرده را دفن کردند توی این قبرستان، این مرده حق
به این قبر پیدا میکند مثل این است که مسجد وقف است یک کسی برود بنشیند یک جا،
توی صف نماز بنشیند خب معمول است این را نمیتوانند بلندش بکنند حالا توی این
قبرستان این حق پیدا کرد لذا مسئله با اینجور که من عرض میکنم مسئله مسئله مشکلی
میشود و اینکه دوران امر اینجور که مرحوم سید دوران امر بین توهین و عدم توهین
نمیشود درستش کرد، بنابراین 30 سال و 10 سال و اینها تفاوت نمیکند برمیگردد به
اینکه این میت ولو خاک هم شده حسابی اما حق به این قبر دارد ملکش است و حتی آن
خاکها اگر هم هیچ جیز نباشد لااقل برمیگردد به اینکه ورثه حق به این قبر دارند
ورثه ملکیت روی این قبر دارند لذا اگر بخواهند نبش بکنند قبر را از بین ببرند باید
اجازه بگیرند اگر هم ورثه نیست حاکم شرع باید اجازه عام بدهد یا اجازه خاص بدهد
این مسئله تا این جا استثنا شده هفت هشت مورد، مرحوم سید فرمودهاند هفت هشت مورد
استثنا شده که نبش قبر جایز است.
قسم اول میفرماید
اگر میت را در زمین غصبی دفن بکنند یا کفن او غصبی باشد یا مال غصبی در قبر او
موجود باشد فرمودهاند اگر مسئله غصب آمد جلو دیگر نبش قبر طوری نیست لذا مثلا
کفنش غصبی است نبش قبر میکنند کفن را عوض میکنند دو دفعه دفنش میکنند یا در ملک
کسی به قول مرحوم سید عمدا باشد جهلا باشد نسایانا باشد در ملک کسی دفنش کردهاند
حالا این آقا میگوید راضی نیستم باید نبش قبر بکنند بروند جای دیگر دفنش بکنند
مسئله تا این جا حرفی نیست لایجوز لاحد ان یتصرف فی مال الغیر الا باذنه با اذن
نبوده لذا مسلم است نبش قبر جایز است و باید این را نبش قبرش بکنند آن اولیای میت،
اگر نه مردم، خود آن صاحب ملک هم میتواند این میت را از قبر بیرون بیاورد بگذارد
کنار هر که میخواهد برود دفنش کند حالا خودش واجب است واجب کفایی خودش هم باید
برود جای دیگر دفن بکند اما بالاخره از این زمین غصبی میتوانند بیرونش بیاورند.
مسئلهای که میاید
جلو این است که خب حالا این اگر چند روز باشد حالا چه؟ یعنی اگر نبش قبر بکنند
توهین به این مسلمان است مثلا مثل یک روز و امثال اینها طوری نیست و اما این
متعفن شده گندیده شده اگر نبش قبرش نکنند تصرف در مال غیر است اگر نبش قبرش بکنند
توهین به این مسلمان است در این جا چه باید کرد؟
این میت در این زمین
غصبی نمیشود باشد حالا که نمیشود باشد باید حتما درآورد همه مردم هم واجب است
دیگر گفتم حتی مرحوم سید میفرمایند درست هم میفرمایند اینکه خود آن صاحب زمین
هم میتواند ولو اینکه ورثه هم راضی نیستند میخواهند باشند میخواهند نباشند میتواند
بیرونش بیاورد ببرد جای دیگر، اما یک مسئله هست و آن این است که اگر بخواهند نبش
قبر بکنند این متعفن شده این توهین به این مسلمان است در این جا چه؟ خب اگر میتوانند
راضیش کنند راضیش میکنند اگر نتوانند راضی بکنند دیگر باب تزاحم است دیگر باب
تزاحم باید ببینیم ترجیح با چیست؟
ظاهراً ترجیح با این
است که توهین به مسلمان نشود دوران امر است بین اینکه این بگوید راضی نیستم این
زمین غصبی باشد و در این زمین غصبی بماند یا اینکه توهین به این مسلمان بشود
ظاهراً توهین به مسلمان نمیشود باشد دیگر نبش قبر حرام میشود.
بعضی اوقات آدم گیر
میکند مثلا یک میتی را حالا جهلا عمدا توی زمین یک مسلمانی دفن کردند حالا اگر
این نبش قبر بکنند خیلی خوب طوری نیست اما اگر نبش قبر نکنند این زمین از قیمت میافتد
دیگر این زمین را کسی نمیخرد و یک مبلغ هنگفتی ضرر میخورد به صاحب زمین یا اینکه
معمولاً این جوری است از میت میترسند دیگر زنش بچهها میترسند دیگر توی این زمین
زندگی کنند توی این خانه زندگی کنند میگذارند فرار میکنند حالا چه؟ بر میگردد
به باب تزاحم هر چه در باب تزاحم یعنی قاعده تزاحم این است لذا گاهی توهین به
مسلمان اهم است نمیشود نبش کرد، گاهی نه آن مال آن مسلمان اهم است میشود نبش کرد
ولو توهین به مسلمان هم باشد دیگر یک قاعده کلی میشود گفت این جوری و اما برویم
توی جزئیاتش ظاهراً توی جزئیات دیگر نمیشود یک قاعده کلی بگوییم و اینکه مرحوم
سید به طور کلی البته ایشان هم دارند که مگر توهین به مسلمان باشد اما یک قاعده
کلی بگوییم هر کجا توهین به مسلمان است نبش قبرش جایز نیست میگوییم نه بعضی اوقات
توهین به مسلمان است باز هم نبش قبرش جایز است مثل همین مثالی که من می زنم این
جهلا توی این خانه دفن شده یا عمداً میخواستند ضرر به این مسلمان بزنند یک میت
غریبه را رفتند توی خانه این مسلمان دفن کردند حالا این مسلمان دیگر توی این خانه
نمیتواند زندگی کند خب در این جاها باید بگوییم که همه مسلمانها واجب است ورثه و
امثال اینها این خانه را بخرند برای این میت، اینکه نمیشود، معمولا دوران امر
است بین اینکه ضرر به مسلمان بخورد آن جوری یا توهین به این مسلمان بشود با نبش
قبر، ظاهراً توهین به مسلمان این جا ارجح نیست ارجح این است که حفظ مال مسلمان
بکنیم مسئله را میخواستم تمام کنم نشد دیگر ان شاءالله فردا در همین باره باید
صحبت کرد.
و صلی الله علی محمد و آل محمد