اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم رب
اشرح لي صدري و يسر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي.
بحث ما درباره سوره حمد بود اين ام الكتاب در قرآن، اين
فاتحة الكتاب در قرآن و اين سورهاي كه بهترين سوره هاست راجع به آيه
اولش يعني بسم الله الرِّحمن الرِّحيم كه آيهاي بهترين از اين در قرآن
نداريم و گفتم 115 مرتبه هم در قرآن تكرار شده است. راجع به باء بسم
الله ديروز يك مقدار صحبت كردم و گفتم اين باء بسم الله متعلق به اَبتَدءُ
است. يعني شروع ميكنم، شروع ميكنم اما با اسم خدا و گفتم هدف شروع ميكنم
با اسم خدا، براي عظمت براي احترام. براي پروردگار عالم يا براي تبرّك،
براي تيمم و يا براي استعانت در كارها كمك بگيرم از خدا، و معناي ديگرش
اينكه با ياد خدا شروع كنم، نه با چيز ديگري هدف چيز ديگري كس ديگري
نباشد. توحيد افعالي و خلوص اين معناي چهارم؛ اگر ما بتوانيم راستي، راست
بگوييم و همه كارهايمان براي خدا باشد آنكه خدا ميخواهد آنكه ما خلق شديم،
براي آن كه امر به عبادت شده در قرآن دو سه مرتبه ميفرمايد: امر به
عبادت شده براي همين. اين خلوص. خوب! اين معناي باء بسم الله بود حروف
امروزمان اين است كه چرا گفت بسم الله الرِّحمن الرِّحيم نگفته بالله. به
نام خدا تبرّك جسته است نه به خود خدا. بلكه اين هم باز معلوم است براي
اينكه اولاً ما سرو كار با اسم خدا داريم آنچه ما ميتوانيم بگوييم يا الله
است آنچه ما ميتوانيم بگوييم اينكه يا رب، يا رب، يا رب اين اسم خدا
است يعني زبان ما سرو كار دارد با اسم خدا، دل ما هم سرو كار دارد با اسم
خدا، براي اينكه متصورات ما است و متصورات ما همه، همه يك معناي است و
آن معاني دلالت ميكند بر وجود مقدس خدا. وجود مقدس خداي ذات مستجمع جميع
صفات كمالات در خارج و اگر ما به يك مقامي برسيم مييابيم او را با چشم
دل، ميبينيم او را با گوش دل، ميشنويم حرفهاي او را ولي تا به آن مقام
نرسيم ديگر همه لغو است اگر عالم به خدا باشيم به واسطه استدلالها به
واسطه فلسفه خوب اينها همه اسم است اينها همه علم است. علم يكچيز عرضي
است ديگر يعني متصور من، فكر من. لذا بسم الله الرِّحمن الرِّحيم با همان
اسم ما سرو كار دارد. لذا تبرك ميجوييم به آن اسم ؛ عظمت براي آن اسم
قائل بايد باشيم، قائليم استعانت بايد بجوييم به همان اسم و بالاخره با
آن اسم هم شروع كنيم نه از نوع ديگر. قرآن ميفرمايد: با اسم من شروع
كن نه با اسم بت «و للله الاسماء الحُسني فدعوهُ بها» پروردگار عالم اسم
دارد. يا الله اسم دارد. يا رب اسم دارد يا رزاق با اين اسمها شروع كن به
واسطه اين اسمها متوسل به خدا بشو و به عبارت ديگر همه و لا عالم به خدا
عالم به فلسفه، عالم به علم كلام باشيم. با اسم سرو كار داريم. بله! يك
افرادي هستند با خود خدا سرو كار دارند نه با اسم و آنهايي مييابند خدا را،
يابيدهاند خدا را و اگر بخواهيم به اين مقام دوم برسيم باز از همين جا
بايد شروع كنيم «المجازُ غنطرةُ الحقيقة» با اسم بايد برويم جلو، تا كم كم
برسيم به خودش صدايش بكنيم با اسم تا شايد روزي لياقت پيدا كنيم، جوابمان
را بدهد ولي آن وقتي كه لياقت پيدا كرديم جوابمان را داد ديگر اسم نيست
ديگر خودش است آن وقت مييابيم خدا را، ميبينيم خدا را، ديگر ميرسد به
آنجا حرف ميزنيم با خدا، حرف ميزند با ما بسي ميرسيم به آنجا كه سوره
حمد ميخوانيم ميشنويم صداي خدا را كه خدا دارد با زبان ما با ما حرف ميزند
ديگر آن وقت كلام الله نيست .ديگر آن وقت خود خدا را مييابيم. اما خوب!
اين يك در هزار هم نيست. يك در ميليون هم نيست و اگر بخواهيم برسيم از
همين راهها بايد برسيم «و اَعبُد رَبِّك حتي ياتيكَ اليقين» اگر ميخواهي
به مقام يقين برسي بايد عبادت كني راهش عبادت است راهش رابطه با خداست.
ما به حسب مزاج، به حسب دين به حسب زبان، به حسب چشم، تخيلها، تفكرها
اگر راستي رابطه مان با خدا محكم بشود كمكم خدا خودش را مينماياند به ما،
بعد گفتهام بارها همه پيامبرها آمدهاند براي همين كه خدا خودش بنماياند به
ما و ما ببينيم خدا را با چشم دل، با چشم فطرت؛ بيابيم خدا را با فطرت، با
عمق جانمان ولي علي كل حال همه سرو كار با اسم دارند لذا، بسم الله
الرِّحمن الرِّحيم همين است يعني با نام خدا شروع كن نه با هوي و هوس
نه نام ديگري نه چيز ديگري. با نام خدا شروع كن اين نام مقدس است اين
اسم مقدس است و همين اسم هم هست خيلي كارها ميتواند بكند. يعني پروردگار
عالم با اسمش خيلي كارها ميكند كه ديروز كه ميگفتم با همين بسم الله
الرِّحمن الرِّحيم بااسمش، با لفظش، ميتواند انسان روي آب راه برود ميتواند
با همين بسم الله الرِّحمن الرِّحيم خرق عادت بكند. ميتواند با همينبسم
الله الرِّحمن الرِّحيم طير الارض داشته باشد. همين لفظ، اين لفظ خيلي
كارها ميتواند بكند خود خدا كه ميتواند لفظش هم ميتواند و ما بايد با لفظ
شروع كنيم اگر بخواهيم به جايي برسيم لذا به نام خدا، يعني با آن اسمي
كه خيلي كار ميتواند بكند. با همين اسمي كه خود اين اسم مؤثر است ديگر
ببينيد كه خود خدا چقدر مؤثر است اين هم معناي دوم كه ميگوييم بسم الله
الرِّحمن الرِّحيم يكي هم اينكه خوب ما اگر عظمت به اسم خدا بدهيم معلوم
است كه به خود خدا هم عظمت دادهايم بلكه عظمتش بيشتر است براي اينكه
بگوييم خدايا به نام تو تا بگوييم خدايا با تو خيلي فرق ميكند يعني ميگوييم
خدايا ما اينقدر براي تو عظمت قائليم كه اسم تو را، كلام تو را آن الفاظي
كه دلالت بر تو ميكند بااين عظمت اين را ما دست روي همينطوري كه بايد
روي قرآن «لا يَمَسُه الا المُطَهرون» دست بي وضو روي آن نگذاريم، خوب
انسان بايد برسد به يك جايي كه راستي زبانش هم پاك باشد وقتي كه بسم
الله الرِّحمن الرِّحيم ميگويد دلش هم پاك باشد وقتي كه بسم الله
الرِّحمن الرِّحيم ميگويد. لذا معمولاً وقتي كه با اسم خدا ما عظمت بدهيم
احترام قائل باشيم معلوم است ديگر به خدا بيشتر احترام قائليم لذا ميگوييم
كه بسم الله الرِّحمن الرِّحيم نميگوييم بالله الرِّحمن الرِّحيم. خوب!
اين را چرا نگفتند بالله گفتند بسم الله، اما راجع به الله پروردگار عالم بنا
بر مشهور هزار و يك اسم دارد؛ حالا نميدانيم اين درست باشد يا نه، علي كل
حال در اين جوشن كبير هزار اسم براي پروردگار عالم آورده شده و ميگويند
پروردگار عالم هزار اسم دارد يا هزار و يك اسم دارد اين الله بالاترين همه
اسماء است لذا مشهور است در ميان اهل دل اين است كه الله اسم اعظم خدا
است و اسم اعظم خدا. خوب چرا ما با اسم اعظم نميتوانيم كار بكنيم، سببش
اين است كه اسم اعظم مثل انگشتر حضرت سليمان ميبينيم، مثل عصاي حضرت
موسي ميبينيم يك دلي ميخواهد يك زباني ميخواهد كه او كار بكند انگشتر
حضرت سليمان خيلي كار ميكرد اما اگر در انگشت بيوه بود هيچ كار نميگذاشت
بكند نه در انگشت آن آصف بن برخيا، باز هم نميتوانست كار بكند بايد در
انگشت حضرت سليمان باشد تا آن كارهاي غريب و عجيب را بكند همين عصاي حضرت
موسي، خوب! خيلي كار ميتوانست بكند. اما بايد در دست موسي باشد نه در دست
هر كسي. اسم اعظم هم همين است راستي الله اسم است اسم اعظم است اما چه
كسي بگويد، اگر اهل دل بگويد راستي با اين الله ميتواند آسمان و زمين را
به هم بدوزد ميتواند به آسمانها برود، ميتواند زمين را هر كاري ميخواهد با
آن بكند ولي به شرطي كه دل باشد، زبان باشد، آن زباني كه راستي ديگر به
غير خدا در آن چيزي جاري نباشد لذا اين الله اسم اعظم است مسلم؛ و اين
الله فرقش با ساير اسماء اين است كه ساير اسماء يك معنا دارد مثلاً رب. يعني
خدايا تربيت اين عالم وجود مال توست خالق يعني خدايا تو همه جهان را خلق
كردي، رازق يعني خدايا تو به همه جهان روزي ميدهي اما الله اين نيست
يعني خدايا تو مستجمع جميع صفات كمالاتي در حقيقت الله در بردارد هزار اسم
را. و اين مثل خدادر زبان فارسي است خدا هم همينطور است، خدا در زبان
فارسي يعني الله در زبان عربي آن هم وضع شده عَلَم است يعني مثل من
كه اسم دارم به نام حسين، شما هم اسم داريد به نام محمد، پروردگار عالم
هم اسم دارد. بنابراين پروردگار عالم مثل ماها اسم دارد و اسم پروردگار
عالم الله است. در عربي و اين كه اسمش را ميگذارند عَلَم ما بقي وصف است.
اين اسم است خدا مثل الله ميماند يعني آن ذات مستجمع جميع صفات كمالات
را پروردگار عالم براي خودش اسم گذاشته است به نام الله شايد هم
پيغمبرهاي فارسي براي اينكه پيغمبر فارسي زياد آمد يكي زرتشت كه فقط نيست
هزارها پيغمبر در ايران آمده؛ تشريعي، تبليغي آن پيامبرها شايد اسم گذاشتند
به نام خدا و خدا با الله هيچ تفاوت نميكند الّا اين كه آن الله يك
امتيازهايي دارد. خدا ندارد ولي هر دويش «عَلَمٌ علي الاصح» به قول بزرگان
اينها اسم هستند وضع شده براي آن ذات مستجمع جميع صفات كمالات دير شده
يك قدري بگذاريد براي فردا.
خدايا به حق اين قرآن و عظمتش، خدايا به حق بسم الله
الرِّحمن الرِّحيمت، خدايا به حق اين جملهاي كه اين آيهاي كه بهترين
آيات در قرآن است، خدايا روح بسم الله الرِّحمن الرِّحيم و درك اين گونه
مطالب، درك معناي بسم الله الرِّحمن الرِّحيم به همه ما، به نسل جوان
ما به جامعه ما عنايت بفرما.
وصلي الله علي محمد و آل محمد.