اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مرحوم سید در مسئله
2 از باب دفن فرمودهاند اذا مات میت فی السفینه فان امکن التأخیر لیدفن فی الارض
بلا عسر وجب ذلک و ان لم یمکن لخوف فساده او لمنع مانع یغسل و یکفن و یحنط و یصلی
علیه و یوضع فی خابیه و یوکئ راسها و یلقی فی البحر مستقبل القبله علی الاحوط و ان
کان الاقوی عدم وجوب الاستقبال او یثقل المیت بحجر او نحوه بوضعه فی رجله و یلقی
فی البحر کذلک و الاحوط مع الامکان اختیار الاول و کذلک اذا خیف علی المیت من نبش
العدو قبره و تمثیله این مسئله اگر کسی در دریا بمیرد و نشود صبر کرد تا به ساحل
برسیم دو کار میشود کرد یکی او را در یک مشکی بگذارند حالا یا نظیر مشک یعنی بعد
از آنکه غسلش دادند کفنش کردند قبر او یک مشکی باشد در مشک را ببندند و آن مشک را
بیندازند در دریا مستقبل القبله باشد علی الاحوط ولو اینکه این مستقبل القبله
دیگر این جا لازم نیست، یک صورت دیگر اینکه یک چیز سنگینی بعد از آنکه عسلش
دادند کفنش کردند یک چیز سنگینی به پای او ببندند و او را بیندازند در دریا،
همچنین احوط اینکه مستقبل القبله باشد بعد میفرمایند که والاحوط مع الامکان
اختیار الاول که او را در یک ظرفی، در ظرف را ببندند و آن ظرف را بیندازند در
دریا، خب اولا این خاویه خیلی اهمیت ندارد حالا توی یک دلهای بگذارند شاید بهتر
باشد، توی یک خمرهای بگذارند دیگر شاید بهتر از آن خاویه باشد اما چون در روایت
آمده فی خابیه و شاید آن آسانتر از همه چیز باشد در دسترس همه چیز باشد از این جهت
در روایت آمده فقهاء هم روی همین خاویه فتوی دادهاند و الا علی الظاهر گرچه مرحوم
سید نفرمودهاند باید بفرمایند علی الظاهر خابیه دخالت ندارد شاید توی دله گذاشتن
یا توی خمره گذاشتن بهتر از آن خابیه باشد این صورت اول و دوم، احوط هم که اولی
باشد وجهی برایش نیست مگر اینکه نظر مرحوم سید این باشد که اول این بیشتر محفوظ
میماند مخصوصاً الان اگر بتوانند توی دلهای بگذارند در دله را ببندند درست
بیندازند توی دریا که آن دیگر حسابی میماند همیشه قبرش میشود توی دریا، یک خمرهای
داشته باشند توی کشتی بگذارند در آن خمره در آن خمره را حسابی قیر و موم کنند به
جوری که حالا حالا بماند توی دریا خب مسلم بهتر است لذا اگر مرحوم سید فرمودهبودند
و الافضل مع الامکان اختیار الاول خیلی بهتر از این بود که میفرمایند والاحوط مع
الامکان اختیار الاول برای این که برای صورت اول و دوم هر دو روایت داریم و روایتش
را هم حالا میخوانیم اگرضعیف السند باشد هر دو ضعیف السند است از نظر ما که هر دو
صحیح السند است بنابراین دیگر این الاحوط هم معنا ندارد اما الافضل مسلم معنا دارد
و حالا یک شبهه هم هست اینکه آن صورت اول یک قبر درست بکنند خابیهای، خمرهای،
دلهای آن خیلی خوب است و بیندازند برود ته دریا، و همان صورت اول اینکه یک سنگی
به پایش ببندند تا برود ته دریا این شاید برای این باشد که اینماهیها نهنگها سگهای
دریایی ته دریا نروند و الا اگر ته دریا بروند دیگر تفاوتی نمیکند ته دریا برود
یا روی دریا برود بالاخره این را میخورند نهنگها میخورند حالا به پایش یک چیز
سنگینی ببندند و بیندازند تا برود ته دریا حالا اگر بهتر نباشد بیندازند توی دریا
یک نهنگ او را ببلعد دیگر اگر خدا بخواهد مثل اینکه بعضی از قبرها 1000 سال طول
میکشد اما این تر و تازه است نظیر قبر حربن یزید ریاحی و علامه مجلسی و تفلیسی و
اینها خیلی در اصفهان دیده شده و مرحوم صدوق ابن بابویه، لذا ممکن است خدا بخواهد
مثل حضرت یونس این توی شکم ماهی بماند لذا این معنا که یثقل المیت بحجر این را هم
این جوری درستش بکنیم که اگر ته دریا برود آن حیوانها نمیروند ته دریا بنابراین
ته دریا میماند تا اینکه مثلا بپوسد قبرش شود ته دریا روی قبرش بشود آبها، نمیدانم
شاید این جوری باشد که این الان نمیدانم من که این سگها و نهنگها و این درندههای
توی دریا اینها میروند ته دریا؟ یا روی دریا یا زیر آب هستند؟ اما همان زیر آب
مثلا چند متری، بروند ته دریا 1000 متری اگر نروند آن وقت انسان خوب میتواند
روایت را معنا کند اما اگر بروند مخصوصاً در وقتی که ببینند برایشان صیدی پیدا شد
خب دنبال صید میروند تا اگر وسط دریا توانستند ببلعند اگر نتوانستند میروند
پایین میافتد ته دریا میروند ته دریا آن را میخورند دیگر این یثقل المیت بحجر
او نحوه دیگر باید بگوییم اگر این جور باشد که من میگویم یک تعبد است اینها را
مرحوم سید و محشین بر عروه و همچنین آن شارحین عروه اینها را دیگر نفرمودهاند
اما این حرف مرحوم سید هم نیست یک اجماع روی مسئله هست و مخالف هم نیست در مسئله
لذا بزرگان مثل محققها و شهیدها و علامهها و اینها فرمودهاند و منجمله شیخ
المشایخ خود ما صاحب جواهر رضوانالله تعالی علیه بدون دغدغه فرموده است و روایات
هم بدون دغدغه نقل میکند و مطلب را تمام میکند. حالا روایاتی که در مسئله هست
روایت 1 از باب 40 از ابواب دفن صحیحه ایوب بن حرقال سئل ابوعبدالله علیه السلام
عن رجل مات و هو فی السفینه کیف یصنع به؟
قال یوضع فی خابیه و
یوکئ رأسها و تطرح فی الماء روایت از نظر سند گفتهاند که ایوب بن حر توثیق نشده
اما مرحوم ابن ابی عمیر مرحوم صفوان و خیلی از بزرگان که خیلیها هم از اصحاب
اجماع هستند منجمله این ابی عمیر لایروی الا عن ثقه همچنین صفوان بن یحیی که از
اصحاب اجماع است روایت را نقل کردهاند علاوه بر این اگر هم حرف من را نپذیرید جبر
سند به عمل اصحاب و این جبر سند به عمل اصحاب گفتم که اصلا در مسئله اختلافی نیست
و در فقه ما همه منجمله صاحب جواهر عین روایت را نقل کرده مثل مرحوم سید که عین
روایت را نقل کردهاند بعد هم تمسک کردهاند به روایت ایوب بن حر، بنابراین آن
صورت اول که مرحوم سید گفتند این روایت دلالت دارد دغدغه هم ندارد هم از نظر سند
هم از نظر دلالت عالی است. صورت دوم روایت 2 از باب 40 روایت ابی البختری وهب بن
وهب عن ابی عبدالله علیه السلام مشهور در میان اصحاب است که این ابی البختری درست
نیست وضعش که در روایات ما این ابی البختری 30، 40 تا روایت دارد که مشایخ ثلاثه
هم صدوق هم کلینی و هم شیخ رضوان الله تعالی علیهم از این ابی البختری روایت نقل
میکنند گاهی اسمش را میآورند ابی البختری نه، وهب بن وهب گاهی هم نه، با هم مثل
این روایتی که میخواهیم بخوانیم هر دو آمده ابی البختری وهب بن وهب مرحوم صاحب
جواهر میفرمایند ضعیف السند است الا اینکه جبر سند به عمل اصحاب، اما از آن طرف
هم من نوشته ام صفوان بن یحیی، ابن ابی عمیر از او خیلی روایت نقل میکنند لذا هم
فرمایش صاحب جواهر خوب است درست است هم عرض من و اینکه مشهور شده ابی البختری
ضعیف است و کذاب است البته این کذاب را نجاشی هم فرموده اینها درست نیست، کذاب
است از نظر شاید عقیده آن هم از نظر عقیده نه، اگر زمان ما بود از ولایتیهای خوب
حسابش میکردیم یک حرفهای داغی در باب ولایت اینها میزدند لذا یا حقیقتا یا
حقیقتا هم نه، برای اینکه از شیعه طردشان بکنند سنیها کاری به شیعه نداشته باشند
میگفتند این کذاب است یعنی از نظر عقیده اما عقیده هم مثلا واسطه فیضی که ما الان
در باره اهل بیت میگوییم این را ابی البختری میگفته، نه، الان این زیارت جامعه
کبیره که اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه امضایش کردند به قول علامه مجلسی،
علامه مجلسی میگوید من خدمت امام زمان عجلالله تعالی فرجه رسیدم زیارت را برای
امام زمان خواندم آقا امام زمان فرمودند جلو بیا رفتم جلو دست مبارک را روی شانهام
گذاشتند فرمودند نعم الزیاره هذه لذا علامه مجلسی توی زاد المعاد میفرماید روایت
ظاهراً توی بحار هم میگویند این روایت اصح سندا واصح دلالتا لذا زیارت جامعه هم
اسرار شیعه توی آن است که اگر همین اسرار شیعه را در زمان ائمه طاهرین میگفتند میگفتند
این کذاب است این غالی است ائمه طاهرین علیهم السلام هم مجبور بودند ساکت بمانند
هیچ چیزی نگویند و بالاخره این غلوی که توی کلمات مثل نجاشی و امثال نجاشی آمده
خودشان هم میگویند بعضی اوقات مرحوم نجاشی همین جاها میگوید که مقبول الروایه
اما غالی، اما کذاب، خب اگر مقبول الروایه است دیگر کذاب و غالی و اینها یعنی چه؟
بالاخره یک رسمی بوده آن وقتها این کسانی که خیلی داغ در ولایت بودند مثلا مثل
زیارت جامعه کبیره را مضمونش را میگفتند هوچی بازی در میاورند سرشان حالا یا حق
یا نا حق بالاخره در تقیه عجیب بودند مجبور بودند مثل ابی البختریها را توی سرشان
بزنند از شیعه طردشان بکنند برای خاطر اینکه شیعه باقی بماند لذا این ابی البختری
ولو اینکه مرحوم نجاشی دارد کذاب قبول داریم اما خود نجاشی میفهماند یعنی کذاب
از نظر عقیده اما مقبول الروایه، حالا این حرفها هم نه بالاخره صفوان بن یحیی ابن
ابی عمیر از این ابی البختری خیلی روایت نقل میکنند روایت از نظر ما هیچ اشکال
ندارد دلالتش این است اذا مات المیت فی البحر غسل و کفن و حنط ثم یصلی علیه ثم
یثقل فی رجلیه حجر و یرمی به فی الماء خب دلالتش هم خیلی عالی است سند عالی دلالت
عالی و همینطور که مرحوم سید هم فرمودند تخییر و این احوط مع الامکان اختیار
الاول نمیدانم چه در نظر مبارک مرحوم سید بوده؟ و الا دوتا روایت هم از نظر سند
هم از نظر دلالت اشکال ندارد این هذا کله راجع به دریا. اما مسئله اینکه مثل
دریاست خشکی، اگر نشود این را دفنش کنیم که مرحوم سید فرمودند که و کذلک اذا خیف
علی المیت من نبش العدو قبره و تمثیله اگر بترسیم نبش قبر کنند او را مثله کنند
اگر آن بود خیلی بهتر بود اگر میترسند دشمن نبش قبر کند بدن او را آتش بزند یا
اینکه مثل حضرت زید نبش قبر کند او را به دار بکشد یا نبش قبر کند او را مثله کند
لذا گفتهاند این هم مثل همان است بیندازش توی دریا اذا خیف علی المیت من نبش
العدو قبره و تمثیله و کذلک یعنی یا توی کیسه بگذارید بیندازید توی دریا یا یک
چیزی به پای او بیندازید توی دریا، به عبارت دیگر اگر نشود یک میت را دفن بکنیم و
بشود توی دریا بیندازیم باید مثل آن صورت اول و دوم این را هم توی دریا انداخت به
یکی از آن دو صورتی که در روایت آمده فقهاء فرمودهاند یعنی نوبت نمی رسد به این
که مثلا او را در وسط دیوار، میتوانیم بگوییم؟ ظاهر کلمات فقهاء این جوری است و
خیلی مشکل است انسان بگوید خب یک کسی را میبینند که اگر بخواهند دفن بکنند توی
قبرستان میروند قبرش را نبش میکنند بدنش را میآورند میسوزانند مثله میکنند به
دار میکشند حالا این را مهر و موم بکنند توی یک تابوت تابوت را بگذارند توی خانه
چه اشکال دارد؟ اتفاق اتفاق افتاده مثلا مرحوم آیتالله شهید مرحوم شیخ فضلالله
نوری از دست این داغها یعنی به دارش کشیدند این داغها بعد هم آوردند پایین دشمن
به دست این داغها به اندازهای کتک به این زدند، الحمدالله حقیقتش کار کرد و
بالاخره توانستند خویش و قومها این بدن مبارک را بگیرند آن وقت بردند توی یک
اتاقی گذاشتند در اتاق را بستند و سالها این در اتاق بود تا کم کم قضیه مشروطه
خوابید دیدند شیخ فضلالله نوری چه حرفهای خوبی میزد و بالاخره با یک تشریفاتی
آوردند قم و دفنش کردند این قضیه شیخ فضلالله نوری همین جور شد دیگر یعنی اگر توی
اتاق نمیگذاشتند خب مثلهاش میکردند البته چه کسانی؟ داغها، احساساتیهای غلط و
بیجا، بنابراین اینکه توی دریا بیندازند خیال نمیکنم این خصوصیت داشته باشد
شاید هم اگر مثلا بشود این را زیر پی بگذارند یک سنگ حسابی روی آن بگذارند همینها
که سابقا صحبت کردیم و ما گفتیم دلیل بر اینکه توی قبر باشد نداریم اما اجماع هست
چون اجماع است میگوییم و الا در وسط پی بگذارید، توی تابوت اما مومیائیاش بکنند
ما میگفتیم که اگر از اجماع نترسیم جایز است حالا از اجماع بترسیم بگوییم جایز
نیست حالا صورت ضرورتش که مسلم جایز است دیگر اجماع نداریم، اما مشهور در میان
فقهاء شده مسئله مشکل میشود یک روز فکر بکنید ببینیم از شما فردا میشود استفاده
کنیم؟ که اگر میشود توی دریا بیندازیم توی دریا بیندازید یعنی اگر میبینید دفن
بکنید میآیند مثلهاش میکنند میآیند از قبر بیرونش میآورند میسوزانند که آن
ارمنی خدا لعنتش بکند البته طرفدار شورشیها بودند، داغها، همانها که ادعای همه
چیز میکردند همینها این مرجع تقلید را این بلا به سرش آوردند البته یک ارمنی
نفوذی، اگر داده بودند دست این شورشیها شیخ فضل الله نوری را آتش میزدند لذا
حالا یک دفعه این جوری باشد چرا زیر پی نگذارند؟ چرا همان قضیهای که برای شیخ فضل
الله درست کردند همین جور توی یک اتاقی که بویش هم بیرون نیاید حالا شیخ فضل الله
نوری از کسانی که بدنش اصلاً متعفن نشد مقبر هم نشد بدن شیخ فضلالله نوری بود
سالها هم طول کشید اما حالا این مرادم است اینکه فقهاء میگویند این جمله مرحوم
سید که اجماع هم روی آن است و کذلک اذا خیف علی المیت من نبش العدو قبره و تمثیله
میگوییم اولا این نبش قبر وتمثیل و اینها خصوصیت ندارد حالا اگر بدانند قبر را
بیرون میآورند و او را به دار میکشند مثل حضرت زید اتفاقا اینها میخواهند تمسک
به روایت بکنند همین تمسک به روایت حضرت زید میکنند دیگر بنابراین تمثیل و به دار
و اینها هیچ کدام خصوصیت ندارد اگر بترسند یک میت شیعه را از قبر بیرون بیاورند
مثلهاش بکنند آتش بزنند به دار بکشند که اگر خویش و قومها البته همه هم نه بعضی
که راستی باید به آنها درود فرستاد توانستند با یک زجری با یک التماسی با یک پارتی
بازی بدن مطهر شیخ فضل الله نوری را از این ارمنی بگیرند گفتم البته ارمنی نه، داغها
اینهاست که پدر همه را در آورده است و در میاورد باید این کار را بکنند و اگر میشود
توی پی، اگر بشود توی اتاقک و بالاخره هر جوری میشود این بدن را نگه بدارند و این
توی دریایش بیندازند ظاهراً باید بگوییم که نگه بدارند بهتر از این است که توی
دریا بیندازند همین مثل بدن مطهر شیخ فضل الله نوری را که نبردند مازندران توی
دریا بیندازند که فتاوی هم مشهور بود و دفنش کردند این جوری توی اتاقکی اما نگه
داشتند خب آن ظاهراً مقدم بر این است که توی دریا بیندازند اما مشهور شده حالا یک
فکری روی این شهرت بکنید، حالا این شهرت هم سرچشمه گرفته از یک روایت آن روایت هم
مربوط به حضرت زید است حضرت زید را شهید کردند شهادت حضرت هم برای منبرتان هم خیلی
خوب است این را هم توجه کنید مخصوصا زمان ما و این فساد اخلاقی، راوی میگوید من
در خدمت حضرت زید بودم آن شبی که فردا جنگ شد و ایشان شهید شدند نصف شب پا شدند
برای نماز شب رفتند تطهیر من دنبالشان بودم ظاهراً محافظ بوده دیدم صدای ساز و
آواز موسیقی، همینکه رادیو تلویزیون دارد خیلی، میگوید دیدم صدای موسیقی بلند شد
حضرت زید از رفتن واماندند از بس ناراحت شدند دیدم مثل باران دارند گریه میکنند
اشک مثل باران میریزد بعد که گریههایشان را کردند رو کردند به من گفتند هذا
القوم لن یفلح ابدا بنی امیه در ضعف هم بودند حضرت زید خوب میتوانست مسلط بشود یا
یک لشکر مجهز وقتی که آمدند توی میدان، دشمن یک تیری به پیشانی حضرت زید زد حضرت
زید از بالا افتادند پایین لشکر متفرق شد لشکر نباید متفرق بشود همین جور که در
روایات هم داریم یک سرلشکری باید درست کرده باشند رفته باشند جلو ولی لشکر متفرق
شد اطرافیها یک ده بیست تا ماندند شب که شد بدن حضرت زید را دفن کردند پهلوی فرات
آب هم انداختند روی آن که دشمن قبر را به دست نیاورد ظاهراً جاسوس توی این ده بیست
نفر بود به دشمن گفت بدن مطهر را دفن کردند و آب را انداختند روی ان، دشمن آمد بدن
را بیرون آورد و به دار کشید و سالها بدن حضرت زید روی دار بود، راوی میگوید من
خدمت امام صادق علیه السلام قضیه را میگفتم حضرت
فرمودند که بین آنجا که دفن کردید تا آن فرات چقدر راه بود؟ گفتم هیچ، به
اندازه یک سنگی که توی قلوه سنگ بزنند یعنی 10، 20 متر، حضرت فرمودند سبحانالله
خب چرا دفنش کردید خوب بود بیندازید در دریا، میخواهند از این جا استفاده بکنند
که اگر از قبر بترسند از بدن توی قبر بترسند توی دریا بیندازند روایت از نظر سند
خوب است از نظر دلالت خوب است اما این حرفهای من هنوز جای سؤال دارد جواب میخواهیم
و شما جوابش را فردا به من بگویید ان شاءالله، چون بحث خوبی است بحث به دردبخوری
است روایتش را میخوانم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد