اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن
الرحيم رب اشرح لي صدري و يسر لي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي.
بحث ما درباره سوره حمد است. بسم الله الرّحمن الرّحيم.
الحمدُ لله ربّ العالمين، الرّحمن الرّحيم، مالك يوم الدين، اياكَ نعبدُ و
اياكَ نستعين. اهدنا الصراطَ المُستقيم. صراطَ الذين انعمت عَليهم غَير
المغضوب عَليهم و لا الضّالين.
راجع به اين بسم الله كه 113 مرتبه در اول سوره ما
آمده و 2 مرتبه هم در وسط سورهها آمده تقريباً 115 مرتبه در قرآن آمده،
اين بسم الله حرفها دارد آن اندازهاي كه ما ميفهميم مقتضي جلسه ما است.
يك حرف در اين بسم لله است يعني بسم الله به قول اهل ادب جار و مجرور
است و متعلق به اَبتَدءُ است. يعني با نام خدا شروع ميكنم، چرا شروع ميكنم؟
اساس است، يك هدف. با نام خدا شروع ميكنم براي عظمت خدا، براي تعظيم
به خدا براي اينكه رسم است هميشه بوده است. الان هست كه شروع ميكنند
به نام بزرگي و معلوم است بزرگتر از خدا نيست پس بايد در همه كارهايمان
به نام او شروع كنيم اين يك هدف هدف بالاتر از اين براي تبرك شروع
ميكنم كه اين كارم مبارك باشد. حالا كار جزئي باشد كار كلي باشد ازخانه
بيرون ميآيد بسم الله ميگويد براي اينكه به خانه برگردد براي اينكه كاري
كه خارج از خانه انجام ميدهد مبارك باشد با بركت باشد در آن گناه نباشد
در آن مخالفت با عهد نباشد هوا و هوسي نباشد اين هم معناي دوم. يعني هدف
از اينكه به نام خدا شروع ميكند. هدف سوم: به نام خدا شروع ميكند براي
اينكه از خدا كمك بگيرد كه بعضي از بزرگان اصلاً بسم الله را متعلق به
استعينوا گرفتهاند ولي علي الظاهر اينطور نيست متعلق به اَبتَدءُ است متعلق
به اينكه شروع ميكنيم هدفم اين است كه با نام خدا كمك بگيرم از خدا.
براي اينكه تا كمك خدا نباشد معلوم است انسان هيچ كار نميتواند بكند. اگر
كمك خدا آمد انسان همه كار ميتواند بكند، خدا نكند يك بي توفيقي بيايد جلو
همه كارها به هم ريخته ميشود. نه! خدا نكند دست عنايت خدا يك آن از سر
انسان برداشته بشود همه چيز به هم ريخته ميشود لذا ما بايد در كارهايمان،
پشتبان خدا باشد. براي اينكه تا بدانيم تا كمك خدا نباشد هيچ كار نميشود
كرد. اين هم هدف سوم.
هدف چهارم: اينكه مهمتر از همه اينها اينكه كار ما رنگ
خدايي پيدا كند همان وقتي كه قران نازل شد به پيغمبر، خطاب شد اقرء باسم
ربك يا رسول الله براي خدا هيچ چيزي در نظرت نباشد. جز خدا و انسان در هر
كار جزئي در هر كار كلي حتماً براي مشتهيان نفس گفتن بسم الله؛ به قول قرآن
اگر انسان بتواند خودش همه كارهايش رنگ خدا پيدا كند قرآن ميگويد: به چه
رنگي، «صبغة الله و من احَسن من الله صبغة» رنگ خدا چه رنگ خوبي است و
خوشا به حال آن كساني كه ميتوانند به همه كارهايشان رنگ خدا بزنند. كم
كم برسد به آنجا بر دلش رنگ خدا بزند برسد به آنجا كه به خودش رنگ خدا
بزند اعمالش بشود مال خود دلش بشود مال خداي خودش بشود مال خدا، ما مال
خدا نيستيم ما، مال هوي و هوس هستيم ما مال شيطانيم مال نفس اماره هستيم
انسان بتواند به جايي برسد كه راستي بشود مال خدا، خدا ما را خلق كرده كه
ما بشويم مال او، در قرآن ميگويد وصطنعتك لنفسي، تو را خلق كردم كه بشوي
مال من، لذا اين معناي چهارم كه اسمش را بگذاريم هدف چهارم. از معناي
اول و دوم و سوم هم مهمتر است لذا جمع بين همه هم ميشود كه انسان بسمالله
كه ميگويد چهار هدف در نظرش باشد:
بسم الله الرِّحمن الرِّحيم، به نام خدا براي عظمت او.
بسم الله الرِّحمن الرِّحيم، براي اينكه كارم مبارك
باشد، پربركت باشد.
بسم الله الرِّحمن الرِّحيم، براي اينكه در كارم كمك
بگيرم از خدا.
بسم الله الرِّحمن الرِّحيم، براي اينكه كارم براي خدا
باشد، خلوص، توحيد افعالي. اين چهار معنا براي بسم الله الرِّحمن الرِّحيم
. جمع بين هر چهار معنا هم ميشود و اگر كسي راستي با بسم الله الرِّحمن
الرِّحيم و راستي، راست بگويد با اين چهار معنا، اين بسم الله خيلي كار
ميتواند بكند و اول كاري كه ديگر حالا شما خوب باشيد، بد باشيد، اول كاري كه
بسم الله ميكند تا بسم الله بگوييم ديگر شيطان فرار ميكند و اين را هم همه
تان شنيديد اين كه شياطين از اسم بسم الله فرار ميكنند لذا من تقاضا دارم
از همه شما هر كاري را كه ميخواهيد شروع كنيد بسم الله بگوييد و الا اگر بسم
الله نگوييد شرك شيطان ميشود شيطان دخالت ميكند و حتي در هم بستر شدن با
زن، با مرد، اين بسم الله گفتن واجب است، لازم است و در روايات ميخوانيم
-قرآن هم دارد- در روايات ميخوانيم اگر بسم الله نگويند شرك شيطان ميشود،
يعني شيطان آنجا آماده ميشود شيطان آنجا حاضر ميشود. تخيلها آنجا براي زن،
براي مرد جلو ميآيد كه اگرتخيلهاي شيطاني جلو آمد، اثر روي نطفه ميگذارد
و اينكه مشهور هم شده در ميان مردم كه اين اگر يك بچهاي بد در آمد ميگويند
اين را بسم الله نگفتند.
اين حرف خوبي است اين گفتن بسم الله واجب است، لازم
است. در خوردن غذا، بسم الله بگويد با همين چهار معنا كه گفتم شيطان دخالت
نكند. غذا حلال بشود حتي غذاي شبهه ناك را ميشود با بسم الله درستش كرد،
غذاها كه همين قدر اگر حرام ظاهري نباشد ديگر بس است اما اين را هم بايد
بدانيم حالاواقعي جايي نيست چه كسي حلال واقعي ميتواند بخورد. قعطاً من
و شما،حلال واقعي نميتوانيم بخوريم پاك واقعي، حلال واقعي خوب ديگر
معمولاً شبهه ناك است در روايات ميخوانيم در دوره آخر الزمان ربا همه مان،
ربا خوار ميشوند و آنهايي كه خيلي دور هستند بالاخره رنگ گرد ربا به
دامنشان ميرسد و راستي هم رنگ ربا به دامن همه ما ميرسد خوب! چه بكنيم
با بسم الله بايد اين شبهه را رفعش بكنيم و ماها كه نه اما اگر راستي يك
زبانهايي باشد، دهان هايي باشد دهنهاي شيعه، در همين جنگ با ايران آن
رئيسشان وقتي آمد با رئيس او ملاقات كرد آن رئيس، رئيس ايراني خيلي زرنگ
بود. خوب! معلوم است ما ايرانيها زرنگتر ازهمه جاها هستيم اين خواست دستي
دستي بدون درد سر اين رئيس لشكر ايرانيان را بكشد گفت من شنيدم شما با بسم
الله الرِّحمن الرِّحيم خيلي كار ميتوانيد بكنيد گفت بله، يك قدري زهر كه
ميگويند اين زهر را اگر ميريختند هر كجا آنجا را ذره ذره ميكرد اين ديد عجب
فرصتي آمده جلو يك مقدار زهر ريخت در كف دست اين رئيس لشكر گفت: اگر
راستي ميگويي با بسم الله اين را بخور مسلم بود اگر به حسب ظاهر ميخورد له
ميشد پاره پاره ميشد ذره ذره ميشد. اين هم با يك بسم الله الرِّحمن
الرِّحيم زهر را ريخت در دهان شفام و هيچ طور هم نشد يك مقدار عرق كرد آن
هم عرق برنگي بجاي اينكه عرق خجالتش را او بكشد عرق مردانگي اش را او
كرد و راستي با بسم الله ميشود راه رفت. يك معلمي به بچههايش، معلم
مكتبي به شاگردانش ميگفت هر كس بسم الله الرِّحمن الرِّحيم بگويد. روي
آب راه ميرود اين يكي از بچهها ساده لوح، سلامت نفس، غذاي حلال بخور
اين ديد، بَه عجب چيز خوبي، نشد براي اينكه هر روز بايد دو سه كيلومتر برود
تا از روي پل بيايد و اين همان وقتي كه از مكتب خانه آمد بيرون با بسم
الله الرِّحمن الرِّحيم رفت آن طرف آب ديگر هر روز با بسم الله ميآمد و ميرفت
و پدر و مادرش يك دفعه گفتند اين معلم را يك مهماني بايد او را بكنيم خيلي
خدمت به تو كرده بالاخره بنا شد آقا بيايد خانه اينها مكتب تمام شد ظهري
آمدند بروند خوب! اين معلم بناكرد برود آنطرف كه پل بود بچه گفت آقا چرا
راهتان را دور ميكنيد خوب! از روي آب ميرويم. گفت از روي آب كه نميشود
گفت: بسم الله ميگوييم ديگر گفت بسم الله ميگوييم از روي آب ميرويم و
وقتي كه شما به من گفتيد من هر روز با بسم الله ميرفتم و ميآمدم. آن
معلم آهي كشيد و گفت آن زباني كه تو داري من ندارم. آن دلي كه تو داري
من ندارم و الا معلوم است با بسم الله ميشود زهر را خورد و آن زهر اثر
نگذارد با بسم الله ميشود روي آب راه رفت. اما حالا آنكه الان ميخواهم
به شما بگويم برايتان نتيجه دارد اين به درد شما نميخورد. آنكه به درد
شما ميخورد اين است با اين بسم الله غذاي شبهه ناك را حلال ميكند يعني
تأثير حرمتش را ميگيرد. در همه كارهايتان بسم الله بگوييد. اين بسم الله
براي دنياتون، براي آخرتتان، براي عظمت خدا براي اينكه نظر لطفي بكند به
كارهايتان به خودتان بسم الله چيز خوبي است خدايا به حق عظمت بسم الله الرِّحمن
الرِّحيم حالي بده توجهي بده به اين گونه مطالب به همه ما، به جامعه
ما، به اين جوان هايي كه در معرض مفاسد هستند.
وصلي الله علي محمد و آل محمد.