اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم
الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری
واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث درباره مسلوس و مبطون بود اگر کسی
سلس البول باشد نتواند خود را نگه بدارد یا مبطون باشد نتواند خود را نگه بدارد و
یا سلسالریح باشد و نتواند در نماز خود را نگه بدارد.
مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه فرموده
بودند که این
اگر میتواند، در وسط نماز وضو بگیرد و اگر نمیتواند،
دیگر با همان وضو نماز بخواند ولو اینکه حدثی هم از آن بیرون آمد نمازش درست است،
الا اینکه فرموده بودند برای هر نمازی یک وضو بگیرد و حتی تکرار هم کردهاند و لا
یجوز الا اینکه برای هر نماز حتی نوافل مثلا یک وضو بگیرد برای نماز ظهر، وسط دو
نماز اگر میخواهد نافله بخواند هر دو رکعت نماز یک وضو و بالاخره یک وضو هم برای
نماز عصر و اگر نمیخواهد نوافل بخواند دو تا وضو یکی برای ظهر یکی برای عصر، این
فتوای مرحوم سید در عروه.
و ما دیروز گفتیم که برای این دو مطلب
دلیل نداریم، آنکه دلیل هست این است مبطون، مسلسوس یک وضو بگیرد و میتواند با آن
وضو دو تا نماز را بخواند و این وضو باطل نمیشود مگر اینکه حدث تازهای غیر این
سلس البول برایش جلو بیاید. ما تمسک کردیم به روایاتی که دیروز روایاتش را خواندم
و یکی از آن روایات باقی ماندآن یک روایت را هم بخوانم، حالا چون روایاتش مختصر
است اجازه بدهید که همه روایات را بخوانم.
روایت 9 از باب 7 از ابواب نواقض وضو
موثقه سماعه سئلته عن رجل اخذه تقطیر من فرجه اما دم او نحوه قال فلیصنع خریطه و
لیتوضأ و لیصل فانما ذلک بلاء ابتلاه الله به فلا یعیدن الا من الحدث الذی یتوضاء
به، اگر فلا یعیدن را هم نداشتیم باز میگفتیم که حضرت فرمودند وضو بگیرد نماز
بخواند ظهورش در این است که یک وضو برای همه نماز برای نماز واجب برای نماز مستحب،
اما این جمله فلا یعیدن الا من الحدث الذی یتوضأ به کالصریح در این است که این وضو
باطل نمیشود مگر به یک حدث تازهای مثل اینکه مثلا برود متعارف بول بکند یا
متعارف خواب برود
روایت 8 از باب 13 صحیحه عبدالرحیم
کتبت الی ابی الحسن علیهالسلام فی الخصی یبول فیلقی من ذلک شده و یری البلل بعد
البل قال یتوضا و ینتضح فی النهار مره واحد که از این ینتضح میفهمیم یتوضا دیگر
نه، همان یک وضو که گرفته کفایت میکند و اگر روزی یک مرتبه خودش را طاهر بکند خوب
است اگر هم نه، نه، که این و ینتضح فی النهار را هم حمل میکنیم بر استحباب.
روایت 2 از باب 19 صحیحه منصوربن حازم
قلت لابی عبدالله علیهالسلام الرجل یعتریه البول و لا یقدر علی حسبه قال اذا لم
یقدر علی حبسه فالله اولی بالعذر یجعل خریطه که این یجعل خریطه هم مستحب است واجب
نیست برای اینکه تقلیل در نجاست لازم نیست اگر کسی مثلا شلوارش نجس است زیر
شلوارش هم آن لباس زیرین هم نجس است لازم باشد یک کدام را بکند و با یک کدام نماز
بخواند اگر مجبور باشد واجب نیست لذا تقلیل در نجاست، رفع نجاست باید کرد اما
تقلیل در نجاست لازم نیست لذا یجعل خریطه این هم لازم نیست.
حالا آنکه برای ما خوب است این است
که حضرت نفرمودند که وضو بگیرد بعد از نماز برای نماز عصر وضو بگیرد،
روایت 3 از همین باب 5 ابواب نواقض
وضو صحیحه محمدبن مسلم قال سئلت ابا جعفر عن المبطون قال یبنی علی صلوته این مبطون
دیگر همین است مبطون ولو در وسط هم مثل سلس البول از او چیزی بیرون بیاید یبنی علی
صلوته، خب این روایتها مخصوصاً بعضی مثل روایت موثقه، روایت عبدالرحیم به خوبی
دلالت دارد این وضو بگیرد نماز بخواند ولو اینکه بولی هم از او بیرون بیاید طوری
نیست حالا یا وضو را باطل نمیکند حالا یا وضو را هم باطل بکند این معفو است مثل
خون قروح و جروح. روایتی که بگوید برای هر نمازی یک وضو، نداریم و مرحوم
سید این را از کجا آوردهاند؟ نمیدانم، اما آنکه یک نحو شهرتی به خود گرفته اینکه
وضو بگیرد در وسط نماز و اینها دلیل ندارند جز یک روایت همان روایت محمد بن مسلم
که الان خواندم جور دیگر محمدبن مسلم روایت را نقل کرده.
روایت 4 از باب 19، آن روایت محمدبن
مسلم روایت 3 از باب 5 از ابواب نواقض وضو بود، همین محمدبن مسلم یک روایت دیگر نقل
کرده، صحیحه محمدبن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام قال صاحب البطن الغالب یتوضأ ثم
یرجع فی صلاته فیتم ما بقی مرحوم سید روی آن فتوی داده گفته که فیتم مابقی میگویند
در وسط نماز، در وسط نماز وضو بگیر و از همانجا که نماز را خواندی دو دفعه نماز
را بخوان آیا دلالت دارد؟ مخصوصاً اینکه محمدبن مسلم گفت یبنی علی صلاته حالا اینجا
میگوید که یرجع فی صلاته فیتم مابقی، معنایش این است که در وسط نماز؟ یا اینکه
نه فیتم ما بقی اینکه وضو بگیر نماز بخوان آن وقت اگر چیزی برایت پیدا شد دو دفعه
وضو بگیر ومابقی نماز را یعنی نماز عصر را بخوان، لذا این یتوضأ ثم یرجع فی صلاته
فیتم ما بقی آیا معنایش این است که یتوضأ فی الصلاه ثم یرجع فی صلاته فیتم مابقی
من الصلوه؟ حرف مرحوم سید میشود و اما اگر معنا کنیم که یتوضا ثم یرجع فی صلاته
یعنی نماز ظهر بخواند فیتم مابقی یعنی نماز عصر بخواند، بر میگردد به اینکه دو
تا نماز را با یک وضو بخواند ولو اینکه حدثی هم از او سر بزند طوری نیست، این
نماز ظهر و عصر یک وضو بگیر سپس نماز بخوان، لذا اگر هم ظهور را قبول نکنید من
یقین دارم ولو شماها قبول نکنید میگوییم که روایت محمدبن مسلم خود محمد بن مسلم
دو تا روایت نقل کرده یکی یبنی علی صلوته یکی ثم یرجع فی صلاته فیتم ما بقی به
قرینه آن یا به قرینه روایاتی که خواندم معنای روایت را میگوییم ثم یرجع فی صلاته
فیتم مابقی یعنی دو تا نماز را با یک وضو بخوان کفایت میکند ولو این که حدثی هم
از تو سر بزند این حدث مانعی ندارد.
حالا لااقل احتمال من آیا با این
روایت میشود که ما خلاف قواعدی به جا بیاوریم برای اینکه این اگر میخواهد
مخصوصاً در مبطون هم هست، عوض بکند خودش را آب بکشد بعد وضو بگیرد و این همه
کارهای دیگر که نماز را باطل میکند اگر عادی باشد این همه کار به جا بیاورد و وضو
بگیرد در وسط یا تطهیر کردن این حرج نیست ما اصلاً همه این حرفها را میزنیم برای
قاعده فالله اولی بالعذر و مسلم است برای شخص حالا حرج نباشد برای عموم مردم این
کار حرجی است وقتی کار حرجی باشد روایت را به قاعده حرج اینجور معنا بکنیم دیگر
لااقل تا این اندازه، اولاً روایت مجمل است نمیدانیم چه میخواهد بگوید ثم روایت
مجمل نباشد معارض با همه این 6،5 تا روایت است، سوم اینکه خود تطهیر کردن در وسط
نماز عورتین باید پیدا بشود آب استنجاء کجا ریخته بشود؟ چه جور بشود؟ هم وضو بگیرد
خب اینها همه برای نوع مردم حرج است وقتی برای نوع مردم حرج شد قاعده حرج آن را
بر میدارد، گفتم اصلاً در دو تا از این روایتها دارد این حرفهایی که ما میزنیم
برای قاعده حرج است چون که سلس البول بخواهد خودش را نگه بدارد نمیتواند مجبور
است اینکه یک وضو بگیرد نماز بخواند حالا ما تحمیل بکنیم حرج دیگر را رفع حرجش را
بکنیم بگوییم که وضو گرفتن تو را آن بول آمدن باطل نمیکند اما یک حرج دیگر در وسط
نماز هم خودت را تطهیر بکن هم وضو بگیر خب این یک حرج دیگر میشود و قاعده حرج میگوید
نه. علی کل حال آنکه میفهمیم از روایات اهلبیت این است که مسلوس و مبطون وسلس
الریح و اینها که نمیتوانند خودشان را نگه بدارند نمیتوانند یک وقتی پیدا بشود
نماز بخوانند این یک وضو میگیرد با آن وضو ونجاست بدن نماز میخواند ولو اینکه
در وسط نماز هم بول بیرون بیاید ریح بیرون بیاید غایط بیرون بیاید این وضو باطل
نیست و لااقل معفو است و با همان سلس البولی همان بدن نجس نماز میخواند نمازش
درست است اعاده هم ندارد بلکه ما یک مقداری میرویم بالاتر در باب تیمم میگوییم،
در باب وضوی جبیره میگوییم در باب سلس البول هم میگوییم این میتواند برود نماز
جماعت بخواند، برای اینکه امام جماعت باید به وظیفه عمل بکند مأمومین هم باید به
وظیفه خودشان عمل بکنند ولو اینکه مثلا امام یک فتوی دارد حالا یا خودش مجتهد است
یا از دیگری، مأموم یک فتوای مخالف دارد و مسلم است همه گفتهاند که این میتواند
به این امام اقتدا بکند و آن باید به وظیفهاش عمل بکند خب به وظیفه عمل میکند
دیگر، یعنی نماز میخواند نمازش درست است به نماز صحیح کسی که عادل است میشود
اقتدا کرد خب این هم الان عادل است نمازش هم صحیح است به نماز این میشود اقتدا کرد.
یک فرع دیگر هم عرض بکنم و آن فرع این
است که آیا اگر این وضو را گرفت دو سه تا فرع مرحوم سید دارند یکی همینکه اگر این
وضو را گرفت کارهای دیگر هم میتواند بکند یا نه؟ خب این مسئله مسئله دیروز است که
آیا کسی که وضوی جبیره گرفت میتواند کار دیگر غیر از نماز بکند؟ اختلاف است، در
مسئله ما هم اختلاف است دائر مدار این است که این وضو را شما مبیح للصلوه بگیرید
یا موجب للطهاره، اگر مبیح للصلوه گرفتید این وضو هیچ کار نمیتواند بکند جز نماز،
مبیح للصلوه، و اما اگر گفتید نه این موجب طهارت است وقتی موجب طهارت شد این وضو
را میگیرد نماز میخواند نوافل میخواند قرآن میخواند توی مسجد میرود دست روی
خط قرآن میگذارد برای اینکه برای این طهارت پیدا شده، کدام است؟ خب ما دیروز
گفتیم که موجب طهارت است در اینجا هم میگوییم موجب طهارت است.
دو سه تا دلیل داشتیم، یک دلیل گفتیم
اطلاق مقامی، برای این
که در این گفتگوها در این هفت هشت ده
تا روایت هیچ جا نگفت که مبیح للصلوه وهمین نگفتن یعنی موجب للطهاره یک دلیل دیگر اگر اطلاق مقامی را قبول نکنید
بفرمایید که همان حرف مرحوم آخوند در کفایه اینکه در مظان گفتگو بودند این امر
معتنابه را باید بگویند نگفتهاند همان نگفتن دلیل بر این است که این مبیح للصلوه
نیست بلکه موجب طهارت است دلیل سوم که باز در وضوی جبیره گفتم اینجا هم هست این
ظهور یعنی وقتی این هفت هشت تا روایت را بدهیم دست عرف، عرف میفهمد این وضودار
است اما این وضودار است برای نماز؟ این را دیگر عرف نمیفهمد باید تحمیل بکنیم ویک
روایتی که تحمیل بکنیم ظاهراً در روایتها نداریم، لذا ما عقیده داریم اینکه این
وضو برای سلس البول موجب طهارت است اگر غسل کرده باشد این موجب طهارت است و حالا
که موجب طهارت شد توی مسجد هم میتواند برود، حالا که موجب طهارت است مس کتاب الله
هم میتواند بکند و نوافل را هم میتواند بخواند تا آخر که من گفتم حتی امام جماعت
هم میتواند بشود. مسئله آخر این است آیا معالجه واجب است بکند یا نه؟
بعضی روی همه چیز بی اعتنا هستند منجمله
مرضهای مهم مهم حالا این سلس البول دارد خب این سلس البولش یا از مثانهاش است،
پروستاتش است یا از مرض قند است خب برود معالجه کند خوب میشود، نمیرود، آیا واجب
است برود معالجه کند یا نه؟
در اینکه اگر نماز بخواند در وقتی که
دیگر نمیشود معالجه کرد نماز بخواند نمازش درست است این بلا اشکال است ندیدم کسی
اشکال بکند در اینکه نمازش باطل است یعنی مثلا معالجه نکرده الان موقع ظهر و عصر
است نماز میخواهد بخواند نمیتواند نماز حسابی، وضوی ناقصی وضوی سلس البول میگیرد
و نماز میخواند نمازش صحیح است، در این باره اشکالی نیست درباره این است که این
آیا معصیت کرده یا نه؟ دائر مدار این است که مقدمه واجب واجب است یا نه؟ اگر شما
در اصول مقدمه واجب را واجب بدانید خب الان واجب است برود معالجه کند برای اینکه
وضوی حسابی بگیرد و اما اگر مقدمه واجب را واجب ندانید دیگر این قبل از نماز که
نماز نمیخواهد بخواند، نمازش برایش واجب نیست بعد از نماز هم که نمیتواند معالجه
بکند بنابراین قضیه سلس البول برایش جلو میآید وضو میگیرد وضویش درست است معصیت
هم نکرده.
ما در اصول مقدمه واجب را واجب میدانیم
و میگوییم یک امر عرفی یک امر عقلی است و عقل اگر کسی در مقدمات کوتاهی کند تا ذیالمقدمه
از بین برود این را گناهکارش میداند و خیال هم نمیکنم کسی بتواند بگوید که این
گناهکار نیست، مثلا به او گفتهاند یک بعازظهر کار داریم بیا، این قبل از ظهر
بگوید که حالا که برای من چیزی واجب نیست، ظهر میشود بگوید من دیگر ماشین نمیتوانم
بگیرم و نرود بعد به او بگویند چرا نرفتی؟ میگوید قبل از ظهر که برایم واجب نبود
بعدازظهر هم دیگر امکان برایم نبود، حتماً کتک دارد. در باب استطاعت فرمودهاند،
در باب حج فرمودهاند که باید در آن موقعی که مقدمات باید تهیه کند حتما باید تهیه
بکند مثلا کاروان باید بگیرد جواز باید بگیرد پول باید تهیه بکند این کارها را هیچکدام
نکند تا ماه ذیالحجه خب دیگر نمیتواند مکه برود به او بگویند چرا مکه نرفتی؟
بگوید که نمیتوانستم می گویند چرا مقدمات را فراهم نکردی؟ لذا ما مقدمه واجب را
مطلقا من جمله تحصیل علمش مقدمه واجب را واجب میدانیم. لذا در مسئله ما اینجور
میشود اگر میتواند این معالجه کند قبل از نماز معالجه کند تا این سلس البولی از
او رفع بشود.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد