اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم
الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری
واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
اختلاف است که آیا وضوی جبیره و غسل جبیره
مبیح للصلوه است فقط؟ یا کار دیگری هم از او بر میآید؟ به عبارت دیگر آیا به
واسطه وضوی جبیره فقط میتوانیم نماز بخوانیم اما سایر چیزهایی که وضو، غسل برای
آن لازم است نمیتوانیم انجام بدهیم، مثلا اگر کسی جنب باشد و غسل جبیره بگیرد میتواند
نماز بخواند اما در مسجد نمیتواند برود و اگر وضو بگیرد میتواند نماز بخواند اما
مثلا بخواهد مس کتابت بکند نمیتواند.
بعضی از بزرگان فرمودهاند وضوی جبیره
نظیر تیمم است و تیمم مبیح للصلوه است وضوی جبیره هم مثل آن تیمم یا غسل جبیره مثل
آن تیمم، دلیلی در مسئله نیست نه برای آن کسانی که میگویند مبیح للصلوه است نه
برای آن کسانی که میگویند موجب طهارت است.
اما اطلاق مقامی اقتضا میکند که این
مبیح للصلوه نیست بلکه موجب طهارت است، فرموده است مثلا کسی که محل وضوی او جبیره
است امسح علی الجبیره یا امسح علی المراره و دیگر نفرموده است اینکه با این نماز
بخوان فقط، از این اطلاق مقامی یعنی اگر مبیح للصلاه بود باید بفرماید و نفرموده
است همین دلیل بر این است که این وضو جای وضوی تام است همینطور که وضوی تام دیگر
وقتی که رفع حدث شد همه کار با آن میشود کرد وضو بگیرد همه کار با آن میشود کرد
با این وضوی جبیره چنین است، یا در باب غسل همینطور که غسل تام موجب طهارت است
این هم موجب طهارت است بنابراین مثلا امام جماعت اگر وضوی جبیره بگیرد خب همینطور
که نماز برای خودش میتواند بخواند نماز برای دیگران هم میتواند بخواند یا کسی که
جنب است و غسل جبیرهای کرد میتواند در مسجد برود میتواند نماز جماعت، امام
بشود، مأموم بشود و بالاخره آن اطلاق مقامی که به ما نگفته مبیح است همان اطلاق
دلالت میکند بر اینکه وضوی جبیره موجب طهارت است وقتی که طهارت پیدا شد دیگر
خواه نا خواه همه کار که شرطش وضوست میتواند با آن وضو انجام بدهد با آن غسل
انجام بدهد و شاید هم سابقاً گفتیم که مرحوم آخوند در کفایه میفرماید چیزهایی که
عام البللوی است و گفته نشود همین نگفتن سؤالاً جواباً دلیل بر این است که لازم
نیست و شاید مراد مرحوم آخوند در کفایه همین اطلاق مقامی باشد که در فقه آمده،
اطلاق مقامی هم معنایش این است که در روایات آمده اگر کسی جایی از بدنش زخم است
وضو بگیرد یا غسل کند دیگر نفرموده است که وضو بگیرد فقط برای نماز یا غسل بکند
فقط برای نماز و همین که نگفته است دلیل بر این است که این مثل همان وضوی حقیقی
غسل حقیقی میبیند.
ظهور عرفی هم همین است حالا شاید اینها
همه عباره اخری یک دیگر باشد یعنی آنکه مرحوم آخوند میگویند نگفتنش دلیل بر این
است که لازم نیست یا این اطلاق مقامی که در فقهمان آمده اینکه در مقام بیان است
ذکر نکرده است خصوصیات را و یا بهتر از این دو بگوییم ظهور عرفی یعنی عرف از
روایات جبیره استفاده میکند طهارت را، یعنی اگر به او گفتند وضوی ناقص، غسل ناقص
به جای وضوی تام به جای غسل تام مینشیند یعنی تو به واسطه وضوی جبیره وضو دار شدی
تو به واسطه غسل جبیره غسل دار میشوی، مشهور در میان فقهاء هم همین است البته اگر
بخواهیم برویم اصل، اصل نمیتواند برای ما چیزی اثبات بکند برای اینکه باید این
وضو بگیرد وضو نمیتواند بگیرد وضوی ناقص میتواند بگیرد حالا وضوی ناقص نمیداند
آیا موجب طهارت است یا نه؟ نمیتوانیم بگوییم که اصل به ما میگوید موجب طهارت است
بلکه ممکن است کسی بگوید استصحاب میگوید طهارتآور نیست وضوی ناقص گرفته محدث
بوده الان نمیداند آن محدثیت رفته یا نه؟ نمیداند طهارت آمده یا نه؟ استصحاب حدث
میگوید که حدثش باقی است فقط میتوانی با این وضو نماز بخوانی، اسمش را میگذارند
مبیح للصلوه، میتوانی نماز بخوانی اما اینکه موجب طهارت هم برای تو باشد، نه.
لذا این آقایان که میگویند مبیح
للصلوه است معمولاً دلشان را خوش کردهاند به همین اصل، میگویند اطلاقات نداریم
این ظهور عرفی هم که تو میگویی نداریم بنابراین نمیدانیم آیا وضوی جبیره برای ما
طهارت میآورد یا نه؟ استصحاب میگوید نه، حالا یا استصحاب عدم، یا استحصاب وجود،
استحصاب وجودی استحصاب حدث، استحصاب عدم طهارت استحصاب عدم ازلی نه، همین استحصاب
عدم غیر ازلی، قبلا طهارت نداشته الان نمیداند طهارت برایش پیدا شده یا نه؟ اصل
این است که طهارت برای او پیدا نشده، مبیح للصلوه همین معنایش است دیگر، یعنی شارع
مقدس اجازه داده بدون وضو فاقد الطهورین نماز بخوان خب در اینجا هم اجازه داده با
این وضوی ناقص نماز بخوان، اگر دلیل نداشته باشیم اصل اقتضا میکندمبیح للصلوه را
حتی مثلا اگر هم نخواهد نماز بخواند تیمم بگیرد برای اینکه مس کتابت بکند میگوید
دلیل نداریم، آنچه دلیل داریم راجع به این است که نماز بخوان با این وضو با این
غسل و اما کارهای دیگر هم انجام بده؟ نه، ظاهراً میشود ادعای ظهور کرد از این جهت
هم مشهور در میان اصحاب است در باب وضوی جبیره در باب غسل جبیره اینکه طهارتآور
است و میگویند ظهور روایات را نگویید، بگویید اطلاق مقامی، اگر اطلاق مقامی نه،
بگویید که در صدد بودهاند، نگفتهاند همین نگفتن دلیل بر این است که این طهارتآور
است چون عرف میفهمد طهارتاور است شارع مقدس هم همین را امضا کرده است.
این اختلاف در باب تیمم هم هست دیگر
آنجا به طریق اولی اما در رسالهها مشهور در میان اصحاب شده که تیمم را اگر برای
تنگی وقت بگیرد گفتهاند مبیح للصلوه است فقط، مثلا جنب است از خواب پا شد دید
الان آفتاب میزند و نمیتواند برود غسل بکند خب باید تیمم بکند گفتهاند این تیمم
مبیح للصلوه است، فقط میتواند با آن نماز بخواند، در مسجد برود نماز بخواند نمیشود
اما فرمودهاند اگر تیمم برای اینکه آب برایش ضرر دارد یا برای اینکه آب ندارد
برای اینکه آن 7 موردی که فقهاء در رساله نوشتهاند بر میگردد به همین سه چیز،
یا وقت ندارد یا آب ندارد یا آب برای او ضرر دارد نوبت تیمم است گفتهاند در این
دو قسم که آب ندارد یا آب برایش ضرر دارد تیمم بکند این موجب طهارت است لذا میتواند
حتی جنب این تیمم رابکند توی مسجد برود امام جماعت هم بشود، و سایر چیز حتی گفتهاند
میتواند نماز قضا بخواند و هر کاری که طهارت از آن بر میآید این هم میشود
بکند، در باب تیمم ان شاالله میرسیم ما مطلقا همین را میگوییم و آن کسانی که میگویند
اگر برای تنگی وقت باشد دلیلشان تام نیست و بالاخره میتوانیم بگوییم در باب تیمم
هم همین شهرت هست، همینکه در وضو وغسل جبیره شهرت هست که موجب طهارت است همین
شهرت در باب تیمم هم هست که تیمم کار وضو را میکند در روایات هم داریم التیمم احدالطهورین یکفیک سنه و ظهور اینکه
تیمم احدالطهورین ما بخواهیم حمل بکنیم که التیمم مبیح للصلوه خب نمیشود دیگر
ظاهراً، اما حالا بحثش مفصل است باید آنجا بحث بکنیم، اینجا مرادم است که از
روایات التیمم احدالطهورین هم کسی میتواند استفاده بکند اولویت قطعیه اگر تیمم
طهارت بیاورد وضوی جبیره غسل جبیره هم به طریق اولی طهارت میآورد مگر کسی همان
حرفهای دو سه روز قبل بگوید الغای خصوصیت، تنقیح مناط، اولویت قطعیه اینها قیاس
است اینها استحسان است قبول نداریم و مثل روایت ابان را هم شاهد بیاورد.
علی کل حال خلاصه بحث امروز ما راجع
به این مسئله این شد که وضوی جبیره غسل جبیره این طهارتآور است بدل از آن وضوی
تام است از آن غسل تام است و عرف میفهمد اینکه به او گفتهاند اینجوری وضو بگیر
یعنی موجب طهارت، اصلاً عرف استیحاش میکند بگویند که اینجوری وضو بگیر و فقط
نماز بخوان اصلاً این عرفیت ندارد، اینجور وضو بگیر اینجور غسل بکن یعنی به
واسطه این وضو به واسطه این غسل برای تو طهارت پیدا میشود حالا تایید بکنید این
فهم عرفی را به اطلاق مقامی، تایید بکنید اینکه در مقام بیان بودند و باید بگویند
ونگفتهاند و امثال اینها که دیگر نوبت به اصل نرسد.
اما اگر کسی با این حرفها نتواند
درست بکند دیگر نوبت میرسد به اصل هم در باب تیمم هم در باب وضوی جبیره باید
بگویید قدر متیقن اینکه با آن میشود نماز خواند اما کاری دیگر هم میشود انجام
داد؟ استحصاب حدث میگوید نه.
مرحوم سید اینجا فروعات فراوانی را
ذکر کردهاند را جع به این وضوی جبیره و غسل جبیره، اما این فروعات دیگر تقریباً
مسئله گفتن است دیگر مسلم است هر کسی مراجعه بکند به عروه این فروعات را می تواند از آن اصل بیرون بیاورد و ما هم
بنا گذاشتیم این که فروعات عروه را ذکر نکنیم کلیات ذکر بشود.
بحث امروز و فردا در یک بحث فوقالعاده
مهم است و آن قضیه سلس البول یا مبطون یا سلس الریح یا حتی بروید بالاتر سلس النوم
و آن مسئله سلس البول الان خیلی هم مشهور شده و مسئله مبتلا بهی است.
اگر کسی بهطور غیر عدی از او بول
بیرون میآید چک چک دارد یا نم نم دارد این چه بکند؟ آیا با این سلس البول وضویش
باطل میشود؟ یا نه؟ آن وقت دیگر آن مبطون آن کم است اما آن کثیر الریح و سلسالریح
زیاد است از همین جهت هم مرتب سؤال میکند من شکمم باد دارد و بالاخره وضویم را
نمیتوانم نگه بدارم حتی در نماز هم از من حدث صادر میشود چه بکنم؟ آن وقت دیگر
خواهناخواه راجع به نوم هم همین است یک کسی چرتکی است و بالاخره نمیتواند در
نماز وضویش را نگه بدارد غسلش را نگه بدارد این چه بکند؟
مرحوم سید در عروه میفرماید خب اگر
میتواند یک وقتی نماز را به جا بیاورد بدون اینکه حدثی از او سربزند حالا اول
وقت آخر وقت وسط وقت یک وقتی یک نیم ساعت میتواند خودشرا نگه بدارد خب معلوم است
که باید آن وقت وضو بگیرد و آن وقت نماز بخواند و اما اگر نیست این چنین وقتی، این
همیشه از او حدث سر میزند میفرمایند اگر کم است میفرمایند مثلا دو سه مرتبه
است، توی نماز وضو بگیرد که میفرمایند پهلوی حوض بایستد یا یک ظرف آبی پهلویش
بگذارد در وقتی که آن حدث پیدا شد وضو بگیرد و اگر نمیتواند این وضو را بگیرد میفرمایند
برای هر نمازی یک وضو بگیرد میفرمایند اگر نمیتواند این کار را بکند و این سلس
البول دائمی است هر نمازی یک وضو نمیشود میفرمایند که با همین سلس البول نماز
بخواند و وضویش درست است و این حدث وضوی این را باطل نمیکند.
یک مسئله دیگری که اینجا هست این
مسئله را متعرض نشدهاند مفروغ عنه گرفتهاند راجع به نجاست که خب این علاوه بر
اینکه وضویش باطل میشود یا نمیشود بدنش آلوده میشود این را چه بکند؟ در باب
قروح و جروح و اینها سابقاً صحبت کردیم که اگر کسی بدنش نجس است و نمیتواند این
نجاست را پاک بکند با همان بدن نجس نماز بخواند اما اینجا روایت داریم مرحوم سید
هم روی آن فتوی میدهد اگر میتواند خودش را به واسطه کیسه به واسطه پنبه و امثال
اینها این کار را بکند که سرایت به جاهای دیگر بدن نکند این باید بکند یک چیزی
درست میکند مخصوصاً حالا که دیگر انگشتی هم در آمده پلاستیک اگر بتواند مرد باشد
در پلاستیک اگر زن باشد بالاخره با کهنه خودش را نگه بدارد آن بول سرایت به لباسش
سرایت به پایش نکند، این خلاصه حرف مرحوم سید است معمولاً هم محشین همینجور فتوی
دادهاند.
فتوای ما این است که نه، آن کیسه لازم
نیست، خوب است مستحب است اما لازم نیست برای اینکه بدنش که نجس است حالا چه کم چه
زیاد، راجع به هر نمازی هم یک وضو بگیرد یا یک غسل بکند آن هم لازم نیست، خوب است
مستحب است، بلکه این از نظر طهارت و نجاست و از نظر وضو دیگر چون که حرج دارد
روایات هم داریم همان یک وضو میگیرد میتواند با این وضو دو تا نماز را بخواند
ولو اینکه بول بیرون بیاید وسط نماز، آخر نماز، در وسط نماز یا وسط خود نماز و
نوافلش را هم میتواند بخواند در مسجد هم میتواند برود امام جماعت هم میتواند
بشود و بالاخره یک وضو برایش کفایت میکند برای همه عبادات مگر اینکه مثلا یک آدم
سه چهار مرتبه مثلا بول میکند این یک بول عادی بکند آن وقت وضویش باطل میشود و
اما اگر بول عادی نباشد از راه سلس البول باشد دیگر لازم نیست تکرار، در نماز هم
بخواهد وضو بگیرد لازم نیست بلکه ما جایز هم نمیدانیم برای اینکه وضو گرفتن در
نماز خب خیلی چیزها میآید جلو و میگوییم که این یک وضو برایش کفایت میکند تا
اینکه حدث دیگری از او سر بزند و تا آن حدث از او سر نزده این میتواند با همان
وضو نماز بخواند ولو اینکه این سلس البول بول از بیرون بیاید یا چک چک یا نم نم و
امثال اینها، حالا اینها روایت است، روایات را بخوانیم ببینیم روایتها چقدر
دلالت دارد؟ این روایات فراوان است حالا من چند تا از این روایتها را نوشتهام
ببینیم که چقدر دلالت دارد؟
روایت 9 از باب 7 از ابواب نواقض
الوضو جلد اول وسائل قال سئلته عن رجل اخذه تقطیر من فرجه اما دم او نحوه قال
فلیصنع خریطه و یتوضأ و لیصل فانما ذلک بلاء ابتلاه الله به فلا یعیدن الا من
الحدث الذی یتوضأ به، خیلی دلالتش خوب است حضرت فرمودند این بلایی است برایش جلو
آمده، دیگر فالله اولی بالعذر که در روایات آمده و این به خودش صدمه نزند حالا که
این سلس البول است یک وضو بگیرد با آن وضو نماز بخواند بله اگر یک حدث دیگری از او
سر زد یا بول معمولی یا مثلا غایط چیزهایی که وضو را باطل میکند آن وقت وضو بگیرد
و با همان وضو نماز بخواند، بخواهیم بگوییم که برای هر نمازی یک وضو این میگوید
نه، بخواهیم بگوییم در وسط نماز وضو بگیرد این روایت میگوید نه، اگر بخواهیم
بگوییم برای هر نمازی باید این را تخصیص بزنیم اگر هم بخواهیم بگوییم در وسط نماز
وضو بگیرد این را باید تخصیص بدهیم لذا به خوبی دلالت دارد که فلا یعیدن الا من
الحدث الذی یتوضأ به، خوب است، دلالتش خیلی خوب است جای حرف ندارد، این روایت 9.
روایت 8 از باب 13 از ابواب نواقض وضو صحیحه عبد الرحیم کتبت الی ابی الحسن علیه
السلام حضرت رضا علیه السلام فی الخصی یبول فلیقی من ذلک شده و یری البلل بعد
البلل قال یتوضأ و ینتضح فی النهار مره واحده این روایت میگوید که در هر روزی یک
مرتبه خودش را آب بکشد این مثل همان زن مربیه است که سابقاً صحبت کردیم و گفتیم
لازم نیست و یک استحبابی است که گفتهاند، این هم همینطور است، نمیگوید که و یری
البلل بعد البلل قال یتوضأ، از این یتوضأ میفهمیم که این بلل مراد همان نم سلس
البولی است نه آن بلل و ذی و مذی و اینها، آنها که وضو را باطل نمیکند سوال کرد
این خصی سلس البول پیدا کرده و یری البلل بعدالبلل حضرت فرمودند یتوضأ و ینتضح فی
النهار مره واحده در روز یک مرتبه خودش را بشوید، راجع به آن مربیه هم که فقهاء
گفتهاند گرچه اختلاف است اینکه اگر زنی بچه شیر میدهد حالا روایت در مربیه است
آوردهاند آن را در بچه خودش و در بچه دیگری اگر زنی بچه شیر میدهد نمیتواند
خودش را مرتب پاک بکند گفتهاند که شبانه روز یک مرتبه اگر میتواند خودش را پاک
بکند با لباس پاک نماز بخواند و اگر نمیتواند هیچ، با همان لباس نجس نماز میخواند
تا آخر لذا این روایت ندارد که یتوضأ فی النهار مره واحده، لذا در سلسالبول اینکه
روزی یک مرتبه تمسک به این روایت نمیشود، این را میخواهیم بگوییم برای اینکه
این روایت اگر اینجور بود که یتوضأ و ینتضح فی النهار مره واحده اگر به هر دو
بزنیم حرفی است بگوییم یتوضأ فی النهار مره واحده، اما اگر به ینتضح بزنیم میشود
ینتضح فی النهار مره واحده و ظاهراً قید به آخر میخورد و معنایش اینجور میشود
این وضو میگیرد اما هر روزی یک مرتبه خودش را میشوید که آن را هم بعد میگوییم
حمل بر استحباب میشود در مربیه هم حمل بر استحباب میشود اگر بتواند شبانه روز یک
مرتبه خودش را طاهر بکندبکند، معمولاً در سلس البول هم نمیشود بنابراین این روایت
هم مثل روایت قبلی میگوید وضو بگیر نماز بخوان.
روایت 2 از باب 19 از ابواب نواقض وضو
صحیحه منصوربن حازم قلت لابی عبدالله علیه السلام الرجل یعتریه البول و لا یقدر
علی حبسه قال اذا لم یقدر علی حبسه فالله اولی بالعذر یجعل خریطه، خب اینهم میگوید
که فالله اولی بالعذر این با همان سلس البولی نماز بخواند نمازش صحیح است اما برای
اینکه آلوده نشود آلوده زیادی کیسه بگذارد، لذا روایت به خوبی دلالت دارد که این
بول این وضو را باطل نمیکند فالله اولی بالعذر، فقط این است که این چک چک که میآید
برای اینکه پایش شلوارش آلوده نشود یک کیسه برای خودش درست بکند یا دستمال، حالا
خریطه لازم نیست، خصوصیت ندارد، بعضی از بزرگان احتمال دادهاند که کیسه و پنبه
خصوصیت داشته باشد خب معلوم است این خصوصیت ندارد لذا این نمنم یا چک چک که میآید
اگر آن خودش را حفظ نکند میریزد به پایش و به شلوارش و حضرت یادش دادند فرمودند
برای اینکه بیشتر از این آلوده نشوی یک کیسهای هم تهیه کن اما دیگر نگفتهاند
یتوضأ و یجعل خریطه، مخصوصاً فالله اولی بالعذر مثل موثقه سماعه بلکه صحیحه
عبدالرحیم به خوبی دلالت دارد که سلس البول بول وضویش را باطل نمیکند یعنی همان
کسی که گفته است بول وضو را باطل میکند همان می گوید وضو باطل نمیشود، طهارت
هست، میگوید طهارت هست و با همین وضو نماز بخوان دو سه تا روایت دیگر هم داریم ان
شاالله برای فردا.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد