عنوان: وضوی جبیره
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث امروز به بعد راجع به وضو و غسل جبیره‌ای است یعنی اگر کسی در باب غسل جایی از بدنش یا در باب وضو در غسلات و مسحات جایی از صورت، دست‌ها، روی سر، روی پاها بسته شده باشد و نتواند آب به آن‌جا برساند آیا نوبت به تیمم می‌رسد یا نه؟

اجماع مسلم است که نه، یعنی وضوی ناقص اولی از تیمم است اگر بتواند وضوی ناقص بگیرد نوبت به تیمم نمی‌رسد.

اصل مسئله مسلم پیش اصحاب است اشکال در خصوصیاتش است و الا ما وضوی جبیره، غسل جبیره در فقه داریم، این بلا اشکال است. مسائل مهمی در این‌جا هست.

مسئله اول این‌که این قاعده را می‌شود طبق اصلی از اصول درستش کرد یا نه؟ یعنی بگوییم که وضوی جبیره‌ای قاعده اقتضا می‌کند که مقدم بر تیمم است غسل جبیره‌ای قاعده اقتضا می‌کند که مقدم بر تیمم است.

مشهور در میان اصحاب گفته‌اند نه، ما قاعده نمی‌توانیم درست بکنیم، باید برویم روی روایات از روایات هر چه استفاده کردیم کردیم، آن‌جا که نمی‌توانیم از روایات استفاده بکنیم دیگر تیمم است نه غسل نه وضو.

مرحوم محقق همدانی رضوان الله تعالی علیه در مقابل صاحب جواهر ایشان می‌فرمایند که یک قاعده است نتیجه هم  خیلی دارد مثل صاحب جواهرها می‌گویند که در هر کجا شک کردیم نوبت تیمم است، مرحوم محقق همدانی می‌گویند هر کجا شک کردیم قاعده است یعنی وضوی ناقص مقدم بر تیمم، نتیجه خیلی دارد.

مرحوم محقق همدانی تمسک می‌کنند به قاعده میسور می‌فرماید قاعده میسور به ما می‌گوید هر وضوی ناقصی مقدم بر تیمم، ما لا یدرک کله لا یترک کله، وضوی ناقص که می‌توانی بگیری وضوی ناقص بگیر، نوبت به تیمم نمی‌رسد، المیسور لایسقط بالمعسور، فاذا امرتکم بشیئ فاتوا منه ما استطعتم، تمسک کرده‌اند به این روایت‌ها البته به این روایت ها، تمسک کرده‌اند به قاعده میسور که این دو سه تا روایت هم دلالت بر آن دارد.

معمولاً مرحوم محقق همدانی را رد کرده‌اند به این‌که قاعده میسور مختص به افراد است نه اجزاء، اصلاً در باب اجزاء نمی‌آید و مختص به افراد است، اگر مثلا بناست 5 نفر را اکرام بکنی و نمی‌توانی خب 4 نفر را اکرام بکن ما لا یدرک کله لا یترک کله، نمی‌توانی هر سال حج بروی یک سال برو، اما بخواهیم بیاوریم توی اجزاء می‌گوید نمی‌شود، نمی‌توانی 4 رکعت نماز بخوانی 3 رکعت بخوان، گفته‌اند نمی‌شود، و نمی‌توانی روزه تمام بگیری روزه ناقص بگیر به قول عوام روزه کله گنجشکی بگیر، خب نمی‌شود، لذا مرحوم آخوند در کفایه هم همین‌جورها مشی‌کرده‌اند شاگردهای مرحوم آخوند هم مثل مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و این‌ها هم همین‌جور مشی کرده‌اند این‌جا و گفته‌اند که یک قاعده کلی ما در باب غسل در باب وضو بخواهیم درست بکنیم نمی‌شود، بخواهیم بگوییم وضوی ناقص با یک قاعده، وضوی ناقص مقدم بر تیمم، نه، هر کجا دلیل داری بگو، هر کجا دلیل نداری نه، لذا مرحوم صاحب عروه در این مسئله همین‌جور آمده‌اند جلو.

از جاهایی که برای مرحوم سید خیلی مشکل آمده جلو این وضو و غسل جبیره‌ای است لذا می‌بینیم مثلاً هفت هشت ده مرتبه ایشان در این مسئله وضوی جبیره‌ای احتیاط کرده‌اند مثل این‌که مسئله برایشان مشکل بوده لذا با احتیاط آمده‌اند جلو و هر کجا که شک کردند احتیاط، احتیاطش هم این‌که هم وضوی ناقص بگیر هم تیمم کن، معلوم می‌شود مسئله برایشان مشکل بوده، لذا مرحوم سید در عروه مثل مرحوم آخوند در کفایه می‌فرمایند که این وضوی جبیره‌ای را با ما لا یدرک کله لا یترک کله با قاعده میسور نمی‌شود درست کرد برای این‌که قاعده میسور مختص به افراد است نه اجزاء.

قاعده میسور یک قاعده عقلایی است و عقلا در همه جا این قاعده میسور را جاری می‌دانند چه در افراد چه در اجزاء، تخصیصی در میان عقلاء نیست، شأن نزول را هم مخصص نمی‌دانند حالا اذا امرتکم بشیء فأتوا منه ما استطعتم شأن نزولش در حج است که گفت هر سال برویم یا نه؟ حضرت فرمودند اذا امرتکم بشیء فاتوا منه ما استطعتم لذا شأن نزول هم نمی‌تواند مخصص باشد اصلاً این سه تا روایت هم هر سه ضعیف‌السند است روایت‌ها عامی است و اصلاً صحیح‌السند نیست همان عدم ردع بس است روایت‌ها هم امضا می‌کند آن بنای عقلاء را، و بنای عقلا به قول مرحوم محقق همدانی رضوان الله تعالی علیه هم در باب افراد است هم در باب اجزاء، هر کجا نتوانستی بگویی شارع مقدس آن را ردع کرده، در باب روزه نمی‌توانیم بگوییم قاعده ما لا یدرک ندارد در باب نماز می‌توانیم بگوییم قاعده ما لا یدرک دارد، در مثل وضو و غسل و امثال این‌ها می‌توانیم بگوییم قاعده ما لا یدرک دارد لذا حالا که نمی‌توانی وضوی تام بگیری وضوی ناقص بگیر، از نظر من فرمایش مرحوم محقق همدانی فرمایش خوبی است انصافاً، کاری هم به باب وضو و غسل ندارد این‌که ما بخواهیم بگوییم قاعده ما لا یدرک، قاعده میسور مختص به افراد است عقلاء می‌گویند نه، هم در اجزاء می‌آید هم در افراد می‌آید و وقتی هم برویم در میان عرف می‌بینیم که عرف این قاعده میسور را همین‌جور که در افراد جاری می‌کند در اجزاء هم جاری می‌کند، این حرف اول مرحوم محقق همدانی تأیید کرده‌اند حرفشان را به یک روایت صحیح‌السند ظاهرالدلاله‌ای، روایت از نظر سند خیلی خوب است گرچه مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه می‌گویند روایت ضعیف‌السند است ولی روایت از نظر سند خیلی خوب است و حتی مرحوم مفید راوی را از اجلای اصحاب حساب کرده و فرموده است مثل این‌ها این تشیع تا این‌جا آمده، روایات اهل‌بیت تا این‌جا آمده ولی چون مرحوم نجاشی مرحوم شیخ توثیق نکرده‌اند، مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه می‌گوید روایت ضعیف‌السند است، روایت را بخوانیم روایت هم صحیح‌السند است هم ظاهرالدلاله است و مرحوم محقق همدانی هم به سندش اطمینان داشته  هم به دلالتش.

روایت 5 از باب 29 از ابواب وضو جلد اول وسائل صحیحه عبدالاعلی مولی آل سام قال قلت لابی عبدالله علیه السلام عثرت فانقطع ظفری، حالا یا خوردم زمین یا پایم گرفت به زمین و ناخن پای من قطع شد، فجعلت علی اصبعی مراره پا را دوا روی آن گذاشتم و پا را بستم فکیف اصنع بالوضوء؟ قال یعرف هذا و امثاله من کتاب الله عزوجل قال الله تعالی ما جعل علیکم فی‌ الدین من حرج بعد حضرت فرمودند امسح علی المراره وضوی جبیره‌ای بگیر، روی پا را که نمی‌توانی مسح بکنی روی آن کهنه روی پا را که دوا دارد و کهنه روی آن بسته شده روی آن مسح کن مثلاً حالا پا را گچ گرفته روی آن گچ را مسح بکن، امسح علی المراره، خب دلالتش خیلی خوب است نه جزئی، کلی، یعنی امام علیه السلام یک کلی دست ما داده‌اند فرموده‌اند که وضوی ناقص به قاعده حرج مقدم است بر تیمم.

مرحوم حاج آقا رضا تایید کرده قاعده میسور را و اما اگر یک کسی بگوید که بله قاعده میسور تایید می‌شود، یک قاعده دیگر هم درست می‌شود و آن این‌که قاعده حرج هم می‌تواند بگوید که وضوی ناقص مقدم بر تیمم است، ظاهراً این را هم می‌شود گفت که ما بگوییم که علاوه بر این‌که مرحوم محقق همدانی تمسک کرده به قاعده میسور بگوییم که به قاعده حرج هم می‌شود تمسک بشود حالا که نمی‌توانی روی پا را مسح کنی و حرج داری ما جعل علیکم فی الدین من حرج، امسح علی المراره هم روایت دلالتش خیلی خوب است به نحو جزئی هم یک قاعده کلی دست ما می‌دهد یکی قاعده میسور یکی هم قاعده حرج، آن وقت اگر کسی بگوید قاعده میسور مربوط به افراد است نه اجزاء می‌گوییم خب یک قاعده دیگر داریم قاعده حرج، برای این‌که امام علیه السلام به ما گفتند یک کلی برای این‌که گفت که فکیف اصنع بالوضوء؟ حضرت فرمودند یعرف هذا و امثاله من کتاب الله، یک قاعده کلی و آن چیست؟ ماجعل علیکم فی الدین من حرج حالا که نمی‌توانی روی پا را مسح بکنی روی کهنه را مسح بکن.

می‌گوید یعرف هذا و امثاله من کتاب الله قانون دارد جعل می‌کند مسلم حرج‌ها همه جا شخصی است، حرج نوعی که نمی‌خواهیم بگوییم حرج همه جا شخصی است گاهی حرج نوعی رفع تکلیف می‌کند مراد ما این‌جا نه حرج شخصی است نه حرج نوعی است این شخص گفت چکار بکنم؟ حضرت فرمودند امسح علی المراره خب تا این‌جاها قاعده نیست و حضرت یک جزئی، آن گفت که نمی‌توانم روی پا را مسح بکنم حضرت فرمودند روی کهنه را مسح کن اما حضرت این‌جور نکردند اول یک قاعده کلی دست دادند ثم تطبیق کردند مصداق را با آن قاعده کلی فرمودند که یعرف هذا و امثاله من کتاب الله آن وقت حضرت کتاب الله کجا؟ امسح علی المراره که در قرآن نیست حضرت فرمودند این کلی است ما جعل علیکم فی الدین من حرج حالا دو دفعه صغری گفتند تعیین مصداق کردند فرمودند امسح علی المراره، لذا علاوه بر فرمایش مرحوم محقق همدانی ما می‌توانیم یک قاعده دیگر هم درست بکنیم این‌که وقتی نمی‌توانی آب را روی زخم برسانی روی بشره برسانی وضوی ناقص، روی کهنه‌ای که روی زخم است آب را برسان به قاعده حرج، دلالت روایت خیلی خوب است هم برای قاعده میسور خیلی خوب است که مرحوم محقق همدانی می‌گویند هم برای قاعده حرج که ما عرض می‌کنیم دلالت روایت خیلی خوب است این‌که امسح علی المراره نوبت به تیمم نمی‌رسد وضوی ناقص مقدم بر تیمم.

مرحوم آقای خویی می‌گویند سند روایت خوب نیست اما سند روایت اولاً مرحوم مفید توثیق کرده‌اند توثیقش هم این‌جور فرموده‌اند انه من فقهاء اصحاب الصادقین علیهماالسلام الذین لا یجوز ان یطعن علیهم باز هم هست مرحوم مفید خیلی تعریف این عبد الاعلی را کرده، لا یجوز ان یطعن علیهم این‌ها کسانی هستند که فقه را به ما رساندند و این‌ها را باید خیلی به آنها اهمیت بدهیم احترام بگذاریم و امثال این‌ها این یک وجه، یک وجه دیگر بسیاری از اصحاب از اجلاء من جمله کلینی وعده من اصحابنا سه چهار نفر از اصحاب اجماع از جمله این سند در همین‌جا محبوب از اصحاب اجماع است روایت از عبدالاعلی نقل کرده، بنابراین سند روایت که خوب است دلالت روایت هم که خوب است بنابراین فرمایش مرحوم محقق همدانی خوب است ما می‌توانیم یک قاعده درست بکنیم این‌که وضو و غسل ناقص حتی تیمم، وضو و غسل و تیمم ناقص این در تیمم مقدم بر فاقدالطهورین است در وضو و غسلش هم نوبت به تیمم نمی‌رسد، این یک مسئله.

بالاخره روایت آن‌جاست که آب را روی بشره نمی‌تواند برساند گفت چکار کنم؟ فرمود خب قاعده حرج به تو می‌گوید هرجور می‌شود به جای این‌که حضرت بفرمایند تیمم بکن فرمودند نه، وضوی جبیره‌ای بگیر، خدا کجا می‌گوید؟ ما جعل علیکم فی الدین من حرج من هم به تو می‌گویم مصداق درست می‌کنم می‌گویم وضوی جبیره‌ای بگیر.

دوم چیزی که از این مسئله مشکل‌تر است و خیلی معرکه آرا شده در فقه ما این هم که می‌بینید مرحوم سید در عروه این‌قدر احتیاط می‌کنند روی این مسئله خب برای خاطر این است در کیفیت وضوی جبیره یا غسل جبیره. بعضی فرموده‌اند این‌که این اطراف آن زخم را اگر می‌تواند آن کهنه را بردارد  بردارد اطراف آن زخم را غسل بدهد و روی زخم را اصلاً کار نداشته باشد گفتند این وضوی جبیره است غسل جبیره است که از کسانی که در حاشیه بر عروه هم فتوی روی آن داده حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است گفته‌اند اصلاً وضوی جبیره غسل جبیره آن‌جاست که لازم نیست، وضوی ناقص به این معنا که لازم نیست آن زخم را چون ضرر دارد حرج دارد زخم را بشوید اطراف زخم را می‌شوید دیگر همین مقدار که شسته نشده کفایت می‌کند اسمش را می‌گذاریم وضوی جبیره‌ای، این یک قول، مشهور هم هست در میان اصحاب.

یک  قول دیگر گفته‌اند که نه روی آن کهنه را لذا مثلا دست تر می‌کشد روی آن مثلا انگشتی روی شصت کرده حالا دستش را می‌شوید موقعی که رسید به آن زخم ولو شسته هم باشد فایده‌ای ندارد باید به عنوان وضوی جبیره مسح بکند که مثل مسح سر مثل مسح روی پاها این‌جوری باید همه این شصت را که گفتم همه آن چیزی که روی زخم است همه‌اش را باید مسح بکند این هم مشهور در میان اصحاب است این شهرتش بیشتر است برای این‌که محشین بر عروه معمولاً حرف دوم را زده‌اند. حرف سوم در مسئله فرموده‌اند که بشوید و مسح نمی‌خواهد مثلا شصت دستش انگشت دستش زخم است آب برایش ضرر دارد انگشتی پلاستیک را توی دست می‌کند ومثل آدمهای سالم که غسل می‌کنند این هم غسل می‌کند و دیگر لازم هم نیست که به عنوان جبیره روی آنرا مسح بکند.

مرحوم سید در عروه جمعش می‌کند می‌فرماید که جایز است هم آن هم آن و یجوز این‌که غسل هم بکند اما مسئله برایشان مشکل شده لذا احتیاط به تیمم هم می‌کنند احتیاط به هر دو هم غسل و هم مسح، این سه تا قول در مسئله هست. اما این‌که لازم نباشد جبیره را مسح بکنیم همین مقدار که اطراف زخم را بشوییم، لازم نباشد روی زخم را بشوییم مسح بکنیم روایات صحیح‌السند دارد من جمله این روایت، این روایت‌ها را مرحوم صاحب وسائل در باب 39 از ابواب وضو صحیحه عبدالله ابن حجاج روایت 1 باب 39 ابواب وضو. قال سئلت اباالحسن الرضا علیه السلام عن الکسیر تکون علیه الجبائر پایش شکسته دستش شکسته و این چوب بندی یا مثل حالا گچ بندی و امثال این‌ها شده او تکون به الجراحه یا این‌که دستش زخم شده روی آن دست کهنه بسته کیف یصنع بالوضوء و عن غسل الجنابه و عند غسل الجمعه؟ فقال ما وصل الیه الغسل مما ظهر مما لیس علیه الجبائر و یدع ما سوی ذلک مما لا یستطیع غسله و لا ینزع الجبائر و لا یعبث بجراحته گفت که بازی سر این کهنه که بسته شده و امثال این‌ها در نیاور آن‌جا که می‌توانی مسح بکنی همان‌جا را بشوی کفایت می‌کند که حتی روایت می‌گوید که لازم هم نیست آن چوبی که روی آن است یا آن گچی که روی آن است بکنی یا بازی در بیاوری و آن کهنه را از روی زخم بکنی و سختی برای خودت باشد این‌ها لازم نیست بلکه آن‌چه لازم است این است که آن‌جا که آب می‌رسد آن‌جا را بشویی اما دیگر ما بقی را لازم نیست بشویی، گفتم حضرت امام (این یک روایت هم نیست سه چهار تا روایت است من روایت اولش را نقل کردم) و بسیاری از بزرگان روی آن فتوی می‌دهند و می‌گویند معنای وضوی جبیره این نیست که آن گچ و آن کهنه و امثال این‌ها را بشویی، نه، وضوی جبیره‌ این است که یک مقدار بشویی یک مقدار نشویی آن‌جا که می‌توانی آب برسانی آب برسان آن‌جا که نمی‌توانی ولش کن. این یک قول، قول دیگر که گفتند نه باید آن جبیره را آن کهنه را آن گچ را آن چوب را مسح بکنی این هم روایات فراوانی در همین باب 39 داریم و من جمله روایت 2 از باب 39 صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن الرجل تکون به القرحه فی ذراعه او نحو ذلک من موضع الوضوء فیعصبها بالخرقه و یتوضأ و یمسح علیها اذا توضأ سختش است این‌که آن کهنه را بردارد آن گچ را پاره بکند حضرت فرمودند که اذا کان یؤذیه الماء فلیمسح علی الخرقه آن وقتی که آب برایش ضرر دارد روی همان کهنه را مسح بکند این مشهور در میان اصحاب است در رساله‌ها هم معمولاً همین‌جور آمده که چنانچه روایت هم الان خواندیم آن گفت امسح علی المراره آن امسح علی المراره هم تایید می‌کند این قاعده کلی را این‌که باید روی آن کهنه را یا روی آن گچ و امثال این‌ها را باید مسح کرد بخواهیم ولش بکنیم نه، قول سوم هم که می‌شود بشوییم بدون مسح کردن این را تقاضا دارم چون بحث بحث مشکلی است یک مقدار بیشتر روی آن مطالعه بکنید شاید بشود از شما استفاده کنیم ان شاالله.

و صلی الله علی محمد و آل محمد