جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت


 
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت مرحوم آيت‌الله نمازى«رضوان‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: حلم امام حسن‌مجتبی«سلام‌الله‌علیه»
    موضوع درس:
    شماره درس: 13
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۲/۲۰

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنَ‏ الشَّيْطَانِ‏ الرَّجِيم‏

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

     

    اَلْحَمْدُ لِلّهِ‌ رَبِّ‌ العالَمينَ وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ‌ عَلی ‌خَيرِ خَلقِهِ‌ اشْرَفِ‌ بَرِيَّتِهِ‌ ابِي‌الْقاسِمِ‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی ‌اللهُ‌ عَلَيهِ‌ وَ عَلی آلِهِ‌ الطَّيّبينَ‌ الطّاهِرينَ‌ وَ عَلي‌ جَميعِ‌ الأَنبِيآءِ‌ وَ المُرسَلينَ‌ سِيَّما بَقِيَّةِ اللهِ‌ فِی ‌الأَرَضينَ وَ لَعْنَةُ اللهِ‌ عَلی ‌أعْدآئِهِمْ‌ أجْمَعينَ‌.

     

    روز عید است و عید بزرگی است. میلاد پربرکت امام دوم«سلام‌الله‌علیه» است. اظهار ارادت کنید خدمت آقا با سه صلوات.

    بنا بود بحث امروز ما دربارۀ ضدّ غضب یعنی حلم باشد، و اتّفاقا مصادف شده است با کسی که مجسمۀ حلم است؛ و ما باید در همه چیز از ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» سرمشق بگیریم و از امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» سرمشق حلم بگیریم. بردباری و تسلط بر اعصاب، چه در خانه و چه سر کار و چه در اجتماع. امام دوم«سلام‌الله‌علیه» مجسمۀ حلم بودند.

    نکته‌ای را نباید فراموش کرد، اینست که ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» از نظر فضیلت با هم تفاوتی ندارند. همۀ آنها مجسمۀ فضیلتند. اگر فضائل را مجسم کنند، ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» می‌شوند. از نظر علم، از نظر قدرت و شجاعت و از نظر حلم و سخاوت و مابقی فضائل، هیچ تفاوتی با هم ندارند. به قول زیارت جامعه که می‌فرماید:

    «خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ في بُيُوتٍ أذِنَ اللّهُ أنْ تُرْفَعَ»[1]

    یعنی ای ائمّۀ طاهرین! تفاوتی در فضیلت بین شما نیست و همه نور هستید و این انوار مطهره که در عرش خدا بود، در این دنیا در ابدان مطهرۀ شما آمد. پروردگار عالَم شما را انتخاب کرده و رو به عالم ملکوت هستید. الاّ اینکه بعضی اوقات در بروز و ظهور صفات، متفاوت هستید. مثلاً شجاعت در امام حسین بروز و ظهور می‌کند و حلم در امام دوم بروز و ظهور می‌کند، یا علم در امیرالمؤمنین و نهج‌البلاغۀ امیرالمؤمنین بروز و ظهور می‌کند، علم بروز و ظهور می‌کند در امام صادق و فقه امام صادق؛ و الاّ اینها از نظر علمی، هیچ تفاوتی با هم ندارند، از نظر قدرت، هیچ تفاوتی با هم ندارند. از نظر فضائل، همۀ آنها فضیلت کامل را دارند و هیچ تفاوتی هم با هم ندارند. اگر امام حسین به جای امام حسن بود، شخصیت حلیمی بود. حلم در آنجا ظهور و بروز می‌کرد و اگر امام حسن به جای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» بود، شجاعت و قدرت بروز و ظهور می‌کرد.

    روایتی از پیغمبر اکرم است که خیلی بالاست، می‌فرمایند:

    «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»[2]

    تفاوتی در امامت امام حسن و امام حسین نیست و هر دو امامند، اما یکی اقتضا می‌کرد حلیم باشد و خانه نشین شود و با معاویه صلح کند؛ یکی هم اقتضاء می‌کرد قیام کند و به واسطۀ قیامش ظلم ظالم را نابود کند.

    این روایت خوب به ما می‌فهماند و همه مخصوصاً جوان‌ها توجه داشته باشند که بین امام حسن و امام حسین تفاوتی نیست، امام حسین«سلام‌الله‌علیه» که با آن کار مقدسش اسلام را زنده کرد، با امام حسن«سلام‌الله‌علیه» که صلح کرد و در خانه نشست، تفاوتی نیست. او صلح کرد و صددرصد به جا بود و او هم قیام کرد و صددرصد به جا بود. مثل شخص امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» که در جایی که باید بجنگد، هشتاد و چهار جنگ را که برای اسلام جلو آوردند، پشت سر می‌گذارد و آنجا که باید ساکت بماند، بیست و پنج سال در خانه ساکت می‌ماند. در نهج البلاغه می‌فرمایند حلم نیز این اندازه بود. اگر کسی خاری در چشمش باشد و نتواند این خار را در بیاورد یا استخوانی در گلویش باشد و نتواند این استخوان را در بیاورد، چقدر برایش مشکل است؛ من که علی هستم، در این بیست و پنج سالۀ عمرم چنین بودم. مثل کسی که خاری در چشمش و استخوانی در گلویش بود. اما صبر کردم و حلم ورزیدم و در مقابل ناملایمات حلیم بودم، زیرا وظیفه چنین بود.[3] وقتی وظیفه بود که بجنگم، مرهب خیبری‌ها را به خاک می‌مالیدم و آن وقت که بنا بود صبر کنم، دشمن می‌توانست مرا به زور به مسجد ببرد.

    حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» یک جمله در همه وقت داشتند و همه و مخصوصاً جوان‌ها باید به این جمله توجه داشته باشند؛ اینکه شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه باشد. و اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» چنین بودند. پیغمبر اکرم و حضرت زهرا و دوازده امام، شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه داشتند و به این حلم می‌گویند و آقا امام دوم، این شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه را داشت. ده سال با معاویه ساخت، ده سال با دشمنِ سیاست‌مدارِ منافق و ده سال با دوستانِ نادان ساخت تا توانست اسلام یعنی تشیع را با این حلم و صبرش نگاه بدارد.

    آن ده سال زندگی امام حسن«سلام‌الله‌علیه» که آقا بعد از امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» بحران عجیبی داشتند. یک مشت دوست، اما خسته از جنگ و یک مشت دوست اما نادان و به عبارت دیگر امام ناشناس، یک دسته از اطرافیان امام بودند. یک دسته هم دشمن مثل خوارج بودند که حتی با امام دوم بیعت کردند که پیروز بر معاویه شوند و بعد امام حسن را بکشند و حکومت را بردارند و حکومت از آنِ خوارج نهروان شود. انسان در این ده سال می‌بیند که دوست نادان و دشمن دانا با امام حسن چه کردند؛ اما حلم امام حسن«سلام‌الله‌علیه» همۀ این دشمنی‌ها و نادانی‌ها را پشت سر گذاشت. آنچه همّ و غمّ آقا بود، این بود که معاویه نتواند اسلام عزیز را نابود کند. معاویه بعد از جنگ صفین که در مقابل امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» بود و پیروز شد و اطرافیان حضرت علی، یعنی شیعه، ضعف حسابی برداشتند، تصمیم گرفت اسلام را نابود کند. حتی در تاریخ می‌خوانیم که شخصی می‌گوید من در خلوت پیش معاویه بودم و دیدم معاویه غمناک است. به او گفتم: پیروزی در عالم اسلام می‌خواستی که پیروز شدی و می‌خواستی مسلّط بر امیرالمؤمنین و امام حسن شوی که شدی. آن آقا می‌گوید من مرتب می‌گفتم و معاویه گوش می‌داد که ناگهان مؤذن گفت الله اکبر. معاویه گفت فلانی تا این الله اکبر در مؤذنه‌ها بلند است، من ناراحتم. در وقتی که بتوانم الله اکبر و اشهد أن لا اله الاّ الله و أشهد أن محمداً رسول الله را از گلدسته‌ها به زیر بیاورم، آنوقت راحت می‌شوم.[4]

    آقا امام حسن«سلام‌الله‌علیه» با حلمشان توانستند توطئه‌ای که معاویه و معاویه صفتان داشتند، خنثی کند. آقا امام حسن توانستند تشیع را در آن ده سال نگاه دارند. اگر از ما بپرسند شهادت حسین و صلح امام حسن، کدام مشکلتر بود. من می‌گویم و تاریخ نویسان می‌گویند صلح امام حسن. صلح امام حسن هم مشکلتر بود. هر دو به جا بود و هر دو برای تقویت اسلام بود، اما صلح آقا خیلی خون جگر داشت با دوست نادان. یعنی معمولاً افرادی که اطراف امام حسن بودند، دوست امام نبودند. خودشان این صلح را به پا کردن و تقصیر امام حسن مجتبی گذاشتند. نظیر جنگ صفین که خودشان به بدبختی کشاندند و بالاخره خوارج نهروان را روی کار آوردند، اما بعد تقصیر امیرالمؤمنین علی«سلام‌الله‌علیه» گذاشتند. مصیبت خیلی بالاست به اندازه‌ای که امیرالمؤمنین برایش گریه می‌کرد. به اندازه‌ای که امیرالمؤمنین در آخر کار در خطبه‌های نماز جمعه، بلند‌بلند گریه می‌کرد. آقا امام حسن اینگونه دوست‌ها داشتند که صلح را روی دست امام حسن گذاشتند و بالاخره پیروزی معاویه را همین دشمن‌های به ظاهر دوست روی دست امام حسن گذاشتند. این افراد بودند که اطراف امام دوم را گرفته بودند و امام دوم می‌دانست که در این زمان لجنزار و در این گل و لای‌ها باید درّ گرانبهای تشیع را حفظ کند و بالاخره حفظ کردند. همه اقرار دارند که امام حسن توانستند این درّ گرانبها را با ده سال صلحشان حفظ کنند. بعد هم که این درّ گرانبها در مخاطره عجیب واقع شد و تصمیم داشتند این درّ را بشکند و نابود کنند، با قیام امام حسین«سلام‌الله‌علیه» ، این درّ از میان لای و گل‌ها بیرون آمد.

    امام حسن مجتبی«سلام‌الله‌علیه» اینطور بود که در میان مردم، دشمن‌ها یک طور زخم زبان می‌زدند و علیه ایشان کار می‌کردند و دوستان هم طور دیگری. می‌رسید به اینجا که به آقا زخم زبان می‌زدند که دیدی که شکست خوردی. دیگری می‌گفت دیدی که مؤمنین را ذلیل کردی. آقا حرف دشمن و دوست نادان را می‌شنید اما خودش می‌دانست که به قول امام باقر«سلام‌الله‌علیه» ارزش صلح امام حسن«سلام‌الله‌علیه» از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر است. در روایت می‌خوانیم که صلح امام حسن بهتر از آنچه است که آفتاب بر آن می‌تابد.[5] لذا اگر از شما جوان‌ها بپرسند صلح امام حسن بالاتر است یا شهادت امام حسین؛ باید بگویید هرکدام در زمان خود به جا بوده است. در جایی که باید صلح شود، امام حسن صلح کردند و آنجا که باید شهید شوند، امام حسین شهید شدند و هیچکدام بر دیگری ترجیح ندارد.

    قاعدۀ کلی که جوان‌ها باید بدانند، اینکه چهارده معصوم هیچ تفاوتی از نظر علم و قدرت و فضیلت ندارند. اگر پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» بالاست و همه احترام او را دارند، به خاطر نبوتش است. اگر حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» لطافت و احترام خاصی در میان ائمۀ طاهرین دارد، به خاطر اینست که حجة الله بر ائمۀ طاهرینش است. اگر امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» به نام امیرالمؤمنین بودند و ائمۀ طاهرین حاضر نشدند اسم امیرالمؤمنین بر روی آنها گذاشته نشود، برای اینکه پدر ائمۀ طاهرین است. بالاخره اگر وجود مقدس امام زمان مثل نور در میان انوار می‌درخشد که پیغمبر اکرم می‌فرمود در معراج دیدم که دوازدهمین مثل ماه در میان ستارگان است، این معنایش اینس نیست که امام زمان افضل از امام یازدهم یا افضل از امام حسین است، بلکه کارش افضل است. یعنی زمینه پیدا می‌شود و به دست شیعه و رهبری ایشان پرچم اسلام روی کرۀ زمین افراشته شود و عدالت اسلامی سرتاسر جهان را بگیرد، لذا نورانیتش از این جهت بیشتر است. یعنی به عبارت طلبگی اینها عرضی است نه ذاتی. از نظر ذاتی امام حسن و امام حسین هیچ تفاوت ندارد. او حلیم است به جای خود و او هم شجاع است به جای خود و ما باید صفت حلم را از امام حسن و صفت شجاعت را از امام حسین برداشت کنیم. ما باید در خانه حلیم و بردبار باشیم و از میدان به در نرویم. ما باید در مقابل بدی‌ها حلیم باشیم. به امام حسن مجتبی، زنش زهر داده، اما حاضر نیست این زن را رسوا کند. می‌گویند در خلوتی او را خواست و گفت من چه اشکالی داشتم؟ جمال که داشتم و پول که داشتم و سازگاری هم داشتم و بالاخره یک شوهر به تمام معنا برای تو بودم. چه اشکالی داشتم که این جنایت را کردی؟

    زن هم گریه افتاد و امام حسن«سلام‌الله‌علیه» به او گفت به آنچه که برای آن مرا شهید کردی، نخواهی رسید و بدبخت دنیا و آخرت می‌شوی. حتّی امام حسین«سلام‌الله‌علیه» اصرار داشتند که بگو چه کسی شما را شهید کرد و زینب مظلومه اصرار داشتند که علنی کن که چه کسی شما را شهید کرد. اما امام دوم زیر بار نرفتند و حتی این زن بی‌دین و هتاکه را رسوا نکردند.

    در خانه نیز خانم با شوهرش و بچه‌ها با پدر و مادرشان باید چنین باشند و از امام حسن حلم را یاد بگیریم. از امام حسین نیز شجاعت را یاد بگیریم و آنجا که باید بگوییم، بگوییم و در مقابل گناه، نهی از منکر کنیم و در مقابل معروف، باید امر به معروف کنیم و از امام حسین، شجاعت را و از امام دوم هم حلم را یاد بگیریم تا اینکه سرمشقی از این دو نفر پیدا کنیم و آن سرمشق موجب شود که شباهتی به این دو پیدا کنیم و موجب شود که در روز قیامت مورد شفاعت امام حسن و امام حسین«سلام‌الله‌علیهما» واقع شویم. ان‌شاءالله

    والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته


    [1]. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 613.

    [2]. مناقب آل ابی‌طالب، ج 3، ص 394.

    [3]. نهج البلاغه، خطبه 3: «فَصَبَرْتُ وَ فِي‏ الْعَيْنِ‏ قَذًى‏ وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا»

    [4]. ر.ک: مروج الذهب، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص 129؛ كشف الغمّه، ج ۱، ص ۴۰۰.

    [5]. الکافی، ج 8، ص 330.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365