اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله
الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
در باره استبراء گاهی استبراء از منی است گاهی استبراء از بول.
مشهور در میان فقهاء فرمودهاند که اگر کسی منی از او بیرون آمده باید بول کند
و اگر بول نکرده غسل کرد غسلش درست است اما وقتی که بول بکند جنب میشود و باید دو
مرتبه غسل بکند.
راجع به استبراء از
بول گفتهاند اگر کسی بول بکند
خودش را تطهیر بکند این طاهر میشود اما بعدش اگر یک بللی یک آبی از او
بیرون آمد این آب نجس است به آن میگویند بلل مشتبهه برای اینکه ذرات بول با آن
بلل بیرون آمده بنابراین آن بلل نجس است و اگر هم وضو داشته باشد وضویش باطل است
وباید بدن را تطهیر بکند لباسش را تطهیر بکند و نماز بخواند.
راجع به آن استبرای از منی که مرحوم سید در این جا نفرمودهاند استبراء از منی
را بردهاند در باب جنابت اما همین جا جایش است که باید در باره آن صحبت بکنیم در
این باره تقریباً یک اجماعی در مسئله هست و گفتهاند که باید بعد از منی بول بکند
که اگر بول نکرد وقتی که بول بکند دو دفعه جنب میشود،
روایات فراوانی مرحوم صاحب وسائل در باب 36 از ابواب جنابت جلد 1 وسائل نقل میکند
یکی از آن روایتها را بخوانم،
صحیحه محمد بن مسلم روایت 1 از باب 36 از ابواب جنابت سئلت اباعبدالله علیه
السلام عن الرجل یخرج من احلیله شیئ بعد ما اغتسل قال یغتسل و یعید الصلوه الا ان
یکون بال قبل ان یغتسل فانه لا یعید غسله، این جنب شد غسل کرد اما بعد از غسل چیزی
دید حضرت فرمودند که این دو دفعه باید غسل بکند نمازش را هم اعاده بکند، اشکالی که
به روایت است این است که این دو دفعه باید غسل بکند برای آن بلل است و اما نمازش
را اعاده بکند این دیگر چرا؟ برای اینکه غسل کرده نماز خوانده بعد از نماز بللی
دیده یک تری از او بیرون آمده ذرات منی با بلل بیرون آمده خب میشود جنب دو دفعه
غسل بکند اما اینکه یغتسل ویعید الصلوه این دیگر معنا ندارد سئلت اباعبدالله علیه
السلام عن الرجل یخرج من احلیله شیئ بعد ما اغتسل قال یغتسل الا ان یکون بال قبل
ان یغتسل فانه لا یعید غسله این تا این جاها خیلی خوب است اما این جمله ویعید
الصلوه این دیگر معنا ندارد برای اینکه غسل کرده و غسلش درست بوده، لذا هر وقت
باشد این غسلش درست است این نمازش درست است برای اینکه غسل کرده و نماز خوانده،
حالا بلل مشتبهه را دیده خب دیگر معنا ندارد بگویید که یعید الصلوه،
بخواهیم هم معنا بکنیم بگوییم یخرج من احلیله شیئ بعد ما اغتسل قبل از نماز که
حضرت فرموده باشند یغتسل برای اینکه جنب بوده، یعید الصلوه برای اینکه جنب بوده،
الا ان یکون بال قبل ان یغتسل آن وقت لا یعید غسله این جوری روایت را معنا بکنیم،
زور است اما غیر از این چارهای نیست که این یخرج من احلیله شیئ بعد ما اغتسل و
قبل الصلوه، علی کل حال اشکال روایت این است اگر بتوانید این را درست بکنید که
بگویید مراد از یعید الصلوه یعنی بعد خروج بلل این مثلاً نمیدانسته که باید بول
بکند غسل کرده نماز خوانده حالا متذکر شده که باید بول کرده باشد بعد غسل، نکرده
حضرت فرمودند هم باید غسل کند هم باید نمازش را بخواند دیگر یعید الصلوه یک قید
توضیحی باشد. خب این روایت، علی کل حال در این باب که باید وقتی جنب شد بول بکند
روایتها زیاد است و مرحوم صاحب وسائل هم این روایات را در باب 36 از ابواب جنابت
نقل میکنند. الا اینکه در این باب روایات فراوانی هم هست که نه لازم نیست بلل
مشتبههای که بیرون آمد پاک است غسل را هم از بین نمیبرد.
روایت 14 از این باب صحیحه زید شحام عن ابی عبدالله علیه السلام سئلته عن رجل
اجنب ثم اغتسل قبل ان یبول ثم رأی شیئاً قال لا یعید الغسل لیس ذلک الذی رأی شیئاً
فرض کرده اجنب ثم اغتسل قبل ان یبول مثل اینکه در ذهنش بوده اینکه مشهور در میان
اصحاب است باید بعد از جنابت غسل بکند استبراء بکند این استبراء را نکرده لذا قبل
ان یبول ثم رأی شیئاً قال لا یعید الغسل لیس ذلک الذی رأی شیئاً این مثل آن جا
نیست که منی دیده باشد خب روایت صحیح السند ظاهر الدلاله.
مشهور در میان اصحاب این است که
این جور روایتها را از کار میاندازند مثل صاحب وسایل
میگویند اعراض اصحاب روی آن است، جمع عرفی ندارد لذا شهرت روایی در هر دو هست
شهرت فتوایی در آن دسته روایات اول است نه دوم، اعراض اصحاب روی آن است روایتها
را از کار میاندازیم آن روایاتی که میگوید باید استبراء بکند یعنی بول کند به
حال خود باقی است.
یک جور دیگری هم که مرحوم سید در عروه تقریباً فهمانده مخصوصاً در باب استبراء
از بول را در آن جا متذکر شده که بعد عرض میکنم که ما بگوییم این بول خصوصیت
ندارد بلکه آن چه خصوصیت دارد اینکه در وقتی که غسل کرده بعد بول میکند ذرات منی
داخل در این بول نباشد این اطمینان را داشته باشد گاهی این اطمینان آن جا مثلاً
جنب شده فوراً رفته بول کرده میداند ذرات منی با این بول بیرون آمده این باید
برود غسل کند اگر هم غسل کرده دو دفعه باید غسل کند.
اما یک دفعه جنب شده اول شب خوابیده تا صبح حالا صبح میرود غسل میکند حالا
اگر بول بکند میداند ذرات منی با این نیست آن ذرات منی در مجری از بین رفته به
قول مرحوم سید در استبراء از بول میگوید طول الزمان این جاها هم همین است اگر
زمان طول بکشد در مجری چیزی باقی نماند نه استبراء از بول میخواهیم نه استبراء از
منی، تقریباً یک ربع اگر صبر بکند آن ذرات منی یا ذرات بول در مجری خشک میشود از
بین میرود، خشک میشود نه معنا اینکه دیگر رطوبت در مجری نیست، نمیشود که در
مجری رطوبت نباشد اما آن ذرات منی دیگر نیست لذا معنا ندارد حتی مثلاً یک ساعت دو
ساعت معنا ندارد که دیگر در مجری چیزی باقی بماند اگر ذرههایش را، یک دفعه بول
است یا منی است مثل اینکه منی جهش کرد آمد در مجری این چون خیلی است از بین رفتنی
نیست از همین جهت به مجردی که بول بکند میشود جنب اما یک دفعه ذرات منی است اگر
ذرات باشد همان وقت خشک میشود دیگر از بین میرود چیزی دیگر باقی نمیماند و
اطمینان دارد دیگر در مجری چیزی نیست آن وقت بول میکند با این بول ذرات منی نیست
لذا باید بگوییم جنب نمیشود، لذا صورت شکش را هم مرحوم سید فرمودهاند یعنی شک
دارد که آیا این بلل مشتبهه است یا مخلوط است؟ خب اصل هم اقتضا میکند که منی یا
بول برون نیامده و همان بلل مشتبهه است مرحوم سید در همین بحث ما در همین استبراء
از بول میفرمایند که اگر نمیداند، شک بکند آیا بول است یا منی؟ یک بحث مفصلی
دارد بعد در بارهاش صحبت میکنیم آن وقت همین جا مرحوم سید میفرماید اگر شک
بکنیم آیا بول است یا منی است یا بلل مشتبهه؟ میگوید بلل مشبهه است چرا؟ اصل
داریم دیگر، نمیدانیم منی از این بیرون آمده یا نه؟ نه، نمیدانیم از این بول
بیرون آمده یا نه؟ نه، هرچه در مجری باشد انسان را جنب نمیکند پاک هم هست بول در
مجری هرچه زیاد خب انسان اگر وضو داشته باشد نه وضویش شکسته میشود نه نجس است این
را سابقاً گفتیم بواطن پاک است، منی در باطن پاک است بول در باطن پاک است عذره در
باطن پاک است خون در باطن پاک است، لذا همین جا مرحوم سید یک مثال میزنند میگوید
که اماله کرد آب بیرون آمد ذرات نجاست با این نیست میگوید پاک است ولو در باطن
ملاقات با نجس است کرده، یا آمپول زد آمپول را که بیرون آورد خون بیرون نیامد سر
آن سوزن هم خونی نیست گفتهاند این سوزن پاک است و خون هم که بیرون نیامده ولو اینکه
این ملاقات کرده با خون یعنی سوزن را در رگ زده آمپول را توی رگ زده ملاقات با خون
کرده، میگویند طوری نیست چرا طوری نیست؟ میگویند آنکه نجس است بولی است که
بیرون بیاید منی که بیرون بیاید خون که بیرون بیاید اما توی باطن پاک است خب حالا
مسئله ما هم همین است که نمیداند اینکه بیرون آمده نجس است یا نه؟ کل شیئ طاهر
میگوید پاک است، اینکه بیرون آمده جنب کرده یا نه؟ جنبش نکرده، منی است یا نه؟
نه یعنی حکم بر آن بار نیست.
بعضی اوقات به قول ایشان استبراء را میگذاریم کنار مثل اینکه بول کرده و
خودش را تطهیر کرده یک ساعت بعد یک بللی دیده خب همه میگویند پاک است میگوید
استبراء که نکرد میگوید جای استبراء یک ساعت طول کشید مجری خشکید دیگر توی مجری
بول نبوده این بلل که بیرون آمده بلل توأم با بول نبوده و حتی شکش را هم میگویند
طوری نیست باید بدانیم که این بلل که بیرون آمد ذرات بول یا ذرات منی با این است،
میدانیم که در مجری هرچه بوده بیرون آمده یا خشکیده جای استبراء را میگیرد مرحوم
سید هم این جا هم در باب جنابت خب فتوی میدهند محشین بر عروه هم فتوی میدهند میگویند
این بلل مشتبهه خصوصیت ندارد خود بلل که پاک است وقتی هم بیرون بیاید بلل پاک است
آبی که از انسان بیرون بیاید غیر از بول و منی دیگر هر آبی باشد پاک است بعد در
بارهاش صحبت میکنیم مذی باشد وذی باشد ودی باشد هر آبی، هر آبی که از انسان چه
زن چه مرد بیرون بیاید پاک است مگر منی باشد یا بول باشد لذا آن بلل که بیرون آمده
بعد از بول پاک است آن بلل آن بولی که بیرون آمده این منی نیست تا انسان را جنب
بکند اما اگر بدانیم اطمینان داشته باشیم که این بول ذرات منی در آن هست یا بدانیم
این بلل ذرات بول در آن هست آن وقت است که نجس میکند آن وقت باید قبلش استبراء
بکنیم تا اطمینان پیدا کنیم وقتی استبراء کرد اطمینان دارد دیگر ذرات نیست لذا بلل
خالی بیرون آمده، بول بدون منی بیرون آمده، لذا بلل من حیث انه بلل که غسلآور
نیست یعنی کسی تا حال نگفته که از جمله چیزهایی که انسان را جنب میکند بول بعد از
بیرون آمدن منی است، هیچ کس نگفته، یا از چیزهایی که نجس است بلل بعد از بیرون
آمدن بول است، هیچ کس نگفته، آن چه گفتهاند و مسلم پیش اصحاب است اینکه با بلل
اگر بول بیرون بیاید نجس است.
خود مجری همیشه تر است، آن که نجس نیست اما ذرات بول در مجری آن هم پاک است
اما با بلل ذرات اگر بیرون بیاید آن وقت نجس است حالا اگر به واسطه استبراء بیرون
آورد که هیچ اگر هم به واسطه چیز دیگر بیرون آورد مثل طول زمان و امثال اینها
دیگر هیچ، اگر اطمینان دارد که در مجری چیزی نیست دیگر آن استبراء خصوصیت ندارد،
دیگر آن بول کردن خصوصیت ندارد خب با این مسلم پیش اصحاب که یک امر عقلی هم هست
بگوییم جمع بین این دو دسته روایتها را این جور بکنیم اعراض اصحاب مشکل است چون
مرحوم صدوق و مرحوم شیخ در تهذیب روی آن فتوی دادهاند گفتهاند که اگر بول نکرد و
غسل کرد غسلش درست است بعد هم اگر بول بیرون آمد باز هم غسلش درست است طبق این
روایتی که خواندم مرحوم صدوق در مقنع مرحوم شیخ در تهذیب فتوی روی آن دادهاند
گفتهاند که عن رجل اجنب ثم اغتسل قبل ان یبول ثم رأی شیئاً قال لا یعید الغسل لیس
ذلک الذی رای شیئاً این مثل این است که هیچ ندیده باشد لذا به واسطه بول اطمینان
میشود، به واسطه طول زمان هم اطمینان میشود هرچه که اطمینان بیاورد که دیگر در
مجری چیزی نبوده که با این بول بیاید باید بگوییم پاک است.
مرحوم آقای خویی ایشان میفرمایند که روایت ضعیف السند است و چون روایت ضعیف
السند است تمسک به آن نمیشود کرد، الا اینکه علاوه براین روایت زید شحام در همین
باب روایت داریم آنها هیچ و اما این ابی جمیله که در این سند واقع شده این اسمش
مفضل بن صالح است و این مفضل بن صالح را ابن قولویه توثیق کرده در کامل الزیارات،
علی بن ابراهیم توثیق کرده در تفسیر و مرحوم آقای خویی قبول دارند که اگر ابن
قولویه و علی بن ابراهیم کسی را توثیق کند مثل این است که نجاشی توثیق کرده باشد و
علاوه بر این بسیاری از بزرگان منجمله اصحاب اجماع از این ابی جمیله که اسمش مفضل
بن صالح است روایت نقل کرده ابن فضال ابن محبوب بزنطی یونس بن عبدالرحمان و اینها
همه آنها از اصحاب اجماعند حالا علاوه براین اجلا بزرگان از اصحاب از این ابی
جمیله روایت نقل کردهاند و بیش از 100 تا روایت در کافی دارد ولی عمده این چند
نفر که گفته ابن فضال و ابن محبوب و بزنطی و یونس بن عبدالرحمان اینها از ابی
جمیله روایت نقل کردهاند و مضافاً براینکه این ابی جمیله در کامل الزیارت زیاد
آمده در تفسیر علی بن ابراهیم هم زیاد آمده و مرحوم ابن قولویه اول کتاب کامل
الزیاره میفرمایند هرچه روایت نقل میکنم ثقه است البته ثقه به آن معنای پیش
اصحاب قدماء یعنی معتمد علیها، همچنین علی بن ابراهیم هم در تفسیر میفرماید که
هرچه روایت نقل میکنم معتمد علیها پیش من است و هر دو را مرحوم آقای خویی قبول
دارند در این اواخر عمرشان نقل کردهاند که ابن قولویه را اشکال در آن میکردند
اما علی بن ابراهیم را دیگر قبول دارند لذا روایت هم از نظر سند خوب است از نظر
دلالت هم خوب است آن وقت جمع این جوری بکنیم جمع عرفی هم هست بگوییم که این بول
کردن خصوصیت ندارد این برای این است که بداند این ذرات منی با این بول آمده یا
نیامده؟ جنب بشود فوراً برود بول بکند مسلم با این بول ذرات منی بیرون میآید و
اما اگر یک ساعت دو ساعت طول بکشد دیگر حتماً ذرات منی در مجری نیست و وقتی نشد
بول غسل آور نیست و اینکه حضرت فرمودند که این لازم نیست وقتی بول کرد غسل بکند
حملش بکنیم برآن جاها که میدانسته ذرات منی نیست مثلاً طول کشیده لذا اگر کسی
بتواند حرف من را بزند این جوری، ولی اگر هم حرف من را نزند روایت را از کار
بیندازد، این مسلم پیش اصحاب است این را شبهه نکنید اینکه این استبراء از بول
برای این است که ذرات منی با این بول بیرون میآید اگر جایی اطمینان پیدا کرد که
ذرات منی با این بول بیرون نیامده این بول موجب غسل نمیشود چنانچه استبراء از بول
برای این است که ذرات بول از مجری بیرون بیاید اگر کسی اطمینان داشته باشد که ذرات
بول در مجری نیست بلل که بیرون بیاید پاک است اگر وضو گرفته وضویش شکسته نمیشود
اگر هم وضو نگرفته بدنش نجس نمیشود لذا مرحوم سید در همین بحث ما در بحث استبراء
از بول همچنین استبرای از منی چهار پنج تا فرع دارند که برگشتش به این عرض من است
و ندیدهام کسی روی این فروعات اشکال بکند و برگشت مطلب به این است که این استبراء
خصوصیت ندارد چه استبرای از بول چه استبرای از منی، برای این است که ذرات منی در
بول که استبرای از جنابت است ذرات منی با آن بیرون بیاید و در استبرای از بول برای
این است که ذرات بول بیرون بیاید و اگر ذرات بول در مجری نباشد استبراء لازم نیست
و این تقریباً مسلم پیش اصحاب است و ندیدهام کسی اشکال بکند شما اگر مرد کارید
بگردید یک نفر را پیدا بکنید چه از محشین بر عروه چه سید چه دیگران که بگوید
استبراء خصوصیت دارد این را میگویند مرد اشکالگیر و ما همیشه دلمان این جورها میخواهد
این جوری اشکال بکنید.
حالا برویم سر آن بحث استبراء از بول، استبراء از بول را جلسه قبل گفتم مشهور
در میان فقهاء این است که 9 مسح، یک سه تا، یک سه تا، یک سه تا، و این 9 مسح را ما
روایت در بارهاش نداریم آنچه روایت داریم یک دسته روایت میگوید سه تا اولی، یک
دسته روایت میگوید سه تای دومی، یک دسته از روایات میگوید سه تای سومی همین
مقدار که محل بول را سه مرتبه فشار بدهد کفایت میکند.
حالا جمع بین این روایات را چه جور باید کرد؟ اصحاب میگویند که جمع بین این
روایت را میکنیم، همهاش، میشود یا نه؟ چه باید بگوییم؟ روایاتی که در مسئله هست
یکی را بخوانم تا فردا، صحیحه عبدالملک بن عمرو این روایتی که دارم میخوانم روایت
2 از باب 13 از ابواب نواقض وضوجلد 1 وسائل روایت از نظر سند اشکال ندارد فی الرجل
یبول ثم یستنجی ثم یجد بعد ذلک بللا قال اذا بال فخرط ما بین المقعده و الانثیین
ثلاث مرات و غمز ما بینهما ثم استنجی فان سال حتی یبلغ السوق فلا یبالی میگوید سه
مرتبه همان مسح اولی که هست که خرط بین المقعده و الانثیین ثلاث مرات این غمز ما
بینهما را مشهور در میان اصحاب این را عطف بیان گرفتهاند که این خرط باید با فشار
باشد همینطور که در رسالهها هم نوشته که با فشار باید این مسحها را بکند همین
دست بگذارد بکشد این فایدهای ندارد، نه، عمز، مشهور در میان اصحاب این جور گفتهاند
و درست هم هست حالا یا عطف بیان میشود یا عطف تفسیری باشد برای خرط، خرط یا غمز
یعنی با شدت، خب روایت از نظر سند خوب است از نظر دلالت هم خوب است اما دلالت میکند
اینکه سه مرتبه کفایت میکند برای خاطر اینکه یک دفعه شک و شبهه هم نشود حضرت یک
تأکید حسابی هم آوردند و گفتند ولو خیلی هم باشد آن سه مسح را بکن ولو خیلی هم بلل
از تو بیرون بیاید پاک است خب این میگوید سه مرتبه کفایت میکند. یک دسته روایات
میگوید سه مرتبه وسط آن باید باشد، یک دسته روایات هم میگوید آن سه مرتبه آخر
جمع بین روایات را چه جور باید بکنیم؟ فردا در این باره چه باید بگوییم؟ ان شاء
الله برای فردا.
و صلی الله علی محمد و آل محمد