بسم الله الرحمن الرحيم
بحث امسال ما دربارهي اين بود چه كنم درخت رذالت را از دل
بكنيم؟ درخت فضيلت به جاي آن غرس كنيم. بارور كنيم و از ميوهي آن خورد و ديگران
استفاده كنيم. به عبارت ديگر چه كنيم به مطلوب به مقصود برسيم؟ چه كنيم آدم شويم؟
در اينباره راههايي را نشان دادم. حث اين چند جلسه دربارهي راهي بود كه قرآن
شريف براي اينكه پيامبر به مطلوبش برسد، بار سنگين نبوت را به منزل برساند داده
بود. آيات اول سوره مزمل. گفتم اين يك دستورالعملي است كه از نظر همه خيلي مهم است
و قرآن شريف به پيامبراكرم ميفرمايد يا رسولالله عباي نبوت به دوشت آمده بار
سنگبن است. و اگر بخواهي اين بار سنگين را به منزل برساني، به اين دستورالعمل عمل
كن. لذا ما هم اگر بخواهيم به مطلوب برسيم اين بار سنگين را به منزل برسانيم بايد
به اين دستورالعمل عمل بكنيم. اين دستورالعمل يازده جزء دارد در بعضي از اجزاي آن
صحبت كردم، جزء اولش شببيداري بود . به اندازه مقدور جزء دومش خواندن نماز شب بود
به اندازهي مقدور جزء سومش خواندن قرآن، تدبر در قرآن، به عبارت ديگر تمسك به
قرآن بود. في الجمله دربارهاش صحبت كردم جزء چهارمش توسل بود. براي ما توسل به
چهارده معصوم تمسك به عترت در اين باره هم فيالجمله صحبت كردم جزء پنجمش فعاليت
براي خودسازي به اندازهاي كه قدرت دارمي كار كنيم بدون كار بدون فعاليت نميشود
در اين باره هم فيالجمله صحت كردم. و من تقاضا دارم از جوانها فعال باشيد براي
دنيايتان فعال باشيد براي آخرتتان فعال باشيد پروردگار عالم آدم فعال را خيلي
دوست دارد، چنانچه آدم تنبل را آدم تجملگرا را آدم پرخور و پرخواب را اصلاً دوست
ندارد. بلكه غضب براي آن هم دارد. دراينباره چند جملهاي صحبت كردم. صحبت امشب
راجع به جزء ششم از اين دستورالعمل است، اين هم فوقالعاده از نظر قرآن، از نظر
روايات اهلّيت، از نظر علماي علم و اخلاق و سير و سلوكيها مهم است. و آن ذكري از
اذكار ياد خدا، ذكر خدا.
در اين باره قرآن سفارش دارد اينكه زياد ذكر بگويد زياد به
فكر خدا، به ياد خدا باشيد «يا ايهال الذين آمنوا الذكرو والله ذكراً كثيراً و
سبحوه بكره و اصيلاًً» اي مسلمان، اي شيعه، مؤمن خيلي به ياد خدا باش ذكر داشته
باش ورد داشته باش هميشه در زندگي تو اين ذكر باشد ان جملهي «وسبحوه بكره و
اصيلاً» تأكيد بريا همان ذكر كثير است. معناي صبح و شام يعني هميشه وردي، ذكري
باشد باشد. امام صادق سلاماللهعله ميفرمايد كه پروردگار عالم هر چيزي را محدودو
خواشته است اگر گفته است نماز واجب 17 ركعت، اگر گفته است نماز مستحب 34 ركعتف اگر
گفته است روزه ماه مباركرمضان اگر سفارش به روزه مستحبي كرده است در روزهاي محدود
اگر گفته است خمس بده زكات بده به ديگران رسيدگي كن محدود. امام صادق ميفرمايد
اما يك چيز را خدا نامحدود ميخواهد. گفته است بهجا بيار، خيلي بهجا بياور و آن
ياد خدا. ذكر از اذكار و اينكه زبان انسان متذكر به ذكري از اذكار باشد. امام
صادق سلاماللهعليه ميفرمودند كه باباي من امام باقر هميشه چانهشان ميجنبيد. يعني ذكري از اذكار خدا در
زبان مقدسشان بود. و اينرا پروردگار عالم ميخواهد. در روايات ما اذكار مختلفه
براي ديگران هست گفته شده است ثواب فراواني هم بار بر آن شده است. اسلام هر چه حرفهاي
بيهوده را نميخواهد به همان اندازه بيشتر ذكر خدا را ميخواهد. حرفهاي بيهوده
حرفهايي كه نتيجه دنيا ندارد نتيجه آخرت ندارد. فشار قبر دارد. لغو است. مؤمن
نبايد داشته باشد وقتي خدا بهشت را خلق كردف به بهشت فقرمود حرف بزن اول سوره
مؤمنون را خواند. «بسماللهالرحمنالرحيم. قد افلح المؤمنون. الذينهم في صلاتهم
خاشعون. والذين هم عن الغو المعرضون» مؤمن رستگار است. مؤمن كيست؟ آنكه در نماز
خضوع دارد در مقابل پروردگار عالم مؤدب است. حضور قلب دارد. مؤمن آن است كه لغو
ندادر. كارهاي بيهوده نميكند. حرفهاي بيهوده نميزند. همهتان ميدانيد وقتي كه
اميرالمؤمنين سلاماللهعليه به پيامبر افتاد. چشمهاي مبارك فرو بسته بود، تا
چشمش به پيامبر افتاد. چشمهاي مباركش را باز كرد. قرآن خواند بعد سلام. سلامم
عليكم . «بسماللهالرحمنالرحيم. قد افلح المؤمنون. الذينهم في صلاتهم خاشعون.
والذينهم عن الغو المعرضون» به همين اندازه كه خدا لغو را نميخواهد، كارهاي
بيهوده، حرفهاي بيهوده نميخواهد به همان اندازه ذكر ميخواهد «يا ايها الذين
اذكرو الله ذكرا كثيراً و سبحوه بكرذه و اصيلاً» اي مؤمن شيعه مسلمان بايد خيلي
ذكر بگي هميشه صبح و شام باشد براي تو روز و شب نباشد. و اين زبان تو بايد ورد
داشته باشد ذكري داشته باشد توجه به خدا باشد قبل از آنكه وارد اين بحث بشويم يك
جملهاي از قرآن برايتان عرض كنم. اين د رحاليكه يك جمله علمي است اما براي انسانها
كه متوجه نيستند، به ياد خدا نيستند خيلي مايهي تأثر است. قرآن بارها ميفرمايد كه
همه موجودات ذكر دارند اين كلمه «يسبحلله ما في السموات و الارض سبح الله ما في
السموات و ما في الارض» در قرآن زياد تكرار شده ما يك سورههايي داريم كه اول اين
سورهها يسبحلله، سبحلله دارد. و سيرو سلوكيها سفارش ميكنند شبها، روزها اين
سبحات را بخوانيد و اينها زياد هم هست كه ميفرمايد همه موجودات ذكر دارند. همه
موجودات وردي دارند. و اگر شما بفهميد اگر شما شعور ديني داشته باشيد گوش شنوا
باشد ميتوانيد اين ذكر موجودات را بشنويد ميفرمايد «ما من شئي الا يسبح بحمده و
لكن لا تفقهون تسبيحهم» به قول اهل دل ميگويند اگر عتابي در قرآن بالاتر از اين
براي انسان نباشد جا دارد دق كنيد. ميفرمايد همه موجودات سبحانالله دارند لا اله
الا الله دارند الله اكبر دارند. اما تو نميفهمي خيلي عتاب خدا با آن همه رأفتش
خدايي كه اصلاً عالم وجود را خلق كرده است براي اين انسان قرآن ميفرمايد همه عالم
وجود براي تو، تو براي من. اما به اين انسان اگر غافل شد، اگر نتوانست تسبيح
موجدات را بشنود درك كند ميگويد اي نفهم همه عالم تسبيح دارد، اي بِشعور همه
عالم لا اله الا الله ميگويد تو چرا نميفهمي؟ چرا نميشنوي؟ اي بيشعور همه عالم
براي تو آنها ميگويند لا اله الا الله اما تو نميشنوي نميفهمي. در اين باره
آقايان مفسرين معمولاً ميگويند مراد از اين تسبيح، تسبيح حالي، تكويني است نه
قالس و تشريعي يعني انسان به هر ذرهاي كه نگاه كند در آن خدا ميبيند. «لكل شئ
آيه تدل علي اند واحد» يا به قول سعدي:
برگ درختان سبط در نظر هوشيار
هر
ورقيش دفتري است معرفت كردگار
انسان به هز ذرهاي به يك اتم با آن حركتش آن حركت منظمش چه
جور ميشود اين اتم، آن حركت سرسامآور الكترونها به دور پروتون. انسان ببيند اما
خدا را آنجا نبيند مگي ميشود نظم باشد منظم باشد هر كجا نظم است انسان ميبيند
منظم را. گفتهاند مراد اينكه «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض» معنايش اين
است كه اگر انسان دقت كند در هر ذرهاي از اتم تا كهكشانها آنجا خدا ميبيند
«لكل شئ آيه تدل علي انه واحد» معمولاً مفسرين اينجور معنا كردهاند و گفتهاند
اين تسبيحات تسبيحات حال است نه قال، تسبيحات تكويني است نه تشريعي. اما اهل دل آنها
كه دقت بيشتري در تفسير در روايات اهلبيت دارند، دقت بيشتري در قرآن دارند ميگويند
نه! همه موجودات لا اله الا الله ميگويند دل ميخواهد گوش مي خواهد بشنود. به قول
مثنيو از زبان موجودات همه همه مي گويد «ما سميعيم و بصريم و هوشيم» با شما
نامحرمان ما خاموشيم تو خود را محرم كن. گشو پيدا كن، دل پيدا كن ميشنوي كه در و
ديوار ميگويد لا اله الا الله گوش پيدا كن ببين همينطور كه در روز قيامت دست تو
چشم تو تمام اعضا و جوارح تو شهادت ميدهد به تو در اين دنيا هم دست شما چشم شما
گوش شما تمام اعضاء و جوارح شما ميگويد الله اكبر، سبحان الله، لا اله الا اله
قرآن راجع به شهادت همه موجودات عليه انسان در قرآن خيلي پافشاري دارد. «حتي اذا
جاؤوها شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم لما كانوا يعملون» در روز قيامت وقتي
همه حاضر شدند حساب و كتاب جلو آمد چشم انسان گوش انسان پوست بدن انسان شهادت ميدهد
عليه انسان اينناراحت ميشود. خطاب ميكند بهپوست بدنش، به چشمش، به گوشش به همه
اعضا؛ «لم شهدتم علينا» براي چي عليه منداريد شهادت ميدهيد. آنها جواب اينجور
ميدهند، «انطقناً الله الذي انطق كل شئ» قرآن ميفرمايد كه جواب ميدهند خدا ميگويد
بگو ميگويم ديگه در روز قيامت چشمها همه تيزبين است. گوشها همه واقعبين است.
حقيقت بين است. «وكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد» ديگه دم مرگ انسان چشم ديگري
پيدا ميكند كافر باشد يا مؤمن فاسق باشد. فاجر باشد. يا متقي يك چشم ديگري پيدا
ميكند ديگه چنانچه بهشت و جهنم ميبيند چنانچه آن تجسم عمل ميبيند ديگر ميشنود
آنكه سلولهاي بدنش همه همه لا اله الا الله ميگويند قرآن در سوره يس ميفرمايد
كه وقتي بعضي از مردم لجاجت كردند منكر شدند آن وقت ما مهر به دهانشان ميزنيم به
زبانشان ميزنيم آن وقت همه اعضا و جوارحش عليه او بنا ميكنند حرف زدن «نختم علي
افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون» يا شهادت ميدهد، دست
شهادت ميدهد، اعضا و جوارح شهادت ميدهد و اين شهادت اين آقا ميشنود همينطور كه
در روز قيامت ميشنود اگر چشم داشته باشد در همين دنيا ميبيند اگر گوش داشته باشد
در هميندنيا ميشنود اگر شچم داشته باشد در همين دنيا ميبيند اگر گوش داشته باشد
در همين دنيا ميشنود و اينكه مفسرين ميگويند اين حال نعقال تكوين است نه تشريع؛
مثل صدر المتألهين رضواناللهتعاليعليه و شاگردهايشان مثل حضرت امام علامه
طباطباي و شاگرهايشان ميگويند ه، «ما سميعيهم و بصيريم و هوشيم» با شما نامحرمان
ما خاشعيم مرحوم آخوند كاشي در همين اصفهان توي همن مدرسه صدر ميگفت وقتي نماز شب
ميخوانم تمام در و ديوار با من همصدا ميشود اين قرآن است قرآن ميفرمايد كه
وقتي داود قرآن ميخواند همه عالم وجود با او همصدا ميشد «يا جبال اوبي معه و
الطير» يعني وقتي قرآن ميخواند، كوه با آن زبور ميخواند. وقتي زبور ميخواند
پرندهها اطرافش جمع ميشدند آنها هم صدا با حضرت داود ميشدند اينها اين نيست
كه ما بگوييم زبان حال است و دلالت ميكند آن ميخواند كوه با آن زبوردر عمق ذاتش
نظم دلالت ميكند براي اينكه خدا هست. اين خدا منزه است اين خدا مقدس است نه! حرف
بالاتر از اينها است اين گلبولهاي سفيد كه خدمتگذار شما هستند اين گلبولهاي
قرمز كه خدمتگذار شما هستند اين گارد نگهباني كه خدا براي شما تعيين كرده است اين
گارد پخش ارزاقي كه خدا در عمق جان شما در درون شما براي شما تيه كرده است كه از
ميلياردها هم بالاتر است اينها در حاليكه خدمت به شما ميكند ذكر خدا ميگويد در
حاليكه ذرهاي كوتاهي، كمكاري، بيكاري، بدكاري نميكند اما سبحانالله، لا اله
الا الله شايد صلوات بر پيامبر و آل پيامبر.
همه عالم وجود شيعه است. سني در ميان ما پيدا ميشودوالا در
عالم وجود همه مريد اميرالمؤمنين عليهالسلام اند. اگر شما گوش داشته باشيد به قول
مثنوي ميگويد اين گوش الاغي را بگذار كنار. اين گوش حيواني را بگذار كنار، يك گوش
آدمي پيدا كن. آن وقت ببين كه چه جور همان گلبولهاي سفيد در عمق جان تو، گلبولهاي
قرمز ميگويند اللهم صل علي محمد و آل محمد چه جور دست تو تو خوابي، او ميگويد لا
اله الا الله تو در رختخوابي رختخواب تو ميگويد سبحانالله ـ سبحانالله تو
غافلي اما او متوجه تو خوابي اما او بيدار، ما از قرآن اين را استفاده ميكنيم و
اين آيهاي كه خواندم معنا ندارد مااين ايه را حملش بكنيم بر تكوين نه تشريع «ما
من ــــ الا يسبح بحمده ولكن لا تفقهون تسبيحم» نميفهمي، ما كه خوب ميفهميم كه
عالم وجود دلالت ميكند بر اينكه خدا هست. كسي نميتواند اين را درك كند. «افي
الله شك فاطر السموات والارض» اگر كسي را پيدا كنيم خدا قبول نداشته باشد خودش را
به خريت زده است خودش را به احمقي زده است والا معنا ندارد يك كسي شعور داشته باشد
عقل كم داشته باشد اما نداند خدا در عالم هست. يك مثال عوامانه براي شما بزنم. شما
برويد در يك باغي ببينيد چه درختهايي منظم مرتب ببينيد كه جويهايش به جا، ببيند
درختها به جا كاشته شده حالا يك كسي به شما بگويد كه اين باغ مثل جنگل خود به خود
اينجور پيدا شده شما به ريش او، به گفتار او ميخنديد. ميگويي مگر ميشود؟
درباره نيوتن يك جملهاي... حركت عجيبي داشت زمين براي خودش حركت داشت، حركت متعدد
و زهره مابقي ستارهها من جمله خود خورشيد خو.د خورشيد هم به دنبالهي ستاره وگا،
يك لذت عجيبي داشت. يك رفيق لاابالي كه خدا را قبول نداشت. اما لجوج، نيوتن بارها
با اين صحبت كرد، خدا هست گفت نه. يك روزي آمد در كارگاهش با نيوتن كار داشت نيوتن
فرصت را غنيمت دانست در ضمن صحبت كليد برق را زد. يك وفعه اين آقا ديد بَه، چه
نظمي اين منظومه شمسي در سقف كارگاه اين دارد حركت ميكند چه حركت منظمي پرسيد آقا
اين منظومه شمسي در كارگاه تو كه براي تو درست كرده مثل اينكه خيلي خوشش آمده ميخواسته
به او بگويد كه براي او هم در اتاقش چنين چيزي بسازد. نيوتن خيلي با خونسردي گفت
اين خود ساخته شده. خود پيدا شده. گفت آقا مسخره نكن! خودساخته شده يعنيچه؟! خوب
من ميگويم مسخره ميكني، كه اين را ساخته است؟ گفت بهت گفتم خودساخته شده. خود
پيدا شده. گفت آخه آقاي نيوتن نميشود گفت آقا اگر يك منظومه شمسي با اين نظمش
بدون منظم باشد؟ آيا معقول است بگوييم يك مدبر حكيم عالم قادر حكمفرما نيست؟ وقتي
انسان عقل عوامانهاش را به كار بيندازد به قول اين شاعر در هر چه خدا ميبيند اما
قرآن در ابن باره دربارهي تسبيح موجودات ميفرمايد: «لا تفقهون تسبيحهم» شما نميفهميد
معلوم ميشود كه خبري هست غير از اين چيزي كه مفسرين ميگويند معلوم ميشود در اين
جهان غوغايي است ما كريم. در اين جهان حرفهايي استن ما جاهليم معلوم ميشود در
عمق جان هر موجودي لا اله الا الله نهفته است. اما چه جور حرف ميزند. نميدانيم.
«لا تفقهون تسبيحهم» بله اگر گوش باشد ميفهمي. اگر دل باشد ميفهمي اگر چشم باشد
خيلي چيزها ميبينيم. و عرض كردم دم مرگ ديگه هر كه باشد فاسق و فاجر باشد كافر
باشد و يا مسلمان باشد ديگه چشم تيزبين ميشود آن وقت است كه فاسق و فاجر است اما
با دستش حرف ميزند دست با او حرف ميزند با پوست بدنش حرف ميزند. پوست بدن با او
حرف ميزند. همه اعضا و جوارحش عليه او شهادت ميدهد چنانچه له او شهادت ميدهد.
آن كسي كه خود را به زحمت مياندازد خدمت به خلق خدا ميكند. در روز قيامت همه
اعضا و جوارح او له او شهادت ميدهد. خدايا اين نماز شب خواند. خدايا اين نماز اول
وقت خواند. خدايا اين خدمت به خلق خدا كرد. خدايا اين از نعمتهايي كه تو به او
دادي استفاده كرد. از چشمش، از گوشش، از دستش، از پايش استفاده كرد. اما اگر آدم
نااهلي باشد اگر آدمي ئباشد كه صدمه بزند رنج بدهئد به اعضا و جوارحش در روز قيامت
دشمنش است. چشم دشمنش است. گوش دشمنش است دست و پاي دشمنش است علسيه او شهادت ميدهند
«حتي اذاجاؤها شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم بما كانوا يكسبون» اين وحشتزده
ميشود. ميبيند كه چشمش عليه او شهادت داد. دوستش عليه او شهادت داد پا عليهاش
شهادت داد. پوست بدنش عليهاش شهادت داد.
ميگه «لم شهدتم علينا» چرا اينجور ميكني؟ ميگه خدا ميگويد بگو ميگويم
«انطقنا الله الذي انطق كل شئ» سوره اذازلزله همين را ميفرمايد: «يومئذ تحدث
اخبارها» وقتي ميآيي صف محشر زمين عليه تو شهادت ميدهد. ميگويد روي من گناه
كردي. زمين ميگويد كه تو بودي كه روي من نشستي، غيبت كردي. تو بودي كه در پارك
روي من نشستي فحشاگري كردي اين بار به زمين ميگويد چرا عليه من شهادت ميدهي؟ اون
هم همين را ميگويد:« بأن ربك اوحي لها» خدا ميگويد بگو. ميگويم ديگه حرف خدا
مقدم بر همه حرفهاست. چيزي كه همهتان بايد تأسف بخوريم بايد خجالت بكشيم اينكه
همه موجودات ميگويند لا اله الا الله ما غافليم چه قدر بد است اين غفلت برسد به
اينجا كه گلبولهاي قرمز و گلبولهاي سفيد من اين قدر به من خدمت ميكنه. هميشه
ميگويد سبحانالله (3 مرتبه) اما بعضي از مردم نماز نميخوانند. بايد از خجالت
بميرند. از همين جهت هم در روايات داره، در روز قيامت به اندازهاي عرق ميكند،
عرق تا چانه او را ميگيرد غرق در عرق ميشود و راستي هم خجالت دارد اينكه ميبيني
سيرو سلوكيها گريه دارند. خجالتها دارند. با آن همه عبادتشان با آن همه راز و
نيازشان. با آن همه شببيداريهايشان اما گريهها دارند، يكي از گريهها و زاريهايشان
براي همين است كه راستي ميبيند دائماً اعضا و جوارحش در عبادتند اما اين در غفلت
است. اين خواب اما اعضاء و جوارحش بيدار است. اين خواب است همينطور كه گلبولهاي
سفيد شما گلبولهاي قرمز شما اين گارد محافظ مااين گارد پخش ارزاق شما شما خوابي
او براي شما كار ميكد ذرهاي كمكاري، بيكاري، اين اداريهاي ما بايد از گلبولهاي
قرمز و سفيد خودشان بياموزند اين كمكاري، بيكاري، بدكاري خجالت است براي انسان
بله اگر يك آن اين گلبولها مريض بشوند يعني كمكار بشوند. انسان را ميكشد. ديگه
انسان نميتواند زندگي كند. ولي تا خودش خودش را مريض نكند اينها براي انسان كار
ميكند. اما در حاليكه كار ميكنند لا اله الا الله ميگويند اگ ريادتون باشد
دربارهي كار كردن ميگفتم جوانها مثل همين گلبولهاي قرمز و سفيد باشيد يك كار
نه! انسان بايددر آن واحد كارها داشته باشد در حاليكه كار ميكد براي دنيايش كار
كند براي آخرتش در حاليكه كار ميكند براي آخرتش كا ركند. براي كمالش در حاليكه
كار ميكند براي كمالش خدمت كند به خلق خدا. در حاليكه خدمت ميكند به خلق خدا،
سير و سلوك كند برود جلو. اين راه را براي ما تهيه كردهاند 124 هزار پيامبر آمد
ما تو راه بيفتيم حركت كنيم برسيم به جايي كه به جز خدا نداند. برسيم به جايي كه
به جز خدا نبيني. لذا بحث امشبمان رسيد به اينجا همه ما بايد ذكر دشته باشيم ورد
داشته باشيم. همه ما بايد برسيم به آنجا من ديدم بعضي از خانمها را ديدم بعضي از
آقايان را ديدم خسته هستند چرتند اما دز همان حالي كه چرت است ميبينم كه ميگويد
«الللهم العن اول ظالم ظلم الحق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك» در زمان
طافوت يك سرهنگي اصفهاني بود. خيلي بالا بود. خيلي مقدس بود. اين چند فرسخي اصفهان
تصادف كرد. نرسيده به بيمارستان از دنيا رفت. يكي از برگان كه الان هست و خدمت
بزرگي هم به اصفهان ميكند. اين آقا ميگفت من، رس اين در دامن من بود. نه چيز ميشنيد،
نه چيز ميفهميد در حال كما بود. اما همان وقت كه سردر دامن من بود. زيارت جامعه
را شروع كرد تا آخر خواند. بعد هم سوره يس را شروع كرد نرسيده به بيمارستان تمام
نشدن سوره يس مُرد. خوشا به حال اينها.
خوشا آنانكه الله يارشان بيد به
حمد و قل هوالله كارشان بيد
خوشا آنانكه دائم در نمازند بهشت
جاودان بازارشان بيد
خوشا به حال اينها كه راستي عادت كردهاند به كلمه لا اله
الا الله همه، همه مخصوصاً جوانها اين ذكر يونسيه را خيلي بگوييد «لا اله الا انت
سبحانك اني كنت من الظالمين» جوانها راهي نيست جز رابطه با خدا والا زنديگ تاريك
است، تاريك، زندگي وحشتناك است وحشتناك. اگر يك زندگي روشني، عاقبت به خيري بخواهي
اگر يك نشاط هميشگي بخواهيد رابطه با خدا، «لا اله الا انت سبحانك اني كنت من
الظالمين» پايان.