اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن
الرحیم . رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی .
مسئله20(1)
در مسئله
20 که مسئله آخر باب مضاربه است فرموده اند «لو ضاربه علی الف مثلاً فدفع الیه
نصفه فعامل به ثم دفع الیه النصف الآخر فالظاهر جبران خسارة احدهما بربح الآخر
لانه مضاربة واحدة و اما لو ضاربه علی خمس مأة فدفع الیه و عامل بها و فی اثناء
التجاره زاده و دفع خمس مأة اخری فالظاهر عدم جبر خسارة احدهما بربح الآخر لانهما
فی قوة مضاربتین نعم بعد المزج و التجاره بالمجموع یکونان واحدة» یک مقدار فکر
دارد این مسئله که چه می خواهند بگویند ؟ به قول ایشان 1000 تومان داد به یک کسی و
گفت مضاربه کن الا اینکه 1000 تومان را نصفش را اول داد و نصفش را بعد داد گفت که
ضاربتک علی الف ، 500 تومان داد گفت برو جنس بخر تا 500 تومان دیگرش را بدهم ، بعد
500 تومان دیگر را داد ، می فرمایند این ، یک مضاربه است ، بنابراین اگر ربحی هست
روی 1000 تومان می شود و لو آن 500 تومان به کاسبی نیفتاده اما ربحی که هست روی
1000 تومان است ، خسارتی هم هست روی 1000 تومان است . خب معلوم است که لازم نیست
یک دفعه بدهد لازم نیست آن آقا یک دفعه مال المضاربه را بکاربیندازد مسئه ای که
ایشان نگفته اند شما بگویید یک میلیون تومان گرفت و با 100 هزار تومانش مضاربه می
کرد تا اینکه کم کم این مضاربه را زیاد بکند . حالا این 100 تومان را مثلاً دزد
برد یا این 100 تومان 200تومان شد . وقتی که می خواهند حساب بکنند می گوید که یک
میلیون داده ای 100 تومانش هیچی ، 100 تومانش هست یا اینکه می گوید یک میلیون
تومان داده ای از این یک میلیون تومان مثلاً 10 هزار تومان سود کردم شده یک میلیون
و 10 هزار تومان خب این معلوم است برای اینکه گفته ضاربت به یک میلیون تومان آن
وقت می خواهد همه اش را بدهد ، می خواهد ندهد می خواهد همه اش را آن آقا بکار
بیندازد یا همه اش را به کار نیندازد ، این مسئله اول که نصف آن را فرموده اند و
نصف آن را نفرموده اند . آن نصف را هم شما بفرمایید .
و اما اگر
گفت که مضاربه می کنم با تو با یک میلیون تومان و این هم شروع کرد اما در وسط دید
نمی شود با این یک میلیون مضاربه کرد رفت گفت که نمی شود ، و لو یک میلیون داده ای
اما نمی شود اگر بخواهی راستی مضاربه بکنیم یک میلیون تومان دیگر هم باید بدهی آن
وقت یک میلیون تومان دیگر هم گرفت . حالا دارد مضاربه می کند حالا اگر سودی ،
زیانی آمد ، اگر ربحی آمد روی دو میلیون تومان حساب می شود یا روی یک میلیون تومان
؟ ایشان می فرمایند روی یک میلیون تومان و اینها دو تا مضاربه است و چون دو تا
مضاربه است اگر ربحی آن کرد برای خودش است ، اگر زیانی هم کرد مال خودش است آن یک
میلیون هم مستقلا حساب می شود .
ظاهراً
این جور نیست . برای اینکه اگر 500 تومان بود ، 500 تومان دیگر هم به آن اضافه کرد
این را نمی گویند دو تا مضاربه این را می گویند یک مضاربه ، این مثل همان صورت اول
است که 500 تومانش را داد ، 500 تومانش را هم بعد داد اینجا هم در واقع همین است
500 تومانش را اول داد 500 تومان دیگرش را هم بعد داد اینکه حالا بگوییم اولی چون
آن پول در گفتار 500 تومان بوده ، یا یک میلیون بوده و آن مناط است ، نه مناط
مضاربه است که عرف بگوید که مضاربه واحده یا بگوید دو مضاربه و ظاهراً این هردو
قسم را عرف می گوید یک مضاربه ، اولی را می گوید یک مضاربه آن وقت هم که اضافه بر
آن بکند ببیند نمی تواند مضاربه بکند ببیند پولدار شد و پول بیشتر به او داد همان
سرمایه را زیادش کرده اما حالا این دو تا مضاربه باشد به حیث که آن یک میلیون
تومان اول سود و زیانش ربح و خسرانش جدا بشود ، آن هم جدا بشود ظاهراً عرف پسند
نیست مثلاً همین مثالی که مرحوم سید می زند یک میلیون به او داد رفت مغازه باز کرد
، دارد تجارت می کند آن وقت می آید می گوید که یک جنس خوبی پیدا کرده ام اما دو
میلیون می خواهد و شما یک میلیون تومان دیگر به من بده این جنس را بخرم ، یک
میلیون تومان می دهد آن جنس را می خرد سود می کند حالا این سود مال آن یک میلیون
تومان است یا دو میلیون ؟
یا اینکه
یک خسرانی جلو می آید ، بعد یک نفعی جلو می آید آیامال اول است یا مال دوم ؟
چنانچه این آقا را می گویند که مغازه داشت می گویند سود کرد یا می گوید زیان کرد و
اما آن اولی یک چیز باشد دومی یک چیز ، ظاهراً این جور نیست . لذا بنابراین اگر
کسی در دو شهر گندم داشت و یکی به حد نصاب نمی رسد دو تا می رسد خب همه فقهاء می
گویند که یک نصاب دارد ، اگر جو و گندم باشد می گویند دو نصاب دارد و اما گندم
پیدا کرد در این صحرا یک مقداری و در صحرای دیگر یک مقداری . یا در این ده یک
مقدار و در آن ده یک مقدار یا گندمها یک مقدار زودتر رسیده و یک مقدار گندمها هم
نرسیده اما بر روی هم می گویند این آقا چقدر گندم دارد ؟
آیا به حد
نصاب رسید یا نه ؟ اگر رسید زکات داد ، اگر نرسید می گویند نه ، خب ما نحن فیه هم
همین طور است لذا 500 تومان داد گفت با آن مضاربه بکن این هم رفت و جنس خرید حالا
می بیند که با این 500 تومان نمی شود ، می آید به مالک می گوید با 500 تومان نمی
شود مضاربه بکنیم 500 تومان دیگر به آن اضافه می کند برو مضاربه بکن حالا آن اول
یک ربحی کرد دوم یک زیانی کرد خب ربح را جای آن زیان می گذارند زیان را جای آن ربح
می گذارند اگر بر روی هم آخر کار ربحی کرده می گوید ربح مرا بده اگر ربحی نکرده
برو به امید خدا و اما این که اولی را یک حساب جداگانه و دومی را هم یک حساب
جداگانه ، ظاهراً این جور نیست ، بنابراین ظاهراً هیچ تفاوتی نیست و این تفاوتی که
مرحوم سید می گذارند هیچ وجه ندارد .
ما نحن
فیه یک شیئ واحدی است که این تدریجاً داده می شود حالا تدریجاً یک دفعه صورت اول
است . یک دفعه صورت دوم .
حالا چیزی
که مسئله را مشکل کرده است این حرف آخرشان است . می فرمایند «نعم بعد المزج و
التجاره بالمجموع یکونان واحده» این یعنی چه ؟ برای اینکه اصلاً باید مزج بشود و
الا تا مزج نشود که اصلاً بکار نمی افتد. اصلاً فرض ما آنجاست که 500 تومان گرفته
، 500 تومان دیگر اضافه بر آن می شود یعنی می رود با یک میلیون جنس می خرد و اما
هنوز آن 500 تومان دوم را به کار نینداخته این هنوز فرض ما نیست . مضاربه آنجاست
که عمل را شروع بکند و اما اگر عمل شروع نشود مزجی نباشد و تجارتی نباشد این اصلاً
ربح و سود و اینها معنا ندارد بله یک حرف دیگر هست و آن هر دو صورت ید امانی است
مزج بشود ید امانی است مزج هم نشود ید امانی است و اگر هنوز وارد عمل نشده دزد برد
اولی را دزد ببرد ضامن نیست ، دومی را دزد ببرد ضامن نیست ، هر دو را دزد ببرد
ضامن نیست ، لذا این آخری را هم شما باید معنا کنید که «نعم بعد المزج و التجاره
بالمجموع یکونان واحده» به ایشان عرض می کنیم مسلم است قبل از مزج اصلاً مضاربه ای
نیست با آن صورت اول . یک پولی است امانت در دستش ، اگر دزد برد اگر نبرد و به
تجارت انداخت یا 500 تومان در مغازه دشات 500 تومان دیگر را هم رفت جنس خرید در
مغازه ، آن وقت حساب می شود که آیا سود و زیان مجموع ؟ یا کل واحد ؟ خود مرحوم سید
مثل اینکه اقرار می کند کل واحد همان که ما گفتیم .
بله اگر
مثلاً 10 میلیون تومان به او داد و دارد کار می کند بعد جنس خاصی جلو آمد به او
گفت که بیا – کار به مغازه اش هم ندارد – 10 میلیون تومان به تو می دهم برو آن جنس
را هم مضاربه بکن خب معلوم است این دوتا است دو تا عقد است . و دو تا مضاربه مثل
اینکه با دو نفر مضاربه بکند ، کل واحد اینها جدا جدا هستند اما فرض مرحوم سید این
نیست ، فرض مرحوم سید این است که یک مضاربه است ، یک کار است ، یک عمل است و این
گاهی روی یک میلیون تومان است و تدریجاً می دهد . گاهی روی 500 تومان است و روی نصف این یک میلیون تومان ، اما دو
دفعه 500 تومان اضافه بر آن می کند این را می خواهیم بگوییم که هردو صورت یکی است
تفاوتی در مسئله نیست مثل اینکه خود مرحوم سید توجه کردند که فرق نمی کند لذا
گفتند هم اگر مزج نباشد دو تاست و اگر مزح باشد یکی است به مرحوم سید می گوییم تا
مزج نشود که فرض ما محقق نمی شود اگر مزج نباشد سود در کار نیست ، اما زیان هست
این که دزد بیاید ببرد بله اگر دزد برد دیگر خواه ناخواه این ضامن نیست ، چه صورت
اول ، چه صورت دوم و سوم . برای خاطر اینکه ید امانی است .
خب این
کتاب مضاربه تمام شد . حالا این خیلی اهمیت ندارد اما نمی دانم این متم العشرین را
مرحوم سید در اجاره هم آوردند . در آنجا هم 20 تا مسئله داشت در آنجا هم فرمودند
«متمم العشرین» الا اینکه عروه ها بعضی هایشان آنجا متمم را انداخته اند اما این
متمم اینجا را همه آورده اند حالا چه دو جا چه سه جا . این اصلاً متمم العشرین نمی
دانیم یعنی چه ؟ خب نوزده ، بیست ، حالا این نوزده ، بیست این بیست متمم العشرین
است خب بیست ، بیست است این «متمم العشرین » اگر مثلاً الف و لام داشته باشد درست
در نمی آید اضافه لامیه باشد درست در نمی آید اضافه بیانیه هم باشد درست درنمی آید
برای اینکه تمام کننده از بیست ، اگر اضافه لامیه باشد بگوییم تمام کننده برای
عشرین خیلی مؤونه می خواهد درستش بکنیم . خب می گوییم عشرین . دیگر عشرین که متمم
چیزی نیست خب خودش است ، بخواهیم بگوییم «متمم عشرین»این نیست این که هست «متمم
العشرین » است . «المتمم العشرون» باید بگوید پس متمم حتما اضافه شده است لذا حالا
یک کسی بگوید «المتمم العشرین» باز هم جور نمی آید تمام کننده ای که این صفت را
دارد بیست است . خب خودش بیست است . دیگر متمم یعنی چه ؟ بیست که متمم نوزده نیست
متمم هیجده نیست . اگر هم بگوییم که «متمم العشرین» باضافه آن هم یا اضافیه بیانیه
است یعنی باید از جنس دیگر باشد یا اضافه لامیه است مثل غلام زید که هر دو آن معنا
پیدا نمی کند «متمم للعشرین» هم درست نیست برای اینکه که همین جور که خودمان ،
همین جور
که مسائل را مرحوم سید 47 تا مسئله آن اول داشتند خب 1،2،3، ...،21،22،23، ...
حالا بگویند که «متمم العشرین» ، «متمم الاحدی و العشرین» و امثال اینها. نمی شود
که . «متمم العشرین» یعنی چه ؟ و این نمی دانم چه جوری است ؟ و چه در نظر مبارک
ایشان بوده ؟ حالا اگر 20 تا نباشد و 40 تا باشد خب حالا می گوید عشرون ، احدی و
العشرون همین طور برو تا اربعون به اربعون که رسیدیم بگوییم متمم الاربعین . خب
همین طور که 39 متمم نداشت و خودش یک چیز مستقلی بود خب این هم همین طور است .
معمولا باید همین جور باشد 19، 20،21،22، ... حالا کل واحد یک نحو استقلالی هم
دارد این از آن باشد . ما اصلاً اینها را عام مجموعی هم می دانیم که در اصول یک
حرف هست که این عشره عام مجموعی است یا نه ؟ مرحوم آخوند اشکال داشتند می گفتند
عام استغراقی نیست عام مجموعی هم نیست یک چیز مستقل برای خودش است که ما به مرحوم
آخوند گفتیم نه بابا عام مجموعی است و تمام احکام عام مجموعی راه عشر دارد – عشره
، ثلاثه و همین جور که عام مجموعی خودش کل واحد یک امر مستقلی است اما یک
واحدانیتی روی آن آمده ثلاثه ، اربعه تا عشره هم همین جور است .
این «چون
که صد آمد نود هم پیش ماست »این هم یک مسئله عوامانه است ، از نظر علمی درست درنمی
آید چون که صد آمد صد پیش ماست نه نود ، برای اینکه صد مستقلاً خودش یک چیزی است نه اینکه صد از
نود باشد ، نود خودش است یک عددی 99 خودش هم یک عددی است . 100 خودش هم یک عددی
است چون که صد آمد صد پیش ما است و اما اینکه چون صد آمد نود هم پیش است غلط است .
اگر بخواهیم درستش بکنیم.
باید حرف
ایشان باشد که اضافه بیانیه باشد بگوییم که بیست تا مسئله بوده این بیستم است آن
وقت متمم عشرین یعنی می خواستیم 20 تا مسئله بگوییم این بیستم متمم آن است که می
خواستیم بگوییم ولی زور است.
این علی
الظاهر متمم نباید باشد و نمی دانم چه در نظر مرحوم سید است مثل همه جا 1،2،3،4،5،
تا برسد به 20 . خب حالا این کتاب مضاربه تمام شد الحمدلله مسائل خوبی هم داشت و
خوب بحث کردیم الهی شکر .
و صلّی الله علی محمد و آل محمد.
----------------------------------------------------------------
1- عروة الوثقی ، ج 2، ص 522