بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
فصل بيست و دوم بحث ما دربارۀ ارتباطات بود. دربارۀ ارتباط انسان با درون خود فیالجمله صحبت کردم و دربارۀ ارتباط انسان با جسم و بدن خود فیالجمله صحبت کردم. دربارۀ ارتباط انسان با خدا، چند جلسهای صحبت کردم و در ارتباط انسان با ملائکۀ مقرب خدا بحث ارزندهای جلسۀ گذشته داشتم که از نظر سير و سلوکي ها خيلی اهميت داشت و فیالجمله صحبت کردم و بحث اين جلسه هم ارتباط انسان با ملائکه از نظر قرآن و روايات اهل بيت«سلاماللهعليهم» است. قرآن برای توجه ما میفرمايد هميشه دو ملک مواظب اعمال تو هستند: «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»[1][1] در شبانه روز دو ملک به نام رقيب و عتيد، مواظب تو هستند و برای تو پرونده مینويسند. اگر اعمال خوب داشته باشي، رقيب مینويسد و اگر اعمال بد داشته باشي، روايات میگويد آن عتيد هفت ساعت صبر میکند و اگر توبه کردي، هيچ و اما اگر تسامح و تساهل کردي، با تعجب آن گناه را مینويسد. ملکی که طرف دست چپ هست تعجب میکند و به ملک طرف دست راست میگويد اين بنده چقدر غافل است که از گناهش توبه نکرد.
چيزی که برای بحث ما مفيد است، اينست که در روايات میخوانيم رقيب و عتيد، يک شبانه روز پست دارند و فردا رقيب و عتيد ديگری میآيند و بالاخره مثلاً در سال قريب هفتصد ملائکه برای تو پرونده تشکيل میدهند. اگر مثلاً کسی هفتاد هشتاد سال عمر کرده است، پروندۀ او چندين هزار است.
در بحث جلسۀ قبل گفتم شهوديها اين ملائکه را میبينند. اهل دلی میگفت: در حرم مطهر امام حسين«سلاماللهعليه» نمیدانستم اذان را گفتهاند يا نه، از اهل دلی پرسيدم اذان شده يا نه؟ گفت: مگر نمیبينی رقيب و عتيد شبت رفتند و رقيب و عتيد روزت آمدند؟ پس اذان صبح شده است. بحث جلسۀ قبل انصافاً بحث ارزندهای بود، اما الان قرآن میگويد: «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ». هرکاری بکنی و هرچه بگوئی و هرچه نگاه کنی و اطلاق روايت میگويد: هرچه تصور کني، اما مثل اينکه در دعای کميل، دعای مجرب شب جمعه از اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» دارد که تصورات را نه، اما آنچه مسلّم است ديدنهای ما و شنيدنهای ما و گفتار و کردار ما را مثل ضبط صوت و مثل يک فيلم برداشت میکنند و در روز قيامت اين ضبط صوت الهی باز میشود و اين فيلم الهی نمايان میشود. آنگاه «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»[2][2] است؛ خوبيها و بديها رومیافتد و اين اگر آدم خوبی باشد، در وقتی خوبيهايش رو افتاده و در ميان مردم میبيند چه آدم خوبی است، خوشحال میشود و میگويد «هَاؤُمُ اقْرَءُوا کِتَابِيَهْ«[3][3]؛ ای مردم بياييد و ببينيد چه پروندۀ خوب و درخشانی و چه فيلم عالی دارم. کردارهای مرا ببينيد که چقدر عاليست. گفتار و شنيدنیها و کردار و غيره را ببينيد. گفتم اطلاق آيات به ما میگويد مافیالضمير هم رو میافتد و اين خيلی خوشحال میشود. اما اگر اعمالش بد باشد، باز در روز قيامت رومیافتد. به اندازهای ناراحت میشود که میگويد: ای کاش بين من و اين اعمال من و بين من و اين فيلم و ضبط صوت، فاصله از مشرق و مغرب بود: «وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»[4][4]. قرآن میفرمايد: خدا تو را میترساند برای اينکه پروردگار عالم رئوف و مهربان است و میخواهد روز قيامت شاد و سرافراز باشی و روز قيامت سربهزير نباشي. در بعضی روايات دارد اين آدم بدی که پروندۀ بد و فيلم بد دارد، به اندازهای خجالت میکشد و عرق سرتاپايش را میگيرد. اين دو ملک هستند که مواظب کارهای ما از اول عمرمان تا آخر عمرمان هستند.
استاد بزرگوار ما علامه طلاطبائی دم مرگ مرتب گفت: توجه، توجه، توجه، تا اينکه جان داد. انسان اگر توجه به اين يک آيه کند، بس است که مواظب باشد. شما ببينيد اگر در اطاقی باشيد و متهم باشيد و شنودی در اطاق گذاشته باشند که هم گفتار را برمیدارد و هم کردار را. آنگاه خيلی مواظب گفتار و کردار خود هستيد که اين شنود بد برندارد و آنچه برمیدارد خوب باشد. قرآن میفرمايد: ای انسان شنود داری و آن ملائک مقرب خداست که هم خوب را ضبط میکنند و هم بد را. مواظب باش که بد را ضبط نکنند و خوب را ضبط کنند.
پروردگار عالم رحيم و رحمان است. پروردگار عالم از هفتاد پدر مهربان، مهربانتر است. مرتب میفرمايد: ای بندهام توبه کن و اين شنود را نابود کن. اين نامۀ عمل بد را نابود کن. قرآن میفرمايد: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»[5][5] انسان میتواند گناهش هرچه بزرگ و فراوان باشد، نابود کند به شرط اينکه برگردد و آدم شود و با حيا شود. من از همۀ شما تقاضا دارم اين جملۀ حضرت امام در نظر شما باشد که همه جا محضر خداست و ما در محضر خدائيم، ادب حضور مراعات شود. ما شنود داريم و همه چيز را برمیدارد، از کردار خوب و کردار بد. پس مواظب باشيم در روز قيامت رسوا نشويم: «يَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»[6][6].
سيروسلوکيها در تجسم عمل روی اين آيه خيلی حرف دارند و خيلی پافشاری دارند و علی کل حالٍ ما يک ارتباط داريم با دو ملک، يکی طرف راست و يکی طرف چپ، برای کردار و گفتار و رفتار و افکار ما. بايد مواظب اين شنود باشيم. به قول قرآن، خود خدا پارتیبازی و حقّهبازی و زور و رشوهدادن و غيره نمیشود. فقط آنچه میشود توبه است. اگر توبه کند آن پرونده بد عتيد نابود میشود. اختلافی بين بزرگان است که آيا اين پروندۀ بد لعان میشود؛ به معنای اينکه نابود نمیشود بلکه فاصله هست بين ما و آن پرونده و ما در روز قيامت آن پرونده را نمیبينيم؛ يا اينکه توبه، پرونده را نابود میکند! بعضيها مثل آيت الله آقای کمپانی و استاد بزرگوار ما حضرت امام«ره» میفرمودند: از آيه فهميده میشود که توبه، پرونده را نابود میکند: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»، اگر جداً توبه کند، يعنی پشيمان از گذشته و جبران در آينده باشد. آنگاه پروندۀ بدش نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحه اولش ثواب توبه است، جایگزین آن میشود.[7][7]
از قرآن فهميده میشود ملائکۀ ديگری هم برای حفظ ما مواظب ما هستند تا ما از بلاها و از آفات محفوظ بمانيم: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»[8][8]. چقدر خدا رأفت دارد و چقدر خدا کرامت دارد! جداً حيف است که بنده معصيت و مخالفت اين خدا را کند. اين آيۀ شريفه میفرمايد: يک دسته ملائکه حافظ تو هستند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ». اين ملائکه آمدهاند که به تو کمک کنند، برای اينکه قرآن میفرمايد: آمدهاند تا کمک کنند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»، آمدهاند تا حافظ تو باشند.
حال اين ملائکه با اين عظمتشان يک دفعه ببينند که آنها آمدهاند حافظ اين باشند و اين العياذبالله غيبت میکند و تهمت میزند يا نگاه به نامحرم میکند. آمدهاند حافظ عفت و عصت اين خانم باشند و ببينند اين خانم بیبند و بار در کوچههاست. اين ملائکه ناراحت میشوند. انشاءالله بعد دربارۀ ارتباط ما با اهل بيت«سلاماللهعليهم» صحبت میکنيم که ما در محضر مقدس اهل بيت«سلاماللهعليهم» هستيم: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«[9][9]؛ هرکاری میخواهی بکن، اما اين را بدان که حتماً در محضر پيغمبر اکرم «صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و در محضر ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» و در محضر حضرت زهرا«سلاماللهعليها» هستي. آنگاه معلوم میشود سين در سَتُرَدُّونَ برای تحقيق است. و برای قيام میفرمايد: «وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«. شنود در روز قيامت باز میشود. در اينجا خدا ستّار است. پروردگار عالم اگر بديهای ما را رو بيندازد به قول امام سجاد«سلاماللهعليه» در دعای ابوحمزه ثمالي، چه اوضاعی میشود. اما خدا ستّار است. ولی در روز قيامت اين حرف نيست، «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»[10][10] است. در اين آيه هم میفرمايد: «وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ». در روز قيامت فقط محضر خدا و پيغمبر و ائمۀ طاهرين نيست، بلکه در صحن قيامت است. آنگاه از بس خجالت میکشد، عرق میکند. زمزمه میکند: ای کاش بين من و اعمال من خيلی فاصله بود. قرآن اينها را برای تنبّه و توجه میگويد. ما توجه کنيم که گناه نکنيم، ما توجه کنيم ارتباطمان با خدا عالی باشد، ارتباطمان با هوی و هوس بد باشد و هوی و هوس را زير پا بگذاريم. ارتباطمان با شيطان بد باشد. قرآن میفرمايد: اگر به راستی مُخلَص شدي، شيطان نمیتواند با تو کار داشته باشد: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون، إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ»[11][11]. شيطان چندين مرتبه به خدا تشرّ زده است. خدا نکند کسی لاابالی شود. خدا نکند کسی بیحيا شود. آنگاه میرسد به آنجا که به خدا تشرّ میزند. چندين مرتبه تشرّ به خدا زده است، اما در تشرّها میگويد من با مُخلَصين کار ندارم و دشمن مخلص است. اگر انسان مخلص باشد و رابطۀ با خدايش محکم باشد، شيطان نمیتواند نزديک او بيايد. شيطان قسم میخورد: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ«[12][12]. با همه کار دارم، اما مخلصين نه، يعنی نمیتوانم و دسترسی ندارم و حق ندارم. اين خدا با اين همه عنايت و اين خدا و اين همه ملائکه مقرب، برای اينکه ما محفوظ بمانيم و کارمان را انجام دهيم. کارمان هم اهميت به همۀ واجبات و مخصوصاً نماز و همچنين اهميت به خدمت به خلق خدا و مخصوصاً مستضعفين. با اين دو بال حرکت کنيم و خدا از ما راضی شود. دم مرگ پرونده نداشته باشيم و پروندۀ ما نابود شده باشد: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً»[13][13]؛ خدا بگويد بيا، پيش خودم بيا. ای کسی که هم تو از خدا راضی و هم خدا از تو راضی است. بيا در زمرۀ اهل بيت «سلاماللهعليهم» بيا «فَادْخُلِی فِی عِبَادِي»[14][14]. شب اول قبرش امام حسين بيايد و او را پيش خودش ببرد.
مرحوم محدث قمی میگويد: کسی خواب ديد که عذاب از قبرستان برداشته شده است. آدم بيخودی را ديد و گفت میدانم تو جهنمی هستی، چرا عذاب نداري؟ گفت: فقط امشب است برای اينکه امام حسين به ديدن يک خانم آمد. از خواب بيدار شد و شوهر آن خانم را پيدا کرد و گفت: اين زن چه کرده بود؟ گفت توسل به امام حسين«سلاماللهعليه» پيدا کرده بود و زيارت عاشورا میخواند. البته بايد اصلش درست باشد، يعنی اهميت به حجابش دهد.
شخصی که از بزرگان است، دلش هوای امام زمان را کرده بود و نذر کرده بود چهل نماز در چهل مسجد بخواند تا خدمت امام زمان برسد. بالاخره رسيد و آقا امام زمان فرمودند: من آمدهام نماز اين خانم را بخوانم. برای اينکه عفت و عصمت داشت و از خانه بيرون نيامد، در زمان طاغوت و چادرش را حفظ کرد. پس بايد اهميت به واجبات مخصوصاً نماز و حجاب و خدمت به خلق خدا مخصوصاً مستضعفين باشد.