بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث بيستم ما در معرفت نفس راجع به معاد بود، و ديروز قول دادم که امروز راجع به شفاعت مقداری صحبت کنم. از نظر قرآن شفاعت داريم. در آيات فراوانی میفرمايد شفاعت هست. اينکه اهلبيت«سلاماللهعليهم» باید در روز قيامت به فرياد ما برسند، حتمی است:
«مَنْ ذَا الَّذِی يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»[1][1]
بتپرستان میگفتند ما اگر به بت سجده میکنيم برای اينست که اينها شفيع شوند پيش خدا برای رستگاری ما:
«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»[2][2]
قرآن جوابشان را میدهد که شفاعت بايد به اذن خدا باشد:
«مَنْ ذَا الَّذِی يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»
معنايش اينست که شفاعت هست، اما به اذن خداست. در آيۀ ديگر میفرمايد اذن خدا به افرادی است که خدا از دست آنها راضی باشد:
«وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى»[3][3]
شفاعت کسی در روز قيامت نمیتواند بکند الاّ اينکه مرضی خدا باشد. پيغمبر اکرم و اهل بيت«سلاماللهعليهم» مرضی خدا هستند. اگر يادتان باشد چند روز قبل آيهای خواندم که آن آيه میگفت بعضی از بهشتيان از جهنّميان سؤال میکنند شما که شيعه بوديد چرا به جهنّم آمدهايد؟ هرکدام جوابی میدهند و آخرين آنها به طور کلّی میگويند:
«فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعينَ»[4][4]
يعنی همه يک جواب میدهند و دسته جمعی میگويند جهنّم رفتيم برای اينکه شفاعت اهلبيت«سلاماللهعليهم» به ما نرسيد. لذا از نظر قرآن اين شفاعت هست. خداوند وعدۀ عجيبی هم به پيغمبر داده است و اينکه:
«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»[5][5]
يا رسول الله!در روز قيامت به اندازهای شفاعت میکنی و اجازۀ شفاعت به تو میدهيم که تو راضی شوي.
استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضواناللهتعالیعليه» میفرمايند من خيال نمیکنم پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» راضی شوند به بهشت بروند و از امتش در جهنّم باشند. تا از امتش روانۀ بهشت نکند، راضی نمیشود و معنای «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» همين است.
لذا شفاعت هست و کسی که بشود شفاعتش را کرد، حتماً مورد شفاعت مثل پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» واقع میشود. و مخصوصاً از کسانی که خيلی شفاعت میکنند حضرت زهرا«سلاماللهعليها» برای خانمهاست. از کسانی که خيلی شفاعت میکند امام حسين«سلاماللهعليه» است. برای کسانی که عزادار کردند و در جلسه روضه شرکت کردند و اظهار ارادت به امام حسين«سلاماللهعليه» کردند و کربلا رفتند و عشق به حسين ورزيدند؛ علی کل حالٍ اين چهارده معصوم«سلاماللهعليهم» مسلّم شفاعت میکنند و حتی در روايات داريم که خواص شفاعت میکنند، مثلاً حضرت ابوالفضل خيليها را شفاعت میکند. همينطور که در دنيا حضرت ابوالفضل خيلی کار میکند، البته با اجازۀ حسينش. از حسينش میخواهد و خيلی کار میکند. حضرت ابوالفضل خيلی حاجت میدهد. لذا حتّی سنّيها از اين نظر علاقۀ خاصّی به حضرت ابوالفضل دارند. يا حتّی خواصی مثل اصحاب امام حسين «سلاماللهعليه» يا مؤمنين خُلّص و کسانی که خيرالبريّه هستند، شفاعت میکنند. آقايی که به راستی مؤمن است، اگر خانمش لياقت شفاعت داشته باشد، شفاعتش را میکند. خانمی که جداً مؤمن و متّقی است، اگر شوهر بیادبی داشته باشد و جهنّمی باشد و لياقت داشته باشد بهشتی شود، شفاعت شوهرش را میکند. اگر زن و شوهر مؤدب و متّقی باشند و مرضی خدا باشند و بچههايشان لياقت شفاعت داشته باشند، شفاعت میکنند. حتّی در بعضی روايات داريم بعضی از مؤمنين خويشان دور و ذویالحقوق و همسايگانش را نيز شفاعت میکنند. لذا الان ما بحث چهارده معصوم میکنيم و علاوه بر چهارده معصوم خيلی از بزرگان به راستی کارهای محيّرالعقولی میکنند.
خدا رحمت کند، آقای مولايی در مشهد بود که افغانی بود، اما عالم وارستهای بود. من خيلی علاقه به ايشان داشتم. ايشان قضيهای برای من نقل کرد. گفت من تب مالت گرفتم و زمينگير شدم. رفقای من میخواستند به زيارت حضرت حرّ روند و هم تفريح کنند و هم زيارت کنند. من نمیتوانستم راه روم و مرا بغل کردند و به دنبال تفريحشان رفتند. ديدم زن عربی با يک بچه فلج آمد و بچه را پيش حرم مطهر حضرت حرّ گذاشت و گفت: «يا کاشف الکرب عن وجه الحسين اکشف کربی بحق مولاک الحسين عليه السلام» يعنی ای کسی که دل امام حسين را خوش کردی، يعنی شیعه شدی و در بین ياران امام حسين آمدي، دل مرا خوش کن. شبکههای اوّل و دوّم ضریح را گرفت و ناگهان بچه بلند شد و در بغل مادرش دويد و يا اماه يا اماه کرد. اين مادر تعجب نکرد و لذا اشارهای کرد و تشکری از حضرت حر کرد و رفت. اين آقا میگفت من از اين خانم ياد گرفتم و غلطان غلطان آمدم تا پيش ضريح مطهر حضرت حرّ و همان حرفهايی که آن زن زد، من هم زدم و گفتم «يا کاشف الکرب عن وجه الحسين اکشف کربی بحق مولاک الحسين عليه السلام»، ای کسی که دل مولايت را خوش کردي، مرا شفا بده به حق مولا حسينت. میگويد شبکهها را يکی يکی گرفتم و ناگهان ديدم گرم شدم و خوب شدم و ايستادم و ديدم حالم خوب است. از حرم بيرون دويدم و رفقايم را صدا کردم و رفقا ديدند که من سالم هستم. حضرت حرّها و حبيببن مظاهرها خيلی میتوانند کار کنند. در روايت داريم مراجع تقليد و علما نيز میتوانند شفاعت کنند.[6][6]
اين شفاعت يک امر مسلّم قرآنی و روايی است و به تجربه هم اثبات شده است. هم راجع به اهلبيت«سلاماللهعليهم» و هم راجع به بزرگان و خواص و اصحاب أبیعبدالله الحسين و راجع به مراجع و بزرگان خانوادهها اگر مقدّس و متّقی باشند. پس شکی نيست که اصل شفاعت هست. علاوه بر اينکه به تجربه اثبات شده و علاوه بر اينکه بيش از هزار روايت روی آن هست، اين آيات به خوبی دلالت دارد که ما شفاعت داريم. معنای شفاعت نيز اينست که اگر کسی گناهکار است، اما شيعه است و لياقت رفتن به بهشت را دارد، اما گناهان مانع است، ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» اين موانع را رفع میکنند. يعنی مانع هست برای رفتن به بهشت و مانع برای اينکه زير لوای حمد و خدمت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» برود، اما شيعه است و شيعهای که لياقت دارد به بهشت رود و مانع دارد و مانعش هم گناه است. آنگاه اينها تا بشود اين موانع را رفع میکنند.
چيز ارزندۀ ديگری که بگويم اينست که در روايات داريم اگر کسی گناه روی گناه کرده است در اين دنيا به او سختگيری میشود برای اينکه موانع رفع شود. اگر موانع رفع نشد دم مرگ به او سختگيری میشود و اگر نشد در قبر و اگر نشد در عالم برزخ و اگر نشد روز قيامت و آن پنجاه هزار سال و حساب و کتاب و زير دود و هرم جهنم تا اينکه پاک شود و بالاخره در آخر کار خدا رحم میکند و با شفاعت اهلبيت«سلاماللهعليهم» به بهشت میرود. خدا خيلی رحم میکند، البته همه بهواسطۀ اهلبيت«سلاماللهعليهم» و بهواسطۀ بزرگان و کسانی که با اهلبيت سروکار دارند، نظير علمای بزرگ و نظير حضرت حرّ و مخصوصاً مثل حضرت ابوالفضل و حضرت زينب و امثال اينها. معلوم است که هيچکس نمیتواند باور کند که زينب مظلومه چيزی از خدا بخواهد و خدا قبول نکند؛ لذا از کسانی که خيلی شفاعت میکنند حضرت زينب«سلاماللهعليها» است.
مطلب دوّم اينکه شفاعت يعنی چه؟!
شفاعت چند معنا دارد: يک معنايش که استاد بزرگوار ما حضرت امام در کشف الاسرار در ردّ کسروی و کسرویمنشها گفتهاند. زمانی رضاشاه افرادی را روی کار کرده بود و شبهه در تشيع میکردند از جمله اين کسرويها بودند. برخی جوانها و نفهمها و گناهکاران هم اطرافش را گرفته بودند و کتاب هم در ردّ تشيع نوشته بود. حضرت امام هم کشف الاسرار را نوشتند و اين کشف اسرار را در چهارده روز نوشتند در ردّ کسروی و کسروی منشها. آنگاه ايشان در شفاعت حرف خوبی دارند و میفرمايند شفاعت يعنی دعا. همينطور که پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در دنيا و آخرت مستجابالدعوه است، در روز قيامت دعا میکند و در روايت داريم پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» سر را روی زمين میگذارند و مرتّب میگويند خدايا! امتم. الهي! امتي. خطاب میشود:
«ارْفَعْ رَأْسَكَ وَ اشْفَعْ تُشَفَّع»[7][7]
همان «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى»، ما به تو وعده داديم. آنگاه دعای پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» مستجاب میشود؛ البته اگر گنهکار بتواند به بهشت برود.
مرحوم آقای دستغيب گفته بودند زن و بچههاي فردی حصبه گرفته بودند و شوهر به روضه رفت و توسّل به حضرت زهرا پيدا کرد و وقتی برگشت، بچهها و زنش از کما بيرون آمده بودند و خوب شده بودند. بچهاش گفت تو که رفتی، حضرت زهرا«سلاماللهعليها» با بچهها و شوهر و پدرش آمد و سياهپوش بودند. حضرت زهرا«سلاماللهعليها» به امام حسين«سلاماللهعليه» گفت دست بکش روی سر اينها تا خوب شوند. امام حسين«سلاماللهعليه» دست کشيد روی سر همه و خوب شدند؛ اما روی سر زن نکشيد و حضرت زهرا«سلاماللهعليها» گفت روی سر زن هم بکش. گفت اين زن بینماز است و نمیشود و حضرت زهرا«سلاماللهعليه» فرمودند شوهرش در روضۀ تو، به من توسّل پيدا کرده و روی سر اين زن هم دست بکش. آنگاه دست روی سر مادرم هم کشيد و خوب شد؛ لذا اين فرمايش حضرت امام خيلی خوب است که معنای شفاعت يعنی دعا.
معنای ديگر شفاعت که مختصّ خواص است و حضرت امام در فلسفه و عرفان و غير آن آوردهاند «واسطۀ فيض» است. از همۀ شما تقاضا دارم اين زيارت جامعه را بخوانيد که زيارت خوبيست و همۀ اسرار در اين زيارت هست و از امام هادی«سلاماللهعليه» است. علامه مجلسی میگويند من مداحوار برای امام زمان خواندم و امام زمان گفتند جلو بيا و من رفتم و آقا امام زمان فرمودند: «نعمت الزيارة»، به! چه زيارت خوبيست! من اشاره کردم به قبر امام هادی و گفتم از جدتان است؟ حضرت فرمودند بله.[8][8] در اين زيارت آمده:
«بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ، وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمآءَ انْ تَقَعَ عَلَي الْأَرْضِ الَّا بِاذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ»
ای چهارده معصوم! همه چيز دست شماست و واسطۀفيض جهان از شماست. معنای شفاعت اينست که خدا میآمرزد و واسطۀ فيضش امام حسين«سلاماللهعليه» است. پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» واسطۀ فيض عالم وجود هستند. الان وجود مقدس حضرت ولیعصر«عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف» واسطۀ فيض اين عالم است و در روز قيامت چهارده معصوم«سلاماللهعليهم» واسطۀ فيض عالمند و به طور طولی و به واسطۀ آن فيّاضيت، شفاعت میکنند. پس معنای دوم بهتر و دقيقتر است، اما معنای اول برای همه ظاهر و هويداست.
معنای سوّمی که قرآن دارد، خيلی خوب است و اينست که قرآن میفرمايد اهلبيت«سلاماللهعليهم» در روز قيامت، شهدای اعمالند:
«وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً»[9][9]
اين آيه دو معنا دارد: يک معنايش اينست که ای مسلمان بايد الگوی جهان باشي. ای مسلمان همه بايد به تو اقتدا کنند، چنانکه تو بايد به رسول گرامی اقتدا کني.
معنای ديگری که ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» روی آن پافشاری دارند و بزرگانی نظير علامه طباطبائی روی آن پافشاری دارند که معنای شهدا در اينجا يعنی شهدای اعمال. يعنی اعمال همه دست چهارده معصوم است و آنها میتوانند موانع رفتن به بهشت را قلم بزنند. آنها میتوانند کم و زياد کنند: «وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً».
امام صادق«سلاماللهعليه» میفرمايند اين شهدا بايد خواص باشند؛ لذا امام صادق«سلاماللهعليه» معنای دوّم را میگويند.[10][10] اما علی کل حال دو معنا دارد. يک معنای ظاهری که من کردم و يک معنای باطنی که ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» کردهاند و آن اينست که در روز قيامت اهلبيت«سلاماللهعليهم» شاهد اعمال ما و پروندههای ما هستند و دخل و تصرف در پروندههای ما میکنند. قرآن میفرمايد چون اينها از خواصند و واسطه فيضند، من اهلبيت«سلاماللهعليهم» را چنين قرار دادم که واسطۀ فيض اين عالمند، در روز قيامت شاهد بر اعمال و پروندهها باشند؛ لذا اگر بشود و مانعی در کار نباشد، حتماً ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم»، شفاعت میکنند و موانع را رفع میکنند و خدا اختيار تام به اينها داده و گناهان را نيز میآمرزند.
معنای چهارم که همه اين عقيده را داريم و اينکه در روز قيامت اختيار تام از اهلبيت«سلاماللهعليهم» است. راوی میگويد دم مرگ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» خدمت ايشان رفتم و ايشان بحث مفصلی داشتند و از جمله اينکه اميرالمؤمنين فرمودند در روز قيامت منبری از نور در وسط محشر میزنند که مسلّط بر محشر است و پيغمبر اکرم«صلّیاللهعليهوالهوسلّم» در پلّۀ اوّل و من در پلّۀ دوم و ملکی میآيد و کليد بهشت و جهنّم را به پيغمبر اکرم«صلّیاللهعليهوالهوسلّم» میدهد و میگويد اختيار تام از شماست. پيغمبر اکرم«صلّیاللهعليهوالهوسلّم» کليد بهشت و جهنم را به من میدهد و میگويد اختيار تام از تو باشد. لذا من هرکسی را بخواهم به بهشت و هرکسی را بخواهم به جهنم میبرم. يعنی کسانی که میشود مانع آنها را رفع کرد به بهشت و کسانی را که نمیشود مانع آنها را رفع کرد، به جهنم میروند و بالاخره اگر شيعه باشد به واسطه پيغمبر اکرم«صلّیاللهعليهوالهوسلّم» و ائمه طاهرين«سلاماللهعليهم»، کمکم بهشتی میشود.
اميدوارم همۀ شما مورد شفاعت اهلبيت«سلاماللهعليهم» واقع شويد.
. البقرة، 255: «كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟»
. يونس، 18: «اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»
. الأنبياء، 28: «و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد، شفاعت نمىكنند.»
. المدثر، 48: «و شفاعت شفاعتگران آنها را سود نبخشد!»
. الضحى، 5: «و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد، تا خرسند گردى.»
. البقرة، 143: «و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم، تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر بر شما گواه باشد.»