بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین
اگر يادتان باشد بحث سال گذشته راجع به معرفت نفس، يعنی انسانشناسی و خودشناسی بود که از نظر اهل معرفت بالاترين بحثهاست. در ماه مبارک رمضان سال گذشته هفتهشت فصل از اين بحث را گفتگو کرديم و بعد از ماه مبارک رمضان در طول سال، پانزده فصل از اين بحث را در شبهای جمعه گفتگو کرديم و بحث رسيد به فصل شانزدهم.
بحث امروزمان راجع به فصل شانزدهم است و آن فصل عالم برزخ است. ما دنيايی داريم که در اين دنيا زندگی میکنيم و يک آخرتی داريم که برای افراد خوب بهشت و آنچه بخواهد يا برای افراد بد جهنم و آنچه نخواهد است. اما بين اين دو، عالمی به نام عالم برزخ داريم. به قول قرآن:
«... وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون»[1][1]
عالم برزخ يعنی ميان اين دنيا و آخرت و اين ميليونها سال طول میکشد. اگر آدمهای خوبی باشيم و شيعۀ خالص باشيم و به قول قرآن:
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»[2][2]
آنکه از نظر عقيده شيعه است و از نظر شعار هم شيعه است و از نظر عمل نيز شيعه است. قرآن میفرمايد بهترين خلق خدا اينست: «أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» و اين در عالم برزخ، زير پرچم ولايت در رفاه و آسايش است. معلوم است اگر کسی تا سرحد عشق علی را دوست داشته باشد، برای او از بهشت بالاتر اينست که زير پرچم ولايت باشد. در آنجا در رفاه و آسايش است و رفقا با هم بنشينند و گفتگو کنند و بالاخره يک زندگی عالی است. به قول قرآن برای «خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» بهترين زندگيهاست. به قول پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»: «رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ»، يعنی باغی از باغهای بهشت است.
اما اگر آدم بدی باشد، حال يا ولايت را قبول نداشته باشد يا اينکه ولايت را قبول داشته باشد اما متابعت از اهلبيت نداشته باشد، آنگاه «خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» نيست و بهترين خلق خدا نيست. پس بايد ببينيم در دنيا چه کرده است. اگر به راستی آدم معمولی بوده و رابطهاش با خدا محکم نبوده است و رابطه با مردم و خدمت به خلق خدا عالی نبوده است، اين در عالم برزخ زير پرچم ولايت نيست اما عذاب هم ندارد، بلکه گم شده در عالم برهوت است. يعنی در بيابان بیآب و علف و گرمی است تا روز قيامت. تا روزی که اسرافيل به آن دم بدمد تا همه بميرند و بعد ميکائيل به صور بدمد و همه زنده شوند و عالم قيامت جلو بيايد. اين در عالم برهوت سرگردان است. گمشده دارد، اما نمیداند کجاست. تشنه و گرسنه است و برای عالم برزخش کار نکرده و آب و نان تهيه نکرده و بالاخره گمشدگی او بدتر از گرسنه و تشنگی اوست و اين بايد تا روز قيامت زنده، اما سرگردان باشد. از نظر روح زنده است و آن بُعد ملکوتی هست، اما برای اين بُعد ملکوتی کار نکرده و مسکن و جايی تهيه نکرده و به غفلت گذرانده و الان در مضيقۀ شديدی بايد زندگی کند. و اما العياذبالله اگر آدم نابابی باشد و اگر شيعه نباشد يا اينکه شيعه است اما متجاوز و ظالم و گناهکار و فاجر باشد و بالاخره گناهش دست و پا پيچش شده است، آنگاه گودالی از گودالهای جهنم است.
پيغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمودند:
«الْقَبْرَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَانِ»[3][3]
قبر يا باغی از باغهای بهشت و يا گودالی از گودالهای جهنم است. کردار زشتش آتش برزخی شده است و با اين آتش برزخی چارهای ندارد جز اينکه بسوزد و بسازد تا روز قيامت.
احتمال اين مطلب، منجّز و تکاندهنده است، لذا يکی از وظايف سنگين همۀ ما اينست که در شبانهروز چندين مرتبه روی اين عالم برزخ فکر کنيم. نکند در وقت مردن ببينيم آتشی در جلو برای بلعيدن ما مهيّاست؛ بلکه ببينيم اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» آمده و شاد و خندان است تا ما را پيش خود ببرد. همان ديدن اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» در يک لحظه، از دنيا و آنچه در دنياست، بالاتر است. کسانی که به راستی چشم برزخی دارند و کسانی که به راستی جا و مقامی دارند، خيلی حرف راجع به اين عالم برزخ دارند.
يکی از علمای بزرگ قم که خدا رحمتش کند، عالم بالايی بود. پدرش يکی از علمای بزرگ تبريز بود. اين آقا تعريف میکرد که پدرم مريد عوامی داشت، سواد نداشت اما دين داشت؛ سواد نداشت اما تقيد به ظواهر شرع داشت؛ سواد نداشت اما عادل بود. اهميت به واجباتش و اهميت به مستحباتش حسابی و اجتناب از گناهش حسابی بود. میگفت این مرید مريض شد و به دنبال من فرستاد و گفت من امشب میميرم و دلم میخواهد تو بالای سرم باشي. میگويد من نماز مغرب و عشايم را خواندم و به منزل ايشان رفتم. مرید گفت من الان نمیميرم برو بخواب و برای نمازشب بلند شو. میگويد خوابيدم و برای نمازشب بيدار شدم و در همان اطاق، من ايستاده و او خوابيده نمازشب را خوانديم و برای نماز صبح هم به من اقتدا کرد. تعقيبات را نيز خوانديم و ناگهان تلاطم درونی در اين پيرمرد به وجود آمد و گفت السلام عليک يا رسول الله، السلام عليک يا اميرالمؤمنين، السلام عليک يا سيدة نساء العالمين و بالاخره رسيد به آقا و گفت السلام عليک يا بقيةالله و دستش را روی سرش گذاشت و خواست بلند شود اما نتوانست و اظهار ارادت به آقا کرد و مرد. معلوم میشود چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» آمده بودند او را ببرند. اگر عالم برزخ و آن خوبيها و لذتها و بهشتها نباشد به جز همين، چقدر خوب است.
قرآن میفرمايد:
«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[4][4]
آنکه مطيع خدا و پيغمبر و ولايت است و آنکه به راستی شيعه است و متابعت دارد، نه تنها با انبيا و اوصيا و بزرگان، بلکه با اهلبيت«سلاماللهعليهم» است. قرآن میفرمايد بَه! چه رفقايي.
حضرت زهرا«سلاماللهعليها» رفيق یک خانم باشد و آن زن بتواند خدمت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» برسد، آنگاه يک جلسهاش به دنيا و آنچه در دنياست، ارزش دارد. آقا گاهی بتواند خدمت امام حسين«سلاماللهعليه» برسد، ببينيد کربلايش چقدر مزه دارد، چه رسد به آنجا که خود امام حسين«سلاماللهعليه» را ببيند و بتواند در عالم برزخ خدمت امام حسين«سلاماللهعليه» باشد.
به اين عالم برزخ میگويند و اين عالم برزخ سه مرتبه دارد. يک مرتبهاش دم مرگ است که برای آدمهای خوب خيلی عاليست و لاأقل اگر چهارده معصوم نيايند، اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» حتماً میآيند:
«یا حارُ هَمْدان مَنْ یَمُتْ یَرَنی مِنْ مُؤْمِن أوْ مُنافِق قُبُلاً»[5][5]
کسانی که آدمهای خوبی هستند و از نظر عمل تابع علی«سلاماللهعليه» هستند. علاوه بر اينکه از نظر اعتقاد ولايت دارد، گوشت و پوست و استخوان او میگويد «أشهد انّ علياً ولی الله» و علاوه بر اين شعارش میگويد يا علی و شعارش میگويد شهادت به ولايت، امّا اين بس نيست، بلکه عمل میخواهد: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». «آمَنُوا» يعنی عقيده و شعار و «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» يعنی تابع صددرصد اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه». اهميّت به واجبات و اهميّت به مستحبات به اندازهای که بتواند و اجتناب از گناه و اگر يک گناه کرد توبه و جبران کند و عذرخواهی از خدا کند و بالاخره از نظر عمل تابع علی«سلاماللهعليه» باشد،آنگاه اين فرد مصداق «الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» است. اين آيه و معانی مشابه آن، شايد نزدیک به دويست جا در قرآن تکرار شده است. هرکجا بگويد «الَّذِينَ آمَنُوا» يعنی شيعه و هرکجا بگويد «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»، يعنی شيعۀ عملگرا.
پس لاأقل مولا اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» برای امر قبض روح او میآيند و به عزرائيل اجازه میدهند. به اندازهای برايش آسان است که مثل اينکه گلی بو کند و بميرد. اصلاً سکرات مرگ ندارد و بالاترين لذات برايش مرگ است برای اينکه به اجازۀ اميرالمؤمنين و زير پرچم اميرالمؤمنين است. او در وادیالسلام يعنی زير پرچم علی«سلاماللهعليه»، مدّت برزخ را در رفاه و آسايش است. و اما اگر اين از جملۀ «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» نباشد، که يکدفعه هيچکدام نيست و يکدفعه فقط «الَّذِينَ آمَنُوا» هست، آنگاه اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» را میبيند اما غضبناک میبيند و وضع بدی برايش پيش میآيد.
حضرت امام«رضواناللهتعالیعليه» میفرمودند که دم مرگ میخواهند اين را ببرند و بايد اميرالمؤمنين اجازه دهند و عُمال عزرائيل يا عزرائيل جان او را بگيرند و اين نمیخواهد برود، پس با دشمنی علی و با دشمنی عزرائيل یعنی ملک مقرّب خدا، از دنيا میرود. لذا خيلی بايد مواظب باشيم و خيلی بايد کار کنيم و خيلی بايد برای مرگ آماده باشيم. وقتی اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» میآيد با دل شاد که تبسّم مولا اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» به دنيا و آنچه در دنيا دارد ارزش دارد، آنگاه ملک مقرب خدا با احترامی جان اين را میگيرد و مثل گلی که بو کند، از دنيا میرود. خوبتر اينکه مولا اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» اين را پيش خود ببرد و در عالم برزخ زير پرچم علی«سلاماللهعليه» باشد.
اين مرتبه اول است و مرتبۀ دوم قبر و قيامت است.
. النساء، 69: «و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند»