بسم الله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
در جلسات گذشته و در شرح موضوع «صبر، مانع سقوط انسان» به مبحث «صبر در خانواده» رسيديم. در اين راستا، بيان شد که علاوه بر آنکه تحکيم نظام خانواده، محتاج صبر است، تربيت فرزند صالح و موفق نيز صبر و استقامت ميطلبد.
در ادامۀ بحث، ضمن اشاره به عوامل مؤثر در تربيت فرزند، نقش صبر و بردباري در اين زمينه را متذکر ميشويم. اولين عامل يا اولين قانوني که در شکلگيري و تکوين شخصيت انسان، نقش اساسي دارد، وراثت است و در اين جلسه پيرامون آن صحبت خواهيم کرد.
نقش مؤثر قانون وراثت در تربيت انسان
رسول خدا«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» در روايتي ميفرمايند: « الشَّقِيُّ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ»[1]
معناى اين روايت شريف آن است كه زمينۀ سعادت و شقاوت فرزند در دل مادر و نطفۀ پدر است و به تعبير ديگر، زمينههاى اصلى سعادت و شقاوت در خانواده شكل مىگيرد. در واقع، پدر و مادر زمينهساز سعادت يا شقاوت فرزندان خود هستند و به جهت تأثير فراواني که در تکوين شخصيت آن فرزندان دارند، وظيفۀ سنگيني در قبال اصلاح باطني و تزکيۀ اخلاقي خود خواهند داشت.
به بيان ديگر، فرمايش پيامبر گرامي«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» به نقش برجستۀ قانون وراثت در تربيت انسان اشاره دارد. قانون وراثت، يك قانون مسلّم علمى است؛ به اين معنا كه صفات خوب و بد فرزندان نظير صفات خوب و بد پدر و مادر و اجداد است، همانطور كه از نظر شكل و قيافه ظاهرى به همديگر شباهت دارند.
تأثير ظاهري و باطني قانون وراثت
قانون وراثت، قانون عجيبي است و به دو شکل ظاهري و باطني در شخصيت انسان، تأثير ميگذارد. شکل ظاهري تأثير قانون وراثت، آن است که فرزند هر پدر و مادري، از حيث بعد جسماني و شکل ظاهري، حتي در رنگ پوست و تن صدا، شبيه والدين خود يا دست کم شبيه يکي از آنهاست و به طور کلي صفات ظاهري پدر و مادر را به ارث ميبرد.
اما تأثير مهمتر قانون وراثت، در شکل باطني آن است؛ شکل باطني قانون وراثت به اين صورت است که خصوصيّات بعد روحاني و صفات باطني و به عبارت ديگر، روحيّات فرزند، شبيه صفات و روحيّات پدر و مادر يا دست کم يکي از آنهاست و شخصيت دروني، اخلاقي و باطني او از شخصيت باطني والدين، تأثير جدي ميگيرد. اين امر از نظر اسلام مسلّم است كه اگر يك كودك از خانواده با ريشه و با نجابت باشد، همين، زمينهساز نجابت اوست. همچنان كه اگر در خانوادۀ بى ريشه بزرگ شود، همين، زمينهساز براى بى نجابتى او خواهد بود.
به عبارت روشنتر، همانطور که ژنها، صفات ظاهري پدر و مادر را به فرزند منتقل ميکنند، روحيات و صفات اخلاقي و رواني آنها را نيز به فرزند انتقال ميدهند. مثلاً يک مادر حسود که خود در سراشيبي سقوط اخلاقي است، معمولاً فرزنداني حسود دارد و فرزندان يک پدر متکبّر، مغرور يا خودخواه، بعيد است صفات زشت پدر را نداشته باشند.
افراد غيرتمند، عفيف و نجيب و نيز اشخاصي که با حيا هستند و حجاب و پوشش مناسب و اخلاقي را رعايت ميکنند، معمولاً در خانوادههايي تربيت شدهاند که از نظر حجاب، عفاف، عفّت و غيرت، وضعيت مطلوبي داشتهاند و در مقابل، افراد بيعفّت، بيغيرت، بيحيا و بيحجاب، در اکثريت قريب به اتفاق موارد، صفات زشت خود را از خانواده و از پدر و مادر به ارث بردهاند.
فرزنداني که ذاتاً مهربان، دلسوز و خيرخواه هستند و گذشت و ايثار و فداکاري دارند، اين فضائل نيکوي اخلاقي را از پدر و مادر خود به ارث بردهاند و پدر و مادر قسيّالقلب، خودخواه، ظالم و بيرحم، خواهناخواه صفات ناپسند خود را به فرزندان منتقل ميکنند.
بنابراين هنگام تولد فرزند، پدر و مادر، زمينۀ سعادت يا شقاوت او را براي او فراهم کردهاند و کودک نوزاد، از همان لحظۀ تولد، ميتواند با زمينه چيني پدر و مادر، سعادتمند يا شقاوتمند باشد.
انسان فطرتاً سعيد است يا شقي؟
آنچه در اين مبحث توجه جدي ميطلبد اين است که اگرچه انتقال صفات نيکو يا خصائل ناپسند اخلاقي از پدر و مادر به فرزند، از نظر علمي و تجربي اثبات شده و مورد تأييد و تأکيد تعاليم ديني است، امّا بايد دانست که نتيجۀ قانون وراثت جبري نيست.
به عبارت روشنتر، آن صفاتي که از والدين به فرزند آنان منتقل ميشود، غيرقابل تغيير نيست و عوامل ديگري از جمله تربيت و محيط زندگي قدرت تغيير آن صفات را دارند. مهمترين و کاربردي ترينِ عوامل مؤثر در تغيير و تبديل صفات، تلاش و همّت خود انسان است که ميتواند صفات ذاتي را تغيير دهد و جاي فضائل و رذائل اخلاقي را در درون خود عوض کند.
بنابراين کسي نبايد تصور کند که اگر پدر و مادري صفات ناپسند داشتند، فرزند آنها محکوم به شقاوت است و در صورت برخورداري پدر و مادر از فضائل و صفات پسنديدۀ اخلاقي، فرزند آنان خواهناخواه و بدون تلاش و کوشش، سعادتمند خواهد شد، بلکه همانطور که بيان شد، عوامل ديگري ميتواند بر عامل وراثت فائق آيد و تأثير آن را خنثي کند.
اما در هر صورت بايد توجه داشت که قانون وراثت، قانون و عامل بسيار مهمي در تربيت انسان به شمار ميرود و محو اثر آن توسط ساير عوامل، مشکل به نظر ميرسد.
ضرورت خودسازي قبل از ازدواج و فرزند آوري
از آنچه بيان شد، اين نتيجه حاصل ميشود که جوانان بايد قبل از ازدواج و پيش از آنکه صاحب فرزند شوند، به تهذيبنفس و خودسازي، اهميت فراوان بدهند و در ريشهکن کردن صفات رذيله و نيز شکوفايي فضائل حسنۀ اخلاقي در وجود خود، کوشا باشند. کوتاهي در ريشهکن کردن صفات رذيله، مضر و خطرناک است و پدر و مادر را محکوم به تحمّل فرزندي ميکند که به همان صفات و رذائل مبتلاست.
از اين رو توصيه ميشود که پدر و مادر دست کم هنگام انعقاد نطفه يا در دوران بارداري، از طغيان رذائل اخلاقي و صفات نکوهيدهاي که در درون خود دارند جلوگيري کنند. مثلاً مراقب باشند حسادت آنها گل نکند و طوفاني نشود که طوفان حسادت، حاصلي جز برخورداري آنان از فرزند حسود نخواهد داشت.
تأثير افکار و تمايلات پدر و مادر بر فرزند
حتي افکار و تمايلات پدر و مادر در وقت انعقاد نطفه بر فرزند آنها اثرگذار است. در زمان اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» فرزندي به دنيا آمد که به والدين خود شباهت نداشت. پدر آن طفل به عفّت همسر خود شک کرد و مدعي شد که آن طفل، بچۀ او نيست. کم کم بين آنها نزاع در گرفت و براي حل موضوع، به محضر اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» رفتند. آن حضرت حکم کردند که آن بچه متعلق به همان زن و مرد است و مرد را از تشکيک در اين زمينه بازداشتند، اما فرمودند: يکي از شما هنگام انعقاد نطفه در فکر شخصي غير از همسر خود بودهايد و به او تمايل داشتهايد و همين آلودگي فکر و ناپاکي دل، باعث شباهت فرزند شما به کسي شده که در فکر او بودهايد و عدم شباهت طفل به خودتان، ناششي از هوسراني و تمايل فکري بوده است.
بر اين اساس، تمايلات دروني و افکار پدر و مادر در وقت انعقاد نطفه نيز بر روي شخصيت فرزند تأثير ميگذارد؛ به گونهاي که اگر زن يا مرد، هنگام انعقاد نطفه، به فکر شخص ديگري غير از همسرش باشد و تمايل ناشي از هوي و هوس به وي داشته باشد، آلودگي فکر و دل او به فرزندش سرايت خواهد کرد.
اصلاح اخلاق جامعه، مقدّم بر ازدياد و تکثير نسل
تکثير نسل و فرزند آوري، امري پسنديده و نيکو است؛ به شرط آنکه پدر و مادر، پيش از فرزندآوري، شايستگي و لياقت برخورداري از فرزند صالح و نيز آمادگي تربيت و ادارۀ صحيح فرزند خود را داشته باشند.
مادري که چشم او در اثر نگاه آلوده به نامحرم سرشار از شهوت است يا پدري که چشم و دل او تمايل به نامحرم دارد و از طريق پيامک و تلفن و اينترنت و نظاير آن، طرح دوستي و ارتباط با جنس مخالف ميريزد، چگونه ميتوانند فرزند صالح و شايسته تحويل اجتماع بدهند؟
از اين رو لازم است در جامعۀ اسلامي، پيش از طراحي براي تکثير و ازدياد نسل، براي اصلاح اخلاق جامعه و تغيير روحيّات و صفات والدين، فکر، برنامهريزي و اقدام اساسي شود و در همۀ ابعاد و شئون، تأثير جدي قانون وراثت در نظر گرفته شود تا در آينده شاهد نسلي شايسته و صالح باشيم.
مردان و زنان گناهکار که در ايام طوفان رذائل اخلاقي و طغيان شهوت و در زماني که دوست نامحرم و رفيق ناياب و گناهکار دارند، به انعقاد نطفه ميپردازند و براي ازدياد نسل اقدام ميکنند، خواهناخواه زمينۀ شقاوت و بدبختي فرزند خويش را فراهم کردهاند و بايد بدانند که سعادت و خوشبختي آن فرزند و دستيابي او به حسن عاقبت، اگر غير ممکن نباشد، بسيار مشکل است.
لزوم اطلاع والدين از آداب فرزندآوري
در روايات نوراني اهل بيت«سلاماللهعليهم» آدابي براي ازدواج و زندگي زناشوئي و به خصوص آدابي براي انعقاد نطفه بيان شده است. علماي بزرگوار گذشته بخشي از آن روايات را در کتب ارزشمند خود گردآوري کرده و براي نسلهاي بعدي به يادگار گذاشتهاند. مثلاً علامۀ مجلسي «ره» در کتاب حليةالمتّقين و مرحوم آيتالله فشارکي در کتاب آدابالشّريعه، اين آداب را تبيين کردهاند، ولي متأسفانه نسل فعلي آگاهي کافي نسبت به اينگونه مسائل ندارد و جوانان و خانوادهها معمولاً اين کتابها را مطالعه نميکنند. اگر عروس و دامادها و کساني که قصد بچهدار شدن دارند، به جاي اتلاف وقت خود با ماهواره و تلويزيون و تماشاي فيلم و سريال، به مطالعۀ کتب ديني ميپرداختند و با آداب دين اسلام براي زندگي و براي بچهدار شدن آشنا ميشدند، وضعيت اخلاقي جامعه بهبود مييافت و خانوادهها دچار مصائب فعلي از سوي جوانان خود نميشدند.
معلوم است آن خانمي که شبانه روز با فيلمهاي مبتذل و شهوتانگيز سر و کار دارد يا آن آقايي که در جامعه نگاه و فکر آلوده و شهوتانگيز دارد، نميتوانند فرزند صالح و سالم تحويل اجتماع بدهند. وقتي که پدر يک بچه به حقالنّاس اهميت نميدهد و نسبت به اموال مردم حسّاسيت لازم را ندارد يا در کار خود کمفروشي و کمکاري دارد يا شبانه روز در فکر فريب ديگران و حقّهبازي و خوردن مال حرام است، نبايد انتظار داشته باشد، فرزندي صالح و شايسته نصيب او شود؛ بلکه فرزند او در همان کودکي به تخرب اموال مردم ميپردازد و مکرراً به ديگران ضرر ميزند و موجب خسارت ديگران ميشود.
ضرورت اهميّت به طهارت روحي فرزند
اسلام عزيز، همانطور که براي زيبايي ظاهري و جسمي فرزندان دستوراتي دارد، براي طهارت روحي و زيبايي دروني فرزندان هم دستورات مخصوصي دارد، اما کمتر کسي به اين دستورات مهم، توجه و عمل ميکند. اگر خانمها همانطور که مثلاً در زمان بارداري به خوردن سيب ميپردازند تا فرزند آنها زيبا شود، به تزکيه و تهذيب فرزند خود هم اهميت ميدادند و از خوردن مال حرام و شبههناک پرهيز ميکردند يا از ديدن مناظر تحريکآميز و شهوتانگيز در جامعه يا در تلويزيون و ماهواره اجتناب ميکردند، اکنون جامعۀ ما فرزندان سالمتر و صالحتري داشت.
خانمها بايد توجه داشته باشند که غيبت، تهمت، دروغ، شايعه، نگاهآلوده، فکر شهوتانگيز و تمايل نفساني و شيطاني به مرد نامحرم، در زمان بارداري، روي بچۀ آنها اثر منفي ميگذارد، همچنان که نماز شب، صداقت، خيرخواهي و ارتباط عاطفي با خدا، چه از جانب مرد و چه از سوي زن، بر تربيت اخلاقي فرزند آنها اثر مثبت و مفيد دارد.
چرا در زمان فعلي، بسياري از فرزندان، حتي فرزندان افراد متديّن و مقدّس، حال عبادت و نماز و نشاط رفتن به مسجد و شرکت در جلسات مذهبي ندارند؟ پاسخ اين سوال را بايد در رفتار والدين آنها در زمان انعقاد نطفه، زمان بارداري و زمان تربيت فرزند جستجو کرد.
گاهي رفتار ناپسند پدر و مادر و مقيّد نبودن آنها به ظواهر شرع يا عملکرد اشتباه و خودسرانۀ والدين در امور ديني و مذهبي، فرزند آنان را از دين و ديانت بيزار ميکند و اين خطر بزرگي براي آن فرزند و براي آيندۀ اجتماع محسوب ميشود.
انتخاب همسر شايسته، مقدمۀ برخورداري از فرزند شايسته
کساني که تمايل به برخورداري از فرزندان صالح و شايسته دارند و ميخواهند اولاد آنها نور چشم دنيا و آخرت و موجب سرافرازي شوند، قبل از هر چيز و علاوه بر تزکيۀ باطني خود، بايد در انتخاب همسر دقت کنند؛ زيرا همسر ناصالح، آلوده و گناهکار، بعيد است بتواند فرزند صالح و نيکوکار پديد آورد.
پيامبراكرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» بارها به مسلمين سفارش مىفرمودند كه در امر ازدواج، دقّت كنيد و فقط به دنبال اموري مثل ثروت و زيبايى ظاهري نباشيد و در انتخاب همسر، نجابت خانوادگى را در نظر بگيريد. آن حضرت در روايتي ميفرمايند:
«إِيَّاكُمْ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ قَالَ الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِى مَنْبِتِ السَّوْء»[2]
بپرهيزيد از گياهان سبز و خرّمى كه در لجنزار پرورش يافته است. گفته شد: يا رسول اللَّه مقصود از اين سخن چيست؟ فرمودند: مراد، زن زيبا و خوبرويى است كه در خانواده بد و محيط فاسد پرورش يافته باشد.
رسول خدا«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» به صورت مکرّر سفارش مىفرمودند که در ازدواج و در انتخاب همسر، اخلاق و دين طرف مقابل را بررسي کنيد. اگر شخصى كه اخلاق او پسنديده است و تقيّد به ديانت دارد، از دختر شما خواستگارى كرد، به او دختر دهيد:
«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَة فِى الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»[3]
همچنين اگر به خواستگاري دختري رفتيد که دين و اخلاق او مطلوب و مورد پسند است، او را به همسري برگزينيد و چنانچه از اين قاعده سرپيچي کنيد و فقط در پي ظواهر، ماديّات، شهرت و ثروت باشيد، فتنه و فساد بزرگ در خانواده و در جامعۀ انسانى به بار خواهد آمد.
پيروي از اين دستور راهگشاي پيامبر گرامي، مقدمۀ مهمّي براي برخورداري از فرزندان صالح و نيکوکار است؛ زيرا وقتي پدر و مادر، دين و اخلاق داشته باشند، فرزند آنان نيز ديانت و خلقيّات آنها را به ارث ميبرد و با تربيت صحيح والدين، مؤمن و خوش اخلاق خواهد شد و اگر جامعۀ اسلامي به صورت يکپارچه به اين دستور عمل کنند، طولي نميکشد که شاهد گسترش اخلاق اسلامي در جامعه خواهيم بود و مفاسد اجتماعي و اخلاقي از جامعه زدوده خواهد شد.
معيارهاي نادرست انتخاب همسر و نتايج زيانبار آن
متأسفانه فعلاً وضع ازدواج جوانان به جايگاه بدي تنزّل يافته است؛ به گونهاي که بسياري از افراد، وقتي به خواستگاري ميروند، قبل از هر چيز، به در و ديوار خانۀ عروس و فرشها و تزئينات خانه نگاه ميکنند و اگر جلوه و تجمّل مورد نظر آنها را نداشت، آن دختر را نميگيرند؛ امّا آيا از ديانت دختر يا ميزان گذشت و ايثار و فداکاري او سؤال ميکنند؟ آيا ميپرسند که اين دختر نماز ميخواند يا نه؟
همچنين هنگامي که براي دختر خواستگار ميآيد، اولين پرسش اين است که داماد خانه دارد يا نه؟! کار او چيست و ميزان در آمد او چقدر است؟! ماشين دارد يا نه؟! امّا آيا از نماز يا ارتباط او با روحانيّت و مجالس مذهبي يا از اخلاق او سؤال ميشود؟
ظاهراً سؤال راجع به دين و اخلاق در مجالس خواستگاري، خرافي و قديمي تلقي ميشود و سؤال در خصوص ماديّات و تجمّلات و تشريفات، اساسي و مدرن قلمداد ميگردد. يعني جاي معروف و منکر عوض شده است و بسياري از افراد، حتي قشر متديّن نيز به جاي امر به معروف و نهي از منکر، از همين روشهاي غلط و مخرّب پيروي ميکنند.
پیامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» با پيش بيني فرارسيدن چنين زماني فرمودند: زمانی بیاید که مردم امر به معروف و نهی از منکر را ترک میکنند. اصحاب با تعجّب از آن حضرت پرسیدند: مگر ميشود مسلمانان چنين وضعي پيدا کنند؟ آن حضرت فرمودند: بله و بدتر از آن واقع ميشود، زماني که: مردم را به گناه امر ميكنند و از نيكيها نهى مينمايند! ياران حضرت عرض كردند: يا رسول اللَّه آيا امکان دارد چنين وضعى پيش آيد؟! پيامبر فرمودند: بله و باز هم بدتر از آن، اين که: نيكيها، در نظر مردم، گناه و منكر و منكرات و گناهان، نيك و پسنديده باشد!! يعني منکر، معروف و معروف، منکر شود.[4]
متأسفانه جامعۀ فعلي، دستورات روحبخش قرآن و عترت را در روش زندگي فراموش کرده و مثلاً بسياري از مردم در ازدواج، به جاي عمل به دستور پيامبر اکرم «صلّياللهعليهوآلهوسلّم» و به جاي دقّت در دين و اخلاق، براي انتخاب همسر، صرفاً بر ماديّات و ميزان درآمد و ثروت و مقدار جهيزيه و مهريه تأکيد دارند. در حالي که قرآن کريم ميفرمايد: اگر جداً متّقي شديد، خداوند متعال، مشکلات مالي و رزق و روزي و ساير مسايل زندگي را از راهي که گمان نداريد، اصلاح ميکند:«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحتَسب»[5]
امّا اگر کسي متّقي نباشد، گرچه از نظر ظواهر و از حيث قدرت، ثروت و شهرت، از رتبۀ اجتماعي خوبي برخوردار باشد، زندگي او و مرتبۀ اجتماعي او در اثر بيتقوايي، بيبرکت ميشود و زندگي او در آتش نزاع و اختلاف ميسوزد.
نکوهش بياعتنايي نسبت به ديانت و خلقيّات اطفال
فاصله گرفتن افراد جامعه از دستورات سازندۀ قرآن و عترت، موجب اعتنا نکردن و اهميّت ندادن آنان به قانون وراثت شده و حاصل آن تولّد فرزنداني است که از دين و اخلاق پسنديده برخوردار نيستند. اي کاش در جامعۀ اسلامي دست کم به اندازۀ اهميّت آزمايش خون قبل از ازدواج و به ميزاني که براي ابتلاي فرزند به بيماريهاي خوني اهميّت قائل ميشوند و براي پيشگيري از عقب ماندگي ذهني اطفال، مراقبت و اقدام ميکنند، براي وراثت دين و اخلاق کودکان هم فکر، برنامهريزي و اقدام ميکردند. پيشگيري از بيماريهاي جسمي و ذهني کودکان امري پسنديده و لازم است، ولي بياعتنايي نسبت به ديانت و خلقيّات اطفال، مذموم و نکوهيده است و نتايج زيانباري خواهد داشت که آن نتايج براي جامعه به مراتب مضرتر از بيماريهاي جسمي فرزندان است.
نقش مؤثر صبر در اثرگذاري قانون وراثت
قانون وراثت به ما ميفهماند که برخورداري از فرزند صالح و شايسته، محتاج صبر و استقامت است؛ زيرا پدر و مادر قبل از ازدواج و پيش از انعقاد نطفۀ فرزند، بايد بتوانند ردائل اخلاقي و صفات ناپسند انساني را از دل خود پاک کنند و دل و فکر آنها آلوده به تمايلات انساني و هوسهاي شيطاني نباشد که اين مهم، سرسختانه محتاج صبر و استقامت است.
اگر انسان بخواهد فرزندي شايسته، دختري عفيف و نجيب يا پسري با غيرت و فعّال، که براي آبادي دنيا و آخرت خود و ديگران تلاش و کوشش دارد و به قول قرآن کريم، فرزندي صالح و شايسته، تحويل اجتماع دهد، بايد اول خودش اصلاح شود و با صبر و استقامت، آن صفات نيکو و فضايل اخلاقي که آرزو دارد فرزندش داشته باشد را در وجود خود بارور کند، سپس به انعقاد نطفه بپردازد تا نتيجه بگيرد.
همچنين در شرايط فعلي، انتخاب همسر مؤمن و کسي که دين و اخلاق دارد، بدون در نظر گرفتن تجمّلات و تشريفات دنيوي، صبوري ميطلبد؛ امّا نتيجۀ آن، برخورداري از اولاد شايسته است.
پينوشتها
==================
1. تفسيرالقمي، ج 1، ص 227
2. الكافى، ج 5، ص 332
3. الكافى، ج 5، ص 347
4. بحارالأنوار، ج 52، ص 181
5. طلاق / 3-2